eitaa logo
شهدایی
361 دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
3.3هزار ویدیو
35 فایل
شهداشرمنده ایم... شرمنده ی پلاکت مدیون اشک فرزندبی پناهت🥀 کپی:آزاد https://harfeto.timefriend.net/17173449728532 نظراتتون انتقاداتون ... رو بگید
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊هر روز با یاد و خاطره‌ی یک شهید🥀 عملی شهدا چشم هایش را چسبانده بود به دوربین. زل زده بود تو آتش. از پشت شعله ها عراقی بود که جلو می آمد با کلی پی ام پی و تانک و آر پی جی. رفت بالا ی سر بچه ها و یکی یکی بیدارشان کرد. چند ساعت بیش تر طول نکشید. با کلی اسیر و غنیمت برگشتند. بار اول بود که از نزدیک عراقی می دیدند. شب که شد، سنگر به سنگر سراغ بچه ها رفت. – یه وقت غرور نگیردتون. فکر نکنید جنگ همینه. عراقی ها باز هم می آن. از این به بعد با حواس جمع تر و توکل بیش تر. یادگاران، جلد هشت کتاب شهید ردانی پور، ص 29 بـ وقتـ شهـدا 🥀🕊🥀🕊🥀🕊 @Martyrs16
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹فرمانده دسته ی تخریب بود. در عملیات یکی از نیروهایش تیر خورد و شهید شد. جنازه اش در تیررس بود و هیچ کس حاضر نبود برای حمل او ریسک کند. محمد سینه خیز خودش را به شهید رساند. 🌹او را داخل کیسه خواب کرد و به پشتش بست و اشاره کرد با طناب او را بکشند. در حین انتقال به پشت خاکریز هفت گلوله به او اصابت کرد. "شهید محمد فرمان بر" ✍راوی: همرزم شهید شهدایی [@Martyrs16]
🌹شهید محمد رضا راستگو فرد متین بود در همان دوران طفولیت علاقه زیادی به مساجد و مردم عزادار و جلسات مذهبی داشت او نمی گذاشت لحظات زندگی‌اش بیهوده تلف شود و از لحظه لحظه عمرش استفاده می کرد ایشان همیشه رازدار بودند و در حفظ اسرار می کوشیدند. 🌹علاقه زیادی داشت که در شبهای ماه رمضان مراسم افطاری در منزل برپا شود و افراد بی بضاعت در آن مراسم شرکت کنند شهید ارادت خاصی نسبت به پدر و مادر داشت هیچگاه موجبات ناراحتی و نارضایتی برای آنها فراهم نمی کرد. 🌹 از ویژگی های شهید تواضع و فروتنی وی بود اوقات فراغت خود را به کمک پدر و مادر در کار کشاورزی اختصاص می داد او در روز عاشورا سقای فرزندان حسین زمان ،علی اکبر ها و علی اصغر ها را برعهده گرفته بود تا لبان تشنه حقیقت جویان قرآن و اسلام را سیراب کند. "شهید محمد رضا راستگو" ✍راوی : مادر شهید شهدایی [@Martyrs16]
🌹«برادران و خواهران گرامی و خانواده عزیزم، من در شرایطی وصیت نامه خودم را می نویسم که با رضایت قلبی و عشق و محبّت به الله به جبهه آمده‌ام. احساس می کنم به مدرسه ای وارد شدم که مکتب آن شهادت، و معلم آن امام حسین(ع) است. 🌹خدا را شاهد و گواه می گیرم که نه برای تظاهر و ریا، یا دیگر انگیزه‌های شرک آلود، بلکه فقط برحسب وظیفه دینی و شرعی هست که به سپاه آمدم تا دِین خود را نسبت به اسلام و انقلاب ادا کنم؛ زیرا که خداوند، سرنوشتی را که برای یک قدم یا یک شخص تعیین کرده، هرگز تغییر نمی دهد؛ مگر اینکه خودشان موجب تغییر و تحول آن شوند.» "شهيد هدايت آزادشهابى" شهدایی [@Martyrs16]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹به مسائل تربیتی ما خیلی اهمیت می داد و روی «سلام» تأکید ویژه ای داشت. خاطره اولین صبح چهار سالگی ام را هرگز از یاد نمی برم. 🌹بیدار که شدم بی خودی بدعنق بودم و بی انکه سلام کنم، رفتم سر سفره‌ی صبحانه نشستم پدر بی‌آنکه مرا مخاطب قرار دهد، ملایم ولی قاطع گفت : - قبلا گفت‌ام کسی صبحانه می خوره که دست و روشو شسته باشه و سلام کرده باشه. 🌹فهمیدم که صبحانه ای در کار نیست. برای شستن دست و رویم با بی میلی از اتاق بیرون رفتم و در برگشت زورکی سلام کردم. پدر با خوشرویی جواب سلامم را داد و خودش استکان چایی را جلوم گذاشت. " شهید غلامحسن گذری خراستانه (ناصحی فرد)" ✍راوی: دختر شهید شهدایی [@Martyrs16]
🌹جواد بسیار شوخ‌طبع بود و حتی به گفته همرزمانش به خاطر همین خلق خوش، فرماندهان عراقی خیلی دوستش داشتند. جواد همیشه یک‌تکه کلام داشت و آن‌هم این بود که دعا کنید شهید بشوم و در ادامه، خودش نحوه شهادتش را هم مشخص می‌کرد و می‌گفت که برم روی مین و شهید بشوم و هر زمان این آرزوی خود را به زبان می‌آورد می‌خندید و می‌رفت. 🌹حتی در شب شهادت امیرالمؤمنین(ع)، پای دیگ نذری که در هیئت به پا شده بود از بچه‌ها خواست تا برای شهادتش دعا کنند، و این شد که ظهر 26 تیر در «فلوجه»عراق(محور صقلاویه) با ایثاری که از خود نشان داد با تله انفجاری برخورد کرد و تکه‌تکه شد و درنتیجه بال در بال ملائک گشود و آسمانی شد. "شهید جواد کوهساری " شهدایی [@Martyrs16]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لحظه محاصره شدن شهید مدافع حرم رضاسنجرانی توسط داعشی ها به دلیل اینکه بعضی از نیروها در موقعیت خود نبودند… فقط روحیه رو ببین روحت شاد❤️ ✅ وقتی شیپور جنگ نواخته میشود شناختن مرد از نامرد آسان میشود… شهدایی [@Martyrs16]
🌹🌹🌹 زُل زدم توی چشماشــــــ گفتم: آقا معلم!🤔 برا همسرتون درسے ، پیشنهادے ، بحثے نداری؟🙅🏻 گفتــ: حالا دیگه خونه هم شده مدرسه!😣 گفتم : استاد استاده ، چه توی خانه و چه توی مدرسه!😉 گفتــ: هر وقت خواستی توے زندگیتــ نذر کنے ، نذر کن ده شب نماز شبـــ بخونی!😇 یکی دیگه هم اینڪه سحرخیز باش... بچه ها رو هم از همین الان عادت بده به سحرخیزی و نماز شبـــ... . -آی شهدا شرمنده ایم شهدایی [@Martyrs16]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا