#زیارتنامه_شهدا
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم
●کانال شهدایی🕊
[@Martyrs16]
روزچهلم توبه
#سوال_توبه_من_توبه_میکنم_ولی_باز_میشکنم_دیگه_ناامید_شدم_نمیتونم؟😭سوال خیلی ازشماست ها یامیگیدخدا دگه دوسم نداره
جواب
رفقابیان توبه رو تشبیه کنیم ب بچه ای ک تازه میخواد راه بره 👶
دیدین دیگه...ی قدم میره میخوره زمین....دوباره یکم بیشتر... س باره یکم بیشتر..و و و
انقدر میره میخوره زمین ولی باز پا میشه ولی بالاخره راه میره 😀
نکته اول✅
ببینین بچه نمیخواد بخوره زمین از قصد خودشو زمین نمیزنه.. شما هم مثل این بچه الکی خودتون نزنین زمین جوری بخورین ک حداقل ب خدا بگین خدا دیدی ک چقدر تحمل کردم ن اینکه با کوچیکترین کار شیطان وا بدیم😠
نکته دوم✅
بچه وقتی میخوره زمین کی رو صدا میکنه؟؟ یا مامان یا بابا ک اکثرا (مامان).🤷♂
ما هم هر وقت خوردیم زمین توبه شکستیم از ته دل مثل اون بچه خدا رو صدا کنیم و از ته دل گریه کنیم و از ته دل کمک بخوایم
إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ (بقره/۲۲۲)
همانا خدا توبه کاران را دوست دارد☺️
این دوستت دارم های خدایا یعنی اُمید...
تا قیامت وقت نداریما...
وقت ما تا روز حساب کتاب نیستا
یهو عزرائیل یه ثانیه مزاحمت میشه و کارو تموم میکنه...
و مجالی دیگه واسه توبه بهت نمیده...😱
رفقاترسی که مانع از توبه اس
باعث استمرار گناه میشه...💔
کمتر دل شیطون رو شاد کنیم😔
#پایان_چله
@Martyrs16
#تلنگر
ما فکر گناهیم و تو فکر غمِ مایی . .
ای کاش که ما نیز کمی یاد تو بودیم💔
#السلامعلیکیابقیةاللھ..
●کانال شهدایی🕊
●الهم عجل الولیک الفرج🕊
[@Martyrs16]
Zeynab zeynab moazen zade (UpMusic).mp3
10.53M
#رزق_معنوی_شبانه☁️🌙☁️
زینب زینب ...
[@Martyrs16]
دانلود+مداحی+به+موقع+تشییع+جنازم+ریمیکس.mp3
1.98M
#رزق_معنوی_شبانه☁️🌙☁️
موقع تشییع جنازم
به پیرهن مشکیم مینازم ✨🖤
[@Martyrs16]
💌 #ڪــلامشهـــید
🌹شهـــید ابراهیم هادی :
🌷┤♥️ ! '
✅ مطمئن باش هیچ چیزی مثل برخورد خوب روی آدمها تاثیر ندارد. مگر نخواندهای، خدا در قرآن به پیامبرش میفرماید: اگر اخلاقت تند (و خشن) بود، همه از اطرافت میرفتند. پس لااقل باید این رفتار پیامبر را یاد بگیریم.
#الگوی_خودسازی
●یادشهداباذکرصلوات🕊
●کانال شهدایی🕊
●الهم عجل الولیک الفرج🕊
[@Martyrs16]
#زیارتنامه_شهدا
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم
●کانال شهدایی🕊
[@Martyrs16]
معرفی شهدا🍁🍁
مدام ذکر میگفتم و متوسل میشدم که بعد از سه ماه گفتند آقا سعید را در بیابانهای حلب پیدا کردند که به همراه تعداد دیگری از همر زمانش شهید شدهاند. شهید زهره وند و آقا سعید در یک روز به شهادت رسیدند. خیلی از همرزمانش میگفتند آن روز آقا سعید جان ما را نجات داد.
