شهادت هدف نیست
هدف خدمته
هدف خدمته
هدف خدمته...
حالا اگه تویِ این راه
شهید شُدی فدایِ سرِ اسلام
#گمنام
#کانال شهدایی
[@Martyrs16]
#دست_نوشته
#شهید_علی_بهزادی
💢 ای بنـده جوری در دنیــا زندگی ڪن مثل اینڪه ١٠٠ سـال دیگر هم در دنیـا خواهی مـانـد و ای بنده طوری در دنیـا به آخــرت فڪر ڪن گویا چنـد لحظه دیگـر خـواهی مــُرد .
👌فقط بـراے خـدا زندگی ڪن
#پیام_شهید
#گمنام
#کانال شهدایی
[@Martyrs16]
پرسیدند:حرفیباشهدادارے🖐🏿؟
گفت:شهداشرمندهایم
امانگفتڪہ(:🚶🏿♂
شهداشرمندهایمڪہبہوصیتشماعملنمیڪنیم!
شهداشرمندهایمڪہدربرابربدحجابیهابیتفاوتهستیم!
شهداشرمندهایمڪہبعضیهاغیرتشانراازدستدادهاند!!
شهداشرمندهایمڪہدیگرفرقیمیانآقاوخانمنمانده(:🚶🏿♂💔
#شهداشرمندهایم🖐🏿🚶🏿♂
#گمنام
#کانال شهدایی
[@Martyrs16]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰ماجرای خواستگاری شهید مدافع حرم؛
رفتیم صحبت کنیم، سرش پایین بود، گفتم نمیخواهی ببینی به خواستگاری کی آمدهای؟
🌷شهید جاویدالأثر محمد بلباسی🌷
#گمنام
#کانال شهدایی
[@Martyrs16]
•|دنیایتارِچشممراپُرزِنورڪن
•|عَجِّلعَلےٰظُهورِکَآقاظهورڪن♥️
#اللهمعجللولیڪالفرج✨
#گمنام
#کانال شهدایی
[@Martyrs16]
🍁شهید مدافع حرم امیر سیاوشی 🌹
📌زمانی که در دمشق بودیم نیروهای فاتحین به شوخی به شهید سیاوشی گفتند محاسنت را کوتاه کن اگر دست داعش اسیر شوی
محاسنت را میگیرند سرت را میبرند ❗️
📌شهید سیاوشی گفت این اشک هایی که برای امام حسین گریه کردم به محاسن من ریخته شده من محاسنم رانمیزنم وخود ارباب نمیگذارد این سرمن دست داعشی ها بیوفتد.
#راوی_مشاور_حاج_قاسم
#اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
#گمنام
#کانال شهدایی
[@Martyrs16]
خبری نیست اینجا
به جز #دلتنگے💔
خبری هست
اگر پیش شما #بسم_الله
دلتنگی واقعی رابایدبرای شمانوشت...
#ما_را_نگاهے_از_شما_تمامست💔
#شهید_من _کاش_نگاهے_کنے
#گمنام
#کانال شهدایی
[@Martyrs16]
⚘﷽⚘
ازمیان جمعِ دانشجو و عالمِ در جهان
هرکسی شدفارغ التحصیلِ هیئت ،برتراست
رسیدن به سن ۳۰ سال، بعد از آقا علی اکبر(علیه السلام) برایم ننگ است.
تن و بدن سالم داشتن بعد از آقا علی اکبر(ع)؛ اصلاً نمی توانم تصور کنم.
فرق سالم را بعد از آقا علی اکبر(ع) نمیخواهم.
چقدر خوب میشد سر در بدنم نداشته باشم.
چقدر جالب و رؤیایی و زیباست وقتی ارباب می آیند بالای سرم.
تن تکه تکه ام برایشان آشنا باشد و با دیدن شباهت های بدن من و شهزاده علی اکبر(ع) کمی از آن غم و غصه بدن اربا اربا تسلی پیدا کند.
خدایا نگذار آرزو به دل بمیرم.
قسمتی از وصیتنامه
#شهیـدمدافعحرممهدیصابری🌷
فرمانده یگان خط شکن علی اکبر(ع)
لشکر پر افتخار فاطمیون
#گمنام
#کانال شهدایی
[@Martyrs16]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#درانتظارتوام⁵⁹
این همہ صبر و فراق و انتظار بے حَدت
ما ڪه جاے خود غمت دق مے دهد ایوب را...
#گمنام
#کانال شهدایی
[@Martyrs16]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگࢪمیخواهی محبوب خدا
شوی، گمنام باش؛ ڪاࢪکن
بࢪای خدا، نَه بࢪای معࢪوفیت...!
