eitaa logo
شهدایی
365 دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
3.4هزار ویدیو
35 فایل
شهداشرمنده ایم... شرمنده ی پلاکت مدیون اشک فرزندبی پناهت🥀 کپی:آزاد https://harfeto.timefriend.net/17173449728532 نظراتتون انتقاداتون ... رو بگید
مشاهده در ایتا
دانلود
🍁🍁🍁 🍁🍁 🍁 نامه شهید راضیه کشاورز به امام زمان در 13 سالگی به نام خداوند بخشنده و مهربان سلام من به یوسف گم گشته ی دل زهرا و گل خوشبوی گلستان انتظار. ای دریای بیکران. ای آفتاب روشنی بخش زندگی من که از تلالو چشمانت که همانند خورشید صبح دم از درون پنجره های دلم عبور می کند و دل سیاه و تاریک مرا نورانی می کند . تو کلید درِ تنهایی من، من تورا محتاجم . بیا ای انتظار شبهای بی پایان . بیا ای الهه ی ناز من ، که من از نبودن تو هیچ و پوچم . بیا و مرا صدا کن. دستهایم را بگیر و بلند کن مرا . مرا با خود به دشتِ پر گلِ اقاقیا ببر . بیا و قدمهای مبارکت را به روی چشمانم بگذار . صدایم کن و زمزمه ی دل نواز صدایت را در گوشهایم گذرا کن ، من فدای صدایت باشم . چشمان انتظار کشیده ی من هر جمعه به یادت اشک می ریزند و پاهایم سست می شوند تا به مهدیه نزدیک خانه مان روم و اشک هایم هر جمعه صفحات دعای ندبه را خیس می کند . من آنها را جلو پنجره اتاقم می گذارم تا بخار شود و به دیدار خدا رود . به امید روزی که شمشیرم با شما بالا رود و برسر دشمنانتان فرود آید .دوستدار عاشقانه شما راضیه . یا مهدی ادرکنی عجل علی ظهورک نشانی گیرنده : نمی دانم کجایی یا مهدی ؟! شاید در دلم باشی و یا شاید من از تو دورم . کوچه انتظار، پلاک یا مهدی شهدایی [@Martyrs16]
مادر شهید: در 11 مسابقه کومیته و کاتا . که در تمام مسابقات کومیته یا همان (مبارزه) مقام اول را به خود اختصاص داد. او از لحاظ تحصیلی ممتاز بود. دست خط خوبی داشت و به نقاشی نیز علاقه داشت. دخترم از لحاظ معنوی در حال رشد بود. یا حتی در مسابقات دیگر مدرسه نیز شرکت می کرد. سال چهارم ابتدایی در مدرسه شاهد 8 بود. همان سال در مسابقات حفظ قرآن کریم در مدرسه مقام اول و در ناحیه مقام ممتاز را کسب کرد. شهدایی [@Martyrs16]
مادر شهید: کلاس اول دبیرستان بود . دو یا سه هفته ای از مدرسه می گذشت. یک روز با چشمانی پر از اشک و چهره ای غمگین به خانه آمد. گفتم: "مامان راضیه جان چرا ناراحتی؟" گفت: "مامان توی سرویس مدرسه راننده و بعضی از بچه ها نوار ترانه روشن می کنند و من اذیت می شوم. چندین بار به اونها تذکر دادم و از آنها خواهش کرده ام اما آنها به من میگن تو دیگه شورش را دراوردی..." یک روز یکی از بچه های مدرسه از راضیه می پرسد: "تو چرا اصرار داری که نوار ترانه روشن نکنند؟!" راضیه در جواب می گوید: "گوشی که صدای حرام را بشنود، صدای امام زمانش را نمی شنود و چشمی که حرام ببیند، توفیق دیدن امام زمان خود را پیدا نمی کند.... شهدایی [@Martyrs16]
🍁🍁🍁 🍁🍁 🍁 مادر شهید: اسماء متبرکه را در پاکتی نگه می داشتم تا در آب روان بیندازم. پس از شهادت راضیه به سراغ آن پاکت رفتم تا شاید آثار بیشتری از راضیه پیدا کنم که دستنوشته ای از راضیه پیدا کردم. در آن کاغذ نوشته بود که می خواهد چله ی اخلاص عمل بگیرد. شهدایی [@Martyrs16]
شهدایی
😍😍💔
🍁 📚 کتاب عاشقانه ای برای 16 ساله ها زندگینامه داستانی شهیده راضیه کشاورز شهدایی [@Martyrs16]
🍁 📚 کتاب راض بابا خاطرات شهیده راضیه کشاورز به قلم طاهره کوه کن شهدایی [@Martyrs16]
🍂🍂🍂 🍂🍂 🍂 متاسفانه وصیت نامه ای یافت نشد!😞 🍁🍁🍁
🔹شهید مدافع حــ🌸ـــــرم میثم نجفی 🔹شب اربعین به شهادت رسیدند 🔹چند روز قبل بر اثر اثابت ترکش از ناحیه سر بعد از سه روز در کما بودن شهید شدند 🔹ولادت: ۱۳۶۷/۰۲/۱۰ تهران قرچک 🔹شهادت: ۱۳۹۴/۰۹/۱۰ سوریه حلب 🔹نحوه شهادت: اثابت ترکش به سر 🔹به نقل از یکی از اقوام نزدیک شهید میثم نجفی: عروسی شهید میثم بصورت معنوی و به دور از هرگونه موسیقی برگزار شد. همون شب مادرم توخواب دید که میثم و خانومشون توی حرم حضرت زینب ، مشغول زیارت هستن ... خانم زینب از اول شهید رو برای خودش میخواست . زائر زینب سلام الله علیها 💞 شهید زینب سلام الله علیها 💞 🔹ناز دانه آقا میثم 'حلماخانم' دو هفته بعد از شهادت پدرش به دنیا آمد❤️ شهدایی [@Martyrs16]