با دلتنگی مادرانهتان چه میکنید؟
یک مادر خیلی نگران بچهاش میشود. ولی خدا را شاکرم که شهادت قسمت پسرم شد. من هم مادرم و خیلی دلتنگ پسرم میشوم اما راضیام که پسرم در راه دفاع از حرم اهل بیت به شهادت رسید. اینکه میگویند خوبان میروند، درست است. پسرم با آنکه فرزند کوچکم بود اما راه راست را به ما نشان میداد. سعید برای دفاع از حضرت زینب(س) به سوریه رفت و فردای قیامت پیش امام حسین(ع) سربلند هستم. خدا را شکر میکنم.
زهرا مسلمی خواهر شهید
شما خواهر بزرگتر شهید بودید. به عنوان یک خواهر بزرگتر آقا سعید ته تغاری خانوادهتان را چطور تعریف میکنید؟
برادرم متولد 19 فروردین 1370 بود و 9 آبان 1394 به شهادت رسید. من دو خواهر و چهار برادر داشتم که آقا سعید فرزند آخرخانواده بود. من از برادرم 12 سال بزرگترم. کودکی مان در روستا گذشت. آقا سعید اراک به دنیا آمد و در اراک بزرگ شد. از ابتدا به دنبال ورزش و تهذیب نفس رفت. بعدها عضو سپاه پاسداران شد و برای دفاع از اسلام نمی شناخت.
ادامه دارد...
●یادشهداباذکرصلوات🕊
●کانال شهدایی🕊
●الهم عجل الولیک الفرج🕊
[@Martyrs16]
معرفی شهدا🍁🍁
نام ونام خانوادگی:سعید مسلمی
نام پدر:----
محل تولد:اراک استان مرکزی
تاریخ ولادت:۱۹/۱/۱۳۷۰
تاریخ شهادت:۹/۸/۱۳۹۴
محل شهادت:حلب سوریه
مدت عمر:
محل مزار:گلزارشهدای اراک،قطعه مدافعان حرم
قطعه وردیف وشماره:-----
کتاب مربوط به این شهید:-----
●یادشهداباذکرصلوات🕊
●کانال شهدایی🕊
●الهم عجل الولیک الفرج🕊
[@Martyrs16]
معرفی شهدا🍁🍁
غالباً مادرها به فرزند آخرشان احساس دلبستگی بیشتری دارند. با این وجود چطور حاضر شدید به سوریه اعزام شود؟
اگر سعید امسال به سوریه نمیرفت، سالهای دیگر میرفت. در وصیتنامهاش نوشت، من با اراده خودم و داوطلبانه به سوریه رفتم. ولی اگر شهید شدم بدانید این راه را خودم انتخاب کردم. راه خدا را رفتم و ناراحت نشوید. به من گفت، مامان جان من به سوریه میروم. شما چند پسر دیگر داری اگر شهید شدم در سرای آخرت شفیع شما هستم. گفت مامان تا روزی که خداوند در تقدیرم نوشته همان قدر عمرم است پس چه خوب که با احترام و با شهادت از دنیا بروم. اگر پایان عمرم در دفاع از حریم اهل بیت شهید نشوم اینجا در خیابان میمیرم یا درخانه از دنیا میروم. پس بدان اگر خدا لایق دانست شهید شدم ناراحت نشو و ناراحتیات به خاطر حضرت زینب(س)، امام حسین(ع) و حضرت علی اصغر(ع) باشد و از خدا بخواه هر چه صلاح است همان شود.
