eitaa logo
مطلع عشق
277 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
2هزار ویدیو
73 فایل
@ad_helma2015 ارتباط با مدیر کانال برنامه کانال : شنبه ، سه شنبه : امام زمان( عج ) و ظهور ومطالب سیاسی یکشنبه ، چهارشنبه : خانواده وازدواج دوشنبه ، پنجشنبه : سواد رسانه داستانهای جذاب هرشب بجز جمعه ها استفاده از مطالب کانال آزاد است (حتی بدون لینک )
مشاهده در ایتا
دانلود
مطلع عشق: ❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت : http://eitaa.com/joinchat/1912668160Cb98d13f3dc
مطلع عشق: ❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت :1⃣ پدرم مریض بود. می گفتند به بیماری خیلی سختی مبتلا شده است. من که به دنیا آمدم، حالش خوبِ خوب شد. همه ی فامیل و دوست و آشنا تولد من را باعث سلامتی و بهبودی پدر می دانستند. عمویم به وجد آمده بود و می گفت: «چه بچه ی خوش قدمی! اصلاً اسمش را بگذارید، قدم خیر.» آخرین بچه پدر و مادرم بودم. قبل از من، دو دختر و چهار پسر به دنیا آمده بودند، که همه یا خیلی بزرگ تر از من بودند و یا ازدواج کرده، سر خانه و زندگی خودشان رفته بودند. به همین خاطر، من شدم عزیزکرده پدر و مادرم؛ مخصوصاً پدرم. ما در یکی از روستاهای رزن زندگی می کردیم. زندگی کردن در روستای خوش آب و هوا و زیبای "قایش" برایم لذت بخش بود. دور تا دور خانه های روستایی را زمین های کشاورزی بزرگی احاطه کرده بود؛ زمین های گندم و جو، و تاکستان های انگور. از صبح تا عصر با دخترهای قدّ و نیم قدِ همسایه توی کوچه های باریک و خاکی روستا می دویدیم. بی هیچ غصه ای می خندیدیم و بازی می کردیم. عصرها، دمِ غروب با عروسک هایی که خودمان با پارچه و کاموا درست کرده بودیم، می رفتیم روی پشت بام خانه ما. تمام عروسک ها و اسباب بازی هایم را توی دامنم می ریختم، از پله های بلند نردبان بالا می رفتیم و تا شب می نشستیم روی پشت بام و خاله بازی می کردیم. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 http://eitaa.com/joinchat/1912668160Cb98d13f3dc
مطلع عشق: ❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت :2⃣ بچه ها دلشان برای اسباب بازی های من غنج می رفت؛ اسباب بازی هایی که پدرم از شهر برایم می خرید. می گذاشتم بچه ها هر چقدر دوست دارند با آن ها بازی کنند. شب، وقتی ستاره ها همه ی آسمان را پر می کردند، بچه ها یکی یکی از روی پشت بام ها می دویدند و به خانه هایشان می رفتند؛ اما من می نشستم و با اسباب بازی ها و عروسک هایم بازی می کردم. گاهی که خسته می شدم، دراز می کشیدم و به ستاره های نقره ای که از توی آسمان تاریک به من چشمک می زدند، نگاه می کردم. وقتی همه جا کاملاً تاریک می شد و هوا رو به خنکی می رفت، مادرم می آمد دنبالم. بغلم می کرد. ناز و نوازشم می کرد و از پشت بام مرا می آورد پایین. شامم را می داد. رختخوابم را می انداخت. دستش را زیر سرم می گذاشت، برایم لالایی