eitaa logo
داروخانه معنوی
5.9هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
4.5هزار ویدیو
123 فایل
کانال داروخانه معنوی مذهبی ؛ دعا؛ تشرفات و احکام لینک کانال در ایتا eitaa.com/Manavi_2 ارتباط با مدیر @Ya_zahra_5955
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حکایت خورشید ری 🩶شرح زندگی حضرت عبدالعظیم حسنی(علیه السلام)🥀 «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚پیام امام رضا(علیه السلام ) 💚به عبدالعظیم حسنی (رحمة الله علیه) «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ □فَتـــــح بــٰـــاب سَحَـــــرم؛ ⇇ بـــَــر تـــُــو ســـــلٰام أســـــت سَـــــلٰام... _آیِہ رُوشـــــن حـــــقّ، ⇇ نـــــور کَـــــلٰام أســـــت سـَــــلٰام۔۔۔ ◇بـــٰــا تــــُـو آغــــٰـاز شَـــــود روزم‌↡↡ و پــــٰـایــــٰـان بــٰـــا اوســـــت⇉ ↶بِهتَـــــرین ذِکـــــر شَبـــــم، حُســـــن ختـــٰــام أســـــت ۔۔ ⇠⇠⇠«سَـــــلٰام𔘓»↷ أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤 «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
□دَرمیـــــان‌قَبــــــر‌مَـن↡↡ ⇇ اَزمَــــــن چِـہ مےپُـرسـے مَـــــلَـک؟!.. ↶ ایـن لِـبـــــاسِ مِـشکـےمَن‌؛ مُھـــــرِعَفـــــوِ "زِینـــــبۜ 𑁍 " اســــــت ..↷ «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داروخانه معنوی
دِلـــــدٰاده ایم مــٰـــا هَمہ ؛ ⇠ دِلـــــدٰاده «حَســـــنﷺ» کــٰـــاسہ بہ دَســـــت سُفـــــره ⇠ اُفتـــٰــاده «حَســـــنﷺ» "مَستیـــــم𝄞" ... دَر کنــٰـــار تـُــــو أز ، ⇠بـــــٰاده «حَســـــنﷺ» _عِطـــــر مَدیـــــنہ میـــــدَهے... ╰─┈➤ ◇◇﴿ اِ؎ زٰاده حَســـــنﷺ𔘓⇉﴾ «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
تکنیک های مهربانی 36.mp3
8.67M
💞 ۳۶ اگر یه کار خوب رو شروع کردی ؛ حتماً تا آخـــرش برو و تمامش کن! اتمامِ یک مهربانی، مهمتر از شروعِ آن است! «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◇هَـــــر وَقـــــت کَسے↡↡ ⇇ «اِلتمــــٰـاس دُعــٰـــا» مےگـــــویـــَــد، ⇦وَقـــــت دُعــٰـــا،‌ هَـــــر چہ فِکـــــر مےکُـــــنَم، بِهتـــــر أز ﴿دُعـــٰــا؎فـَــــرج﴾ نمےیـــٰــابم. □چـــــرٰا کِہ بٰا آمَـــــدن مـُــــولٰا؎ مـــٰــا, ⇇بیمــــٰـار؎ نیســـــت کِہ ، ⇠⇠ شَفـــٰــا نیـــٰــابد۔۔۔ ⇇فَـــــقر؎ نیســـــت کِہ ؛ ⇠⇠ بہ غنــــٰـا نَینجــٰـــامد۔۔۔ ⇇خـَــــرٰابے نیســـــت کِہ ، ⇠⇠ آبـــــٰاد نَشَـــــود۔۔۔۔ ⇇رزقےنیســـــت کِہ ، ⇠⇠ وُسعَـــــت نیـــٰــابد ۔۔۔ و⇇حــٰـــاجتے نیســـــت کِہ، ⇠⇠ بـَــــرآورده نَگـــــردد.✿⇢ ✨ألـلَّـھُـمَــ ؏َـجِّـل ْ‌لِوَلـیِـڪ ْ‌ألْـفَـرَج✨ «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