#شھیدعلےتجلاې✨🕊
یادشھداباذڪرصلوات
#کانال شهدایی
اللهمعجـللولیڪالفـرج
[@Martyrs16]
شهدایی
🇮🇷 #معرفی_شهید ✨ #شهید_دانش_آموز 🌷 معرفی شهید دانشآموز #کانال شهدایی [@Martyrs16]
🔰 #معرفی_شهید
📝 #شهیددانش_آموز
شهید بابا محمد اخوان در سال 1347در شهر علی آباد کتول به دنیا آمد و در عملیات کربلای 5 و در سال 1365در منطقه شلمچه به شهادت رسید و هشت سال مفقودالاثر بود.
══━━━━✥🇮🇷✥━━━━══
🔻در میان تمام صفات ارزشمندی که بابا محمد داشت، راستگویی و صداقت سر آمد آنها بود و به همین خاطر بود که همیشه آرامش خاصی در چهره اش موج می زد و با راستگویی اش در كاخ رستگاری و بزرگ منشی قرار گرفته بود. بابا محمد خوب دریافته بود که راستی ریشه تمام فضائل است و مزایای انسانی وقتی رفتار و کردار شخصی با آن آمیخته باشد از هر کلمه و از هر حرکت انسانی نوری درخشان می آید.
در کنار این راستی و صداقت، مهربانی اش نیز افزون شده بود و به همین خاطر بود که دیگران او را چون جان خویش دوست داشتند.
بابا محمد هر چند متولد علی آباد کتول بود؛ ولی او را به عنوان اسفراینی می شناسند و از شهدای گرانقدر این دیار است. یکی از همرزمانش می گوید: علی رغم مجروحیتی که داشت، بیمارستان را ترک کرد و به خط برگشت و دیگر هم برنگشت. برادرش نیز از آخرین وداع خود با شهید عزیز می گوید: که چند لحظه ای در میدان شهر و در هنگام وداع آخرین نگاهمان به نگاه هم افتاد و ترسی در دلم آمد که دیگر برادرم را نمی بینم و همانطور هم شد. و چه شبها و روزها را به سختی گذراندیم که به وصف نمی آید.
🔶مرغ سحرخوان شگفت آواییم
🔹خونین پرو بالیم و شفق سیماییم
🔶در معبر تاریخ چو کوهی بشکوه
🔹صد بار شکسته ایم و پا برجاییم
#شهیددانش_آموز | #رفیق_شهیدم
یادشھداباذڪرصلوات
#کانال شهدایی
اللهمعجـللولیڪالفـرج
[@Martyrs16]
شهدایی
نام و نام خانوادگی: مهدی صابری
تاریخ تولد: ۱۳۶۸/۱/۱۴
تاریخ شهادت: ۱۳۹۳/۱۲/۱۳
سمت: فرمانده گردان حضرت علیاکبر (ع) از تیپ فاطمیون
مهدی صابری یکی از شهدای افغانستانی مدافع حرم است. بیست و چهار پنج سال بیشتر نداشت اما فرمانده توانای گروهان حضرت علیاکبر (ع) نیروی مخصوص تیپ فاطمیون بود، تیپی که امروز تبدیل به لشکر شده است. در ماجرای گرفتن «تل قرین» که اهمیت فوقالعادهای در از بین بردن کمربند حائل رژیم صهیونیستی در بلندیهای جولان داشت، اواخر سال ۹۳ به شهادت رسید.
شهید صابری، یکتنه هر کاری انجام میداد به قول معروف همه فن حریف بود، از آشپزی در هیئت گرفته تا کارهای امدادی، فنی، مخابراتی و اقدامات تخصصی عملیاتی. همیشه سنگ تمام میگذاشت. برایش فرقی نداشت کجا کار میکند، با کدام تیم شریک است یا کاری که میکند چه چیزی است. هرجایی که بود بهترین بود. بعد از شهادت او، سنگینی جای خالیاش روی دوش خیلیها حس شد. اینها را پدر شهید «مهدی صابری» میگوید.
همه او را به یک دلبستگی خاص میشناختند؛ آن هم حُبّ حضرت علیاکبر (ع) بود. هر جا که به نام علیاکبر (ع) مزین بود مهدی صابری هم یکگوشه آن مشغول بود. فرقی نداشت هیئت محلیشان باشد یا گروهان مخصوص تیپ فاطمیون. برای همین وصیتش را بعد از بسمالله با «یا علیاکبر ِ لیلا» آغاز کرد. رفته بود که برای ایام فاطمیه برگردد، همین هم شد. روز شهادت حضرت زهرا (س) خبر شهادتش را آوردند. پیکر مطهر این شهید و سه تن دیگر از شهدای لشکر فاطمیون همزمان با ایام شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) با حضور مردم شهر مقدس قم تشییع و در قطعه شهدای مدافعان حرم بهشت معصومه (س) به خاک سپرده شد.
