🌹🕊 #زیارتنامهیشهدا 🕊🌹
🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ،
🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ،
🌷اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ،
🌷اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ،
🌷اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ،
🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ،
🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍالحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ،
🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتے فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَےا لَیتَنے ڪُنتُ مَعَڪُم. فَاَفُوزَمَعَڪُم
#سلام_بر_شهدا
#کانال شهدایی
[@Martyrs16]
امام على عليه السلام:
آن كه دور انديش باشد، احتياط كند
مَن أخَذَ بالحَزمِ اسْتَظْهَرَ
غررالحكم حدیث 7913
#یادشھداباذڪرصلوات
#اللهمعجـللولیڪالفـرج
#کانال شهدایی
[@Martyrs16]
#توئیت_نوشت
ماجرای خواب مادر شهید حسین صابری قبل از شهادت فرزند سومش در جریان تفحص شهدا 💔
💞معرفی شهید 💞
بیست و هشتم اردیبهشت ۱۳۴۷، در تهران چشم به جهان گشود. پدرش نصیر، راننده بود و مادرش،خاور نام داشت. تا اول متوسطه درس خواند. راننده شرکت واحد بود. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. بیست و هشتم خرداد ۱۳۷۶، در فکه بر اثر انفجار مین توسط نیروهای عراقی شهید شد. مزار او در بهشت زهرای تهران واقع است. برادرانش حسن و عباس نیز شهید شده اند.
🌺یادشهداباصلوات 🌺
#شهیدجستجوگرنورحسینصابری
تـاریخ تـولـد :۱۳۴۷/۰۲/۲۸
تـاریخ شـهادت:۱۳۷۶/۰۳/۲۸
#یادشھداباذڪرصلوات
#اللهمعجـللولیڪالفـرج
#کانال شهدایی
[@Martyrs16]
#شهید_محسن_قوطاسلو #ارتش_نوهد 🕊🌺
محسن از افسران رشید و علاقمند به ارتش بود. هر موقع محسن را میدیدیم در حال تمرین و حفظ آمادگیش بود. اینقدر کارش را خوب دنبال میکرد که من همیشه به او میگفتم حاج محسن تو آنقدر خوب پیگیر کارت هستی که فکر میکنم صیاد شیرازی آینده باش، با #عشق کارش را دنبال میکرد و همین باعث میشد ما او را همانند صیاد سخت کوش بدانیم. الگویش شهید صیاد شیرازی بود.
بهترین روحیهاش ایجاد الفت بین بچهها بود، گفته بود من آنقدر سوریه میمانم تا شهید شوم.
هر موقع محسن را میدیدم ، #آرامش میگرفتم قوطاسلو در چهره اش آرامش بود که نه تنها من ،بلکه تمام دوستان به این موضوع تاکید داشتند.
محسن بین بچه های محل خیلی عزیز و دوست داشتنی بود ،و بهترین #روحیه محسن ، ایجاد دوستی الفت بین دوستان بود .
یعنی تلاش میکرد بین دوستان کوچکترین مشکلی پیش نیاید
#شهادت_فروردین۹۵
#یادشھداباذڪرصلوات
#اللهمعجـللولیڪالفـرج
#کانال شهدایی
[@Martyrs16]
🔸چهارمین فراز از وصیتنامه شهید حاج قاسم سلیمانی:
🔹ای خدای عزیز و ای خالق حکیم بیهمتا ! دستم خالی است و کولهپشتی سفرم خالی، من بدون برگ و توشهای بهامید ضیافت عفو و کرم تو میآیم. من توشهای برنگرفتهام؛ چون فقیر [را] در نزد کریم چه حاجتی است به توشه و برگ؟!
سارُق، چارُقم پر است از امید به تو و فضل و کرم تو؛ همراه خود دو چشم بسته آوردهام که ثروت آن در کنار همه ناپاکیها، یک ذخیره ارزشمند دارد و آن گوهر اشک بر حسین فاطمه است؛ گوهر اشک بر اهلبیت است؛ گوهر اشک دفاع از مظلوم، یتیم، دفاع از محصورِ مظلوم در چنگ ظالم.