_﴿ آیــّـــت الله شـــــوشتـَــــر؎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌❀⇉﴾ : أز⇠مَـــــرحوم عـــــلّٰامہ طبــٰـــاطبــٰـــایے؛ پــُـــرسیـــــدَم :↡↡ ⇇ آیٰا امـــــکٰانِ مُـــــلاقــٰـــات حَضـــــرت ؛ هَســـــت یــٰـــا خِیـــــر!؟ □فَـــــرمودَنـــــد: ⇦ بَـــــلے بِہ سہ³ شَـــــرط : ¹_ تَقـــــوٰا؎ کٰامـِــــل ، ²_ عِشـــــق فـَــــرٰاوٰان ³_ مـُــــداومَـــــت بہ زیــٰـــارت آل یـٰــــس۔۔ ↶(البّتہ آن نـــُــسخہ طـــــولٰانے)↷ . 📚غَـــــم عِشـــــق ،ص ⁹⁰ أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤 «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
داروخانه معنوی
خطبه ۱۹۲ #خطبه_قاصعه (اين خطبه را «قاصعه» يعني تحقير كننده ناميدند كه در آن ارزشهاي جاهلي را كوچك
خطبه ۱۹۲ خطبه قاصعه ✅فراز ۳ 🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇 💥آزمايشها درمان تكبّر خداوند اگر اراده ميكرد، آدم عليه السّلام را از نوري كه چشمها را خيره كند، و زيباييش عقلها را مبهوت سازد، و عطر و پاكيزگياش حس بويايي را تسخير كند ميآفريد، كه اگر چنين ميكرد، گردنها در برابر آدم فروتني ميكردند، و آزمايش فرشتگان براي سجده آدم عليه السّلام آسان بود، امّا خداوند مخلوقات خود را با اموري كه آگاهي ندارند آزمايش ميكند، تا بد و خوب تميز داده شود، و تكبّر و خودپسندي را از آنها بزدايد، و خود بزرگ بيني را از آنان دور كند. پس، از آنچه خداوند نسبت به ابليس انجام داد عبرت گيريد، زيرا اعمال فراوان و كوششهاي مداوم او را با تكبّر از بين برد. او شش هزار سال عبادت كرد كه مشخّص ميباشد از سالهاي دنيا يا آخرت است، امّا با ساعتي تكبّر همه را نابود كرد، چگونه ممكن است پس از ابليس، فرد ديگري همان اشتباه را تكرار كند و سالم بماند نه، هرگز خداوند هيچ گاه انساني را براي عملي وارد بهشت نميكند كه براي همان عمل فرشتهاي را محروم سازد. فرمان خدا در آسمان و زمين يكسان است«»، و بين خدا و خلق، دوستي خاصّي وجود ندارد كه به خاطر آن، حرامي را كه بر جهانيان ابلاغ فرموده حلال بدارد. 💠باهم نهج البلاغه بخوانیم «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
دسترسی آسان به بندهای استغفار هفتادبندی امیرالمومنین (ع) 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 🌺صوت و متن بند شصت و پنجم «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داروخانه معنوی
﴿اُستــــٰـادفـــٰــاطمےنیـــٰــا⇠ ﴾: □حــَـــرف زَدن پُشـــــت سَـــــر مــَـــردُم ، ⇇قَلـــــب رٰا تیـــــره مےکـُــــند ، _تُـــــوفیـــــق رٰا أز آدم سَلـــــب مےکـــُــند، ◇ونشـــٰــاط عبـــٰــادت رٰا مےگـــــیرَد.𑁍⇉ «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
داروخانه معنوی
#رمان " #رویای_من "بر اساس #داستان_واقعی قسمت_سی و یکم ✍ بخش اول 🌷از عمه پرسید : بهتره ؟ اونم گ