چطور اعزام شد و چگونه با خبر شهادتش روبهرو شدید؟
کارهای اعزامش را از قبل کرده بود. یک روز زنگ زدم که سعید جان کجایی؟ گفت، من میروم پادگان و از آنجا به کمک حضرت زینب(س) میروم. فردایش ساعت دو به من زنگ زد و خداحافظی کرد. تا یک ماه به من زنگ نزد. بعد از 50- 40 روز که رفته بود از سپاه آمدند گفتند آقا سعید در یکی از روستاهای حلب محاصره شده است. ان شاءالله آزاد میشود. من سه ماه چشم به راه بودم.
ادامه دارد...
●یادشهداباذکرصلوات🕊
●کانال شهدایی🕊
●الهم عجل الولیک الفرج🕊
[@Martyrs16]
معرفی شهدا🍁🍁
شهید سعید مسلمی یکی از پنج شهید مدافع حرم شهر اراک است که در دفاع از حرم حضرت زینب (س) به شهادت رسید. سعید از جوانان دهه هفتادی بود که قهرمانی و بزرگمردیاش زبانزد مردم شهرشان بود.وقتی با مادر شهید صحبت میکردم، به رغم دلتنگیها، از اینکه پسر جوانش فدایی بانوی مقاومت شده و نزد حضرت زینب(س) سربلند است، افتخار میکرد. خواهر شهید نیز از زخم زبان نااهلان گله داشت و تکیه کلامش این بود که باید شهید را درست شناخت و درست به جامعه معرفی کرد، چراکه آنها آشنایان آسمان و غریبان روی زمین هستند. آنچه میخوانید حاصل همکلامی ما با مادر، خواهر و یکی از شاگردان شهید مدافع حرم سعید مسلمی است که از نظرتان میگذرد.
بانو باجلان مادر شهید
حاج خانم! چند فرزند دارید؟ سعید چندمین فرزند شما بود؟
من شش فرزند دارم که پسرم سعید متولد سال 70 و آخرین فرزندم بود. از کودکی خیلی بچه آرام، صبور، با محبت و قانعی بود. بسیار با ایمان بود و نمازش را اول وقت میخواند. همیشه با وضو بود. به من و پدرش بسیار احترام میگذاشت با اینکه آخرین فرزندم بود ولی از همه فرزندانم بزرگتر بود. یعنی کارهایی میکرد که از سنش بیشتر بود.
●یادشهداباذکرصلوات🕊
●کانال شهدایی🕊
●الهم عجل الولیک الفرج🕊
[@Martyrs16]
معرفی شهدا🍁🍁
میگفت هر سرزمین اسلامی که احتیاج به دفاع دارد من عازم میشوم و اگر مسلمانی صدای مظلومی را در عالم بشنود و به دفاع برنخیزد بویی از مسلمانی نبرده است. برادرم روحیه ظلم ستیزی داشت. همیشه صبور بود. لبخند به لب داشت و در کارهای خانه به مادرم کمک میکرد. باشگاه ورزشی داشت و مربی کاراته بود. بچهها و جوانها را از کوچه پس کوچهها جمع میکرد و به سمت ورزش سوق میداد.
برادرتان چه تاریخی به سوریه اعزام شد؟
سعید 15 مهر94 اعزام شد اما نامهای بعدا از سپاه برای ما آوردند که فروردین برای رفتن به سوریه تقاضا داده بود و بالاخره مهر ماه برای اولین بار به سوریه رفت و آبان ماه هم در شمال حلب به شهادت رسید. ما میگفتیم نرو، بابا مامان ناراحتند اما میگفت، من برای دفاع از اسلام میروم. یک روز تلویزیون دختر کوچک سوری را نشان میداد که مجروح بود. سعید گفت اگر این بلا را سر کودکان شما بیاورند چه میکنید؟ من 12 سال از برادرم بزرگترم اما او بزرگی خاصی داشت. اخلاقش از کودکی با ما فرق میکرد. همیشه با وضو بود. سه برادر دیگرم هم اهل تقوا هستند. پدرم با کارگری و نان حلال فرزندانش را بزرگ کرد. کشاورز بود و الان کارگر محیطزیست است. با رزق حلال ایشان و تربیت صحیح مادرمان، سعید به مقام شهادت رسید.
●یادشهداباذکرصلوات🕊
●کانال شهدایی🕊
●الهم عجل الولیک الفرج🕊
[@Martyrs16]
معرفی شهدا🍁🍁
در صحبتهایتان به ورزشکار بودن برادرتان اشاره کردید. در این مورد بیشتر توضیح دهید.
سعید مربی کیوکوشینگ کاراته بود. در مسابقات استانی رتبه داشت. یک بار مادرمان به او گفت: سعید چند سال است که کاراته کار میکنی و مربی هستی، پس چرا پول جمع نمیکنی؟ در جواب گفت: مامان همین که بچهها را از کوچه خیابان جمع کنم و به سمت ورزش بیاورم خیلی ثواب دارد. بعد از شهادتش شاگردانش به منزل پدرم میآمدند و میگفتند آقا سعید شهریه ما را جمع میکرد و برای بچههای بیبضاعت لباس میخرید. برادرم دو باشگاه ورزشی داشت. شاگردان زیادی هم تحت نظر داشت. از 18 سالگی در مسابقات کاراته مقام آورده بود و در وصیتنامهاش نوشته بود؛ ورزش را برای اسلام انجام دهید. روزی میرسد که به ورزشکاران احتیاج پیدا میشود.
آخرین دیدارش با خانواده چگونه گذشت؟
روزی که میخواست برود، ما خیلی گریه میکردیم ولی سعید خیلی خوشحال بود. انگار میخواست بال در بیاورد. وقتی از کوچه رد میشد بر میگشت عقب را نگاه میکرد و لبخند میزد. شوق رفتن داشت. انگار فرشتهها او را میبردند. همان لحظه که سعید رفته بود، به مادرم الهام شده بود پسرش دیگر بر نمیگردد. همیشه گریه میکرد. از زمانی که برادرم به سوریه رفت دیگر از او خبری نداشتیم.
ادامه دارد...
●یادشهداباذکرصلوات🕊
●کانال شهدایی🕊
●الهم عجل الولیک الفرج🕊
[@Martyrs16]
معرفی شهدا🍁🍁
. 9 آبان که شهید شد، خانواده سه ماه از سرنوشتش بیخبر بودند. شب و روز نداشتیم تا اینکه 18 بهمن خبر دادند سعید شهید شده است. 19 بهمن پیکرش را به اراک آوردند و در گلزار شهدای اراک آرام گرفت.
از نحوه شهادت آقا سعید اطلاع دارید؟
سعید تیربارچی بود. شهید زهره وند که همشهریمان بود همزمان با برادرم به شهادت رسید. سعید چون تیربارچی بود نمیتوانستند او را بزنند. همرزمانش میگفتند تک تیراندازها تند و تند به طرفش شلیک میکردند. فرماندهشان تعریف میکرد ظهر که عملیات شروع شد، تا شب وهابیها به طرف ما خمپاره شلیک میکردند. موقع اذان که شد سعید گفت حاجی بیا نمازمان را نوبتی بخوانیم. فرماندهشان میگفت به خودمان گفتیم این جوان 24 ساله وسط آتش جنگ فکر نماز است. آخر آتش زیاد بود. نماز را نوبتی خواندیم. فرماندهاش میگفت از نحوه دقیق شهادت برادرم اطلاع نداریم اما همرزمش میگفت سعید 200 متر از ما جلوتر بود. همان جا به شهادت رسید و پیکرش مدتی در منطقه ماند و بعد از آزادسازی آن منطقه پیکرش را برای ما آوردند.
ادامه دارد...
●یادشهداباذکرصلوات🕊
●کانال شهدایی🕊
●الهم عجل الولیک الفرج🕊
[@Martyrs16]
معرفی شهدا🍁🍁
سعید که شهید شد ما سه ماه خبری از او نداشتیم. یک شب خواب دیدم جمعیت زیادی به سمت بهشت زهرا میروند. سعید روی دوش جمعیت بود. تیشرت مشکی تنش بود و یا زهرا روی آن نوشته شده بود. به من گفت به خدا من میآیم و با وعدهای که در خواب به من داده بود بعد از سه ماه پیکرش برگشت.
پاسخ تان به کسانی که به خانواده شهدای مدافع حرم طعنه میزنند چیست؟
کسانی که آرزو دارند کاش زمان عاشورا بودند الان زمان عمل است و شیعه و پیرو امام حسین(ع) با دفاع از حرم حضرت زینب(س) و حریم اهل بیت (ع) مشخص میشود. خیلی دردناک است یکسری افراد ناآگاه حرفهای عجیبی را در خصوص این شهدا میزنند. وقتی پیکر برادر شهیدم را آوردند میگفتند چند قطعه استخوان برایشان آوردند، پس از گذشت قرنها از تاریخ عاشورا اگر مسلمانی یاور امام حسین(ع) شود حقش این نیست که زخم زبان بشنود.
به کسانی که به مدافعان حرم و خانوادههای شهدای مدافع حرم طعنه میزنند که برای پول به سوریه میروند میگویم پول در قبال جان ارزشی ندارد. برادرم 24 سال سن داشت. پنج سال بود که لباس پاسداری انقلاب اسلامی را به تن کرده بود. مادرم برای آخرین پسرش آرزوها داشت. میخواست او را داماد کند. سعید داشت راضی میشد که ازدواج کند. برادرم حتی حقوقی که از سپاه میگرفت برای خودش خرج نمیکرد. از نظر مالی وضعش بد نبود.
ادامه دارد...
●یادشهداباذکرصلوات🕊
●کانال شهدایی🕊
●الهم عجل الولیک الفرج🕊
[@Martyrs16]
معرفی شهدا🍁🍁
حتی در وصیتنامهاش قید کرده حقوقش را به بچههای کم درآمد و برای باشگاه ورزشی و ایام فاطمیه نذری بدهیم. ولی برخی طعنه میزنند که چیزی به آنها دادند که میروند! اصلا میلیاردها تومان بدهند، کل جهان را بدهند فکر نکنم راضی باشیم یک تار موی عزیز ما کم شود. ولی آنهایی که ایمانشان کم است طعنه میزنند. به کسانی که طعنه میزنند مدافعان حرم برای پول میروند میگویم میتوانند خودشان بروند. اگر عشق و ارادت به اهل بیت پیامبر(ص) نبود ما طاقت داغ عزیزانمان را نمیآوردیم. الان هر روز مادرم به مزار پسرش میرود و اگر روزی یک یا دو بار به مزار برادرم نرود آرام نمیگیرد.
سید یوسف حسینی یکی از شاگردان شهید
شیفته اخلاق استاد بودیم
شهید سعید مسلمی دوست و استادم در رشته کیوکوشینگ کاراته بود. از سال 91 به باشگاه آقا سعید میرفتم. تأثیر اخلاقی که این شهید روی جوانها میگذاشت خیلی زیاد بود. اخلاقش خیلی خوب بود. به ما سفارش میکرد به پدر و مادرمان احترام بگذاریم. سعی میکرد همه را به گفتار خوب راهنمایی کند. شهید مسلمی خرج بیبضاعتها را میداد. جوانها را به ورزش جذب میکرد و بچهها و جوانها را با هزینه خودش بیرون میبرد. با بچهها دوست بود. همه شاگردانش شیفته اخلاقش شده بودند. حتی با بچههای کوچک در پارک فوتبال میکرد.
ادامه دارد...
●یادشهداباذکرصلوات🕊
●کانال شهدایی🕊
●الهم عجل الولیک الفرج🕊
[@Martyrs16]