مطلع عشق
✍رحمان قشنگ ترین اسمی ست که روی خودت گذاشته ای تادلم همیشه به مهربانی ات،قرص باشد. آموختم؛ برای بزر
پستهای دوشنبه(حجاب وعفاف)👆
شروع پستهای روزسه شنبه (امام زمان (عج) و ظهور👇👇
هدایت شده از مطلع عشق
#سلام
بازار دنیا....عجیب شلوغ است....
و...
ما، راه نور را گم کرده ايم!
و تو....
تنها راه بلد جاده نوری...
بر تاریکی های دلمان، خط بکش...
#سلام، یگانه امید اهل زمین
@Mattla_eshgh
-من دزدم. طلاها رو کجا قایم کردی؟
+توی اون گاوصندوق. اینم رمزش خدمتتون!
(FATF به زبان ساده)
+آقا دزده!
-بله جانم!
+شما که داری زحمت طلاها رو میکشی، یه الماس قدیمی هم دارم توی اون گنجه است.
(CFTبه زبان ساده)
🌹🆔 @Mattla_eshgh
هدایت شده از سدرة المنتهى
4_6026355968357433520.mp3
9.27M
🔉 #تاریخ_تحلیلی_اسلام (۱۴)
📅 جلسه ۱۴ | بعثت
#هیئت_شهدای_گمنام
🔍 #ولایت_و_سیاست
@Panahian_ir
@Panahian_mp3
♨️نیکسون دستور اجرا شدن NSSM 200 را صادر کرد.👇
🔻در سند NSSM 200 آمده است در صورتی که جمعیت کشورهای در حال توسعه دارای منابع غنی با ضریب رشد فعلی افزایش یابد موجب بالا رفتن شدید انتظارات عمومی در میان مردم در مورد آموزش، اشتغال، بهداشت و مسکن خواهد شد که به دنبال آن ناپایداریهای اجتماعی و سیاسی در این کشورها به وجود خواهد آمد و این ناپایداریها در کشورهای دارای منابع غنی به منافع آمریکا ضربه خواهد زد.
🔻پس باید به انحای مختلف از رشد جمعیت کاست؛ تشویق به کاهش بارداری و سقط جنین، اشاعه همجنس بازی، آلوده کردن مردم با عوامل بیماریزایی که به مرگ تدریجی منجر شده و افراد را از دایره تداوم نسل خارج میسازد همچون ایدز، ایجاد جنگهای داخلی و حمایت تسلیحاتی از کشتار مردم به خصوص در آفریقا، ایجاد مراکز عقیمسازی مردان و زنان در سراسر جهان و ارایه مشوقهایی برای این کار، همگی از جمله استراتژیهای تعیین شده توسط کیسینجر برای مقابله با رشد جمعیت کشورهای در حال توسعه بوده است.
🔻طرح Nssm200 در زمان خود پس از تمامی قاره آفریقا 13 کشور دیگر را نیز به عنوان نخستین اهداف خود در نظر گرفته بود: هند، بنگلادش، پاکستان، اتیوپی، مکزیک، اندونزی، برزیل، فیلیپین، تایلند، مصر، ترکیه، نیجریه و کلمبیا.
🍎آنتی بیوتروریسم
@antibioterorism_asli
🌹🆔 @Mattla_eshgh
هدایت شده از سید احمد رضوی | صراط
🌷 همایش بزرگ و مردمی #در_امتداد_قدس
🔸️متفاوت ترین همایش مردمی در تاریخ ایران
🔸️ در این همایش مباحثی ارائه خواهد شد که قطعا شما را شگفت زده خواهد کرد
🔸️ همایشی بی نظیر از اراده انقلابی مردم در عرصه جهاد و ایثار
👈 مشهد مقدس، بلوار طبرسی، خیابان المهدی ، سالن همایشهای مهندس مشکی
👈 پنج شنبه ۱۷ آبان ۹۷ ساعت ۱۸ لغایت ۲۱/۳۰
👈👈 حضور برای عموم آزاد است
جهت هماهنگی و پاسخ به سوالات به آیدی
@Seyedahmadrazavi59
مراجعه نمایید🌷
⭕️ کدام مهم تر است؟!؟!
🔹 اگر قطاری بخواهد به مقصد برسد، وجود یک آیتم هایی ضروری است؛ از جمله واگن، ریل، سوخت، لوکوموتیو، لوکوموتیوران، عدم مانع در مسیر [مثل ریزش سنگ ها و غیره...] همچنین بعضی قطارها دود و سوت نیز دارند که علامت نزدیک شدنشان به مقصد است.
🔸 دود و سوت؛ همچون «علائم» ظهورند، ولی آنچه «شرط رسیدن» قطار به مقصد است وجود واگن، ریل، سوخت، لوکوموتیو و این قبیل چیزهاست!
🔺 «علائم حتمی ظهور» را باید بشناسیم، اما چرا بعضی از ما به جای ساختن «شرایط ظهور» [وجود یارانی از خودگذشته] فقط افتاده ایم دنبال علائم؟! آیا با دود و سوت زدن، قطار می آید؟!
