🌱|°•
چِقَـــــد قَشنگہ ۔۔ツ
اونْ لَحظہ ا؎ ڪِہ نگاهِـــــت رو۔۔
أز نٰامـَـحــرمے مےگــیر؎ تٰا۔۔۔،
﴿مَهـــﷻـــد؎ فآطــمهۜ۔۔۔𔘓 ﴾؛
نِگاهــت ڪُنہ۔۔۔!
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْ
#حجاب_وعفاف
#حجاب
#چادرانه
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
﴿رَهبـــــر مـُــــ؏ــظم اِنقـــــلٰاب ۔۔𔘓﴾:
مِیـــــدٰانْ،
مِیدانِ غَـــــزه و اِسرائیـــــل نیستْ۔۔! مِیـــــدانْ،
میدانِ حَق و بٰاطـِــــل أست.....!
#طوفان_الاقصی
#لبیک_یا_خامنهای
#غزه
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
داروخانه معنوی
سه دقیقه در قیامت قسمت 9⃣7⃣ 🔈 شرح و بررسی کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت 🔈 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5886631143096191080.mp3
37.99M
سه دقیقه در قیامت
قسمت 0⃣8⃣
🔈 شرح و بررسی کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت
🔈 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم
🔊 جلسه هشتادم
* ادامه متن کتاب؛ تشکیل خانواده
* وظیفه فرزند در قبال والدین
* کارهایی از جنس باقیات صالحات
* تفاوت عمل متصل و عمل منفصل
* دو مثال از عمل منفصل خیر و عمل منفصل شر
* در فضای مجازی اعمال منفصل را جدی بگیریم!
* ماجرای عبرتانگیز از کتاب بازگشت
* مگر میشود کسی بار اعمال دیگران را به دوش بگیرد؟!
* راه جبران اعمال منفصل شری که مرتکب شدهایم!
* تکلیف کسانی که از نعمت فرزند محروماند چه میشود؟
* ترس از تربیت فرزند، خوبه یا بد!؟
* خبر دادن امیرالمؤمنین علی ع از برزخ
* حسرت کسی که امکان ازدواج داشت ولی ازدواج نکرد!
* ضابطه مهم در انتخاب شغل
* هدیه دادن به اموات
* جابجایی اعمال چگونه اتفاق میافتد؟
* توفیق ترک گناه با هدیه دادن به اموات
* در هدیه دادن، همه را شریک نماییم
* چه کارهایی برای اموات میتوان انجام داد؟
⏰ مدت زمان: ۱:۳۲:۲۲
#نماز_جعفر_طیار
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
هدایت شده از داروخانه معنوی
❣لَیِّن قَلبی لِوَلِیِّ اَمرِک...
✨️خُدایـــــآ۔۔!
قَلبـــᰔــم رٰا بَرا؎ وَلےأمرت نـَـــــــــرم و مُطیع گـــــردٰان۔۔۔!
#امام_زمان ﷻ
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
روز؎ یِڪ¹ سٰا؏ــت۔۔،
بٰا﴿ اِمـــــآم زمـــــآنﷻ۔۔۔𑁍﴾خُود ؛
خَلوت ڪُنید۔۔۔،
و بہ ایشٰان تَوسُـــــل ڪُنید۔۔؛
تٰا حٰالت رِفــــٰـاقت ایجآد شَود.۔۔۔ꕤ
«-آیّت اللّٰه ڪِشمیر؎(ره)۔۔۔𖠇»
#امام_زمان
#پندانه
#سخن_بزرگان
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
غم و شادی ۲۶.mp3
9.79M
#غم_و_شادی
💫 قسمت
(بیست وششم )
قیمت انسان🍂
#استاد حاجیه خانم رستمی فر
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
هدایت شده از داروخانه معنوی
#نسیم_رحمت
#عصر_جمعه
🌹هرکس عصر روز جمعه صد مرتبه سوره قدر را بخواند خداوند به او هزار نسیم از رحمتش را عنایت میفرماید که خیر دنیا و آخرت است.
📚 امالی شیخ صدوق ص 606
@Manavi_2
هدایت شده از داروخانه معنوی
1_375006659.pdf
4.69M
هدایت شده از داروخانه معنوی
1_1363290415.mp3
16.08M
🎧 #صلوات_ضراب_اصفهانی🔝
مرحوم سیدبنطاووس(رحمةاللهعلیه) میگوید:
اگر از هر عملی، در #عصر_جمعه غافل شدی...
از صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی غافل نشو!
چرا که در این دعا سری است که خدا ما را از آن
آگاه کرده است.
🎤 مهدی نجفی✅
#امام_زمان
@Manavi_2
enc_16842510756904039539573.mp3
4.68M
💠العجل مولا
💎حسین طاهری
برای فرج مولی دعا کنیم🤲
🌹عصر جمعه است هوایت نکنم میمیرم یا صاحب الزمان🌹🌹
💚اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم و العن اعدائهم اجمعین💚
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
#نماز_شب
«مُقـــــدَس أردبیلے أز دنیـــــآ رفت۔۔❋».
