eitaa logo
شهدایی
362 دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
3.4هزار ویدیو
35 فایل
شهداشرمنده ایم... شرمنده ی پلاکت مدیون اشک فرزندبی پناهت🥀 کپی:آزاد https://harfeto.timefriend.net/17173449728532 نظراتتون انتقاداتون ... رو بگید
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام به امام حسین (ع) به نیابت از همه شهدا ✨ الســـلام علــی الحسیـــن وعلــی علی ابن الحسیـن وعلــی اولـــاد الحـسیـــن وعلــی اصحاب الحـسین دوستت دارم آقا محاله ندونی... خونم هیئتا شد تواوجِ جوونی💫 آبرویِ دوعالم مارو بخر❤️ شهدایی *اللهم‌عجـل‌لولیڪ‌الفـرج* [@Martyrs16]
اعمال قبل از خواب :) شبٺون منور به نگاه مادر ساداٺ..🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام وقت بخیر اعضای محترم🌹🌹 امروزبخاطر قطعی برق😐 نت نداشتم براهمین فعالیت نکردیم
🌹در عملیات او و دوستش ترکش خوردند. آن موقع من امدادگر بودم آن دو را به وانت منتقل کردم تا به پشت خط ببرم. دوستش از درد می نالید و بی قراری می کرد. احسان که آرام کنارش خوابیده بود، رو کرد به او و پرسید: «مگه تو برای رضای خدا نیومدی جبهه؟ » دوستش ناله کنان جواب داد: «خوب! چرا». و احسان که خود تنی مالامال زخم داشت، گفت: «خوب! رضای خدا که درد نداره! داره؟!» همسفرش دیگر ناله نکرد. 🌹با آمپول مسکن به سراغ احسان رفتم. نگاهی به من کرد. - من که چیزیم نیس! ‌دوستم درد داره. مسکنو به اون تزریق کن. 🌹آن دو را به درمانگاه رساندم و برای انتقال بقیه‌ی مجروحان به خط برگشتم. در برگشت، دوان دوان به اتاقش رفتم. تختش خالی بود. از دوستش سراغش را گرفتم. با ملافه صورتش را پوشاند و زار زار گریه کرد. "شهید احسان سبحانی شاهرودی" ✍راوی: برادر جانباز شهيد شهدایی [@Martyrs16]
🌹آمده بود بجنورد که با اقوام خداحافظی کند. ظهر با چند تا از دوستان بسیجی رفتیم «بِش قارداش» برای آب‌تنی همگی لخت شدیم و پریدیم توی آب، هر چه انتظار کشیدیم او نیامد. 🌹 محسن دورتر از استخر خانواده ای را دیده بود که برای تفریح و هواخوری آنجا اتراق کرده‌اند. او به احترام زنانی که در آن جمع بودند، از لخت شدن و شنا کردن صرف نظر کرد "شهید محسن ثابت" ✍راوی : پسر دایی شهید شهدایی [@Martyrs16]
🌹از کودکی به فراگیری قرآن علاقه داشت. اصرار می کرد او را به مکتب بفرستیم. ولی ما رفتن به مکتب را برای او زود میدانستیم. 🌹روزی خودش به بازار رفته و یک جزء خریده و به مکتب خانه رفته بود. معلم قرآن از او پرسیده بود: «پس کو بزرگترت؟» محمد در جواب گفت: «خودم اومدم. می خوام قرآن یاد بگیرم "شهید محمد اسماعیل زاده" ✍راوی : مادر شهید شهدایی [@Martyrs16]
🌹خدا را سپاس که بر ما ولایت امیرالمومنین علی علیه السلام و ائمه اطهار صلوات الله علیهم اجمعین را روزی نمود و ما را از شیعیان قرار داد و در عصر غیبت امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) پس از انقلاب حضرت روح الله ، رهبری وارسته و فرزانه همچون سیدعلی حسینی الخامنه ای (دام بقائه و عزه) را جهت زعامت این امت اعطا نمود. 🌹 فرزندان عزیزم از شما می خواهم به نماز اول وقت بسیار اهمیت دهید و همواره تلاش نمایید افرادی مثمرثمر برای اسلام و جامعه مسلمین باشید . "شهید محسن فرامرزی کرگان" شهدایی [@Martyrs16]
🌹شهید محمد رضا راستگو فرد متین بود در همان دوران طفولیت علاقه زیادی به مساجد و مردم عزادار و جلسات مذهبی داشت او نمی گذاشت لحظات زندگی‌اش بیهوده تلف شود و از لحظه لحظه عمرش استفاده می کرد ایشان همیشه رازدار بودند و در حفظ اسرار می کوشیدند. 🌹علاقه زیادی داشت که در شبهای ماه رمضان مراسم افطاری در منزل برپا شود و افراد بی بضاعت در آن مراسم شرکت کنند شهید ارادت خاصی نسبت به پدر و مادر داشت هیچگاه موجبات ناراحتی و نارضایتی برای آنها فراهم نمی کرد. 🌹 از ویژگی های شهید تواضع و فروتنی وی بود اوقات فراغت خود را به کمک پدر و مادر در کار کشاورزی اختصاص می داد او در روز عاشورا سقای فرزندان حسین زمان ،علی اکبر ها و علی اصغر ها را برعهده گرفته بود تا لبان تشنه حقیقت جویان قرآن و اسلام را سیراب کند. "شهید محمد رضا راستگو" ✍راوی : مادر شهید شهدایی [@Martyrs16]
🌹فرزندم چهار ماهه شده بود كه خواب سه بزرگوار را ديدم. آنان را شناختم؛ اما علی(ع) امام حسين(ع) و امام رضا(ع)؛ اما نمی‌فهميدم كه چه می‌گويند. قنداقه احمد رو به رويم بود. 🌹امام رضا عليه‌السلام، دست مبارک‌شان را روی سينه‌شان گذاشتند و به فارسی به من فرمودند: ضامن احمد منم! باورم نمی‌شد، امام رضا(ع) ضامن اولين ثمره زندگي‌ام شده بود. "شهید احمد کشوری" شهدایی [@Martyrs16]
🌹جواد بسیار شوخ‌طبع بود و حتی به گفته همرزمانش به خاطر همین خلق خوش، فرماندهان عراقی خیلی دوستش داشتند. جواد همیشه یک‌تکه کلام داشت و آن‌هم این بود که دعا کنید شهید بشوم و در ادامه، خودش نحوه شهادتش را هم مشخص می‌کرد و می‌گفت که برم روی مین و شهید بشوم و هر زمان این آرزوی خود را به زبان می‌آورد می‌خندید و می‌رفت. 🌹حتی در شب شهادت امیرالمؤمنین(ع)، پای دیگ نذری که در هیئت به پا شده بود از بچه‌ها خواست تا برای شهادتش دعا کنند، و این شد که ظهر 26 تیر در «فلوجه»عراق(محور صقلاویه) با ایثاری که از خود نشان داد با تله انفجاری برخورد کرد و تکه‌تکه شد و درنتیجه بال در بال ملائک گشود و آسمانی شد. "شهید جواد کوهساری " شهدایی [@Martyrs16]