eitaa logo
داروخانه معنوی
6.1هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
4.6هزار ویدیو
125 فایل
کانال داروخانه معنوی مذهبی ؛ دعا؛ تشرفات و احکام لینک کانال در ایتا eitaa.com/Manavi_2 ارتباط با مدیر @Ya_zahra_5955
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5782990047485627914.mp3
11.32M
♥️⃟🌾༺⃟‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🔸آخرین عروس، داستان زندگی حضرت نرجس خاتون سلام الله علیها. 🔘 قسمت آخر: رمز نجات ╰⊱❤️⊱╮ღ꧁🌸꧂ღ╭⊱❤️≺ ‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌@Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم_رب_العشق ❤️ فاطمه_امیری ــ اینارو از کی یاد گرفتی؟! شهاب در حالی که حلقه های خیار را روی چشمان مهیا می گذاشت، گفت: ــ تو ماموریتای اولم؛ به خاطر اینکه باید چند شب بیدار می موندیم، چشامون سرخ می شدن و سوزش بدی پیدا می کردند. یکی از فرمانده ها اینکارو برامون انجام می داد. مهیا لبخندی روی لبش نشست. ــ حالا میدونی اون از کجا یاد گرفته؟! ــ از کجا؟؟ ــ ازش پرسیدم. گفت که خانمش همیشه اینکارو می کرد. ــ چه عاشقانه! شهاب که کارش تموم شده بود، ظرف را روی پاتختی گذاشت و پتو را روی مهیا کشید. ــ چیکار میکنی شهاب؟! ــ هیچی! بگیر بخواب! مهیا می خواست از جایش بلند شود. ــ نه... شهاب! اما شهاب مهیای نیم خیز شده را دوباره روی تخت خواباند. و از جایش بلند شد. ــ کجا میری شهاب؟! شهاب چراغ های اتاق را خاموش کرد و دوباره سر جایش نشست و دستان مهیا را در دست گرفت. ــ جایی نمیرم کنارتم...تو راحت بخواب ــ اما مـ... ــ اما و اگر نداره بخواب! مهیا در برابر زورگویی و نوازش های عاشقانه شهاب، دوام نیاورد و کم کم چشمانش گرم خواب شد. شهاب با چشمان نم دار؛ به مهیا خیره شده بود. نمی دانست چطور نبودنش را برای یه مدت تحمل کند. رفتن به سوریه، یکی از آرزوهای بزرگش بود و از اینکه حضرت زینب(س) او را طلبیده بود؛ از خوشحالی در پوست خود نمی گنجید. اما دوری از مهیا قلبش را به درد آورده بود... با دیدن دست های کوچک مهیا در دستان بزرگش، لبخندی به این منظره زد. احساس خوبی داشت؛ از اینکه کنار مهیا نشسته و این احساس مالکیت به او غرور خاصی می داد. موهایش را نوازش کرد. ده دقیقه... بیست دقیقه... نیم ساعت... یک ساعت... زمان می گذشت و شهاب همانطور خیره به چهره مهیا، مانده بود. دل کندن از این دختر، برای او مرگ را تداعی می کرد. در آرام باز شد. ــ شهاب مادر... ــ بیا تو مامان! شهین خانوم وارد اتاق شد. با دیدن مهیا و شهاب لبخندی زد و با صدای آرومی گفت: ــ خوابید؟! ــ آره...! ــ مهلا میگه از دیشب که رفتند؛ مهیا تا صبح تو بالکن فقط گریه کرده... حتی یه دقیقه هم نخوابیده بود! شهاب نگاهش را از مادرش گرفت و به مهیا دوخت. ــ خیلی