؏ــآلمے ایشٰان را در خـــــٰواب دید.۔۔
پُرسید:
چِـہچیز؎دَست شمآ را در آن دنیـــــآ گرفت۔۔؟
_مُقـــــدس أردبیلے؛
بِہ حَــرم أمیرالمومنین ؏ـلیہ السّلام اِشاره ڪَرد و گفت:
¹_أوّل؏ِـشق بِہ این آقـــــآ۔۔۔
²_دُوّم نَمـــــآز شبـــــ هٓا.۔۔
آن نماز شب هـــــآ هم؛
بہ آبِرو؎ ﴿أمیرالمُؤمنینﷺ۔۔ ❀﴾؛
قَبول شُده۔۔۔♡
#نماز_شب_را_به_نیت_ظهور_میخوانیم #امام_زمان ﷻ
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
داروخانه معنوی
#رمان #رهایی_از_شب #قسمت_چهل_و_چهارم کاش میشد زمان را به عقب برگردوند! کاش میشد دنیا با من مهربا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#رمان
#رهایی_از_شب
#قسمت_چهل_و_پنج
بالاخره طاقت فاطمه طاق شد.با ناراحتی به سمتم خیز برداشت و پرسید:
تو چت شده عسل؟! چرا اینطوری با اون بنده خدا تا کردی..از صبح تا الان اسیر مابوده بعد اینطوری ازش قدردانی میکنی؟
با ناراحتی به او ذل زدم وگفتم:
-اشتباه نکن..اسیر ما نبوده اسیر من بوده!!هردوتاتون اسیر من بودید..ممنونم از محببتتون..
و بعد به سرعت وارد اردوگاه شدم.حوصله شلوغی رو نداشتم.یک راست گوشه ای از محوطه اردوگاه رفتم و درسکوت و دنجی آنجا بلند بلند گریه کردم ...
باورم نمیشد که اینقدر بی ادب و بی منطق باشم! شاید تمام این حالاتم برای این بود که عادت نداشتم مردی نادیده ام بگیرد. چقدر خراب کرده بودم.چه رفتار بچگانه واحمقانه ای انجام دادم.یاد جمله ی آخر حاج مهدوی میفتادم و دلم میخواست زمین دهان باز کند و من درونش گم شم.از فردا با چه رویی به صورت او نگاه میکردم؟
من با این طرز رفتار بچگانه، خودم رو بیشتر تحقیر کردم و به هردوی آنها خودم و احساسم رو لو داده بودم.حتما تا به الان دیگر فاطمه دستگیرش شده بود که من رقیب سرسخت او هستم.و حتما با فهمیدن این واقعیت دیگر هیچ چیز مثل سابق نخواهد بود.نمیدونم چندساعت در تنهایی نشسته بودم.دلم نمیخواست هیچ کسی رو ببینم.و دعا دعا میکردم کسی هم مرا نبیند.
هوا کاملا تاریک شده بود و اشکهایم بند نمی آمد.میان هر آهی که از سینه ام بیرون می آمد مشتی گلایه وحسرت بیرون میریخت و با صدای آهسته برای خدا بازگو میکردم.حرفها و دردلهایی که دل خودم رو آتیش میزد چه برسد به اون خدا که دلرحم ترین موجود عالمه!! به خدا گفتم:میدونم تو خواستی که تلنگر بخورم.میدونم تو منو تا اینجا کشوندی.همه ی اینها رو میدونم ولی بنده های خوبت با من کاری ندارند.فقط تویی که میتونی تحملم کنی..دیر یا زود فاطمه هم ولم میکنه.این چه تقدیریه که بنده های بدت دورو برم هستند و بنده های خوبت از من گریزون؟؟ من تنهام خدا...میترسم. میترسم کم بیارم.میترسم.دوباره بلغزم....
تلفنم پشت سر هم زنگ میخورد و من حتی یک نگاه کوچک هم بهش ننداخته بودم.اما حالا که هوا تاریک شده بود میدانستم ممکنه پشت خط فاطمه باشد و نگران احوالاتم.درست نبود که بیشتر از این او را ازرده خاطر کنم.حدسم درست بود.فاطمه بود.گوشی رو جواب دادم.فاطمه با لحنی آروم و خواهرانه صدام کرد.
-عسل؟؟! عسل سادات جان؟؟
با گریه گفتم:جان؟
-سادات جون ،قربون جدت برم،دارم میمیرم از نگرانیت.بیا پیشم بگو چه خبره.آخه چیشد که ریختی به هم؟
من آب دماغم رو بالا کشیدم و گفتم:
ببخشید اذیتت کردم.. میخوام تنها باشم فاطمه.
-آخه اینجا اگه ببینند نیستی برای مسجد محل و سابقه ی بسیجت بد میشه..
