eitaa logo
موعود(عج)12
1.8هزار دنبال‌کننده
12هزار عکس
11.8هزار ویدیو
18 فایل
﷽ 🔶احادیث.روایات مهدوی 🔶بشارت نزدیکی ظهور 🔶سخن بزرگان در مورد منجی(عج) 🔶️اخبار سیاسی روز 🔶️اخبار جبهه مقاومت 🔶️اخبار سرزمین‌های اشغالی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 👈کپی با ذکر صلوات
مشاهده در ایتا
دانلود
عج من نظر الی شی ءٍ بشهوة سُلِب لذة العبادة اربعین صباحاً لانَّ فی کل طرفةٍ خطرة و ورائهاالشیطان. هرکس با شهوت به چیزی نگاه کند، لذت عبادت تا چهل روز از او گرفته میشود، زیرا در هر نگاهی وسوسه ای است و به دنبال آن است. ✍این روزها که دنیا پر شده است از فریب ها و نیرنگ ها و خطوات شیطان، بهتر است که به چشمانمان بیاموزیم که هر چیز و هر کس ارزش دیدن ندارد! 📚النعیم المقیم،ص۴۵۹
جان آقام ( عج ) . . . از عارفی پرسیدند... از کجا بفهمیم در خواب غفلتیم یا نه؟؟ او جواب داد: اگر برای امام زمانت کاری می کنی ی تبلیغی انجام میدهی و خلاصه قدمی بر می داری و به ظهور آن حضرت کمک میکنی، بدان که بیداری. و الّا اگر مجتهد هم باشی درخواب غفلتی!!!! برگرفته از کتاب: کیست مرا یاری کند، من مَهدی صاحب الزمانم. تالیف: محمد یوسفی
# پنج راه درمان حسادت ❶ پناه بردن به خدا اگر می‌خواهید از حسد دیگران در امان باشید این آیه را بخوانید: 〖 فَاللَّهُ خَيْرٌ حافِظاً وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ〗 (64. یوسف) و قرائت سوره فلق اگر می‌خواهید خودتان مورد حسد واقع نشوید این آیه را قرائت کنید: 〖 وَ الَّذينَ جاؤُ مِنْ بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا وَ لِإِخْوانِنَا الَّذينَ سَبَقُونا بِالْإيمانِ وَ لا تَجْعَلْ في قُلُوبِنا غِلاًّ لِلَّذينَ آمَنُوا رَبَّنا إِنَّكَ رَؤُفٌ رَحيمٌ〗(10. حشر) ❷ تقویت باورها و اعتقادات بعضی‌ها در دل یا در کلام می‌گویند چرا این افراد به مقام نبوت یا امامت و یا فقاهت رسیدند ولی ما به این مناصب نرسیدیم در جواب، این آیه را باید متذکر شویم: 〖 أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِه〗 که همه این مقامات فضل خدا به آنان است و رجحان الهی است. اگر باور قوی باشد حسادت نمی‌آید حتماً این برتری‌ها وجود زمینه ای در این اشخاص است ❸ کتمان کردن همه‌چیز را نگویید قَالَ رسول‌الله صلی‌الله علیه واله: اسْتَعِينُوا عَلَى أُمُورِكُمْ بِالْكِتْمَانِ فَإِنَّ كُلَّ ذِي نِعْمَةٍ مَحْسُود (تحف العقول ص 48) از مخفی کردن امور خود کمک بگیرید تا موردحسادت واقع نشوید، سفره دل را همه‌جا باز نکنید که این مطلب باعث می‌شود موردحسادت واقع نشوید. ❹ تعریف کردن از کسی که به آن حسادت دارید این تمرین کردن از بین بردن حسادت است و خود نوعی مقابله به ضد است مانند آب ندادن به یک درخت که باگذشت زمان، باعث خشک شدن درخت می‌شود، با تعریف و تحسین ریشه حسادت را در وجود خودمان بخشکانیم. ❺ فکر به داشته‌های خود بعضی وقت‌ها باید دو طرف سکه را دید، ظاهر زندگی دیگران را با باطن زندگی خود مقایسه نکنید اگر تخت حکومت فرعون را می‌بینید باید غرق شدن او را در دریای نیل را هم باید ببینید. نباید از نعمت‌های موجود در زندگی خود چشم پوشید. 〖از بیانات حجت الاسلام رفیعی〗
هدایت شده از موعود(عج)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴مکاشفه آیت الله نائینی در مورد ایران و جواب امام زمان(ع) به ایشان.. 🍃اللهم عجل لولیک الفرج🍃 @Mawud12
