eitaa logo
من و کتاب
2.2هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
715 ویدیو
43 فایل
شبکه بزرگ توزیع کتاب خوب ۰۲۵۳۳۵۵۱۸۱۸ manvaketab.ir ما اینجاییم قم خ معلم مجتمع ناشران واحد 36 سوالاتتون رو با عشق پاسخ میدیم: @Shahidkazemi313 ثبت سفارش و پشتبانی: @manvaketab_admin پاسخگویی از ۸ صبح تا ۸شب
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطره ای عجیب از زبان شهید پدر موشکی ایران توسط منتشر میشود نام کتاب داستانی و مستند از تشکیل در ایران با محوریت زندگی است.
هدایت شده از انتشارات شهید کاظمی
روایتی ساده از دیدار بچه های با نویسنده کتاب ؛ در گلزار شهدای قزوین
هدایت شده از انتشارات شهید کاظمی
روایتی ساده از دیدار بچه های با نویسنده کتاب ؛ در گلزار شهدای قزوین . با اینکه هنوز پاییز است ولی زمستان زودتر در شهر رخ نموده بود و باد، برگریزان زیبا و رنگارنگش را به همراه نم نم باران به رخ میکشید. قدم در گلزار شهدا گذاشتیم , در واقع شهدا گرد مزار امامزاده حسین برادر امام جواد (ع) جمع شده بودند و گویای غیرت و مردانگی مردمان قزوین بودند. بدنبال مزار شهید سیاهکالی تابلو ها و عکس ها و سنگ مزارها را میخواندیم. در بین شهدای دفاع مقدس سنگ مزار شهید بابایی رخ می نمود . همانجا توانستیم آقای ملاحسنی را پیدا کنیم. راهنمای خوبی بودند برای معرفی قزوین و شهدای خاصش. شهید رجایی، از شهدای انقلابی قزوین گرفته تا شهیدی که در پی گمنامی وصیت میکند که قبرش اسم و نشانی نداشته باشد. از شهید دوران جنگ که دلش میخواست گره شال مشکی اش را فقط دستان اباعبدالله بگشاید تا 14 شهید مدافع حرم که این روزها نام شهید سیاهکالی بیش از گذشته بر سرزبانها افتاده است. آقای ملاحسنی یک جوان دهه شصتی است که حالا از همنشینی با خانواده ها و رفقای شهدا, راوی خاطرات شهدای دفاع مقدس و مدافع حرم شده است. قطعا میزبان، شهید سیاهکالی بوده است میزبان بچه های انتشارات شهید کاظمی... یک بزرگی میگفتی گاهی وقتها یک شهید میخواهد رخ نشان دهد... بگمانم اینبار شهید سیاهکالی است که رخ می نمایاند و گوشه ای از زندگی عاشقانه هاش را سرزبانها می اندازد... وقتی پای صحبت دوستانه ملاحسنی(نویسنده کتاب شهید سیاهکالی) مینشنی متوجه این قضیه میشوی که پشت همه چیز خود شهید است... از روند خاطره نگاری و مصاحبه ها تا چاپ و انتشار کتاب یادت باشد تا صحبت مقام معظم رهبری درجمع اعضای خبرگان از این شهید عزیز.