#تمثیلات_و_مثالهای_مهدوی
💢 @Mattla_eshgh
هدایت شده از تنهامسیرآرامش 💞
Doshman 22.mp3
2.5M
#دشمن_شناسی 22
🔷 در ارتباط با دشمن دقیقا باید چکار کرد؟
حاج آقا حسینی
🌍 @IslamLifeStyles
🔸درباره نویسنده:
این داستان و رخدادهای آن براساس حقیقت و واقعیت می باشند ... و بنده هیچ گونه مسئولیت و تاثیری در این وقایع نداشته ... و نقشی جز روایتگری آنها ندارم ...با تشکر و احترام
#سید_طاها_ایمانی
#قسمت اول
داستان دنباله دار #نسل_سوخته
📌دهه شصت ... نسل سوخته ...
🍃هیچ وقت نتونستم درک کنم چرا به ما میگن نسل سوخته... ما نسلی بودیم که ... هر چند کوچیک ... اما تو هوایی نفس کشیدیم که ... شهدا هنوز توش نفس می کشیدن... ما نسل جنگ بودیم ...
آتش جنگ شاید شهرها رو سوزوند ... دل خانواده ها رو سوزوند ... جان عزیزان مون رو سوزوند ... اما انسان هایی توش نفس کشیدن ... که وجودشون بیش از تمام آسمان و زمین ارزش داشت ... بی ریا ... مخلص ... با اخلاق ... متواضع ... جسور ... شجاع ... پاک ... انسان هایی که برای توصیف عظمت وجودشون ... تمام لغات زیبا و عمیق این زبان ... کوچیکه و کم میاره ...
🍃و من یک دهه شصتی هستم ... یکی که توی اون هوا به دنیا اومد ... توی کوچه هایی که هنوز شهدا توش راه می رفتن و نفس می کشیدن ... کسی که زندگیش پای یه تصویر ساده شهید رقم خورد ...
من از نسل سوخته ام ... اما سوختن من ... از آتش جنگ نبود ...
🍃داشتم از پله ها می اومدم بالا که چشمم بهش افتاد ... غرق خون ... با چهره ای آرام ... زیرش نوشته بودن ... "بعد از شهدا چه کردیم؟ ... شهدا شرمنده ایم" ...
چه مدت پای اون تصویر ایستادم و بهش نگاه کردم؟ ... نمی دونم ... اما زمان برای من ایستاد ... محو تصویر شهیدی شدم که حتی اسمش رو هم نمی دونستم ...
مادرم فرزند شهیده ... همیشه می گفت ... روزهای بارداری من ... از خدا یه بچه می خواسته مثل شهدا ... دست روی سرم می کشید و اینها رو کنار گوشم می گفت ...
اون روزها کی می دونست ... نفس مادر ... چقدر روی جنین تاثیرگذاره ... حسش ... فکرش ... آرزوهاش ... و جنین همه رو احساس می کنه ...
ایستاده بودم و به اون تصویز نگاهمی کردم ... مثل شهدا ...
اون روز ... فقط 9 سالم بود ...
نویسنده : شهید سیدطاها ایمانی
🌹🆔 @Mattla_eshgh
#قسمت دوم
داستان دنباله دار نسل سوخته
📌 غرور یا عزت نفس
🍃اون روز ... پای اون تصویر ... احساس عجیبی داشتم ... که بعد از گذشت 19 سال ... هنوز برای من زنده است ...
مدام به اون جمله فکر می کردم ... منم دلم می خواست مثل اون شهید باشم ... اما بیشتر از هر چیزی ... قسمت دوم جمله اذیتم می کرد ...
بعضی ها می گفتن مهران خیلی مغروره ... مادرم می گفت... عزت نفس داره ...
غرور یا عزت نفس ... کاری نمی کردم که مجبور بشم سرم رو جلوی کسی خم کنم و بگم ...
- ببخشید ... عذرمی خوام ... شرمنده ام ...
هر بچه ای شیطنت های خودش رو داره ... منم همین طور... اما هر کسی با دو تا برخورد ... می تونست این خصلت رو توی وجود من ببینه ...خصلتی که اون شب ... خواب رو از چشمم گرفت ...
صبح، تصمیمم رو گرفته بودم ...
- من هرگز ... کاری نمی کنم که شرمنده شهدا بشم ...
دفتر برداشتم و شروع کردم به لیست درست کردن ... به هر کی می رسیدم ازش می پرسیدم ...
- دوست شهید داشتید؟ ... شهیدی رو می شناختید؟ ... شهدا چطور بودن؟ ...
یه دفتر شد ... پر از خصلت های اخلاقی شهدا ... خاطرات کوچیک یا بزرگ ... رفتارها و منش شون ...
بیشتر از همه مادرم کمکم کرد ... می نشستم و ازش می خواستم از پدربزرگ برام بگه ... اخلاقش ... خصوصیاتش ... رفتارش ... برخوردش با بقیه ...
و مادرم ساعت ها برام تعریف می کرد ...
خیلی ها بهم می خندیدن ... مسخره ام می کردن ... ولی برام مهم نبود ... گاهی بدجور دلم می سوخت ... اما من برای خودم هدف داشتم ...
هدفی که بهم یاد داد ... توی رفتارها دقت کنم ... شهدا ... خودم ... اطرافیانم ... بچه های مدرسه ... و ... پدرم ...
نویسنده : شهید سیدطاها ایمانی
🌹🆔 @Mattla_eshgh