"عذاب شمر" علامه امینی می فرمودند: مدتها فکرمی‌کردم که خداوند چگونه شمر ملعون را عذاب می‌کند؟ و جزای آن تشنه لبی و جگر سوختگی حضرت سیدالشهداعلیه السلام را چگونه به او می‌دهد؟ تا اینکه شبی در عالم رویا دیدم که امیرالمؤمنین علیه السلام در مکانی خوش آب و هوا، روی صندلی نشسته و من هم خدمت آن جناب ایستاده‌ام، در کنار ایشان دو کوزه بود، فرمودند : این کوزه‌ها را بردار و برو از آنجا آب بیاور و اشاره به محلی کردند : که بسیار باصفا و با طراوت بود، استخری پرآب و درختانی بسیار شاداب در اطراف آن بود که صفا و شادابی محیط و گیاهان قابل بیان و وصف نیست. کوزه‌ها را برداشته و رو به آن محل نهادم آنها را پرآب نموده حرکت کردم تا به خدمت امیرالمومنین علی علیه السلام باز گردم. ناگهان دیدم هوا رو به گرمی نهاده و هر لحظه گرمی هوا و سوزندگی صحرا بیشتر می‌شد، دیدم از دور کسی به طرف من می‌آید و هرچه او به من نزدیکتر می‌شد هوا گرمتر می شد گویی همه این حرارت از آتش اوست، در خواب به من الهام شد که او شمر، قاتل حضرت سیدالشهداعلیه السلام است. وقتی به من رسید دیدم هوا به قدری گرم و سوزان شده است که دیگر قابل تحمل نیست، آن ملعون هم از شدت تشنگی به هلاکت نزدیک شده بود، رو به من نمود که از من آب بگیرد، من مانع شدم و گفتم: اگر هلاک هم شوم نمی گذارم از این آب قطره‌ای بنوشد. حمله شدیدی به من کرد و من ممانعت می نمودم، دیدم اکنون کوزه‌ها را از دست من می‌گیرد لذا آنها را به هم کوبیدم، کوزه‌ها شکسته و آب آنها به زمین ریخت چنان آب کوزه‌ها بخار شد که گویی قطره آبی در آنها نبوده است، او که از من ناامید شد رو به استخر نهاد، من بی‌اندازه ناراحت و مضطرب شدم که مبادا آن ملعون از آب استخر بیاشامد و سیراب گردد، به مجرد رسیدن او به استخر، آب استخر خشک شد چنان که گویی سالهاست یک قطره آب در آن نبوده است. درختان هم خشک شده بودند او از استخر مأیوس شد و از همان راه که آمده بود بازگشت. هرچه دورتر می‌شد، هوا رو به صافی و شادابی و درختان و آب استخر به طراوت اول بازگشتند. به حضور امیرالمؤمنین علیه السلام شرفیاب شدم، فرمودند: خداوند متعال این چنین آن ملعون را جزا و عقاب می‌دهد، اگر یک قطره آب آن استخر را می‌نوشید از هر زهری تلخ تر و هرعذابی برای او دردناک تر بود. بعد از این فرمایش از خواب بیدار شدم. 🍃اللهم عجل لولیک الفرج🍃 @Mawud12
💠 یاری دیگران (ص): وَ اللّهُ يُحِبُّ إغاثَةَ اللَّهفانِ؛ خداوند، كمک به اندوهگين و ياری‌خواه را دوست دارد. 📚 دوستي در قرآن و حديث، ص۳۰۶
✅تظاهرات گرگها ‌برای آزادی گوسفندان چوپان گله گوسفندان را به آغل برد و همه درهای آن را بست. چون گرگ‌های گرسنه سر رسیدند، درها را بسته یافتند و از رسیدن به گوسفندان ناامید شدند. برگشتند تا نقشه ای برای آزادی گوسفندان از آغل پیدا کنند. سرانجام گرگ‌ها به این نتیجه رسیدند که راه چاره، برپایی تظاهراتی جلوی خانه چوپان است که در آن آزادی گوسفندان را فریاد بزنند. گرگ‌ها تظاهرات طولانی را برپا کردند و به دور آغل چرخیدند. چون گوسفندان فریاد گرگ‌ها را شنیدند که از آزادی و حقوق شان دفاع می‌کنند، برانگیخته شدند و به آنها پیوستند. آنها شروع به انهدام دیوارها و درهای آغل با شاخهایشان کردند تا اینکه دیوارها شکسته شد و درها باز گردید و همگی آزاد شدند. گوسفندان به صحرا گریختند و گرگ‌ها پشت سرشان دویدند. چوپان صدا میزد و گاهی فریاد میکشید و گاهی عصایش را پرتاب می‌کرد تا بلکه جلویشان را بگیرد. اما هیچ فایده ای نه از فریاد و نه از عصا دستگیرش نشد. گرگ‌ها گوسفندان را در صحرایی بدون چوپان و نگهبان یافتند. آن شب، شبی تاریک برای گوسفندان آزاده بود و شبی اشتها آور برای گرگ‌های به کمین نشسته. روز بعد چون چوپان به صحرایی که گوسفندان در آن آزادی خود را بدست آورده بودند رسید، جز لاشه های پاره پاره و استخوان های به خون کشیده شده، چیزی نیافت.* ✅ حکایتی است که بسیار شنیده اید!
شب جمعه صد مرتبه سوره قدر را بخوانید و هدیه کنید به امام زمان علیه السلام که این عمل در صفا و جلاء دادن قلب اثر بسیار زیادی دارد.