اذیتش کردم... خیلی... مهیا تکانی خورد که حلقه های خیار از روی چشمش افتادند. شهاب آن ها را برداشت و توی ظرف گذاشت. ــ عزیزم... نگاه کن چشماش رو چیکار کرده... مادر این دختر خیلی دوستت داره! شهاب آرام چشم های مهیا را نوازش کرد. ــ این دختر تموم زندگیمه مامان! فکر نمی کردم یه روز عاشق بشم و بخوام ازدواج کنم. ولی مهیا؛ تمام معادلاتمو به هم زد. الان هم برام سخته اینجا بزارمش برم... همه وقت نگرانشم! شهین خانوم از غم صدای پسرش، آهی کشید. ــ مادر جان، کمتر از یه ساعت دیگه باید بری... ــ میدونم مامان! و شهاب به این فکر کرد، که چقدر زمان در کنار مهیا سریع می گذرد. ـــ مهیارو بیدار کن... ــ مامان! ــ جانم؟! ــ من همینجا با مهیا خداحافظی میکنم. نمیزارم بیاد پایین؛ حالش خوب نیست. لطفا به بقیه بگو، بعد رفتنم زخم زبون نزنن!! ــ باشه عزیزم! ــ مامان، اگه برگشتم و فهمیدم یکی با حرفاش و کارش تن زنمو لرزونده؛ یا اشکشو درآورده؛ باور کن به مولا علی(ع) قسم، نابودش میکنم... خودتون هم میدونید منظورم با کیه!! شهین خانم بوسه ای بر موهای پسرش گذاشت. ــ قربونت برم مادر! مهیا برای من با مریم فرقی نمیکنه... قبل از اینکه عروسم باشه؛ دخترمه... نگران نباش...! ادامه دارد.. @Manavi_2 @Manavi_3 @Manavi_4
بسم_رب_العشق ❤️ فاطمه_امیری مهیا، با شنیدن نجوا های شهاب؛ آرام تکانی خورد. نمیتوانست چشمانش را باز کند. خستگی و بی خوابی بر او غلبه کرد، و دوباره به خواب رفت. اما با شنیدن صحبت های شهاب تکان بدی خورد و سریع در جایش نشست. ــ خانمی یکم دیگه باید برم... نمی خوای بیدار شی؟! شهاب غرق در چشمان مهیا بود. مهیا نگاهش پریشان به صورت و لباس نظامی شهاب، در چرخش بود. با بغض زمزمه کرد: ــ چرا گذاشتی بخوابم... شهاب صورت مهیا را نوازش کرد و با لبخند گفت: ــ دوست داشتم بشینم یه دل سیر نگات کنم. ــ خیلی خودخواهی! الان دیگه میری... پس من کی یه دل سیر نگات کنم؟! دل شهاب از حرف مهیا گرفت. آرام دست های مهیا را گرفت و فشرد. ــ ان شاء الله برگشتم؛ بشین یه دل سیر نگام کن... خوبه؟؟ ــ طولش نمیدی دیگه؟؟ ــ زود برمیگردم! ــ قول بده شهاب! شهاب لبخند تلخی زد بوسه ای بر پیشانی عزیز دلش کاشت و گفت: ــ قول میدم زود برگردم! هر دو در چشمان هم خیره شدند و غرق چشمان مشکی هم که در آن ها عشق و غم و شوق موج می زد، غرق شده بودند. که با صدای مریم به خودشان آمدند. ــ داداش! آقا آرش دم دره... مهیا متوجه منظور مریم نشد و سوالی به شهاب نگاهی کرد. شهاب لبخندی زد و برایش توضیح داد. ــ آرش دوستمه قراره باهم بریم! مهیا با چشمان اشکین به شهاب خیره شد. ــ یعنی الان می خوای بری... ــ آره... ــ چرا اینقدر زود؟! ــ زود نیست خانمی! ــ کاشکی نمی خوابیدم! شهاب قطره ی اشکی که بر روی گونه مهیا سرازیر شد را، پاک کرد. ــ قرارمون این بود؛ گریه زاری نداشته باشیم... ــ سخته بخدا...