-فاطمه تو روخدااا...میخوام تنها باشم
او با لحنی دلگرم کننده گفت:
باشه قربونت برم.یک کاریش میکنم.نیم ساعت دیگه میریم شام.تا اون موقع تو روخدا خودتو برسون
من با قدردانی آهی کشیدم و گفتم.مرسی
وگوشی رو قطع کردم.
چشمم به علامت پیامک بالای صفحه ام افتاد.بازش کردم.
کامران بود
* سلام!! نمیدونم برات چه اتفاقی افتاده.نمیدونم چیشده که این قدر عصبی و سرد باهام حرف زدی.فقط میدونم که از خودم عصبانیم.چون واقعا بد باهات حرف زدم.و هیچ دفاعی از خودم ندارم بکنم جز اینکه دوری از تو مجنونم کرده.فک کردم برات اتفاقی افتاده.بهترش این میشد که وقتی گوشی رو برداشتی خوشحالیم رو از سلامتیت نشون میدادم ولی..بیخیال.! منو ببخش عسلم.دلم میخواد بازم صداتو بشنوم*
دوباره با فاصله ی زمانی یک ساعت برام پیام گذاشته بود
*عسل اگر ترکم کنی دیوونه میشم.بهم بگو چیکار کردم؟بعد اگر قانع شدم میرم..منو اینطوری امتحان نکن.امتحانشم سخته.عین روانیها دارم به همه میپرم.کافه نرفتم.بخدا مشروبم آرومم نمیکنه.یه جوابی بهم بده بی معرفت*
اینهارو میخوندم و بلند بلند گریه میکردم.من چیکار کرده بودم؟
تا کجا پیش رفته بودم؟؟
کامران با اون همه غرورش داشت منو التماسم میکرد..من، کامران رو محبور کرده بودم مشروب بخوره!
با اینهمه بار گناه خدا چطور منو میبخشید؟ خودش بارها گفته از هر چی میگذرم جز حق الناس.
دلم برای کامران وهمه ی پسرهایی که قربانیم شده بودند میسوخت.تازه داشت کم کم
یادم میومد که چه کارها کردم و چقدر دلها شکستم.شاید در برحه ای فکر میکردم که اونها استحقاق این بازی رو دارند و اونها هم خودشون با خیلیها بازی کردند ولی من هم خیلی بهشون بد کرده بودم!!
ادامه دارد...
به قلم ✍ #ف_مقیمی
کپی بدون ذکر نام وآدرس نویسنده اشکال شرعی دارد😊
آیدی وآدرس نویسنده👇
@moghimstory
https://telegram.me/joinchat/AAAAAD9XxVgHZxF0tRsThQ
حجاب فاطمی👆👆
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نیایش شبانه با حضـــــرت عشق ❤️❤️
خدایا❤️🙏
❣✨آسمان را سقفی از باران رحمتت ❣✨بساز
❣✨و زمین را بستری از کویِ آرامش
❣✨دوست را دریایی از محبت
❣✨بیکران
❣✨و خلوتم را با سایۀ مهربانت
❣✨همسایه ساز
❣✨آمیـــن یا رَبَّ 🙏
❣✨خدایا امشب با تمام وجودمان
❣✨دعا میکنیم
❣✨برای مردم مظلوم فلسطین
❣✨برای تمام مسلمانها
❣✨برای کودکان غزه
❣✨برای مادران بی فرزند غزه
❣✨وبرای شهیدان زنده و
❣✨ایستاده در مقابل ظلم غاصبان
❣✨صهیونیست
❣✨به امیدی پیروزی اسلام در برابر
❣✨ کفر
❣✨به امید فرج آقا جانمون
❣✨همگی باهم میخوانیم
❣✨امن یجیب المضطر
❣✨ اذا دعاه و یکشف السوء
#شب_بخیر
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
هدایت شده از داروخانه معنوی
از جُملہ د؏ــــآهـــــآیے ڪہ؛
﴿شِیـــــخ جَعـــــفر مُجتهد؎﴾(رہ) مُڪرر توصّیہ مےڪَردند :
خوٰاندن ﴿زیـــــآرت ٰال یٰاسیـــــن✿ ﴾
در نُہ⁹ روزهنگام بین الطُلو؏ـــــین بود ڪِہ آثـــــآر ؏ـَــــجیبے دَر پے دٰارد۔۔۔۔♡♡♡
#سخن_بزرگان
#بین_الطلوعین
#زیارت_ال_یس
@Manavi_2
هدایت شده از داروخانه معنوی
•~🌸🌿~•
وَلےبَچہ ھآ
اَزقَضآشُدڻ نَمآزصُبحتونْبِتَرسیدْ!
میڱنْخُدآ؛
أڱہ بِخوٰادخِیر؎رو؛
أزیِہ بَندها؎بڱیرھ۔۔۔۔!!! نَمآزصُبحِشْروقضٰامےڪُنِه!
#تلنگرانهـ 💥
#نمازصبح
@Manavi_2