می خواند. آن قدر موهایم را نوازش می کرد، تا خوابم می برد. بعد خودش بلند می شد و می رفت سراغ کارهایش. خمیرها را چونه می گرفت. آن ها را توی سینی می چید تا صبح با آن ها برای صبحانه نان بپزد. صبح زود با بوی هیزم سوخته و نان تازه از خواب بیدار می شدم. نسیم روی صورتم می نشست. می دویدم و صورتم را با آب خنکی که صبح زود مادر از چاه بیرون کشیده بود، می شستم و بعد می رفتم روی پای پدر می نشستم. همیشه موقع صبحانه جایم روی پای پدرم بود. او با مهربانی برایم لقمه می گرفت و توی دهانم می گذاشت و موهایم را می بوسید. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 http://eitaa.com/joinchat/1912668160Cb98d13f3dc
مطلع عشق: ❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت :3⃣ پدرم چوبدار بود. کارش این بود که ماهی یک بار از روستا های اطراف گوسفند می خرید و به تهران و شهرهای اطراف می برد و می فروخت. از این راه درآمد خوبی به دست می آورد. در هر معامله یک کامیون گوسفند خرید و فروش می کرد. در این سفرها بود که برایم اسباب بازی و عروسک های جورواجور می خرید. روزهایی که پدرم برای معامله به سفر می رفت، بدترین روزهای عمرم بود. آن قدر گریه می کردم و اشک می ریختم که چشم هایم مثل دو تا کاسه ی خون می شد. پدرم بغلم می کرد. تندتند می بوسیدم و می گفت: «اگر گریه نکنی و دختر خوبی باشی، هر چه بخواهی برایت می خرم.» با این وعده و وعیدها، خام می شدم و به رفتن پدر رضایت می دادم. تازه آن وقت بود که سفارش هایم شروع می شد. می گفتم: «حاج آقا! عروسک می خواهم؛ از آن عروسک هایی که مو های بلند دارند با چشم های آبی. از آن هایی که چشم هایشان باز و بسته می شود. النگو هم می خواهم. برایم دمپایی انگشتی هم بخر. از آن صندل های پاشنه چوبی که وقتی راه می روی تق تق صدا می کنند. بشقاب و قابلمه ی اسباب بازی هم می خواهم.» پدر مرا می بوسید و می گفت: «می خرم. می خرم. فقط تو دختر خوبی باش، گریه نکن. برای حاج آقایت بخند. حاج آقا همه چیز برایت می خرد.» ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 http://eitaa.com/joinchat/1912668160Cb98d13f3dc
به گلزار شهدا که رسیدی😍 آهسته قدم بردار اینجاقرارگاه همسرانی است که هرروز دلتنگی و❤️عشق❤️همسرانه شان را کنارتربت مردِ خانه شان آورده اند اینجا قطعه ای ازبهشت است ➡️ @Mattla_eshgh
پرسش :  ✳️درباره و ازدواج، چه كتاب‌هايی را معرفی می‌كنيد؟  پاسخ :  مطالعه كتاب‌‌های مفيد و با محتوا در راستای انتخاب همسر برای شما مفيد و ضروری است. از جمله این کتاب‌ها، می‌توان به موارد ذیل اشاره نمود: 📔جوانان و انتخاب همسر، علی اكبر مظاهری 📒روان‌شناسی ازدواج، عبدالمجيد رشيدپور  📕 نقش مادر در تربيت، علی قائمی 📗بلوغ و ازدواج، برنامک فادن، ترجمه: مهرداد مهرين 📘اين گونه ازدواج كنيم، سيد ابراهيم علو 📙ازدواج در اسلام، سيد مصطفی كاشفی 📒آشنايي با تعليم و تربيت اسلامي، مجيد رشيدپور 📕مراحل ازدواج در اسلام، مجيد رشيدپور 📘آنچه بايد يک جوان بداند، پرويز سپهری •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• @Mattla_eshgh •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مطلع عشق
