هدایت شده از محمد ایزدخواه
بسم الله الرحمن الرحیم
روز اول ۱
رستوران شهدا
بر روی صندلی های مجلل دور یک میز بزرگ می نشینیم و به اطراف می نگریم.
هیچ کس نیست.
اما ظرف های مقابلمان به هر چیزی که دلمان برایش پَر می کِشد ، پُر می شود.
ما آمده ایم مهمانی شهدا.
روی خاک نشسته ایم اما خاک اینجا از هر کاخی مجلل تر است.
اردوی راهیان نور است و هر کس در دلش سفارشی دارد. نور دارد.
اینجا هر کسی یک دست حاجت، در دست گرفته است و به اطراف نگاه می کند. گویا می خواهد یک شهید بیاید و حاجت را مثل چک از دستش بگیرد و برود نقدش کند. به شهدا نور بدهد. مگر راهیانِ نور همین نیست؟
گویا اینجا رستوران است و شهدا سفارش ها را به ما تحویل می دهند.
ولی بعضی هستند که دستشان خالی است چون نمی خواهند چیزی به شهدا بدهند بلکه می خواهند چیزی بگیرند. نور بگیرند.
به شهدا می گویند:
گفته بودم چو بیایم، ظلمتِ دل بنمایم
چه کنم؟ چون که پر از نور شود چون تو بیایی
یک شهید می آید و در دستهای خالی خون می ریزد. نور می ریزد.
کمی خون از کانال کمیل، کمی خون از کانال حنظله.
این همان لحظه ایست که دلها می شکند و اشک ها روان می گردد و نور ساطع می شود.
کاش می شد به ما هم خون بدهند. نور بدهند. مگر راهیان نور همین نیست؟
هر خون هم متعلق به جایی است.
اگر شهیدی در این مهمانی سوی من آمد
به او می گویم:
لطفا!
کمی کمیل
با تکه های فکه
به همراه دورچین طلائیه ای
و کمی هم شلمچه که در اروند ریخته شده
با بوی هور
رنگ هویزه
جنس دهلایه
اینها بهترین سفارشی است که در این مهمانی می شود تحویل گرفت.
بهمن۱۴۰۲
کانال تأملات محمد ایزدخواه💡✍
https://eitaa.com/joinchat/2555183301C72c92eb017
حجت الاسلام حاجتی _ ۲۰ بهمن ۱۴۰۲_حسینیه شهید علی هاشمی اهواز.mp3
17.17M
حجت الاسلام حاجتی
۲۰ بهمن ۱۴۰۲
اهواز
حسینیه شهید علی هاشمی ره
حاج حسین یکتا_۲۰بهمن۱۴۰۲_نهرخین.mp3
15.15M
روایتگری حاج حسین یکتا
۲۰بهمن۱۴۰۲
نهرخین
92.12.22-سخنرانی سردار اهوازیان درباره شهید علی هاشمی منطقه هور.mp3
14.6M
روایتگری سردار اهوازیان
همرزم شهید #علی_هاشمی