سخته شهاب... شهاب مهیا را آغوش کشید. ــ میدونم خانومم... ولی باید برم... اگه الان نرم، شرمنده امام حسین_ع میشم. نمیتونم بمونم. مهیا با دستانش جلوی دهانش را گرفت تا صدای گریه اش به گوش شهاب نرسد. شهاب که متوجه شد؛ دستان مهیا را از جلوی دهانش برداشت. ـــ گریه کن! هر چی دوس داری بگو! ولی بعد اینکه من رفتم، حق نداری گریه کنی غصه بخوری... فهمیدی؟! با هر حرف شهاب شدت گریه های مهیا بیشتر می شد. با گذشت ثانیه ها احساس می کرد که قلبش را از جسمش جدا می کندند. با دیدن بی قراری های مهیا، نم اشک در چشمان شهاب نشست و چند بار پشت سر هم بوسه ای بر موهای مهیا گذاشت. مهیا هق هق می کرد. لبانش را محکم روی هم فشرد، تا حرفی نزد... تا نگویید نرو... آنقدر در آغوش امن شهاب گریه کرد؛ تا آرام شد. شهاب بازوان مهیا را گرفت و او را از خود جدا کرد و از جایش بلند شد. ــ مهیا! خانمی! دیگه دیر شد. باید برم. مهیا سری تکان داد و از جایش بلند شد. سریع روسریش را سرش کرد و چادرش را برداشت، تا سر کند که شهاب دستش را گرفت. ــ نمی خواد سرت کنی... مهیا با تعجب به شهاب نگاه کرد و آرام گفت: ــ شهاب کلی مرد پایینه! انتظار نداری که بدون چادر برم پایین؟! شهاب چادر را از دستان مهیا گرفت و روی تخت گذاشت. ــ اصلا قرار نیست شما برید پایین خانوم! ــ یعنی چی؟! ــ یعنی اینکه شما همینجا با من خداحافظی میکنی... ــ اما شهاب...! ــ اما بی اما! مهیا دلخور سرش را پایین انداخت و خود را مشغول بازی باحلقه اش کرد. شهاب دستی زیر چانه ی مهیا گذاشت و سرش را بالا آورد. ــ برام سختش نکن مهیا! نمیخوام موقع رفتن جلوی چشمام باشی وقتی کبودی و سرخی چشماتو میبینم بیشتر از خودم بدم میاد... ادامه دارد.... @Manavi_2 @Manavi_3 @Manavi_4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آرامش با ارزشترین حس دنیاست در این شب زیبا براتون یک دنیا آرامش یک دنیا تندرستی و یک عالم خوشبختی و برکت از خدای بزرگ خواستارم شبتون بخیر 🌹❤️🌹 @Manavi_2
استاد صالحی.mp3
2.81M
بشنوید خاطره انگیزترین و دلنشین ترین ❣ مرحوم نوستالژی سحرهای 🙏 یادش گرامی ... @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨ سلام به یکشنبه۱۴۰۲/۱/۶خوش آمدید🌸 الهی به امیدتو ❤️حال دلت را به خداوند بسپار؛ هر روز به قلبت بگو که آرام باش و آن را با اکسیر عشق و توکل به خداوند سیراب کن، توکل یک واژه نیست و هرگز هزینه ای ندارد، توکل یعنی اعتماد بینهایت به قدرتش، به توانایی و آگاهی پروردگاری که این جهان را بدون ذره ای خطا اداره می کند و می تواند ما را به هر خواسته ای برساند. شما با توکل کردن به نتایجی می رسید که فکرش هم شوقی بی اندازه در وجودتان ایجاد می کند زیرا در حالت آرامش کامل اتفاقات خوب از راه می رسد. @Manavi_2
📅 تقویم نجومی اسلامی 🗓 یکشنبه ۰۶ فروردین ۱۴۰۲ 🗓 ۴ رمضان ۱۴۴۴ 🗓 26 مارس 2023 🌹 امروز متعلق است به: 🔸مولی الموحدین امیر المومنین حضرت علی بن ابیطالب علیهما السّلام 🔸(عصمة الله الكبري حضرت فاطمة زهرا سلام الله عليها) 🗞 وقایع مهم شیعه: 🔹هلاکت زیاد بن ابیه (زیاد بن ابی سفیان)،‌ 53ه-ق 📆 روزشمار: ▪️6 روز تا رحلت ام المومنین حضرت خدیجه علیها السلام ▪️11 روز تا ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام ▪️14 روز تا اولین شب قدر ▪️15 روز تا ضربت خوردن امام علی علیه السلام ▪️16 روز تا دومین شب قدر ✅ دعای فوری ومجرب_جذب_مطلوب ✅ برای جلب مهر و محبت شدید و بیقرای معشوق و احضار شدید محبت از راه دور و نرم کردن قلب ، دعای زیر را به همان نیت بخوانید که پس از یک هفته به اذن خداوند جل جلاله، مقصود حاصل است. به مدت یک هفته صبحها و عصرها بیست و پنج مرتبه بخواند. پس از یک هفته ان شاء الله به مقصود خواهد رسید. ✅ بسم الله الرحمن الرحیم(یا ودود سخر لی و لین قلب فلان بن فلان و اسم مطلوب را ذکر کند) ) الحمدلله رب العالمین(یا ودود سخر لی و لین قلب فلان بن فلان) الرحمن الرحیم (یا ودود سخر و لین لی قلب فلان بن فلان) مالک یوم الدین ( یا رقیب سخر و لین لی قلب فلان بن فلان) إیاک نعبد و إیاک نستعین (یا ودود سخر و لین قلب فلان بن فلان) إهدنا الصراط المستقیم(یا رقیب سخر و لین قلب فلان بن فلان) صراط الذین أنعمت علیهم (یا ودود سخر و لین لی قللب فلان بن فلان) غیر المغضوب علیهم ولا الضالین ( یا رقیب سخر و لین لی فلان بن فلان). ❇️ ذکر روز یکشنبه ۱۰۰ مرتبه : یا ذَالجَلالِ وَ اْلاِکْرام "ای صاحب جلال و بزرگواری" ❇️ ذکر روز یکشنبه که به اسم امیرالمومنین علی علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها می‌باشد، موجب_فتح_و_نصرت می‌شود، روایت شده است که در این روز زیارت حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام و زیارت حضرت زهرا سلام الله علیها خوانده شود. ❇️  ذکر (یا فتاح) ۴۸۹ مرتبه بعد از نماز صبح موجب فتح_و_نصرت_یافتن می‌شود. ⛔️ برای حجامت و خون دادن روز خوبی نیست. ⛔️ برای اصلاح سرو صورت روز خوبی نیست‌. ⛔️ برای گرفتن ناخن روز خوبی نیست. ✅ برای ازدواج و خواستگاری روز خوبی است‌. ✅ برای زایمان روز خوبی است. ⛔️ برای برش و دوخت لباس روز خوبی نیست. ⛔️ برای مسافرت رفتن روز خوبی نیست‌‌‌‌‌. 🔹 اوقات_شرعی_به_افق_تهران 🔹 اذان صبح ۴:۳۳:۵۰ طلوع آفتاب ۵:۵۸:۰۸ 🔹 اذان ظهر ۱۲:۱۰:۰۴ غروب آفتاب ۱۸:۲۱:۲۰ 🔹 اذان مغرب ۱۸:۳۹:۲۷ نیمه شب شرعی ۲۳:۲۸:۱۲ ⏰ ذات الکرسی عمود ۲۲:۰۰ 🤲 دعا در زمان ذات الکرسی مستجاب است. 🗓 ذات_الکرسی مخصوص روز یکشنبه است‌‌. @Manavi_2