" "بر اساس قسمت_سی و یکم ✍ بخش دوم 🌷مجبور بودم برم دانشگاه …. در حالیکه هیچی از محیط اطرافم نمی فهمیدم غیر از مشکلی که برای خودم پیش اومده بود. برای حمیرا هم نگران بودم .. و می ترسیدم مثل اون دفعه حالش بدتر شده باشه …..با خودم گفتم دنیای من چرا این طوریه وقتی فکر می کنم دیگه همه چیز روبراهه اتفاقی میفته که باورت نمیشه و درست برعکس وقتی دیگه هیچ امیدی ندارم راهی جلوی پام باز میشه که خیلی بیشتر از حد تصور منو …. 🌷 پس رویا بهش فکر نکن آرزوی تو قبول شدن تو دانشگاه بود که بهش رسیدی پس چیز بیشتری نخواه قرار نیست همه ی خوبی ها ی دنیا مال تو باشه …… هر چی خودمو دلداری می دادم دلم آروم نمی گرفت و بی قرار و گیج تر بودم… و وقتی یادم میومد الان تورج داره چی فکر می کنه داغون می شدم .. وای تورج هم به من علاقه داشت پس چرا من چیزی نفهمیدم اون هیچ وقت حتی اشاره ای نکرد… شاید هم کرده و من متوجه نشدم و تمام محبت هاشو به حساب مهربونی اون گذاشته بودمم و حتما ایرج هم متوجه شده بود آره خودش گفت حسوده و اونشب که با تورج بیرون رفته بودم حسودی کرده بود که اونقدر ناراحت شده بود … 🌷شرایط خیلی بدی برای من پیش اومده بود و نمی دونستم حالا چیکار کنم……… گیج و منگ برگشتم خونه ….. یکراست رفتم تو آشپزخونه عمه اونجا بود … سلام کردم پرسید گرسنه ای ؟ گفتم : نه زیاد عمه باید باهاتون حرف بزنم.. اول بگین حمیرا چطوره گفت : فعلا که دوباره آمپول زده و خوابیده خوب این مسکن ها هم روش اثر می زاره و حالشو بدتر می کنه باید ببرمش پیش یک دکتر دیگه ، این پدر سوخته فقط پول 🌷می گیره ولی کار بخصوصی برای حمیرا نکرد باید وقتی خوب بود کاری می کرد که دوباره به این حال روز نیفته آره می برمش پیش یک دکتر دیگه ………. یک دفعه صدای تورج اومد که گفت : خانم شما کی دکتر میشی که همه ی ما رو معالجه کنی قلبم یک آن از کار افتاد….. 🌷گفتم : سلام اومدی ؟ گفت : اره به خدا با هزار مکافات حالا شما برای چی دکتر می خواستین ؟ عمه تورج رو در آغوش گرفت و گفت حمیرا باز حالش بد شده ….. ناراحت شد و گفت : ای وای چه بد ایرج بهم چیزی نگفت : دیشب باهاش حرف زدم ……. در حالیکه قلبم داشت از کار میفتاد فورا پرسیدم کی باهاش حرف زدی ؟ گفت آخر شب .. برای چی ؟ 🌷من جواب ندادم و سرمو به کار گرم کردم .. تورج شوخی کرد حرف زد ولی اون تورج همیشگی نبود اونم تحت تاثیر قرار گرفته بود و دیگه نمی تونست احساس شو پشت شوخی های با مزه اش پنهون کنه و کاملا معلوم بود که استرس داره خواست بیاد با من حرف بزنه خودم زدم به اون راه و رفتم بالا تو اتاقم و درو بستم …. با خودم گفتم :رویا قایم نشو برو حرف تو بزن وگرنه دیر میشه ……. 🌷خوب چی بگم ؟با کاری که ایرج داره می کنه نمی تونم بگم به خاطر ایرج جواب مثبت دادم اونوقت اگر اون انکار کنه من خیلی سنگ رو یخ میشم وای خیلی بد میشه …. 🌷عمه الان با این حالش اگر از من بپرسه مگه من مسخره ی تو بودم چی بگم … ای وای خدا چیکار کنم خودت یک راهی بزار پیش پام …… ایرج تورو خدا به دادم برس …. چرا این طوری می کنی مگه قول ندادی تنهام نزاری ؟ ادامه_دارد «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2