#مدافع_حرم
#کانال شهدایی
[@Martyrs16]
میگفت:
مِلَّتۍڪِہشَھیدانَشرافَرامۅشڪُنَد؛
هَرگـِزرَنگِخۅشبَختۍۅَعِزَّترانَخۅاهَددید…!
شَھـیـداَحـمـدمُـھنـا••
#شهیدانہ
#الّلهُـمَّ_عَجِّـلْ_لِوَلِیِّکَــ_الْفَـرَجْ
#یادشھداباذڪرصلوات
#کانال شهدایی
[@Martyrs16]
⚘ #سالروز_عملیات_فتح_المبین 🚩
❣
دوم فروردین ۱۳۶۱
روز اول عملیات فتح المبین
ارتفاعات علی گره زد 🚩
🌸
🏷
۱۲۳ قبضه توپ عراقی ها پشت این ارتفاعات بود و با اینها منطقۀ رودخانه کرخه و دزفول و اطراف شوش را می زدند و طی حمله شب اول ، ما همۀ اینها را سالم گرفتیم. 😇
🚩
#حاج_احمد_متوسلیان برای بازدید به خط مقدم نبرد آمده است. آن کسی هم که با سر توی شکم حاج احمد رفته است، حاج حمیدرضا فرزاد می باشد. به محض اینکه حاجی از ماشین پیاده می شود، رزمندهها به سمت ایشان می روند تا با ایشان روبوسی بکنند.
آقای فرزاد می گوید: «با هجوم شدید بچه ها، بنده با سر رفتم تو شکم #احمد_متوسلیان .» 😂😅😂
#عکسی_کمتر_دیده_شده #جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان
#عملیات_فتح_المبین
یادشھداباذڪرصلوات
#کانال شهدایی
اللهمعجـللولیڪالفـرج
[@Martyrs16]
(چه دعای قشنگیه!!)
خُدایا!
به مَن خوب زیستَن را بیاموز
تا مَن خوب مُردَن را خودَم بیاموزم.
#شهید_محمد_حسین_یوسف_الهی
یادشھداباذڪرصلوات
#کانال شهدایی
اللهمعجـللولیڪالفـرج
[@Martyrs16]
•☁️🔗•
•
بانامرفت؛ولیگمنامبرگشت
نامشراامانتدادبہحضرتمادر
گمنامیتنهابرایشهرتپرستاندردآوراست
فاطمهگمناممیخرد!(:💔..
_داداشابراهیم
•
•🤍• #شہیدانھ
یادشھداباذڪرصلوات
#کانال شهدایی
اللهمعجـللولیڪالفـرج
[@Martyrs16]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️نگاه حرام به چه قیمتی⁉️
#نگاهحرام
یادشھداباذڪرصلوات
#کانال شهدایی
اللهمعجـللولیڪالفـرج
[@Martyrs16]
16.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ آدم حسابی؟
شما در هر زمینه ای میتونی به امام زمان کمک کنی حتی با لایک و کامنت...
🎙استادپناهیان
#فضای_مجازی
#امام_زمان
یادشھداباذڪرصلوات
#کانال شهدایی
اللهمعجـللولیڪالفـرج
[@Martyrs16]
شهدایی
✨🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹🍃🌹 🍃🌹 🌹 💠#قسمت_پانزدهم داستان جذاب و واقعی ✅🌹 #قیمت_خدا 🌹✅ : مهمانی شیطان چند لحظه
✨🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🌹🍃🌹🍃🌹
🍃🌹
🌹
💠#قسمت_شانزدهم داستان جذاب و واقعی ✅🌹 #قیمت_خدا 🌹✅ : معنای امل
دیگه نمی تونستم جلوی خودم رو بگیرم … یه سال تموم خون دل خورده بودم اما حالا کارش به جایی رسیده بود که می خواست من رو جلوی بقیه، نما نما کنه …
همون طور که به دیوار تکیه داده بودم، چند لحظه چشم هام رو بستم … پشت سر هم حرف می زد اما دیگه گوش نمی کردم …
– خدایا! خودت گفتی اطاعت از همسر تا جایی درسته که گناه نباشه … اما از اینجا دیگه گناهه … دیگه قدرت صبر کردن و لبخند زدن ندارم … من قدرت اصلاح شوهرم رو ندارم…
چشم هام رو باز کردم و رفتم توی اتاق … بدون اینکه حرفی بزنم و خیلی جدی … کت و شلوار رو برداشتم و زدم به چوب لباسی و روش کاور کشیدم … برگشت سمتم …
– چکار می کنی آنیتا؟ … مگه بهت نگفتم این رو بپوش؟ …
– چرا گفتی … منم شنیدم … تو همون روز اول دیدی من چطور آدمی بودم … من همینم … نمی دونم امل یعنی چی … خوبه یا بد … اما می دونم، هرگز حاضر نمیشم این طوری لباس بپوشم … آرایش کنم و بیام بین دوست های تو … و با اون زن ها که مثل … فاحشه های اروپایی آرایش می کنن؛ رفت و آمد کنم …
حسابی جا خورده بود … باورش نمی شد … داشتم برای اولین بار باهاش مخالفت می کردم …
گریه ام گرفته بود …
– همه چیز رو تحمل کردم … همه چیز رو … اما دیگه این یکی رو نمی تونم …
دیگه نتونستم جلوی اشک هام رو بگیرم …
⬅️ادامه دارد...