هدایت شده از موعود(عج)12
91 به عفت خیلی نزدیک شدم... میخواستم اگر خواست بره بالا و میکروفن برداره، جلوش بگیرم و نذارم اون میکروفنو برداره... اما وقتی خیلی بهش نزدیک شدم، دیدم رفت کنار اون جایگاهی که بالای یه ماشین شاسی بلند شیشه دودی درست کرده بودند ایستاد و با چند نفر حرف زد... نمیتونستم لب خونی کنم چون پشتش به من بود... اما دیدم برنامشون این نیست که عفت اون موقع حرف بزنه... منتظر شدم ببینم برنامشون چیه؟! ... دیدم در ثانیه آخر، فائزه رفت بالا... فائزه را برای سخنرانی توی اون جمعیتی که مدام داشت تعدادشون بیشتر میشد انتخاب کردند... اصلا از اولش هم فائزه، حکم ویترین و بلندگوی کف خیابون و مصاحبه با رسانه های داخلی و خارجیشون داشت! بذارید یه بار دیگه مرور کنیم: فائزه برای کار رسانه ای! عفت برای پروژه قم و درگیر کردن بیوت بعضی ها و علما و آخوندهای وابسته به جریانشون! ندا تربیت و پرورش نیروهای مهاجم و میون دار! زهره برای... زهره همچنان برام یه کم گنگ بود... دقیق نمیدونستم وظفش چیه؟ زهره را از یه طرف در میتینگ خانواده های شهدا رو میکنند و از یه طرف دیگه هم الان خونه رامین تاجزاده است و میون اون همه زن و دختر و فاحشه های مارکدار پایتخت اهل مزون های منافی با عفت!! ... ینی چی؟ تناقض داشت! حالا بگذریم... فقط میخواستم یه بار دیگه مرور کنیم تا ببینیم فائزه اینقدر براشون اهمیت داره که نباید در کارهای جزئی و عملیات هایی مثل عملیات عفت و ندا و زهره وارد بشه! اون لحظه هم فائزه رفت بالا و میکروفن را برداشت... اما اینبار مردم به جای سوت و کف و هلهله کردن، شروع به خوندن شعر کردند!! تصور کنین اون همه جمعیت، لااقل هزار نفرش داشت شعر «یار دبستانی» و بعدش هم یه شعری تحت عنوان «برادر آریایی» با صدای بلند میخوند! بعدش هم مثل شرکت کننده های در ورزشگاه ها سوت و کف نزدند! بلکه همه با هم 40 مرتبه تکبیر گفتند! گل بود به سبزه نیز آراسته شد! خدای من... نمیدونید چه حالی شدم و چه حرصی خوردم وقتی دیدم جمعیت شکافته شد و چیزی حدود 200 نفر آخوند و عالم اعم از سید و شیخ وارد عرصه شدند! اکثرا مسن و با محاسن جو گندمی! نه حالا جوون و با شور و شعف جوونی! نه... بلکه مسن و پخته! جوری وارد شدند که اصلا نمیشه با کلمات ساده توصیفش کرد! فقط میتونم بگم جذابیت و مشروعیتی که در ذهن شاهدان اون صحنه بر مبارزه علیه نظام ایجاد میشد، تا سالیان سال در ذهنشون میماند! نکته دردآورترش حضور کم نظیر رسانه های بین المللی در اون خیابون و در اون لحظات و ساعات بود... همون لحظه، اون میتینگ لعنتی حداقل در بیست شبکه خارجی در حال پخش زنده بوده! نیروهای امنیتی و انتظامی، شب تعیین کننده ای پیش رو داشتند! شبی که در کل عمر نظام، کم سابقه بود... خوب یادمه که از ستاد فرماندهی ما جمله ای به همه بچه ها ابلاغ شد که تا عمر دارم یادم نمیره... پیام اومد که: «بچه ها! امشب که سخت تر از عملیات کربلای چهار نیست! باید این را هم پشت سر گذاشت! والعاقبه للمتقین!» فائزه رفت بالا و شروع به سم پاشی علیه نظام کرد... هر چی دوست داشت، گفت و گفت و گفت... اجازه بدید فقط یه جملش بگم و رد بشم... گفت: «امشب و فردا، شب تعیین کننده ای است... امروز، روز نه به حصر... روز نه به زندانی سیاسی... روز نه به نظارت استصوابی و فقاهتی شورای چند نفره نگهبان و بالاخره روز نه گفتن به همه چیزهایی بود که در طول چهل سال از مردم دریغ کرده اند!» فائزه بر خلاف دیگر سخنرانی هایی که قبلا داشت، بسیار از نهج البلاغه و حضور عالمان و حمایت خانواده های شهدا دم زد و نقطه عطف کلام خودش را با آرزو برای «ایرانی آزاد برای همه ایرانیان» علی الخصوص «زن مظلوم ایرانی» تموم کرد! من همیشه گفتم... اکثر زن های مذهبی سر و زبون دار و تحصیل کرده ما یا شدن حاج خانم مجالس زنونه یا شدن مدیر و معاون و معلم دبیرستان های دخترونه! یا حداکثرش شدن ارباب حلقه های صالحین واسه چند نفر محدود! ما به زن هایی نیاز داریم که بتونند اثرگذار و با فایده دینی و انقلابی صحبت کنند! کم هم نیستند... ینی قحط نیست... اما متاسفانه یا در عرصه انتخابات حاضر نمیشن یا اینکه از جانب مردم، درست انتخاب نمیشوند و ملت ما درست انتخاب نمیکنند! حداکثرش میشه خانم «به نام خدای رنگین کمان» و خانم «نماز زیارت برای وزیر» !! نتیجش هم میشه خنده های مکرر رجال چپ و راست و داخل و خارج به اصل و ریشه حضور زن در عرصه اجتماع و سیاست ایران اسلامی! حالا اینا هیچی! اینا به کنار! دیدن زن با سواد «استراتژیست»م آرزوست!! اون که دیگه کلا نداریم... گشتم نبود... نگرد که نیست! ادامه دارد... @hadadpour