💠اعمال مشترک ماه رمضان ✅دعاهای هر روز 🔸خواندن دعای: اَللّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضانَ الَّذى اَنْزَلْتَ فيهِ الْقُرْآنَ وَافْتَرَضْتَ على عِبادِكَ فيهِ الصِّيامَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ارْزُقْنى حَجَّ بَيْتِكَ الْحَرامِ فى عامى هذا وَ فى كُلِّ عامٍ وَ اغْفِرْ لى تِلْكَ الذُّنُوبَ الْعِظامَ فَاِنَّهُ لا يَغْفِرُها غَيْرُكَ يا رَحْمنُ يا عَلاّمُ 🔸خواندن این تسبیح: سُبْحانَ اللّهِ بارِئِ النَّسَمِ سُبْحانَ اللّهِ... 🔸خواندن صلوات روزانه ماه رمضان 🔸گفتن صد مرتبه: سُبْحانَ الضّآرِّ النّافِعِ سُبْحانَ الْقاضی بالْحَقِّ سُبْحانَ الْعَلِی الاْعْلی سُبْحانَهُ وَبِحَمْدِهِ سُبْحانَهُ وَتَعالی ✅دعاهای پس از هر نماز 🔹پس از هر نماز این دعاها خوانده شود: یا عَلِی یا عَظیمُ یا غَفُورُ یا رحیمُ أنْتَ الرَّبُّ العظیمُ ... 🔹اللّهُمَّ اَدْخِلْ عَلی اَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ، اَللَّهُمَّ اَغْنِ کُلَّ فَقیرٍ، .... 🔹اللّهُمَّ ارْزُقْنی حَجَّ بَیتِک الْحَرامِ فِی عامی هذا وَفی کلِّ عامٍ .... ✅هنگام افطار 🔸افطار با خرما 🔸افطاری دادن و صدقه 🔸هنگام افطار این دعاها را بخواند: اَللّهُمَّ لَک صُمْتُ وَعَلی رِزْقِک اَفْطَرْتُ وَعَلَیک تَوَکلْتُ. بِسْمِ اللَّهِ اللَّهُمَّ لَک صُمْنَا وَ عَلَی رِزْقِک أَفْطَرْنَا فَتَقَبَّلْ [فَتَقَبَّلْهُ] مِنَّا إِنَّک أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ 🔸در هنگام خوردن لقمه اول بگوید: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ یا وَاسِعَ الْمَغْفِرَةِ اغْفِرْ لِی ✅اعمال هر شب 🔹خواندن دعای افتتاح 🔹خواندن صد مرتبه سوره دخان در هر شب در هر شب دو رکعت نماز بخواند که در هر رکعت حمد و توحید سه مرتبه و چون سلام داد بگوید: سُبْحانَ مَنْ هُوَ حَفیظٌ لا یغْفُلُ سُبحانَ مَنْ هُوَ رَحیمٌ لا یعْجَلُ سُبْحانَ مَنْ هُوَ قاَّئِمٌ لا یسْهُو سُبْحانَ مَنْ هُوَ دائِمٌ لا یلْهُو سُبْحانَک سُبْحانَک سُبْحانَک یا عَظیمُ اغْفِرْ لِی الذَّنْبَ الْعَظیمَ. 🔹خواندن دعای: اللَّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضَانَ الَّذِي أَنْزَلْتَ فِيهِ الْقُرآنَ وَ افْتَرَضْتَ عَلَى عِبَادِكَ فِيهِ الصِّيَامَ ارْزُقْنِي حَجَّ بَيْتِكَ الْحَرَامِ فِي هَذَا الْعَامِ وَ فِي كُلِّ عَامٍ وَ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الْعِظَامَ فَإِنَّهُ لا يَغْفِرُهَا غَيْرُكَ يَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِكْرَامِ 🔹خواندن دعای: اللَّهُمَّ بِرَحْمَتِک فِی الصَّالِحِینَ فَأَدْخِلْنَا وَ فِی عِلِّیینَ فَارْفَعْنَا وَ بِکأْسٍ مِنْ مَعِینٍ مِنْ عَینٍ سَلْسَبِیلٍ .... ✅اعمال سحر 🔸خواندن دعای سحر 🔸خواندن دعای ابوحمزه ثمالی @Manavi_2