وقتی «خط مقدم» دوباره عروس شد! شهید حسن طهرانی مقدم . دستی به سر و روی کتاب کشیدیم. دوباره خریدارانه نگاهش کردیم و با سلام و صلوات بدرقه اش کردیم. . توسط منتشر میشود نام کتاب داستانی و مستند از تشکیل در ایران با محوریت زندگی است. مشرق نیوز: https://www.mashreghnews.ir/news/910611/
http://yon.ir/2Z26A از 24آبان تا 4آذر کلیه ی کتاب های با 20 الی 30 درصد تخفیف ارائه می‌شود. کتاب های ما را از کتابفروشی های معتبر سراسر کشور بخواهید خبرهای خوبی در راه است... لیست مراکز توزیع کتب : http://l1l.ir/5fx0 . خرید آسان: manvaketab.ir دفتر مرکز: قم خ معلم مجتمع ناشران طبقه اول واحد 131 02537840844
هدایت شده از انتشارات شهید کاظمی
مسابقه! مسابقه! به مناسبت هفته کتابخوانی به 10نفر از کسانی که تا آخر هفته آینده (24 آبان الی یکم آذر) کتاب را مطالعه و نظر و خلاصه‌ای یک صفحه ای ارئه کنند و آنرا در پیج خود منتشر کنند، به قید قرعه کتب زیر هدیه داده می‌شود: (خاطرات شفاهی از کودکی تا پایان دفاع مقدس) (رمانی متفاوت از زندگی شهید حاج احمد کاظمی) (یادداشت‌هایی درباره شهید احمدکاظمی) نکته: حتما پیج و پیج رو تگ و برای ما ارسال کنید. آدرس جهت ارسال آثار: @sarbolaand در ضمن همه‌ی پست‌های شما با نام خودتان و آدرس پیجتان در صفحه رسمی کتاب سربلند منتشر می‌شود. دوستانی که هنوز نتوانستند کتاب سربلند را تهیه کنند، از طریق زیر اقدام کنند: خرید آسان: https://forush.co/76/335692/ خرید پیامکی: ارسال نام کتاب به 3000141441 خرید تلفنی: 02537840844 ارسال رایگان به سراسر کشور
هدایت شده از انتشارات شهید کاظمی
مسابقه! مسابقه! به مناسبت هفته کتابخوانی به 10نفر از کسانی که تا پایان هفته آینده (24آبان الی یکم آذر) کتاب را مطالعه و نظر و خلاصه ای یک صفحه ای ارئه کنند و آنرا در پیج خود منتشر کنند، به قید قرعه یک جلدکتاب (روایت زندگی شهید مدافع حرم ) با امضای هدیه داده میشود. نکته: حتما پیج و پیج را تگ کرده و برای ما ارسال کنید. آدرس جهت ارسال آثار: @morabahayeghermez در ضمن، همه‌ی پست‌های شما با نام خودتان و آدرس پیجتان در صفحه رسمی کتاب منتشر می‌شود. دوستانی که هنوز نتوانستند کتاب را تهیه کنند، از طریق زیر اقدام کنند: خرید آسان: http://manvaketab.ir/523639-مربع-های-قرمز/bz=fs خرید پیامکی: ارسال نام کتاب به 3000141441 خرید تلفنی: 02537840844 ارسال رایگان به سراسر کشور
هدایت شده از انتشارات شهید کاظمی
#جشن_امضای #کتاب_یادت_باشد 🔅 #عاشقانه_ترین_کتاب شهدای مدافع حرم 🕐یکشنبه ساعت19 📌اهواز/ نادری/ خ شهیدسراج پ73 #رسانه_بیداری
هدایت شده از انتشارات شهید کاظمی