@Martyrs16
🌹
🍃🌹
🌹🍃🌹🍃🌹
✨🌹🍃🌹🍃🌹🍃
شهدایی
✨🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹🍃🌹 🍃🌹 🌹 💠#قسمت_شانزدهم داستان جذاب و واقعی ✅🌹 #قیمت_خدا 🌹✅ : معنای امل دیگه نمی تون
✨🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🌹🍃🌹🍃🌹
🍃🌹
🌹
💠#قسمت_هفدهم داستان جذاب و واقعی ✅🌹 #قیمت_خدا 🌹✅ : از منبر بیا پایین
چند لحظه با تعجب بهم نگاه کرد … هنوز توی شوک بود …
– اوه اوه … خانم رو نگاه کن … خوبه عکس های کنار دریات رو خودم دیدم … یه تازه مسلمون از پاپ کاتولیک تر شده … بزار یه چند سال از ایمان آوردنت بگذره بعد ادای مرجع تقلید از خودت در بیار … چند بدم از بالای منبر بیای پایین؟ …
– می فهمی چی داری میگی؟ … شاید من تازه مسلمونم اما حداقل به همون چیزی که بلدم عمل می کنم …
با عصبانیت اومد سمتم …
– پیاده شو با هم بریم … فکر کردی دو بار نماز خوندی آدم شدی؟ … دهنت رو باز می کنی به هر کسی هر چی بخوای میگی؟ … خودت قبل از من با چند نفر بودی؟ …
– من قبل از آشنایی با تو مسلمان شدم … همون موقع هم…
محکم خوابوند توی گوشم …
– همون موقع چی مریم مقدس؟ …
صورتم گر گرفته بود … نفسم به شماره افتاده بود … صدام بریده بریده در می اومد …
– به من اهانت می کنی، بکن … فحش میدی، میزنی … اشکالی نداره … اما این اسم مقدس تر از اونه که بهش اهانت کنی …
هنوز نفسم بالا نیومده بود و دل دل می زدم …
– من به همسر دوست هات اهانت نکردم … تو خودت اروپا بودی … من فقط گفتم آرایش اونها …
این بار محکم تر زد توی گوشم … پرت شدم روی زمین …
– این زر زر ها مال توی اروپایی نیست … من اگه می خواستم این چرت ها رو بشنوم می رفتم از قم زن می گرفتم …
این رو گفت از خونه زد بیرون …
⬅️ادامه دارد...
@Martyrs16
🌹
🍃🌹
🌹🍃🌹🍃🌹
✨🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🕊هر روز با یاد و خاطرهی یک شهید🥀
#سیره عملی شهدا
یکی از صفات خوب پدرم درخانه این بود که باحوصله خاصی به تمام سؤالات مادر منزل گوش میدادند وآنها را به دقت جواب میدادند. حتی برای ما زمینه ایجاد سؤال میکردند مثلاً مرتب برای ما کتاب میخریدند تا مطالعه ما بیشتر از گذشته شود ولی هرگز این روحیه رانداشتند که با سلیقه خاص خودشان برای ما کتاب بیاورند. بلکه کتابهای گوناگون وبا سلیقه های متفاوت میخریدند تا ما با تفکر وسلیقه ها ی متفاوت آشنا شویم وهرگز ما را از خواندن کتابی منع نکردند.
کتاب سیره شهید دکتر بهشتی، ص76
بـ وقتـ شهـدا
🥀🕊🥀🕊🥀🕊
@Martyrs16