◇مےرِسَـــــد↡↡
⇇صُبـــــحِظُهـــــور؎کہ ؛
بَنـــــاخـــــواهَـــــدشُـــــد . .
⇠مِثـــــلِاِیـــــوانِنَـــــجَـــــف ،
↶گُـــــنبَـدوَاِیـــــوانِ«حَسَــــــنﷺ𔘓»↷
#امام_حسن (ع)
#دوشنبه_های_حسنی
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
داروخانه معنوی
امروز دوشنبه ختم انعام داریم هر کس مایله شرکت کنه وارد لینک زیر بشه .هم میتونید سوره رو کامل بخونید
سلام عزیزانم
خدا راهزاران مرتبه شکر با توکل بر خدا و عنایت حضرت حجت عج الله 《63》ختم انعام به نیابت ازهمه گذشتگان انبیاء مرسلین و امامین صدیقین شریفین وملائکه مقربین وهمه مسلمین و مسلمات و مومنین و مومنات و علما و شهدا و صلحا مخصوصا گذشتگان این گروه به نیت سلامتی و فرج و ظهور آقا جانمون در گروه خوانده شد😍😍😍
ان شاءالله که این ختمها مورد رضایت خداوند متعال قرار بگیره و مولامون حضرت مهدی عج الله این هدیه را از همگی ما قبول کنند
و ان شاءالله برای حاجت روایی و عاقبت بخیری همه شرکت کنندگان دعا کنند🌹
_آمین❤️
داروخانه معنوی
خطبه ۱۹۹ فراز ۱ در سفارش به ياران خود 🎇🎇🎇#خطبه۱۹۹🎇🎇🎇🎇🎇 ✨ره آورد نماز مردم! نماز را برعهده گي
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داروخانه معنوی
خطبه ۱۹۹ فراز ۱ در سفارش به ياران خود 🎇🎇🎇#خطبه۱۹۹🎇🎇🎇🎇🎇 ✨ره آورد نماز مردم! نماز را برعهده گي
خطبه ۱۹۹
فراز ۲
🎇🎇🎇#خطبه۱۹۹🎇🎇🎇🎇🎇
🌹 مسووليت اداي امانت
يكي ديگر از وظائف الهي، اداي امانت است، آن كس كه امانتها را نپردازد زيانكار است، امانت الهي را بر آسمانهاي برافراشته، و زمينهاي گسترده، و كوههاي بپا داشته، عرضه كردند، كه از آنها بلندتر، بزرگتر، وسيع تر يافت نمي شود، اما نپذيرفتند اگر بنا بود كه چيزي به خاطر طول و عرض و توانمندي و سربلندي از پذيرفتن امانت سر باز زند آنان بودند، اما از كيفر الهي ترسيدند، و از عواقب تحمل امانت آگاهي داشتند، كه ناتوانتر از آنها آگاهي نداشت، و آن انسان است، كه خدا فرمود: (همانا انسان ستمكار
نادان است.)
#نهج_البلاغه
💠باهم نهج البلاغه بخوانیم
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
«بــــٰـازار طـــــلٰا دٰاغ دٰاغ اســـــت⇉ »
⇇عـــــدّها؎ طَلا مےخـــَــرنـــــد تــْـــا،
أگـــــر جَنـــــگ شُـــــد،
⇠أرزش پولشــــٰـان کـــَم نَشـــــود !!!
□عـــــدّها؎ طــَـــلا هِـــــدیہ مےکــُـنند ...
⇠تــٰـــا أرزش ایمـــــٰانشـــٰــان،
◇◇ کــــَم نَشَـــــود.➺
#شاید_سنگین
#تلنگر
#وعده_صادق
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
داروخانه معنوی
#رمان " #رویای_من "بر اساس داستان_واقعی قسمت_چهل و پنجم✍ بخش چهارم 🍓ایرج منتظرم بود با عجله خود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داروخانه معنوی
#رمان " #رویای_من "بر اساس داستان_واقعی قسمت_چهل و پنجم✍ بخش چهارم 🍓ایرج منتظرم بود با عجله خود
#رمان "
#رویای_من "بر اساس #داستان_واقعی
قسمت_چهل و ششم ✍ بخش اول
🌺اشکهام طوری می ریخت که دیگه نمی تونستم ببینمش یک دفعه برگشت و با سرعت اومد طرف ما و خودشو رسوند به عمه و علیرضا خان و گفت : امانتی من دست شما سپرده مواظبش باشین ..
