eitaa logo
شهدایی
363 دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
3.4هزار ویدیو
35 فایل
شهداشرمنده ایم... شرمنده ی پلاکت مدیون اشک فرزندبی پناهت🥀 کپی:آزاد https://harfeto.timefriend.net/17173449728532 نظراتتون انتقاداتون ... رو بگید
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
(؛خانم بزرگسالی که در سن 69 سالگی ترم آخر لیسانس رو میخونه😍👌 به نظرم این افراد پیر(سالخرده) نیستن ☺️ یک منبع انرژی باحال برا ما جوونا هستن شهدایی [@Martyrs16]
شهید حججی عزیزخیلی اهل مطالعه است اوخوراکش کتاب بود وخیلی اهمیت می‌داد خودش کتاب هنر اهل بیت علیهم السلام را خیلی دوست می داشت واز دستگیری اهل بیت علیهم السلام از شهدا را وسط میدان جنگ تعریف می کرد. خودش چندین بار آن را خواند. یادشھداباذڪرصلوات شهدایی [@Martyrs16]
بازی برد برد یعنی این.... یادشھداباذڪرصلوات شهدایی [@Martyrs16]
13.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وضو گرفتن شهید محسن حججی در مشهد مقدس یادشھداباذڪرصلوات شهدایی [@Martyrs16]
🍃🌊 باز آے و دلِ تنگِ مرا مونسِ جان باش!🖐🏻 وین سوخته را محرم اسرار نهان باش :)💔✨ 🌹 یادشھداباذڪرصلوات شهدایی [@Martyrs16]
❤️ الهی بحق قرآن کریم ماراازهدایت شدگان درگاهت قرارده یادشھداباذڪرصلوات شهدایی [@Martyrs16]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای ناهار میهمان داشتیم. خانواده محسن دعوت بودند. صبح زود از خواب بیدار شده بودم. دوست داشتم برایشان سنگ تمام بگذارم. محسن میدانست اخلاقم را. با آداب و اصول خاص و با توجه به ریزه کاری ها وقت میگذاشتم تا همه چیز خوب و مقبول باشد.خودش هم مراعات حالم را میکرد. مرد خانه بود و اهل خانه. اهل خانه که میگویم یعنی اینکه به ریز و درشت کارها توجه داشت. با حضور و دقتش، دلگرمی و شوق مرا دو چندان میکرد. برایش مهم بود که از روزمرگی و کار در خانه خسته نشوم. وقتی میهمان دعوت میکردیم بدون اینکه من حرفی بزنم خودش دست به کار میشد. علی که به دنیا آمد توجه اش بیشتر شد یک پایش در آشپزخانه بود کنار من و یک پایش در اتاق پیش علی. می گفت میخواهم کمکت کنم. تو هم خسته میشوی. آن روز علی کلافه شده بود هر کاری میکردم آرام نمیشد. روی زمین بند نمی شد. میخواست با دل صبر به کارهایم برسم، بچه را از من گرفت. رفتم توی آشپزخانه. گوش هایم را تیز کردم، صدای علی نمی آمد. تعجب کردم. برگشتم به سالن. رفتم نگاهشان کنم تا مطمئن بشوم. علی ساکت و آرام شده بود. پدر پسری به هم زل زده بودند. جارو برقی را روشن کرد تا خانه را تمیز کند. برای علی هم صحبت میکرد. من هم از کار دست کشیدم و به تماشا ایستادم. از ذهنم عبور کرد که محسن من؛ تو بهترین هستی. بهترین همسر و بهترین پدر ..... برای شهادتش دعا کردم... گوشی را برداشتم تا آن لحظات برای علی همیشه به یادگار بماند. نوشته ی همسر یادشھداباذڪرصلوات شهدایی [@Martyrs16]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
راهِ شَهادَت بَسـته نیست، هَنـوز هَم مۍشَود شُد... اَمـّا هَنوز شَرطِ شَهیـد شُـدَن شَهـیدانه زیستن است :) شهدایی [@Martyrs16]
شهیددهقان‌،تکہ‌ڪلامے‌داشت‌کہ‌‌مےگفت: یہ‌چادر از حضرت‌زهــــࢪا(س) به خانم‌ها ارث رسیده و داشتن این حجـاب و حفظ ڪردنِ اون لیاقت میخواد..♥ - و حجاب دری ست به سوی بهشت... همان حجابی که تقوا را افزون میکند ❤️ شهدایی [@Martyrs16]