eitaa logo
Mansoori.Art
103 دنبال‌کننده
38.8هزار عکس
22.5هزار ویدیو
573 فایل
ارتباط با ادمین @MohammadMahdiMansoori سفارشات تایپوگرافی ، خوشنویسی و گرافیک پدیرفته می شود. درباره من: ارسال mart به 10008590
مشاهده در ایتا
دانلود
‏فیلم از طرف محمد مهدی منصوری
سر را به نِی نمودی از بهر عشق رایت کردی به کربلایت صد مثنوی حکایت نی می‌زند نوایی از خاک نینوایت شوری ز نالهٔ او بر دل کُند سرایت زان یار دلنوازم شکری‌است با شکایت گر نکته‌دان عشقی بشنو تو این حکایت از عشق تو حسینا من می‌زنم همی دم سوز دلم نگه کن بنگر به روی زردم از غربت است اما این یأس و آه سردم گویی که نیست پیدا دارو برای دردم بی‌مزد بود و منت هر خدمتی که کردم یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت دیدم وفای عباس، مجنون شدم از آن پس عاشق چو او نباشد در زیر سقف اطلس جان می‌بَرَد به مَشکش آن مهربانِ جان‌رس شیری که سد راهش گشته شغال و کرکس رندان تشنه لب را آبی نمی‌دهد کس گویی ولی‌شناسان رفتند از این ولایت قاسم چو دید عمویش تنها شده به صحرا زد بر صف عدویش هیچش نبود پروا خود مرگ را عسل دید آن نوجوان شیدا می‌رفت و از عمو دل با خود ببرده گویا در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا سرها بریده بینی بی‌جرم و بی‌جنایت اکبر! که صد مذلت بر دشمنت فکندی بابا زد از کلامت گلبانگ سربلندی گفته سپه: «مبادا یا رب بر او گزندی» شِبْهِ پیمبری تو، دل را تو چون کمندی چشمت به غمزه ما را خون خورد و می‌پسندی جانا روا نباشد خون‌ریز را حمایت در موج و ظلمتم من، مصباح و راهْ مفقود هم آبِ علمْ نایاب هم بابِ عشقْ مسدود باقی نمانْد از عمر جز چند روزِ معدود هر روزِ جمعه نالم با آن امامِ موعود: در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود از گوشه‌ای برون آی ای کوکب هدایت در آن شب غریبان خون بود و آتش و دود سجاد چون خلیل و خیمه چو نارِ نمرود از جمعِ نازنینان گویی دو طفل کم بود زینب چو گشته مضطر رو کرده سوی معبود: از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود زنهار از این بیابان وین راه بی نهایت از این همه جنایت خود راهیِ جنونم سرگشته از جنونِ انسانِ سرنگونم بنگر چو حُر حسینا بنده تو را کنونم گویم همی به توبه با قلب و لحم و خونم: ای آفتاب خوبان می‌‌جوشد اندرونم یک ساعتم بگنجان در سایهٔ عنایت گرچه به کربلایت هر رنج و هر غمی هست غم در دلش نمانَد هر کس که با تو بنشست یا بوالعجب غم عشق درمان و نیز درداست عاشق بوَد از این غم هر لحظه شاد و سرمست این راه را نهایت صورت کجا توان بست کش صد هزار منزل بیش است در بدایت تشنه نه‌ای، تو آبی، تشنه ز بهر آبم سر تا به پا نیازم ای شه بده جوابم گرچه که روسیاهم لیکن مکن عتابم از بهر من شرابی، از بهر تو حُبابم هرچند بردی آبم روی از درت نتابم جَور از حبیب خوشتر کز مدعی رعایت یارانِ با وفایت هر یک به عشقْ بارز ای کاش با تو بودم من رستگار و فائز قاسم! مباش نومید از فوزِ عشق هرگز زانکه بگفت خواجه با آن بیان مُعجِز: عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت🌹🌹🌹🌹