#چهل_چراغ
#حاج_قاسم
#یادشھداباذڪرصلوات
#اللهمعجـللولیڪالفـرج
#کانال شهدایی
[@Martyrs16]
دلانه
شهادت درسی است گرانبها که پیامبران وارث آن و خدا خونبهای آن است.
چه گوشنواز! #شهادت...
روی قبرم را لاله سرخ بکارید که آن رهگذر بداند قطره خونی بودم درمیان خونهای پربهای دیگر..
باجامه خونین به سنگر خواهم رفت
هدیه جان سوی سفر خواهم رفت
باپیکر صد پاره به شب خواهم زد
سیمرغ صفت سوی ظفر خواهم رفت
سه برادر شهید :
۱- نجاتعلی جعفری (طلبه)
متولد: ۱۳۴۸ اسلام آباد غرب روستای شهید ملکی (دلو)
شهادت :۱۳۶۵ شلمچه
۲-محمد جعفری
متولد :اسلام آباد غرب روستای شهید ملکی (دلو)
شهادت : ۱۳۶۱ کامیاران درگیری با تروریست های ضد انقلاب
۳-حجت الله جعفری
متولد :اسلام آباد غرب روستای شهید ملکی (دلو)
شهادت : ۱۳۶۷ عملیات مرصاد
🌹🌹🌹🌹🌹
#یادشھداباذڪرصلوات
#اللهمعجـللولیڪالفـرج
#کانال شهدایی
[@Martyrs16]
ماجرای تحول #شهید «احمدعلی نیری» به خاطر دوری از #گناه
یک روز بهش گفتم من نمیدانم چرا توی این چند سال اخیر شما در معنویات رشد کردی .
می خواست بحث را عوض کنداما سوالم را تکرار کردم . گفتم حتما علتی داره.گفت اگه طاقتش رو داری بشین تا برات بگم.
یه روز با رفقای محل وبچه های مسجد رفته بودیم دماوند. همه مشغول بازی بودند یکی از بزرگترها گفت احمد آقا برو کتری روآب کن بیار…
منم راه افتادم راه زیاد بود کم کم صدای آب به گوش رسید.از بین بوته ها به رودخانه نزدیک شدم.تا چشمم به رودخانه افتاد، یه دفعه سرم را انداختم پایین و همان جا نشستم بدنم شروع کرد به لرزیدن نمیدانستم چه کار کنم .
همان جا پشت درخت مخفی شدم …می توانستم به راحتی گناه بزرگی انجام دهم.
پشت آن درخت وکنار رودخانه چندین دخترجوان مشغول شنا بودن .همان جا خدا را صدا زدم و گفتم خدایا کمک کن
خدایا الان شیطان به شدت من را وسوسه میکند که من نگاه کنم هیچ کس هم متوجه نمی شوداما خدایا من به خاطر تو از این گناه می گذرم.
کتری خالی را برداشتم از جایی دیگر آب تهیه کردم ورفتم پیش بچه ها و مشغول درست کردن آتش شدم
به سختی آتش را آماده کردم و خیلی دود توی چشمم رفت و اشکم جاری بود،
یادم افتاد حاج آقا گفته بود هرکس برای خداگریه کند خداوند او را خیلی دوست خواهدداشت.
گفتم ازین به بعد برای خدا گریه میکنم حالم منقلب بود و از آن امتحان سخت کنار رودخانه هنوز دگرگون بودم
واشک میریختم ومناجات می کردم خیلی باتوجه گفتم یا الله یا الله… به محض تکرار این عبارات صدایی شنیدم که از همه طرف شنیده میشد به
اطرافم نگاه کردم صدا از همه سنگریزه های بیابان و درختها و کوه می آمد!!!
همه می گفتند سبوح القدوس و ربنا الملاکه والروح…
از آن موقع کم کم درهایی از عالم بالا به روی من باز شد…
#یادشھداباذڪرصلوات
#اللهمعجـللولیڪالفـرج
#کانال شهدایی
[@Martyrs16]