5.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 از زیباییهای فرانکفورت آلمان ببینیم!
ولی اونجا مثل ایران سلبریتیهای غربزده و خودتحقیر نداره که این مشکلات رو رسانهای و کشورشون رو سیاه معرفی کنند.
#روشنک 💫
╭┈┈┈⋆┈┈────────────
『ما را به دوستانت معرفی کن⇣』
✾•⌈↝ @Mashgh_kerman 🍭⃟💌
مشق
🌿 آدما همیشه نمیتونن حمایتت کنن و معمولا تو رو ناامید میکنن وقتی دلت به اونا خوش باشه، انگار داری
🌿
خدانمیگهمنهستم!
ولیهرروز بیدارتمیکنه'
هرروز پایدردودلاتمیشینه'
وقتیغمداریآرومتمیکنه!
خداهیچوقتنمیگهمنوببینمنهستم
ولیعوضشجایتمومنداشتههاتو
براتپرمیکنه . . . !
دلتکهگرفتغصهنخور
خداکنارته . . . :)
🌱 #حال_خوب
💖 #خداےمن
╭┈┈┈⋆┈┈────────────
『ما را به دوستانت معرفی کن⇣』
✾•⌈↝ @Mashgh_kerman 🍭⃟💌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
¦↬📞📺
•.
+ همیشه اول هیئت ما این حدیث رو میگیم
مَا أَكْثَرَ الْعِبَرَ وَ أَقَلَّ الِاعْتِبَارَ
•.
📞📺¦↫ #مصطفی_صدرزاده
📞📺¦↫ #رفیق_شهیدم
🌱 لطف کنید برای شادی روح امام و شهدا یک فاتحه بخونید
╭┈┈┈⋆┈┈────────────
『ما را به دوستانت معرفی کن⇣』
✾•⌈↝ @Mashgh_kerman 🍭⃟💌
مشق
¦↬📞📺 •. + همیشه اول هیئت ما این حدیث رو میگیم مَا أَكْثَرَ الْعِبَرَ وَ أَقَلَّ الِاعْتِبَارَ •. 📞
💜🌿
امروز تولد شهید صدرزاده بود🥰
💐 تو چه هدیهای میدی به ایشون؟
💙 چهارده صلوات میفرستم
💚 آیتالکرسی میخونم
💛 فاتحه میخونم
🧡 صدقه میدم
#حاجتروا_باشید 🕊
╭┈┈┈⋆┈┈────────────
『ما را به دوستانت معرفی کن⇣』
✾•⌈↝ @Mashgh_kerman 🍭⃟💌
مشق
🎥 از زیباییهای فرانکفورت آلمان ببینیم! ولی اونجا مثل ایران سلبریتیهای غربزده و خودتحقیر نداره که
۱۵ هزار نفر رفتن کنسرت معین تو استانبول!
با میانگین قیمت ۳۶ میلیون
(۲۰۰ دلار بلیط+۲۴ تومن تور) میشه ۵۴۰ میلیاردتومن!
فقط یه سوال دارم
با این پولا نمیشه به فقرا کمک کرد؟!
فقط با پولای محرم میشه؟!🤔
╭┈┈┈⋆┈┈────────────
『ما را به دوستانت معرفی کن⇣』
✾•⌈↝ @Mashgh_kerman 🍭⃟💌
به محـــبینِ مــــن بگو :
آن لحظـــه کــه
احــساسِ تنهــایی مـــیکنید
تنهــا چــیزی کــه
شــما را آرام میکند،
مــن هستم...🫀
#حضرت_منجی
╭┈┈┈⋆┈┈────────────
『ما را به دوستانت معرفی کن⇣』
✾•⌈↝ @Mashgh_kerman🍭⃟💌
مشق
بعضی لحظات دیر میگذرد؛ سخت و کسل کننده میگذرد! یک چیزی... یک کاری... نیاز داریم تا به لحظاتمان جا
پارت اول رمان تا دقایقی دیگر در کانال بارگذاری می شود.😍
#انتظار
╭┈┈┈⋆┈┈────────────
『ما را به دوستانت معرفی کن⇣』
✾•⌈↝ @Mashgh_kerman🍭⃟💌
مشق
پارت اول رمان تا دقایقی دیگر در کانال بارگذاری می شود.😍 #انتظار ╭┈┈┈⋆┈┈──────────── 『ما را به دوستا
#دمشق_دیار_عشق
#قسمت_اول
ساعت از یک بامداد میگذشت، کمتر از دو ساعت تا تحویل سال ۱۳۹۰ مانده بود و در این نیمهشب رؤیایی، خانه کوچکمان از همیشه دیدنیتر بود.