92 اون شب، حالت فوق العاده اعلام شده بود... چون اونا قصد رفتن نداشتن و تا فرداشبش اونجا موندند... تلاش های جزئی برای پراکنده کردن مردم صورت گرفت اما چون اونا وارد فاز وحشیانه و توحش نشدند و برنامشون اجتماع آرام بود، دستور اومد که برخورد و تنش ایجاد نکنید... فقط چند بار از بلندگوهای وزارت کشور اعلام شد که «لطفا متفرق بشید» و «نظم عمومی را به هم نزنید» و «اجتماع نکنید»... اما کسی گوش نمیداد... وزارت کشور، هر از یک ساعت، آمار و اخبار آراء را اعلام میکرد... ضمن اینکه نمایندگان هر کاندید هم در تمام شعب اخذ و شمارش آراء حضور داشتند و نظارت جدی صورت میگرفت... مثل همیشه... همیشه همینطوری بوده... اما هربار از سوی عده ای، جوری دم از انتخابات آزاد میزنند که انگار نظام در آراء مردم دست میبره! حالا خوبه که خودشون هم وقتی سر کار بودند و همین منصب ها را داشتند، به همین رویه عمل میکردند و میدونند که رویه نظام و اخذ رای و... عوض نشده! اما نمیدونم حالا چی شده که شدند «شکاک الناس!» شدند «الذی یوسوس فی صدور الناس!» 40 ساعت بعد... در طول اون چهل ساعت، انواع غذا... از چلو جوجه گرفته تا چلو ماهی و انواع نوشیدنی و دسر پخش کردند... حتی نماز جماعت خوندند... عفت و فائزه هم بودند... از اون دو تا چشم برنمیداشتم... تا اینکه بوی شکست نامزدشون میومد... این بوی شکست، بعد از شمارش و اعلام آراء تهران قطعی تر شد... همهمه افتاد... داشت کم کم شلوغ میشد... داد و بیدادها و شعارها شروع شد... دیگه داشتند تحرکات بدی میکردند... با بچه ها در ارتباط بودم... ابوالفضل گفت: «حاجی! اینا دارن از خونه میان بیرون! دارن سوار دو سه تا ون میشن... سر و وضعشون خیلی بد نیست... اما خیلی هم جالب نیست...» گفتم: «میدونم... دارن میان اینجا... از زهره و رامین چشم برندار!» بیسیم زدم واسه عبداللهی... گفتم: «اعلام وضعیت!» گفت: «رصد سوژه... تعقیب و مراقبت... قربان! اینا مسلح اند... ندا سر جاش بند نمیشه... ممکنه نتونم کنترلش کنم... اجازه میدید زمین گیرش کنم؟!» گفتم: «حالا فعلا شما مواظبش باش! اما به محض تحرک خرابکارانه بهم اطلاع بده تا اعلام دستور کنم.» تعداد نیروهای انتظامی و ضد شورش هم چند برابر شده بود... مدام از همه جا اعلام وضعیت غیر عادی میشد... فقط منحصر به اون خیابون نبود... دوباره میکروفن را دادند به فائزه... فائزه گفت: «ما اینبار از حق خودمون کوتاه نمیاییم... باید تکلیفمون برای همیشه با نظام مشخص بشه... ما میخواهیم کسی رییس جمهور بشه که از صندوق ها بیرون اومده باشه... نه کسی که نظام......» صحبتش به خاطر فشار جمعیت و شلوغ پلوغ شدن بیش از حد نیمه تموم موند... سوت و کف و شعار و تکبیر همه فضا را پر کرده بود... اما بدبختی ما فقط این چیزا نبود... انگار نه انگار که مملکت صاحاب داره ... قانون و مامور و ریز و درشت داره... حالا وسط اون بلش بوش، عده ای لباس شخصی هم شدن کاسه داغ تر از آش! همونایی که وقتی میری مجلسشون که چند تا قطره اشک بریزی، باید بدون زن و بچه بری ... از بس فضا سنگینه و ممکنه کار به بصیرت افزایی با فحش خارمادر و گور به گوری دادن به این و اون توام بشه!! با لباس شخصی و موتور و چفیه ریختند و زدند و شعار دادن و به اسم نظام و تبعیت از آقا تمومش کردند! واقعا متاسف شدم... دوس داشتم به جای عفت و فائزه، خدمت چند تا از اونا برسم ... باید یکی بهشون با زبون خودشون حالی بکنه که نباید غلط زیادی بکنن و گزک و آتو بدهند به دست دشمن! متوجه عفت شدم ... خبری از فائزه نبود... چند نفر داشتن تلاش میکردن عفت را از صحنه و اون خیابون دورش کنند... دیگه وقتش بود... همه چیز بر علیه عفت کامل بود... مثل سایه افتادم دنبالشون... رفتند سراغ ماشینشون که توی یه خیابون فرعی پارک کرده بودند ... تا یه کمی از جمعیت دور شدیم و موقعیت را مناسب دیدم، بسم الله گفتم و رفتم سراغشون... دو سه نفر مرد بودند... به اولی ضربه زدم و زمینگیرش کردم... دومی تا اومد اسلحه بیرون بیاره، زدمش و مجبور شدم مچ دستشو بشکنم... اما نفر سوم... خیلی نامرد بود... با چاقو افتاد به جونم... وسط درگیری میشنیدم که مدام ابوالفضل و عبداللهی اعلام موقعیت و کسب دستور میکردند... اوضاع هممون یهویی بهم ریخته بود... اون نامرد هم جوری با چاقو به جونم افتاده بود که اگر غافل میشدم، تیکه تیکم کرده بود... ابوالفضل میگفت: «حاجی! پیاده شدند... دارن میرن قاطی جمعیت... چه غلطی بکنم؟... حاجی حرف بزن!» عبداللهی میگفت: «ندا و دوستاش دارن علنا به جون مردم و بچه حزب اللهی ها میفتند... خیلی حرفه ای میزنن... قربان! زمینگیرش کنم؟» ادامه دارد... @hadadpour