علیرضا خان گفت : برو نگران نباش ما هستیم .. و بعد دوباره عمه را بغل کرد عمه دستی به پشتش زد و گفت : آره برو پسرم مثل چشمم ازش مواظبت می کنم بعد نگاهی به من کرد و رفت ……
عمه همین طور که گریه می کرد سرشو آورد کنار گوش منو گفت پدر سوخته می خواست تو رو بغل کنه روش نشد منو بغل کرد ….
حمیرا بازوی منو گرفت و گفت گریه نکن تا چشم بهم بزنی برگشته جایی نمی ره که زود میاد ….
ما تا اون سوار هواپیما شد و از زمین بلند شد پشت شیشه وایستادیم ….. انگار جون داشت از تنم بیرون می رفت …….
🌺بدون اون برگشتیم خونه … به نظرم همه جا خالی بود … دلم قرار و آروم نداشت طاقت نداشتم تا اومدنش صبر کنم با عجله رفتم تو اتاقم …. و دستمو گذاشتم روی صورتم و های های گریه کردم اصلا متوجه نشدم که عمه و حمیرا اومدن تو اتاقم برای اولین بار احساساتم رو نسبت به ایرج می دیدن دیگه دلم می خواست همه بدونن که چقدر دوستش دارم … دیگه برام مهم نبود که کسی خوشش میاد یا نه ….
با حال نزاری گفتم حمیرا چطوری تحمل کنم تا اون برگرده ؟
🌺حمیرا منو بغل کرد و گفت : می دونی ایرج به من چی گفت ؟…
.همون طور که گریه می کردم سرمو تکون دادم گفت : رویا تو رو از من بیشتر دوست داره تنهاش نزار تا من بیام حالا راست گفته یا الکی بهش گفتی ؟ اگر منو بیشتر دوست داری خوب ایرج رفته من که اینجام با هم خوش میگذرونیم تا اون بیاد ………
عمه گفت : اگر قرار باشه از الان اینطوری بکنی تا اون برگرده چیزی ازت نمی مونه عمه جون خودتو جمع و جور کن ، و به خودت دلداری بده…. یکی دو روزی بگذره عادت می کنی امشب برو تو اتاق حمیرا بخواب گفتم نه دیگه نزدیک صبح شده.. فردا خیلی درس دارم سرم گرم میشه …..
🌺عمه گفت باشه پس بگیر زود بخواب ؛ حمیرا توام برو بخواب مادر بی خوابی برای تو خوب نیست … و داشت از اتاق می رفت بیرون که صدای زنگ تلفن … هر سه ی ما رو از جا پروند …. بهم نگاه کردیم …
کی می تونست باشه ؟ حمیرا گفت ایرج که نیست هنوز تو راهه پس کیه ؟ عمه گوشی رو برداشت و گفت : الو بفرمایید …..جانم عزیزم آخه تو کجایی مادر … الهی مادر فدات بشه چرا جواب تلفن رو نمیدی ؟ جانم …..(و همین طور دستشو به طرف حمیرا بالا و پایین می برد که یعنی بیا ) آره عزیزم …ما خوبیم …تو چطوری ؟ مامانت اینجاس می خواد باهات حرف بزنه…
رنگ حمیرا مثل گچ دیوار سفید شده بود تمام بدنش می لرزید و قدرت نداشت تا دم تلفن بره من گرفتمش با دو دست بازوی منو گرفت و رسوندمش به گوشی …. همین طور که لبهاش بهم می خورد با دستهای لرزونش گوشی رو گرفت.
