eitaa logo
مَتروکات
1 دنبال‌کننده
353 عکس
112 ویدیو
2 فایل
بسمِ‌او"‌ به سگِ کھف نگفتند بمان ؛ اما ماند .. گر چه تحویل نگیرند .. مگر باید رفت؟ ‌ ‌متروکات | هرآنچه که پس از کسی باقی خواهد ماند خواه آنکس زنده باشد وَ خواه مُرده . ‌
مشاهده در ایتا
دانلود
این سکوت اصلاً باب مِیلم نیست
خر ِ درونم هی داره جفتک میندازه که اینجارو حذف کن
این بود اون تابستونی که میخواستیم آیا ؟ این بود آرمان‌های ما ؟ 🦦
شتر تو این هوا دَووم نمیاره بعد ما همچنان داریم چایی میخوریم ، زندگی زیباست ((:
فقط یه مادر میتونه ساعت شیش و نیم صبح طوری از خواب بیدارت کنه که فکر کنی ساعت دوازدهه ، همه معطل تواَن ، جنگ شده ، آدم خوارا حمله کردن ، از آسمون سنگ باریده و تو خواب موندی .
هیچ عکسی ، تأکید میکنم - هیچ عکسی - نداریم که همه‌ی افراد داخل عکس حواسشون به دوربین باشه و عین بچه‌ی آدمیزاد یجا وایساده باشن . وَ به جاش ؛ من داخل تموم عکس ها ، خنده‌های از ته ِ ته ِ دل و چهره‌های واقعی ، بدون ژستای خشک و ساختگی‌شون رو می‌بینم واقعاً حس خوبی بهم میدن (((: ‌ ـ ـ [ 1/4/17 ] , 15 : 16
_
من از خودم میپرسم ؛ مگه من کی هستم که بتونم تورو قضاوت کنم ؟ مسخرت کنم و زیر سوال ببرمت ؟ این سوالیه که هممون باید از خودمون بپرسیم ..
همیشه دلم میخواست وقتی خورشید ته ِ پهنه‌ی آسمون گُم میشه ؛ درست همون وقتی که شیفت شب چراغا شروع میشه و آدما طوری که انگار یه موجود ترسناک درون کوه انتظارشونو میکشه ، شتاب زده برمیگردن پایین ؛ من خلاف جهتشون حرکت کنم ؛ پا رو دل سیاه و سخت ِ اون بزارم و خودم رو از اسکلتش بالا بکشم همیشه دلم میخواست اون چیز مهیبی که این مَردم ازش فراری‌ان رو فتح کنم من همیشه دلم شب ِ کوهستان رو میخواست ((: وَ مطمئنم بلاخره یه نیمه شب مزاحم تنهاییش میشم ، اون بالای بالا میشینم و مجنون وار به آسمون و ماهش زُل میزنم ، چشمام لبریز از نور میشن و معنای واقعی شب رو همونجا لمس میکنم ، وَ بعد ؛ با اولین اشعه‌ی نور خورشید راهمو میکشم و برمیگردم پیش آدمای اون پایین .. من یه چنین شبی رو تا همیشه مدیون ِ خودمم .