eitaa logo
گروه هنری °•ـمَـــــأوٰـــا•°
59 دنبال‌کننده
211 عکس
140 ویدیو
2 فایل
༺ دِلَمْ جُز خِیمِه‌اَتْ مَأوٰا نَدٰارَد ༻ . ♥️صَلَی‌اللّٰهُ‌عَلَیکْ‌یٰا‌اَبٰاعَبدِاللّٰه♥️ . راه ارتباطی: @Tarkhoon82 لینک پیام ناشناسمون: https://abzarek.ir/service-p/msg/1955756 .
مشاهده در ایتا
دانلود
قبول دارم پیش تو رو سیاهم منو سیاهی لشکرت ، حساب کن🥲
از این سپاه اربعینی آقا سربازای ظهور رو انتخاب کن...💚
کی میدونه تو قلبت این روزا چی میگذره؟! غمِ غربت یا غصه‌ی نبوده لشکره… 
میدونم که دلت ازم یه کم مکدره…🥺💔 ولی آقا همیشه بخشش از بزرگتره
تا دنیا حسینو نشناسه من از پا نمیشینم آقا♥️
_🪴... هوا در بلاتکلیفیِ روشنی روز و تاریکی شب بود... کاروان کم کم به دشت نینوا نزدیک میشد... زنگ صدای محمل‌ها سکوت سنگینِ شب را بهم ریخته بود... باد ناله کنان می‌وزید و پرده‌های محمل‌ها را بی رمق تکان میداد... اینبار، سوز بیابان بود که با سوزِ دل همراهی میکرد و بر تن‌های خسته اسیران تازیانه می‌زد... این دشت آشنای قریب غریبیِ مسافران امشب بود... در اين دشت روايت‌ها ديده‌اند از ارباً اربا شدن علي اكبر تا مشك حضرت سقا تا اتمام حجت بر حراميان با حنجره شش ماهه... این کاروان حرف‌های زیادی با آنان که در آنجا خفته بودند داشتند... آمده بودند تا در آنجا چهل روز غم واسیری را چله بگیرند... که بگویند این چهل، چهل سال پیرترشان کرده بود... آمده بودند تا بگویند والله كه "ما رأیت الا جمیلا" جز حقیقت نبود... اما سینه‌هامان شرحه شرحه‌ی این زیبایی شد... صبر در مقابل قامت این کاروان قد خم کرده بود... حالا می‌خواستند این داغ را بعد چهل روز، ببارند... اما عمه‌ی سادات در تمام راه چرا انقدر ساکت بود... زينب هنوز با صدای قرآن سَــر بالای نیزه هم نوایی میکرد اما حالا وقت مَحشر کربلای دل او بود... می‌تواند این داغ را زمین بگذارد؟ نه! داغ روی لب‌های خشكيده‌اش حک شده بود وقتی گلوی برادر را بوسید... زینب امشب آمده بود عهدش را با برادر تمام کند... حافظ همه‌ى امانت‌هايت بودم جانِ دلم ولى شرمنده‌ام برادرم.. يك گل‌ات ميان خرابه‌ی شام جاماند... و ای وای از شام...ای وای...ای وای... https://eitaa.com/Mava_82 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
_🥀 اونجا که غم از آسمونش میباره حرم کریمه.... تنها حرمی که روضه‌خوان نداره حرم کریمه.... https://eitaa.com/Mava_82
کریم به‌کسی‌می‌گویند‌که با‌لبخند‌ در را‌به‌روی‌تو باز‌می‌کند‌،بی‌آنکه ازصدای‌ در خاطره‌ی‌ خوشی‌داشته‌باشد..❤️‍🩹🥺 https://eitaa.com/Mava_82
وقتی اباعبدالله ، امام‌ حسن را در قبر گذاشت فرمود : [ إِنْ لَمْ أَمُتْ أَسَفاً عَلَيْكَ فَقَدْ أَصْبَحْتُ مُشْتَاقاً إِلَى الْمَوْتِ‌ ] اگرچه به جهت تأسّف بر مرگ تو نمرده‌ام ؛ لیکن به خاطر فراق تو ، مشتاق مرگ شده‌ام...🥺💔 https://eitaa.com/Mava_82