"تنها، زیر باران" روایت زندگی شهید مهدی زین الدین #قطع: رقعی، 312 صفحه قیمت: 18000 تومان 🌹🌹🌹 در قسمتي از كتاب آمده است: گفت: «اعلام کن همه جمع بشن. می‌خوام براشون صحبت کنم.» نگران گفتم: «آقامهدی حرف از موندن بزنی، خودت رو سبک کردیا. این بنده‌های خدا از بس سختی کشیدن و برای عملیات امروز و فردا شنید‌ن، خسته شد‌ن. خدانکرده حرفت رو زمین می‌زنن. شما فرمانده‌لشکری، خوب نیست اعتبارت رو از دست بدی.» یک لبخند روی لبهایش کاشت. دست روی شانه‌ام زد و گفت: «من از خدا یه آبرو گرفتم، همون رو هم خرج راه خودش می‌کنم. تو نگران نباش.» والسلام علیکم را گفته و نگفته، صدای صلوات دشت را پر کرد. در یک چشم‌به‌هم‌زدن، دورش شلوغ شد؛ شلوغ و شلوغ‌تر. از دور، هرچه چشم چرخاندم نتوانستم ببینمش. داشتم نگران می‌شدم که دیدم روی شانه بلندش کردند، بردندش توی دل جمعیت. همان‌هایی که یک‌صدا ساز رفتن می‌زدند، حالا یک‌صدا شعار می‌دادند: فرمانده‌ی آزاده، آماده‌ایم آماده. فرمانده‌ی‌ آزاده، آماده‌ایم آماده... از آن روز، دو ماه گذشت تا اولین نیروها رفتند مرخصی. رفتند مرخصی. مرکز پخش: 2537840844 خرید آسان: manvaketab.ir
🔸خاطره حاج قاسم از شهید مهدی به بهانه ۲۷ آبان سالروز شهادت ایشان . "تنها، زیر باران" روایت زندگی شهید مهدی زین الدین🌹 قطع: رقعی، 312 صفحه قیمت: 18000 تومان . مرکز پخش: 02537840844 خرید آسان: manvaketab.ir
من و کتاب
برشی از کتاب lish.ir/15ab 📚یادم نیست روز عید غدیر بود یا چندروز بعد که آقامهدی به مقر آمد. حضورش برایمان حکم عیدی را در آن عید داشت. نفس از کسی درنمی‌آمد. روی زمین خنک به خط نشسته بودیم. آقامهدی می‌گفت و بغض به گلویمان چنگ می‌انداخت. دورمان را کوه‌های بلند گرفته بود. باد خودش را از روی آب سد بین صف‌های بچه‌ها جا می‌کرد و مورمورمان می‌شد. عملیات پاسگاه زید لغو شده بود. آقامهدی سرش را زیر انداخته بود و برایمان توضیح داد. چه‌قدر تشنه‌ی آتش بودیم. بااین خبر بچه‌ها را به خاک دوختند. کوه‌های دورمان تبدیل به غصه شد و روی دلمان نشست. حال آقامهدی هم بهتر از ما نبود: -راه شهادت هنوز باز است. این عملیات نشد عملیات بعدی. سعی می‌کرد دلداری‌مان دهد. دیدم که چندنفر بین صف‌ها اشکشان را با سرشانه‌شان پاک کردند. فکرش را هم نمی‌کردیم عملیات لغو شود. آقامهدی هنوز امید داشت. خواست که لشکر را خالی نکنیم. این‌که نیروهای گردان جمع باشند برای لشکر یک امتیاز است آن هم نیروهای آموزش‌دیده و آماده عملیاتی مثل ما. اگر می‌رفتیم به این راحتی نمی‌شد جمعمان کنند. آقامهدی از بچه‌ها خواست که اگر مرخصی رفتند زود برگردند. ماهم از خداخواسته. کجا را بهتر از این خاک پیدا می‌کردیم؟ همه‌چیز دنیا پشت این کوه‌ها مانده بود؛ زرق و برقش لذت و سختی‌اش و اهالی‌اش. این‌جا ما بودیم و آسمان و راه‌های صعود به آن. سخنرانی زین‌الدین که تمام شد بچه‌ها دورش ریختند. فرمانده را روی کولشان گذاشتند. در شلوغی بین بچه‌ها گیر کرده بود. دوست داشتیم آقامهدی خیالش از خالی‌نماندن لشکر راحت باشد. هرکس دستش می‌رسید سر ‌و‌ روی آقامهدی را می‌بوسید. رویم نشد جلو بروم. از دور آقامهدی و جمعیتی که دورش حلقه شده بود را نگاه می‌کردم. چه‌قدر محبت بین آن شلوغی موج می‌زد. مرکز پخش: 02537840844 خرید آسان: manvaketab.ir 🔶🔸🔶🔸🔶🔸🔶🔸🔶🔸🔶🔸🔶 .