93 خیلی وحشیانه داشت با چاقوش بازی میکرد... اما سردرگمی بچه ها و منتظر دستور من بودنشون بیشتر روی اعصابم بود و اذیتم میکرد... با لگد زدم تو دستش و مچش درد گرفت و بالاخره چاقوش از دستش افتاد... یقه به یقه شدیم... هیکلش یه سر و گردن از من بزرگتر بود... آدمایی که یه سر و گردن از شخص بزرگتر هستند، نقطه ضعفشون برای زمینگیری، نیم تنه پایینشون هست... چرا که خیلی تسلطی هم بر نیم تنه پایینشون نسبت به بالا تنه ندارند! زدمش... جوری هم زدمش که بتونم بهش تسلط داشته باشم... میدیدم که عفت داره از ماشین پیاده میشه... سوییچ نداشت وگرنه صد دفعه در رفته بود... از جلوی چشمام کنار رفت... مشغول اون گوریل بودم... با بدبختی بیهوشش کردم... سرشو جوری زدم به جدول کنار خیابون که تا دو سه روز خواب بود... از نفس افتاده بودم... مبارزه سختی بود... دو سه نفرشون نقش زمین بودند... قبل از اینکه بخوام برم دنبال عفت، به ابوالفضل و عبداللهی پیام دادم... نفس نفس میزدم... خیلی توان تفکیک و دستور نداشتم... مخصوصا اینکه دو سه روز بود کلا ضعیف شده بودم و مدام ضعف میکردم... به بچه ها دستور دادم که طبق صلاحدیدشون عمل کنند... همینجوری زانو زده بودم کف خیابون و با بیسیمم حرف میزدم... تلاش میکردم نفس بگیرم و بتونم سر پا بشم... یهو یه تکون شدید خوردم... تیز بود... خیلی تیز بود... حداقل یک سانت... نه... بیشتر... نوک یه چیز تیز رفت توی کمرم... کلیه نه... بغل کلیه... بین کلیه و ستون فقراتم... دیگه نفسم بالا نیومد... بدنم داغ شد... دست راستمو بردم پشت کمرم... نمیتونستم تکون بخورم... اونی که زد، هم تکون نمیخورد... دستمو بردم پشت کمرم و میخواستم چاقو را از کمرم بیارم بیرون... که دستم خورد به دستش... دستشو گرفتم... میخواست چاقو را توی کمرم بچرخونه که نذاشتم... جوری فشار دادم دستشو که جیغش در اومد... تا حالا چیزی تو کمرتون فرو رفته؟! اولین مشکلی که آدم پیدا میکنه، تنفسه... تنفسش مشکل میشه... اگه تیزی فرو بره تو کمر، دیگه نفس بالا نمیاد... اگه زود بهش نرسی و نتونی با عزرائیل بجنگی، یا خون بالا میاری... یا در بهترین حالتش، اینقدر نفس کشیدنت سخت میشه که ممکنه از خفگی بمیری! ... البته دور از جون شماها... خلاصه داغون میشه آدم... مخصوصا اگر حریفت، بلد باشه که کجا را بزنه که زمینگیرت بکنه... عجله ای هم نداشته باشه و تنها کار خودشو کشتن تو بدونه! واقعا مشکل تنفسی پیدا کردم... اسم علمیش نمیدونم... اما دقیقا جایی زد که احساس میکردم قفسه سینم توان انبساط و انقباض نداره... تو همون لحظه، دستشو گرفتم... میدونستم که اگه ولش کنم، هم میمیرم... و هم دیگه هیچوقت دست بچه ها بهش نمیرسه... نباید ولش میکردم... حتی به قیمت ضربات متعدد و اربا اربا کردن بدنم... اون جاسوسه عفریته خائن را نباید ول میکردم... وقتی از پشت سرت ضربه میخوری، اولین احساسی که بهت دست میده اینه که طرف چقدر نامرده! ... اما حرف از نامردی گذشته بود... طرف جاسوس بود... از بس فشار دادم، دستشو داشتم میشکستم... کشیدمش به طرف جلو... دیدمش... چهره به چهره شدیم... اما من چندان توان حرف زدن نداشتم... برای اینکه خوردش کنم و اعتماد به نفسش نابود بشه، به زور و به صورت کتابی و کلمه به کلمه گفتم: «مشتاق دیدار بودیم عفت خانوم! جسارتا شما به دستور قانون و با داشتن ادله محکمه پسند، از همین حالا به جرم های مختلفی مانند جاسوسی و اقدام علیه امنیت ملی و کلی چیزای اثبات شده دیگه بازداشت هستید! تا قبل از اتمام مراحل بازجویی، قادر به گرفتن وکیل نیستید مگر با مجوز قاضی پرونده... ضمنا هرگونه سخنی تا قبل از صدور حکم، میتواند بر علیه شما در دادگاه استفاده شود!» داشت میمرد از دست درد... چون طوری داشتم دستشو فشار میدادم که کف دستش مثل مقوا کاملا دولا شده بود... اما اونم کثافت و حرفه ای... گفت: «خوشبختم که با شما رخ به رخ شدم... اما من جای شما باشم، اول چاقو را در میارم بعدش برای مردم خط و نشون میکشم... بعدش هم یه نگا دور و برم مینداختم ببینم کجام... اگه جام خوب بود، حرف میزدم... تو حتی دیگه فرصت نمیکنی بیمارستان را ببینی چه برسه به اینکه منو بازجویی کنی! ولم کن کثافت... ولم کن گفتم...» بیسیم زدم برای واحد سیار... خیلی دیر گرفت... دیگه داشت جلوی چشمام سیاهی میرفت... عفت هم داشت تقلا میکرد و هر لحظه ممکن بود دستش از دستم جدا بشه... زدمش... جوری که بیهوش بشه و فعلا بخوابه کف خیابون... تا منم مجبور نباشم اینقدر تکون بخورم و خون بیشتری ازم بره... بیسیم زدم... گفتم: «واحد سیار! فرعی سوم جنوبی هستم... چهار نفر کف خیابون بیهوش کردم... اگر زودتر نرسید، یه جنازه هم میفته روی دستتون... واحد سیار! تو را به امام حسین زود باش... خودم به درک... اگه شورشیا بریزن اینجا، عفت گم میشه... عفت هم که گم بشه، دیگه ............» دیگه متوجه نشدم... صدام قطع شد...