🌺بسم الله الرحمن الرحیم🌺 نهال ولایت 1 استاد #پناهیان: 🌺یکی از مهم ترین موضوعات زندگی در خانواده
2 استاد 🔷واقعا مهمترین هدف ما از تشکیل زندگی اساسا چی باید باشه؟! 🔺بعد از تربیت فرزند و همه زحماتی که پدر و مادرها در این راه تحمل میکنن به چی باید نگاه کنن؟! به نماز خون شدن بچه نگاه کنند؟!⁉️😒 🔺گاهی همین نماز خوندن هم هدفیه که بهش نمی رسیم گوش نمیده بچه حرف پدر و مادر رو هدف اصلی دیندار شدن بچه است یا خوب شدن؟! ⁉️در دین به کدوم یکی از مفاهیم دینی اهمیت میدیم؟! اولویت میدیم؟! ارزش قائلیم؟! 🔷قبل از اینکه به یه پیشنهاد مشخص برسیم که بیاین این هدف رو در خانواده محور همه فعالیت ها ، ارتباط ها قرار بدیم و اینکه آیا به این هدف توجه کافی داریم یا نه نکته ای رو عرض کنم... ☢بسیاری از اوقات اگه هدف خوب تعیین بشه راه آسون خواهد شد 🔷پیچیدگی هاش برطرف خواهد شد. اقداماتی که لازمه تا به اون هدف برسیم اون اقدامات رو انسان هم "خوب تشخیص میده" هم "خوب اجرا ميکنه" 👌👌👌 🔴وقتی هدف خوب مشخص نباشه ، نسبت به هدف ابهام ایجاد میشه و آدم رو گیج میکنه 🔷هدف اون نقطه نهایی خاصه که ما رو بکشونه و کوشش های ما رو به نتیجه برسونه این جور وقتا معمولا پدر و مادرا میگن هدف مشخصه دیگه😌 بچه باید خوب باشه، ایمان داشته باشه، به خدا برسه، بالاخره بچه خوبی باشه و ما هم او این دو روز دنیا وظيفمون رو انجام بدیم😌💖 🔴کلی کلمه گفت ولی اون اصلی رو نگفت 😒 بیاین بین همه خوبی ها بحث رو کلی و اجمالی بیان نکنیم❌ یه هدف مشخص کنیم که حتما موفق بشیم☺️👌 روزهای زوج در کانال مطلع عشق👇👇 http://eitaa.com/joinchat/1912668160Cb98d13f3dc
❣خانواده ، سلول بدنه‌ی جامعه (مدظله العالی) ╭─┅─═ঊঈ💓ঊঈ═─┅─╮ @Mattla_eshgh ╰─┅─═ঊঈ💓ঊঈ═─┅─╯
مطلع عشق
#طب اسلامی بسم الله الرحمن الرحیم ✍ دوستان طب اسلامی همچنان که از نامش پیداست طبی است که مطال
✨بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ✨ -اول 🌺👇تعریف طب "علاج جسم و نفس . علمی که با آن احوال تن آدمی از درستی و نادرستی آن شناسایی می شود. " 🔰🌷 زمان پدید آمدن طب و چگونگی بسط طب : 🚨 با بررسی نظریه ها و واقعیات تاریخ می تونیم بگیم: ✔️طب هم به وحی و الهام از جانب خداوند سبحانه و تعالی پدید اومده و به مرور زمان بر پیامبران (ع) عرضه شده ✔️و هم با تجربه و توسط نعمت عقلی که خداوند به بشر داده بسط پیدا کرده ✅🌺👈 بنابراین می تونیم بگیم که طب "سر منشأ الهی" داشته و توسط 👈 "تجربه✔️ با نعمت 👈 عقل" این نعمت بزرگی که خداوند به انسان ها داده، بسط پیدا کرده 💕پس طب سنتی یعنی راه و روش طبابت پیشینیان که شامل پیامبران (ع) و حکیمان در طول تاریخ بوده و به ما رسیده شده و این علم و تجربه بزرگان واقعا ارزشمند و گران بهاست چون حاصل قرن ها بلکه هزاران سال تجربه طبابت بشر هست و مطمئنا این طب نزد خدا و رسول خدا (ص) ارزشمنده💕 👈 "طب اسلامی هم اومد و طب سنتی رو ارتقاء داد." 