انگار نه انگار امام زمانشان غایب است‼️ 💠 آیت الله مجتهدی تهرانی (ره) : 🤔 یک روز در ایام تحصیل در نجف اشرف، پس از اقامه نماز پشت سر آیت الله مدنی، دیدم که ایشان شدیدا دارند گریه می‌کنند و شانه‌هایشان از شدت گریه تکان می‌خورد، رفتم پیش آیت الله مدنی و گفتم: ببخشید، اتفاقی افتاده که این طور شما به گریه افتاده‌اید؟ ➰ایشان فرمودند: یک لحظه، امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را دیدم که به پشت سر من اشاره نموده و فرمودند:" آقای مدنی! نگاه کن! شیعیان من بعد از نماز، سریع می‌روند دنبال کار خودشان و هیچکدام برای فرج من دعا نمی‌کنند. 😔 انگار نه انگار که امام زمانشان غایب است! و من از گلایه امام زمان (عج) به گریه افتادم. 🍃شیعیان بس نیست غفلت هایمان ؟ 🍂غربت و تنهایی مولایمان؟ 🍃ما عبيد و عبد دنیا گشته ایم 🍂غافل از مهدی زهرا گشته ایم •┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈•
.✨✨ 🔴 راههای مبارزه با نفس امّاره ✅یکی از علمای بزرگ میفرمودند: به شیخ حسنعلی نخودکی (رحمة اللَّه علیه) گفتم که میخواهم شاگرد شما بشوم مرا قبول کنید. 🔵فرمود: تو به درد ما نمیخوری. کار ما این است که همش بزنی توی سر نفس خبیثت و این هم از تو بر نمی آید. ♦️با اصرار گفتم: چرا آقا بر می آید.. ✨فرمودند: خُب از همین جا تا دم حرم با هم می آئیم ،این یک کیلومتر راه تو شاگرد و من استاد. 🔅گفتم: چشم. 🌾چند قدم که رد شدیم دیدم یک تکه نان افتاده گوشه زمین، کنار جوی آب. شیخ فرمود: برو اون تکه نان را بیاور. 🍁ما هم شروع کردیم توی دلمان به شیخ نِق زدن که، آخه اول میگویند این حدیث را بگو.این ذکر را بگو. انبساط روح پیدا کنی. این چه جور شاگردی است؟! به من میگوید برو آن تکه نان را بردار بیاور...!! 🌿دور و بَرَم را نگاه کردم، دیدم دو تا طلبه دارند می آیند، گفتم حالا اینها با خودشان نگویند این فقیر است؟! خلاصه هر طوری بود تکه نان را برداشتم. 🔰 دوباره قدری جلوتر رفتم دیدم یک خیار افتاده روی زمین، نصفش را خورده بودند و نصف دیگرش دم جوی آب بود. شیخ فرمود: برو اون خیار را هم بیاور. 💠چون تر و خاکی هم شده بود، اطرافم را نگاه کردم، دیدم همان دو طلبه هستند که دارند می آیند. 🌀در دلم گفتم:حیثیت و آبروی ما را این شیخ اول کار بُرد، خلاصه خم شدم و برداشتم، توی دلم شروع کردم به شیخ نِق زدن، آخه تو چه استادی هستی، نان را بیاور و خیار را بیاور...این که نشد درس! 🌹ناگهان شیخ فرمودند: که ما این خیار را می شوییم و نان را تمیز میکنیم ،ناهار ظهر ما همین نان و خیار است! 🍀خلاصه شیخ اینگونه با این عمل نفس ما را از بین برد... 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