هدایت شده از موعود(عج)12
✅ قـــــرار روزانه ✅دعای سلامتی امام زمان (عج) 🌴بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم ِ << اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلا >> دعای فرج امام زمان (عج): 🌴 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم ِ << اِلهی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفآءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطآءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ وَ ضاقَتِ الاَْرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ وَ اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخآءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد اُولِی الاَْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَ انْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ بِحَقِّ مُحَمَّد وَ الِهِ الطّاهِرینَ > 🍃اللهم عجل لولیک الفرج🍃 @Mawud12
✅تهران در آخرالزمان از امام جعفر صادق (ع) روایت شده است که به مفضل فرمودند: «بدان ای مفضل، در حوالی ری، کوه سیاهی است که در دامنۀ آن شهری بنا خواهد شد که آن را طهران می نامند، و آن دار الزوراء است که قصرهایش(خانه های مجلل) مثل خانه های بهشتی و زن هایش مثل حور العین است. بدان ای مفضل! آن زن ها لباس کفار می پوشند و خود را به شکل مستکبرانه ای در می آورند، بر زین ها سوار می شوند(مرکب های روز،…) به همسران خود تمکین نمی کنند، درآمد شوهرشان کفاف مخارج آن ها را نمی دهد؛… بدان درآخرالزمان اگر می خواهی دینت را حفظ کنی در این شهر سکونت نکنید، از آن جا فرار کنید و به قله کوه ها فرار کنید، از سوراخی به سوراخ دیگر، مانند فرار روباه با بچه هایش…. زیرا به ناگاه به حادثه ای چنان نابود و درهم کوبیده شود که کسانی که قبلا آن را دیده اند از آنجا گذر کنند تصور کنند مسیر را اشتباه آمده اند. 🍃اللهم عجل لولیک الفرج🍃 @Mawud12
توصیه مهم علامه امینی به خواندن زیارت عاشورا👇 فرزند آیت الله امینی قدس سره آقای دکتر محمد هادی امینی مینویسد: پس از گذشت چهار سال از فوت مرحوم آیت الله العظمی علامه امینی نجفی، پدر بزرگوارم و مولف کتاب الغدیر، یعنی در سال ۱۳۹۴ هجری قمری، شب جمعه ای قبل از اذان فجر، وی را در خواب دیدم. او را شاد و خرسند یافتم! جلو رفتم و پس از سلام و دست بوسی عرض کردم: پدر جان! در آنجا چه عملی باعث سعادت و نجات شما گردید؟ گفتند: چه میگویی؟ مجددا عرض کردم: آقا جان! در آنجا که اقامت دارید، کدام عمل موجب نجات شما شد؟ کتاب الغدیر یا سایر تالیفات یا تاسیس و بنیاد کتابخانهی امیرالمومنین (ع)؟پاسخ دادند: نمیدانم چه میگویی؟ قدری واضحتر و روشنتر بگو! گفتم: آقا جان! شما اکنون از میان ما رخت بربسته اید و به جهان دیگر منتقل شده اید: در آنجا که هستید، کدامین عمل باعث نجات شما گردید؟ کدام عمل از میان صدها خدمات و کارهای بزرگ علمی و دینی و مذهبی؟ مرحوم علامه امینی درنگ و تاملی نمودند و سپس فرمودند: ✅«فقط زیارت اباعبدالله الحسین ع🌹 عرض کردم: شما میدانید که اکنون روابط بین ایران و عراق تیره و تار است و راه کربلا بسته شده است. چه کنم؟ فرمود: در مجالس و محافلی که جهت عزاداری امام حسین (ع) برپا میشود، شرکت کن! که ثواب زیارت امام حسین (ع) را به تو میدهند. سپس فرمودند: پسر جان! در گذشته بارها تو را یادآور ساختم و اکنون نیز به تو توصیه میکنم که ✅ زیارت عاشورا را هیچ وقت و به هیچ عنوان ترک و فراموش مکن مرتبا زیارت عاشورا را بخوان و بر خودت وظیفه بدان. این زیارت دارای آثار و برکات و فواید بسیاری است که موجب نجات و سعادت در دنیا و آخرت تو میباشد و امید دعا دارم فرزندم! فرزند مرحوم آیت الله امینی مینویسد: علامه امینی قدس سره با کثرت مشاغل و تالیف و مطالعه و تنظیم و رسیدگی به ساختمان کتابخانه ی امیرالمومنین (ع) در نجف اشرف مواظبت کامل بر خواندن زیارت عاشورا داشتند و سفارش به زیارت عاشورا مینمودند و بدین جهت من خودم نیز حدود سی سال است که در حال مواظب بر خواندن زیارت عاشورا میباشم.
توصیه مهم علامه امینی به خواندن زیارت عاشورا👇 فرزند آیت الله امینی قدس سره آقای دکتر محمد هادی امینی مینویسد: پس از گذشت چهار سال از فوت مرحوم آیت الله العظمی علامه امینی نجفی، پدر بزرگوارم و مولف کتاب الغدیر، یعنی در سال ۱۳۹۴ هجری قمری، شب جمعه ای قبل از اذان فجر، وی را در خواب دیدم. او را شاد و خرسند یافتم! جلو رفتم و پس از سلام و دست بوسی عرض کردم: پدر جان! در آنجا چه عملی باعث سعادت و نجات شما گردید؟ گفتند: چه میگویی؟ مجددا عرض کردم: آقا جان! در آنجا که اقامت دارید، کدام عمل موجب نجات شما شد؟ کتاب الغدیر یا سایر تالیفات یا تاسیس و بنیاد کتابخانهی امیرالمومنین (ع)؟پاسخ دادند: نمیدانم چه میگویی؟ قدری واضحتر و روشنتر بگو! گفتم: آقا جان! شما اکنون از میان ما رخت بربسته اید و به جهان دیگر منتقل شده اید: در آنجا که هستید، کدامین عمل باعث نجات شما گردید؟ کدام عمل از میان صدها خدمات و کارهای بزرگ علمی و دینی و مذهبی؟ مرحوم علامه امینی درنگ و تاملی نمودند و سپس فرمودند: ✅«فقط زیارت اباعبدالله الحسین ع🌹 عرض کردم: شما میدانید که اکنون روابط بین ایران و عراق تیره و تار است و راه کربلا بسته شده است. چه کنم؟ فرمود: در مجالس و محافلی که جهت عزاداری امام حسین (ع) برپا میشود، شرکت کن! که ثواب زیارت امام حسین (ع) را به تو میدهند. سپس فرمودند: پسر جان! در گذشته بارها تو را یادآور ساختم و اکنون نیز به تو توصیه میکنم که ✅ زیارت عاشورا را هیچ وقت و به هیچ عنوان ترک و فراموش مکن مرتبا زیارت عاشورا را بخوان و بر خودت وظیفه بدان. این زیارت دارای آثار و برکات و فواید بسیاری است که موجب نجات و سعادت در دنیا و آخرت تو میباشد و امید دعا دارم فرزندم! فرزند مرحوم آیت الله امینی مینویسد: علامه امینی قدس سره با کثرت مشاغل و تالیف و مطالعه و تنظیم و رسیدگی به ساختمان کتابخانه ی امیرالمومنین (ع) در نجف اشرف مواظبت کامل بر خواندن زیارت عاشورا داشتند و سفارش به زیارت عاشورا مینمودند و بدین جهت من خودم نیز حدود سی سال است که در حال مواظب بر خواندن زیارت عاشورا میباشم.