روی میز شیشهای اتاق پذیرایی هفت سین سادهای چیده بودم و برای چندمین بار سَعد را صدا زدم که اگر ایرانی نبود، دلم میخواست حداقل به این همه خوشسلیقگیام توجه کند.
باز هم گوشی به دست از اتاق بیرون آمد، سرش به قدری پایین و مشغول موبایلش بود که فقط موهای ژل زده مشکیاش را میدیدم و تنها عطر تند پیراهن سپیدش حس میشد.
میدانستم به خاطر من به خودش رسیده و باز از این همه سرگرمیاش کلافه شدم که تا کنارم نشست، گوشی را از دستش کشیدم. با چشمان روشن و برّاقش نگاهم کرد و همین روشنی زیر سایه مژگان مشکیاش همیشه خلع سلاحم میکرد که خط اخمم شکست و با خنده توبیخش کردم :«هر چی خبر خوندی، بسه!»
به مبل تکیه زد، هر دو دستش را پشت سرش قفل کرد و با لبخندی جواب داد :«شماها که آخر حریف نظام ایران نشدید، شاید ما حریف نظام سوریه شدیم!»
لحن محکم عربیاش وقتی در لطافت کلمات فارسی مینشست، شنیدنیتر میشد.به صفحه گوشی نگاه کردم، سایت العربیه باز بود و ردیف اخبار سوریه، که دوباره گوشی را سمتش گرفتم و پرسیدم :«با این میخوای انقلاب کنی؟» و نقشهای دیگر به سرش افتاده بود که با لبخندی مرموز پاسخ داد :«میخوام با دلستر انقلاب کنم!»
نفهمیدم چه میگوید و سرِ پُرشور او دوباره سودایی شده بود که خندید و بیمقدمه پرسید :«دلستر میخوری؟» میدانستم زبان پُر رمز و رازی دارد و بعد از یک سال زندگی مشترک، هنوز رمزگشایی بعضی از جملاتش برایم دشوار بود که به جای جواب، شیطنت کردم :«اون دلستری که تو بخوای باهاش انقلاب کنی، نمیخوام!»
دستش را از پشت سرش پایین آورد، از جا بلند شد و همانطور که به سمت آشپزخانه میرفت،گفت :«مجبوری بخوری!» اسم انقلاب، هیاهوی سال ۸۸ را دوباره به یادم آورده بود که گوشی را روی میز انداختم و با دلخوری از این همه مبارزه بینتیجه، نجوا کردم :«هر چی ما سال ۸۸ به جایی رسیدیم، شما هم میرسید!»
با دو شیشه دلستر لیمو برگشت، دوباره کنارم نشست و نجوایم را به خوبی شنیده بود که شیشهها را روی میز نشاند و با حالتی منطقی نصیحتم کرد :«نازنین جان! انقلاب با بچهبازی فرق داره!»
خیره نگاهش کردم و او به خوبی میدانست چه میگوید که دلیل آورد :«ما سال ۸۸ بچهبازی میکردیم! فکر میکنی تجمع تو دانشگاه و شعار دادن چقدر اثر داشت؟» و من بابت همان چند ماه، مدال دانشجوی مبارز را به خودم داده بودم که صدایم سینه سپر کرد :«ما با همون کارها خیلی به نظام ضربه زدیم!»