✍امام صادق علیه السلام: بنده ای نیست که آب بنوشد و حسين عليه السلام را یاد نموده و قاتلش را لعنت کند مگر اینکه خدا صد هزار حسنه برایش می نويسد و صد هزار گناه از سيئات او را پاکافی کند و او را صد هزار درجه معنوی بالا می برد و با این عمل گویی او صد هزار برده را آزاد کرده و خدای متعال روز قيامت او را با دلی شاد و آرام محشور می کند. 📚کافی، ج ۶، ص ۳۹۱ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
〽️ فوق العاده تأمل بر انگیز! ❗️ خدا و خرما 〽️ در حادثه کربلا با سه‌ نمونه شخصیت روبرو می‌شویم ... ✿ اول: امام حسین(ع) ◇ حاضر نیست تسلیمِ حرفِ زور و ناحق بشود. ◇ تا آخر می‌‌ایستد. خودش و فرزندانش کشته می‌شوند. ◇ هزینه انتخابش را می‌‌دهد و به چیزی که نمی‌خواهد تن‌ نمی‌‌دهد. √ از آب می‌گذرد، از آبرو نه‌ ✿ دوم: یزید بن معاویه (لعن الله) ◇ همه را تسلیم می‌خواهد. ◇ مخالف را تحمل نمی‌‌کند. ◇ سرِ حرفش می‌‌ایستد. ◇ نوه‌ پیغمبر و اهل بیت اش را سر می‌‌ٔبرد و به اسارت میبرد √ بی‌ آبرویی را به جان میخرد و به چیزی که می‌‌خواهد می‌رسد ✿ سوم: عمرِ سعد ◇ به روایتِ تاریخ تا روز8محرّم در تردید است. ◇ هم خدا را می‌خواهد هم خرما، ◇ هم دنیا را می‌خواهد هم اخرت. ◇ هم می‌خواهد حسین را راضی‌ کند هم یزید را ◇ هم اماراتِ ری را می‌خواهد،هم احترامِ مردم را ◇ نه‌ حاضر است از قدرت بگذرد،نه‌ از خوشنامی. √ هم آب می‌خواهد هم آبرو. ❗️ دستِ آخر اما عمرِ سعد تنها کسی‌ است که به هیچکدام از چیزهایی که می‌خواهد نمی‌‌رسد. ❗️ نه سهمی از قدرت می‌‌برد نه‌ از خوشنامی چون که بعد از بودن سردوراهی ..... راه نادرست رو انتخاب کرد ▒ ما آدمهایِ معمولی‌ راستش نه جرات و ارادهِ امام حسین صلوات الله علیه شدن را داریم، نه قدرت و حماقت یزید شدن را، اما در درونِ همه ما یک عمرِ سعد هست! ⇦من بیش از همه از عمر سعد شدن میترسم⇨ °•• زکات علم ، آموختن است! ••° 〰〰〰〰〰〰〰 〰〰〰〰〰
هدایت شده از 📡قم بروز
8.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ شرح حال و تصویر شهید محمد رضا شفیعی از استان قم که بعد از 16 سال پس از دفن، پیکر ایشان سالم به کشور برگردانده شده بود. 🔻در بروز باشید🔻 🚩https://t.me/joinchat/P1B0qgK-ml6srd7W 🎯 🚩 http://eitaa.com/joinchat/195690501C9373542362 🎯
هدایت شده از 📡قم بروز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ ارتش افغانستان چند دهه توسط آمریکا آموزش دید و با سلاحهای پیشرفته نیز تجهیز شد، ولی حریف یک گروهک نشد‌! پناه آوردن ارتش افغانستان به خاک ایران با تجهیزات آمریکایی 🔻در بروز باشید🔻 🚩https://t.me/joinchat/P1B0qgK-ml6srd7W 🎯 🚩 http://eitaa.com/joinchat/195690501C9373542362 🎯
هدایت شده از 📡قم بروز
⭕️ اینستاگرام پس از شروع مداحی حاج محمود كريمى در وصف دليرى شهيد حاج قاسم سليمانى‌ پخش زنده مراسم را متوقف کرد! 🔻در بروز باشید🔻 🚩https://t.me/joinchat/P1B0qgK-ml6srd7W 🎯 🚩 http://eitaa.com/joinchat/195690501C9373542362 🎯
هدایت شده از 📡قم بروز
✅ اینترنت همراه اول 🔹️ با شماره گیری *100* در دوشنبه آخر هر ماه، بسته اینترنت یک روزه رایگان از همراه اول هدیه بگیرید. 🔻در بروز باشید🔻 🚩 http://eitaa.com/joinchat/195690501C9373542362 🎯