جمعه صبحست به نرگس برسان اين پيغام سوخت بی عطر تو اين باغ، کمی زود بيا... سلام 🌼🍃 صبح زیبای آدینه تون بخیر با آرزوی روزی پر از خاطره های خوب
💢روایتها می گوید امام زمان در هنگام ظهور مخالفین را خواهد زد؛ مگر امام زمان دستگاه کشتار دارد؟ ✅کانال گذری بر ادیان این شبهه را مطرح کرده است: 💢آیا درست است که در بحارالانوار (ج52، ص340) آمده که امام زمان(عج) همه را با زور وادار به اسلام آوردن میکند و هر کس اسلام نیاورد را گردن میزند؟ ✅علمای شیعه تاکید می کنند که اولا در مسایل عقیدتی نمی توان به خبر واحد (روایتی که متواتر نیست) تکیه کرد. ثانیا روایتی که بر خلاف قرآن باشد قطعا یا جعلی است یا دستخوش تحریف قرار گرفته است و سخن معصومان(ع) به شمار نمی رود. روایتی که در بحار الانوار در صفحه مورد نظر نقل شده و می گوید مهدی(ع) همه را مجبور به مسلمان شدن می کند معتبر نیست زیرا: 1- این روایت ، خبر واحد(غیرمتواتر) و فاقد «سند معتبر» است از این رو در مسایل عقیدتی نمی توان به آن تکیه کرد. 2- این روایت با آیه «لا اکراه فی الدین» تعارض دارد بنابراین نمی توان به آن استناد کرد. دستکم یکی از معانی عبارت «لا اکراه فی الدین» اینست که هیچکس را نمی توان به پذیرش اسلام مجبور کرد. 3- از آیه 64 سوره مائده فهه می شود که دستکم یهودیان تا روز قیامت به عنوان یک قوم و یک دین باقی خواهند بود بنابراین این ادعا که مهدی(عج) پیروان همه ادیان را وادار به مسلمان شدن کند بر خلاف پیش بینی قرآن است. 4- مهدی(عج) از اهل بیت پیامبر(ص) است و از راه قرآن جدا نمی شود بلکه اجرا کننده ی راستین قرآن خواهد بود. قرآن به صراحت فرموده که دستوری درباره «دشمنی با غیرمسلمانان» ندارد مگر کسانی که با مسلمانان می جنگند یا آنان را از سرزمینشان بیرون می کنند. درباره سایر مردم جهان دستور قرآن اینست که با «عدل» و «احسان» رفتار کنیم. در این مورد به آیه های 8 و 9 سوره ممتحنه و آیه 90 سوره نحل مراجعه فرماییدبنابراین اگر یهودیان و مسیحیان به جنگ با مهدی(عج) برنخیزند آن حضرت با آنان رفتاری نیکو خواهد داشت زیرا دستور قرآن نیز همین است. 5- مهدی(عج) تبیین کننده و اجرا کننده سیره رسول الله(ص) است. سیره آن حضرت به نحوی بوده که هرگز پیروان ادیان دیگر را مجبور به مسلمان شدن نفرموده اند و جنگ هایی که در زمان آن حضرت رخ داد نیز برای «تحمیل اسلام به دیگران» نبود بلکه صرفا برای «دفع شر مهاجمان و متجاوزان» بود.