ادامه_دارد
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
داروخانه معنوی
#رمان " #رویای_من "بر اساس #داستان_واقعی قسمت_چهل و ششم ✍ بخش اول 🌺اشکهام طوری می ریخت که دیگه
#رمان "
#رویای_من "بر اساس #داستان_واقعی
قسمت_چهل و ششم ✍ بخش دوم
🌺گفت : مامان جان نگارم … عزیز دلم …( شروع کرد به گریه کردن) …. الهی قربونت برم,, الهی فدات بشم ، تو رو خدا گریه نکن طاقت ندارم دل منم خیلی برات تنگ شده…. دیگه بیا مامان من به خاطر تو خوب شدم.. دیگه اذیتت نمی کنم ……… راست می گی فدات بشم ؟ کی بهت گفت ؟….. حتما ؟… کی ؟ الهی قربونت برم نگارم … پس منتظرت میشم خیلی دلم برات تنگ شده ، بهم خبر بده مامان ، تو خوبی ……. الهی من بمیرم دخترم منم همین طور ….بابات ؟ آره باشه حرف می زنم …… باشه منتظرتم .. الو سلام … آره خوبم خیلی بهتر شدم … تو چطوری ؟ … جانم … نه من نمی تونم ، شما ها بیاین نگار راست گفت میای ایران ؟ ….
نه من که نمی تونم تو نگار رو بردار بیار ، خیلی دلم تنگ شده …… باشه باشه …….کی ؟ حالا حدود شو بگو ببینم تا کی منتظر باشم …. مرسی رفعت خوشحالم کردی …. زنگ بزن منتظرم نزاری ها …. باشه آره گفتم که خیلی خوبم …..
🌺ایرج گفت ؟ کی زنگ زد ؟ آره خیلی بهترم شماها چطورین ؟ ….. کی ؟ ایرج به من نگفت … آره امشب پرواز کرد الان تو راهه ….. باشه … باشه .. منتظرم …… منم همین طور … خدا حافظ ….
در حالیکه هنوز دستش می لرزید گوشی رو گرفت روی قلبش و یک کم موند عمه گوشی رو ازش گرفت منم دستشو گرفتم و نشوندمش روی تخت ….
برگشت نگاهی به من کرد و خودش انداخت تو بغلم و گفت : وای رویا باورم نمیشه دارن میان تا بیست روز دیگه میان من نگار و می ببینم باور می کنی ؟ ایرج باهاشون در تماس بوده همه چیز رو گفته بود … اییییییی خدا شکر هزار مرتبه شکر …. بعد هراسون شد و گفت کلید … کلیدا کجان ؟
🌺عمه گفت دست منه نگران نباش بهت میدم خوب بزار بیان همین جا …..
گفت : نه ؛ نه ؛ می خوام نگار برگرده تو خونه ی خودش دیگه نمی زارم ازم جدا بشه قول میدم خوب بشم …. صبح باید بریم و خونه رو روبراه کنیم … توام میای رویا ؟ کمک کن تا همه چیز رو برای اومدن نگار و رفعت حاضر کنم …..
گفتم : تو داری می لرزی اول باید آروم بشی؛؛ هنوز وقت هست … من صبح کلاس دارم ولی تا اومدم حاضرم که بریم …….
دستشو گذاشت روی پیشونیش و گفت : رفعت گفت ده روز به عید میان الان چقدر تا عید مونده گفتم الان بیست و پنج بهمن درسته تقربیا بیست و پنج روز دیگه حالا وقت داری تا خودتو آماده کنی …
منظورم خودته می فهمی ؟
گفت : کِی باید بریم دکتر ؟ عمه گفت ده ؛دوازده روز دیگه ….
من گفتم می خواین وقت بگیرم زودتر برین ؟
🌺حمیرا با اشتیاق گفت آره می خوام باهاش حرف بزنم ببینم چیکار کنم …
اصلا یک چیزی بده که دیگه بدنم نلرزه ….
گفتم : حمیرا جان تو فقط الان ضعیف شدی بیشتر بخور چیزای مقوی که سر حالت کنه ، این با من عمه تو فقط بخور بهت قول میدم این حالت توام دیگه از بین بره ….