👏👏👌👌 🔮 نتیجه گیری : 👈 طب سنتی اصیل 👈 فنداسیون طب اسلامی هست و 👈 طب اسلامی چون برگرفته از علم خداست ، بهترین و مطمئن ترین طب هست. 🔰👈 پس طب سنتی رو به کل نمیشه رد کرد و اتفاقا در مواردی می توان بهترین استفاده رو از آن کرد بخصوص در امر تشخیص تشخیص مریضی ها و مزاج ها بسیار کمک کننده هست. استاد مبحث روزهای زوج در 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/1912668160Cb98d13f3dc
-دوم انسان موجودی است که از دو بُعد تشکیل شده : ☝️جسم ✌️روح البته این دو بعد با هم مررتبط هستن و ازهم جدا نیستن ❓سوال : 💠 پیشگیری بهتره؟ یا درمان؟ با بررسی طب سنتی ، از منظر این طبّ ، برای داشتن زندگی سالم، ضروری است که شش اصل بطور دقیق مورد بررسی قرار گیرند. 🔰این شش اصل که در واقع، بنیان بهداشت در طبّ سنّتی را تشکیل می دهند؛ عبارتند از: ✅ ۱ـ استفراغ و احتباس ✅ ۲ـ اعراض نفسانی ✅ ۳ـ هوا ✅ ۴ـ حرکت و سکون ✅ ۵ـ خواب و بیداری ✅ ۶ـ خوردن و آشامیدن 🔮 این شش اصل ضروری ⬅️ برای زندگانی سالم را 👈ستّه ضروریه ، می گویند.✅🌷 🔵 در طب سنتی ایرانی پیشگیری ضرورت داشته و اهمیت بسیار زیادی برای پیشگیری قائل بودن ، و تا زمانی که این اصول رعایت می شد مریضی های لاعلاج هم در بین مردم به ندرت یافت می شد ، ولی متأسفانه با ورود استعمار 😈😼 و با سیاست های آنان 👈 این شش اصل روز به روز کم رنگ تر شد، و حتی بعضی ها ممنوع یا به فراموشی سپرده شد؛ 🌸🍀🌺🍀🌼 در طب ایرانی اسلامی اهمیت زیادی بر اصل پیشگیری شده ، اصلی که هم اکنون متأسفانه کمتر اهمیت دارد ✔️😔😔 وقتی علت خیلی از مشکلات معده از رعایت نکردن آداب خوردن و آشامیدنه!!! وقتی خیلی از مواد خوراکی که مردم روزانه مصرف می کنند 👈 توسط اطبا 👈 سم و بسیار مضر ⬅️ اعلام شده !!! وقتی استقبال از انجام حجامت و فصد و زالو اندازی و ... هنوز در بین مردم کمه!!! و متأسفانه با انجام این ها مخالفت هایی میشه ... !!! علت زیاد شدن خیلی از امراض لاعلاج امروزی رو متوجه میشیم که متأسفانه هزاران برابر خرجی که برا پیشگیری تو کشور میشه ، برای درمان میشه✔️😔😔 🔰⬅️مطمئنا اگر این اصول پیشگیری هم توسط مردم و هم مسئولین مورد اهمیت قرار بگیرند ، خیلی از مریضی های لاعلاج امروز وجود نخواهد داشت و یا خیلی راحت تر و کم هزینه تر درمان میشن و این همه نیاز نیست بودجه مملکت صرف واردات دارو و وسایل پزشکی بشه 👈و خیلی از بودجه مملکت میتونه صرف اشتغال و کارهای مهم دیگه بشه ان شاءالله🙏💐 روزهای زوج در 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/1912668160Cb98d13f3dc
┏━━◦•●◉✿◉●•◦━━┓ @Mattla_eshgh ┗━━◦•●◉✿◉●•◦━━┛ خوب خوب نازنين من 😊☺️ نام تو مرا هميشه مست مى کند..😍