در پاسخم به تمسخر سری تکان داد و همه مبارزاتم را در چند جمله به بازی گرفت :«آره خب! کلی شیشه شکستیم! کلی کلاسها رو تعطیل کردیم! کلی با حراست و بسیجیها درافتادیم!»
سپس با کف دست روی پیشانیاش کوبید و با حالتی هیجانزده ادامه داد :«از همه مهمتر! این پسر سوریهای عاشق یه دختر شرّ ایرانی شد!» و از خاطرات خیالانگیز آن روزها چشمانش درخشید و به رویم خندید :«نازنین! نمیدونی وقتی میدیدم بین اون همه پسر میری رو صندلی و شعار میدی، چه حالی میشدم! برا من که عاشق مبارزه بودم، به دست آوردن یه همچین دختری رؤیا بود!»
به سمت میز خم شدم تا دلستری بردارم که مچم را گرفت. صورتم به سمتش چرخید و گفتم :«خب تشنمه!» و او همانطور که دستم را محکم گرفته بود، قاطعانه حکم کرد :«منم تشنمه! ولی اول باید حرف بزنیم!»
تیزی صدایش خماری عشق را از سرم بُرد، دستم را رها نمیکرد و با دست دیگر از جیب پیراهنش فندکی بیرون کشید. در برابر چشمانم که خیره به فندک مانده بود، طوری نگاهم کرد که دلم خالی شد و او پُر از حرف بود که شمرده شروع کرد :«نازنین! تو یه بار به خاطر آرمانت قید خانوادهات رو زدی!» و این منصفانه نبود که بین حرفش پریدم :«من به خاطر تو ترکشون کردم!»
مچم را بین انگشتانش محکم فشار داد و بازخواستم کرد :«زینب خانم! اسمت هم به خاطر من عوض کردی و شدی نازنین؟» از طعنه تلخش دلم گرفت و او بیتوجه به رنجش نگاهم دوباره کنایه زد :«چادرت هم بهخاطر من گذاشتی کنار؟ اون روزی که لیدر اغتشاشات دانشکده بودی که اصلاً منو ندیده بودی!»...
#ادامه_دارد
╭┈┈┈⋆┈┈────────────
『ما را به دوستانت معرفی کن⇣』
✾•⌈↝ @Mashgh_kerman🍭⃟💌
خـدایـا🤲
امشب به همه تنِ سالم
و ذهـن آرووووم ببـخش
شبتون پراز لحظه هـاى ناب
بـه امـیـد طلـوع آرزوهـاتـون
شبتون قشنگ و پر از آرامش💫
╭┈┈┈⋆┈┈────────────
『ما را به دوستانت معرفی کن⇣』
✾•⌈↝ @Mashgh_kerman🍭⃟💌
مشق
رایحه خوش زندگی با لبخند صبح آغاز می شود و لبخند زیبای زمان با رایحه دلنشین صبح همراه ست آغوش تنفس ر
پنجرہ صبح 🍃
گشودہ شده🍃
نسیم مے وزد...🍃
آمدہ تا سلام گو باشـد🍃
ســـــــــلام🍃
صبحتون پر امیـد🍃
روزتون پر خاطـره...🍃
╭┈┈┈⋆┈┈────────────
『ما را به دوستانت معرفی کن⇣』
✾•⌈↝ @Mashgh_kerman 🍭⃟💌
زیباترین دعایی که شنیدم این بود:
«وَ لاتُعَنِّنی بِطَلَبِ مالَمْ تُقَدِّرْ لی فیهِ رِزْقاً.»
در جستجوی آنچه برایم مقدر نکردهای، خستهام مکن...
╭┈┈┈⋆┈┈────────────
『ما را به دوستانت معرفی کن⇣』
✾•⌈↝ @Mashgh_kerman 🍭⃟💌
10.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سربازان امام زمان از هیچچیز جز گناهان خویش نمیترسند!
-شماصدایشهیدآوینیرامیشنوید-
#شهدایی 🕊
#فلسطین ✨
╭┈┈┈⋆┈┈────────────
『ما را به دوستانت معرفی کن⇣』
✾•⌈↝ @Mashgh_kerman 🍭⃟💌