پرسید فردا کی میای؟ تا بریم اون خونه گفتم : فردا ساعت سه تعطیل میشم ولی دوشنبه زود میام … نه اصلا نمیرم و از صبح زود با هم میریم و ترتیبشو میدیم خوبه ؟ ….
آتیشی که به جونم افتاده بود و با تلفن نگار خاموش شده بود و با رفتن عمه و حمیرا دوباره شعله ور شد و یادم اومد که ایرج هر لحظه داره ازم دور و دور تر میشه غم دنیا تو دلم بود و ترس از آینده … آینده ای که می خواستم با ایرج بسازم و بدون اون هیچ چیز و هیچ کس رو نمی خواستم ….
ادامه دارد....
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
#نماز_شب 🌙🌓
💠علامه مجلسی (ره):
🔸 پسرم! تو را سفارش میکنم بر خواندن نماز شب به دعا و تضرع و گریه،
پس به راستی که این وقت از شب، موقع نزدیک شدن بنده به خداوند است و باب دعا و رحمت و مناجات باز، و قلب آسوده است و در آن موقع عمل به خلوص نزدیکتر است.
📚 اعتقادات علامه مجلسی، تالیف ملا محمد باقر مجلسی
#نماز_شب_را_به_نیت_ظهور_میخوانیم
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸💫الـــــهـــــی
🤍💫در اين شبهای پاییزی و در اين
🌸💫لحظه شب به حقِ تمامی اسماء
🤍💫و صـفـات بـی انـتـهـای خـويـش
🌸💫آرزوی همـه را به هدف اجابت بنشان
🤍💫آمــــیــــن یــــا رَبَّ 🙏
🌸💫بـبـیـن خـدا چـی مـیـگـه:
🤍💫والضّحیٰ وَاللَّیْلِ اِذا سَجیٰ ماوَدَّعَکَ
🌸💫رَبُّــکَ وَ مــاقَــلــیٰ
🤍💫قسم به آفتاب فراگیر و قسم به شب
🌸💫آرام و آرامش بخش که پروردگارت
🤍💫نــــه تـــو را رهـــا کـــرده
🌸💫و نه بر تو خشم گرفته است...
🌸💫دلـــت را بــه خــدا بــســپــار ؛
🤍💫شـبـتـون بـخــیــر و خــوشـی
#شب_بخیر
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
هدایت شده از داروخانه معنوی
از جُملہ د؏ــــآهـــــآیے ڪہ؛
﴿شِیـــــخ جَعـــــفر مُجتهد؎﴾(رہ) مُڪرر توصّیہ مےڪَردند :
خوٰاندن ﴿زیـــــآرت ٰال یٰاسیـــــن✿ ﴾
در نُہ⁹ روزهنگام بین الطُلو؏ـــــین بود ڪِہ آثـــــآر ؏ـَــــجیبے دَر پے دٰارد۔۔۔۔♡♡♡
#سخن_بزرگان
#بین_الطلوعین
#زیارت_ال_یس
@Manavi_2
هدایت شده از داروخانه معنوی
•~🌸🌿~•
وَلےبَچہ ھآ
اَزقَضآشُدڻ نَمآزصُبحتونْبِتَرسیدْ!
میڱنْخُدآ؛
أڱہ بِخوٰادخِیر؎رو؛
أزیِہ بَندها؎بڱیرھ۔۔۔۔!!! نَمآزصُبحِشْروقضٰامےڪُنِه!
#تلنگرانهـ 💥
#نمازصبح
@Manavi_2
هدایت شده از داروخانه معنوی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
امروز سه شنبه 22 آبانماه1403
□کـــــٰاش بـَــــرگـــــرد؎...
⇠تـٰــــا آرامـِــــش بہ دُنیــٰـــا بـَــــرگـــرده...!
أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
#امام_زمان
#سه_شنبه_های_مهدوی
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
👇تقویم نجومی سه شنبه👇
✴️ سه شنبه 👈 22 آبان/ عقرب 1403
👈10 جمادی الاول 1446
👈12 نوامبر 2024
🕌 مناسبت های دینی و اسلامی.
🗡 شروع جنگ جمل با جنگ افروزی عایشه طلحه و زبیر " ۳۶ هجری قمری".