🌴🌟 🌟🌴 💚👈 دو رکعت نماز در هر شب از ماه مبارک رمضان خونده می شود که در هر ركعت حمد و توحيد👈 سه مرتبه چون سلام داد 1⃣ بگويد: 💢سُبْحانَ مَنْ هُوَ حَفيظٌ لا يغْفُلُ، سُبحانَ مَنْ هُوَ رَحيمٌ لا يعْجَلُ، سُبْحانَ مَنْ هُوَ قآئِمٌ لا يسْهُو، سُبْحانَ مَنْ هُوَ دائِمٌ لا يلْهُو🌿🌼🌿 منزه است آن خداى نگهبانى كه غفلت نكند منزه است آن خداى مهربانى كه شتاب نكند، منزه است آن خداى پابرجايى كه كسى را از ياد نبرد منزه است آن خداى جاويدانى كه به چيزى سرگرم نشود. 2⃣پس بگويد: تسبيحات اربعه را 👈 هفت مرتبه.🌿🌺🌿 3⃣پس بگويد:🌟سُبْحانَكَ سُبْحانَكَ سُبْحانَكَ، يا عَظيمُ اغْفِرْ لِىَ الذَّنْبَ الْعَظيم منزّهى تو منزّهى منزّهى اى خداى بزرگ بيامرز گناهان بزرگم را🌿🌺🌿 4⃣ پس👈 ده مرتبه صلوات بفرستد بر پيغمبر و آل او عليهم السلام. 🌼💖كسى كه اين دو ركعت نماز را بجا آورد بيامرزد حق تعالى از براى او هفتاد هزار گناه. @Manavi_2
🔹مَرْوِيَّةٌ عَنِ النَّبِيِّ ص‏ فَمَنْ صَلَّى فِي اللَّيْلَةِ الْخَامِسَةِ رَكْعَتَيْنِ بِالْحَمْدِ وَ التَّوْحِيدِ خَمْسِينَ مَرَّةً فَإِذَا سَلَّمَ صَلَّى عَلَى النَّبِيِّ وَ آلِهِ ع مِائَةَ مَرَّةٍ أَحْمِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى بَابِ الْجَنَّةِ 🔸از پیامبر صلی الله علیه و آله روایت شده است : هر کس در شب پنجم ماه رمضان، این نماز را بخواند، دورکعت در هر رکعت یک بار سوره حمد و پنجاه《50》 بار سوره توحید، بعد از سلام نماز، صد《100》 بار بر پیامبر(ص) و آل ایشان صلوات بفرستد، روز قیامت بر در بهشت با من مراحمت نماید و پهلوی من نشیند. 📚 مفاتیح الجنان @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖼 دعای روز چهارم ماه رمضان @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
doa4_721038705925554855.mp3
2.48M
☑️ دعای روز چهارم ماه مبارک رمضان ☀️ 🔸واعظ: آیت الله مجتهدی تهرانی 💐 اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَـــرَج به حق حضرت زینب (سلام الله علیها) @Manavi_2 ‌‌‎‎‎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
j-4.mp3
5.15M
تحدیر (تندخوانے) قرآن کریم با صوت استاد معتزآقایی @Manavi_2
حضرت_پیامبر_صلوات_الله_علیه: مردم،نانخور خدایند، دوست داشتنی ترین مردم نزد خداوند،کسی است که به نانخوران او سود برساند و خانواده ایی را شادمان کند. 📗 کافی جلد 2ص164      ‎‌‌‌ 💐  ألـلَّـھُمَ الرُزقنا زِیارَة ڪَربَلا💐 🌹ألـلَّـھُمَ ؏َـجــِّلْ لِوَلــیِـڪْ ألفـرَج🌹 یـاذالجـلال والا کرام... یکشنبـه ... صدمرتبه... ذکر_روز 🌸 《100》مرتبه 💗یا ذَالجَلالِ والاِکرام💐 🌸ای صاحب جلال و بزرگواری 💗این ذکر موجب فتح و نصرت می‌شود 👇 ✍هرکس این نمازرادر روز1شنبه بخواندازآتش جهنم وعذاب ایمن شود↻2رکعت ؛ رکعت اول⇦ حمد و 3 کـوثر رکعت دوم⇦ حمد و 3 توحید @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا