eitaa logo
شهدایی
361 دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
3.3هزار ویدیو
35 فایل
شهداشرمنده ایم... شرمنده ی پلاکت مدیون اشک فرزندبی پناهت🥀 کپی:آزاد https://harfeto.timefriend.net/17173449728532 نظراتتون انتقاداتون ... رو بگید
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 🌹 نیمه شب, همه خواب بودند. صدایی شنیدم. سید باقر بود. روضه اباعبدالله می خواند. خوابم برد.یکی دو ساعت بعد دوباره از خواب پریدم. هنوز حسین حسین می گفت و اشک می ریخت! گفتم سید بس است, بخواب. گفت:الان وقت خواب نیست, ما باید برای عملیات اماده شویم, بایدبا یاد حسین روحیه خودمان را بسازیم! شهدایی [@Martyrs16]
خيره شده بود به آسمان. حسابی رفته بود توی لاک خودش. بهش گفتم: « چی شده محمد؟ » انگار که بغض کرده باشه،گفت: «بالاخره نفهميدم ارباً اربا يعنی چی؟ ميگن آدم مثل گوشت کوبيده ميشه... يا بايد بعد از عمليات کربلای 5 برم کتاب بخونم يا همين جا توی خط مقدم بهش برسم »... 🌷🌷🌷 توی بهشت زهرا که می خواستند دفنش کنن، ديدمش جواب سوالش رو گرفته بود. با گلوله توپی که خورده بود به سنگرش، ارباً اربا شده بود. مثل مولايش حسين عليه السلام... 🌷خاطره ای از همرزم شهيد دکتر سيد محمد شکری🌷 ‌ شهدایی [@Martyrs16]
🌱 خدایا! می‏خواهم فقیری بی‌‏ نیاز باشم، که جاذبه ‏های مادی زندگی، مرا از زیبایی و عظمت تو غافل نگرداند. 🌷 شهدایی [@Martyrs16]
مرخصی داشتم قرار شد با حاج حسین بریم اصفهان حاجی گفت: بیا با اتوبوس بریم بهش گفتم: حاجی! هوا خیلی گرمه حاجی گفت: گرمه؟!!!! پس بسیجی ها توی گرما چیکار میکنن؟ با همون اتوبوس میریم تا کمی حالمون جا بیاد... شهدایی [@Martyrs16]
9.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤ جنگ نرم به روایت شهید بلباسی ❤ هر کس در جایگاه خودش، اول باید خودش و خانواده اش رو دریابد. شهدایی [@Martyrs16]
🕊هر روز با یاد و خاطره‌ی یک شهید🥀 عملی شهدا نوجواني شهيد ابراهيم اميرعباسي مادر بهش گفت: ابراهيم، سرما اذيتت نمي‌کنه؟ گفت: نه مادر، هوا خيلي سرد نيست. هوا خيلي سرد بود، ولي نمي‌خواست ما را توي خرج بيندازد. دلم نیامد؛ همان روز رفتم و يک کلاه برايش خريدم. صبح فردا، کلاه را سرش کشيد و رفت. ظهر که برگشت، بدون کلاه بود! گفتم: کلاهت کو؟ گفت: اگه بگم، دعوام نمي‌کني؟ گفتم: نه مادر؛ مگه چيکارش کردي؟ گفت: يکي از بچه‌هاي مدرسه‌مون با دمپايي مياد؛ امروز سرما خورده بود؛ ديدم کلاه براي اون واجب‌ تره. منبع: ساکنان ملک اعظم،منزل امیر عباسی، صفحه:5 بـ وقتـ شهـدا 🥀🕊🥀🕊🥀🕊 @Martyrs16
شهدایے زندگے ڪردن به؛↓ ←پروفایل شهدایے نیست...‼️ اینڪه همون شهیدے ڪه من عڪسشو پروفایلم📲 گذاشتم↓ 🌹 چے میگه مهمه..! 🍃چے از من خواسته مهمه..! 🌹راهش چے بوده مهمه..! 🤞🏻 🍃چطورزندگےمیڪرده مهمه..! 🌹باڪے رفیق بوده مهمه..! 🍃دلش ڪجاگیربوده مهمه..! 🌹چطورحرف میزده مهمه..! 🍃چطورعبادت میڪرده مهمه..! شهدایی [@Martyrs16]
ڪاش‌جـزءزنان‌دهہ‌پنجاھ‌،شصتۍبودیم‌ کہ؛اگرگاهۍراھ‌راگم‌میکردیم، بہ‌زنان‌اطراف‌مـان‌نگاهۍ . . مۍانداختیم‌ومۍدیدیم‌دغدغہ‌همہ‌شان؛ محڪم‌نگہ‌داشتن‌چادرشان . . .وجنگ جبهہ‌وجھادبودولاغیر( :✌️🏿'! زیرچادرشان‌تفنگ‌بودوسربندۍبانوشتہ ‹یازهرا›وتنھاالگویشان‌همین‌زهرابود! نہ‌فردۍبدون‌ریشہ( :🖐🏿🕶'! شهدایی [@Martyrs16]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خیلی گشتہ بودیم، هیچی همراهش‌ نبود جز یک نگین عقیق... دیگر نیازی نبود دنبال پلاکش بگردیم… روی عقیق نوشته بود : به یاد شهدای گمنام شهدایی [@Martyrs16]