🔥 قتل خسرو پرویز شاه ایران به دست پسرش شیرویه در اثر دعای پیامبر " صلی الله علیه و آله" حضرت دعا کرد خداوند شکمش را پاره کند چنان که نامه من را پاره کرد." ۷ هجری قمری"و پسر شکم پدر را پاره کرد.
💠 تحویل پیراهن ابراهیم خلیل علیه السلام به حضرت زینب علیها السلام توسط حضرت زهرا علیها السلام که روز عاشورا تحویل امام حسین علیه السلام بدهد این واقعه سه روز قبل از شهادت حضرت بوده است.
🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی.
❇️امروز سه شنبه روز مناسبی برای امور زیر است.
✅مسافرت.
✅امور زراعی و کشاورزی.
✅خرید و فروش.
✅ارسال نامه و قاصد.
✅رسیدگی به حساب ها و اموال.
✅قرارداد نوشتن.
✅و آغاز نویسندگی کتاب خوب است.
🚖سفر : مسافرت خوب است.
👶مناسب زایمان و نوزاد مبارک و هرگز در زندگی در تنگنا قرار نگیرد.
🤕 بیمار امروز زود خوب شود.
🔭 احکام نجوم.
🌓 امروز قمر در برج حمل است و برای امور زیر خوب است:
✳️شکار و صید و دام گذاری.
✳️ختنه نوزاد.
✳️آغاز معالجه و درمان.
✳️شروع به کسب و کار.
✳️ارسال کالا به مشتری.
✳️و کودک به گهواره نهادن نیک است.
🔵نوشتن حرز و سایر ادعیه و نماز و بستن آن برای اولین بار مناسب است.
👨👩👧👦مباشرت امشب شب چهارشنبه : مباشرت برای سلامتی مفید است.
💇💇♂ اصلاح سر و صورت:
طبق روایات، اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ،باعث عزت و احترام است.
💉💉حجامت خون دادن فصد.
🔴 خون_دادن یا حجامت در این روز از ماه قمری ، باعث درد و الم می شود.
✂️ ناخن گرفتن.
سه شنبه برای گرفتن_ناخن، روز مناسبی نیست و در روایتی گوید باید بر هلاکت خود بترسد.
👕👚 دوخت و دوز.
سه شنبه برای بریدن،و دوختن لباس_نو روز مناسبی نیست و شخص، از آن لباس خیری نخواهد دید( به روایتی آن لباس یا در آتش میسوزد یا سرقت شود و یا شخص، در آن لباس مرگش فرا رسد)(خرید لباس اشکال ندارد)(کسانی که شغلشان خیاطی است میتوانند در روزهای خوب بُرش بزنند و در روزهای دیگر آن را تکمیل کنند)
✅ وقت استخاره در روز سه شنبه: از ساعت ۱۰ صبح تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تاعشای آخر( وقت خوابیدن)
😴😴 تعبیر خواب.
تعبیر خوابی که امشب شبِ چهار شنبه دیده شود طبق ایه ی 11 سوره مبارکه "هود"علیه السلام است.
الا الذین صبروا و عملوا الصالحات...
و از معنای آن استفاده می شود که برای خواب بیننده کاری پیش آید که در نظر مردم مشکل باشد ولی چون صبر کند موجب نیکنامی و راحتی ایام عمرش می شود. و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید.
کتاب تقویم همسران صفحه 115
❇️️ ذکر روز سه شنبه : یا ارحم الراحمین ۱۰۰ مرتبه.
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۹۰۳ مرتبه یاقابض که موجب رسیدن به آرزوها میگردد .
💠 ️روز سه شنبه طبق روایات متعلق است به
حضرت_امام_سجاد_علیه_السلام و امام_باقر_علیه_السلام و امام_صادق_علیه_السلام سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد .
🌸 زندگیتون مهدوی 🌸
📚 منابع ما👇
تقویم همسران
تالیف:حبیب الله تقیان
انتشارات حسنین علیهما السلام
قم:پاساژ قدس زیر زمین پلاک 24
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2