امام علی (ع): هرگاه كسی به نماز می ايستد، شيطان حسودانه به او می نگرد: زيرا كه می بيند رحمتِ خداوند او را فرا گرفته است. 📚 بحارالانوار/ج82/ص 207 التماس دعا
✅وصیت امام خمینی(ره) به ملت ایران و خواسته اش از مسئولین 🔹به ملت عزیز ایران توصیه می کنم که نعمتی که با جهاد عظیم خودتان و خون جوانان برومندتان به دست آوردید.همچون عزیزترین امور قدرش را بدانید و از آن حفاظت و پاسداری نمایید.و در راه آن که نعمتی عظیم،الهی و امانت بزرگ خداوندی است کوشش کنید و از مشکلاتی که در این صراط مستقیم پیش می آید،نهراسید که ( ) 🔸در مشکلات دولت جمهوری اسلامی با جان و دل شریک و در رفع آنها کوشا باشید.و دولت و مجلس را از خود بدانید و چون محبوبی گرامی از آن نگهداری کنید. به مجلس و دولت و دست اندرکاران توصیه می نمایم که قدر این ملت را بدانید و در خدمتگزاری به آنان خصوصاً ستمدیدگان که نور چشمان ما و اولیاء نعم همه هستند و جمهوری اسلامی ره آورد آنان و با فداکاری های آنان تحقق پیدا کرد و بقاء آن نیز مرهون خدمات آنان است. فروگزار نکنید و خود را از مردم و آنان را از خود بدانید و حکومت های طاغوتی را که چپاولگرانی بی فرهنگ و زورگویانی تهی مغز بودند و هستند را همیشه محکوم نمایید. 💬 📚 صحیفه نور، جلد ۲۱، صفحه ۱۸
⚡️این همه در اینترنت و کتابها میگردی دنبال اینکه آقای قاضی چی گفته آقای بهجت چی گفته، این همه این در و آن در میزنی، چی شد آخر؟ 👈تو هنوز جواب مادرت رو تلخ میدی!! 🔷میخوای بشی سالک!!؟؟
هدایت شده از موعود(عج)12
1_630622.mp3
4.16M
🎤سید قاسم موسوی قهّار رو به غروب می رود جمعه انتظار من رحم نمی کند خدا به صبر بی قرار من ندبه به ندبه بی اثرسمت سمات می رود کی به سمات می رسد ندبه ی انتظار من 🍃اللهم عجل لولیک الفرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽برخی نشانه های ظهور در یک دقیقه‌... 💢در زمانی زندگی میکنیم که دقیقا آنچه در در مورد حوادث آمده در حال رخ دادن است... 🍃اللهم عجل لولیک الفرج🍃
# چشم آدم 🍃 چند وقت پیش از آقا (آیت‌الله‌العظمی بهجت) پرسیدم: چطور می‌شود امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را درک کرد؟» 🍃 گفتند: «زیاد قرآن بخوانید و به قرآن زیاد نگاه کنید.» 🍃 از وقتی این حرف را زدند، قرآن خواندن روزانه‌ام ترک نشده بود؛ اما امروز خیلی دلم گرفت. 🍃 با خودم گفتم: «توی این مدت، چرا نباید یک حس نزدیکی به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) داشته باشم؟ بعد از جلسه، بدون اینکه حرفی بزنم، آقا برگشتند به من گفتند: «چشم آدم باید مواظب باشه. اگر کسی میخواد آقا امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) رو ببینه، باید مواظب چشمش باشه که گناه نکنه ✅ سرم را انداختم پایین حساب و کتاب چشم‌هایم خیلی وقت بود از دستم در رفته بود.
هدایت شده از موعود(عج)
👑بچه شیعه👇 بایـــد با گوشیش هم مدافع امام زمان (عج) باشه و هم مواظب باشه چه فیلم و عکس و صوتی هایی توی گوشیش داره که شرمنده آقا نشه.
✳️چگونه می‌توان فهمید که آن کسی که قیام کرده، همان امام زمان است؟ ✅ برای شناخت آن حضرت در هنگام ظهور، راه‌های متعددی وجود دارد که همه در کنار هم می‌توانند مکمل یکدیگر باشند و ما را از دام مدعیان نجات دهند. برای نمونه چند راه را بیان می‌کنیم: 1⃣ ایمان به حضرت مهدی و شناخت آن حضرت؛ به این معنا که انسان باید تقوا و ایمان به خدا را در روح خود تقویت کند. مؤمن باید شناخت مناسبی درباره مقام امامت پیدا کرده، اطلاعات کافی در مورد صفات و ویژگی‌های معصومین و به طور خاص، ولی‌عصر به دست آورد. امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید: «کسی آن را تصدیق می‌کند که قبل از وقوع ندای آسمانی، به آن ایمان داشته باشد». 2⃣ ظهور امام زمان همراه علایم و نشانه‌هایی است که در صورت تحقق آن نشانه‌‌ها، می‌توانیم علم پیدا کنیم که آن حضرت ظهور کرده است؛ برای مثال، خروج سفیانی و فرو‌رفتن لشگر او در سرزمین بیداء (مکانی بین مکه و مدینه) یکی از علایم ظهور و راه شناخت امام مهدی علیه‌السلام است. ✅ علایم حتمی ظهور عبارتند از: خروج سفیانی، خسف بیداء (فرو‌رفتن در سرزمین بیداء)، خروج یمانی، قتل نفس زکیه، ندای آسمانی. آن حضرت برای معرفی و شناساندن خود به مؤمنان، از امدادهای الهی مثل: نزول حضرت عیسی علیه‌السلام و فرو‌رفتن لشگر سفیانی در زمین بهره‌ می‌برد. 3⃣ حرکت امام و ظهور او، حقیقت پنهانی نیست که فقط عده کمی از آن آگاهی یابند و دیگران مطلع نشوند؛ بلکه یک حرکت جهانی است و همه از جریان ظهور مطلع می‌شوند؛ بنابراین هرگونه ادعا، آن هم در جلسات مخفیانه و میان گروهی خاص، نمی‌تواند به ظهور حضرت بینجامد و مسلماً ادعا کننده، دروغگو است. 4⃣ یکی دیگر از راه‌های شناسایی، مراجعه به علمای دین است که امام زمان، ما را به آنها ارجاع داده و فرموده‌ است: که در دوران غیبت از آنها اطاعت کنیم. مواضع علما برضد مدعیان دروغین می‌تواند دلیل روشنی باشد که فرد مدعی، دروغ‌گوست. ✅ موضع‌گیری علما، یکی از حجت‌ها و برهان‌های ما در شناسایی آن حضرت است. 5⃣ با ‌توجه به معصوم بودن امام زمان، صداقت بیان و نفوذ کلام آن حضرت، هماهنگ‌بودن دعوت او با فطرت انسان‌‌ها و …، مردم به‌سرعت به سمت او جذب شده، دعوت حضرتش را لبیک خواهند گفت. 6⃣ محل ظهور و نقطه شروع دعوت آن حضرت، از کنار خانه خداست؛ از‌این‌رو اگر فردی ادعا دارد که‌‌ همان مهدی موعود است، ولی دعوت خود را از جایی غیر از خانه خدا و کعبه آغاز کرد، دلیل دیگری بر کذب بودن ادعای او است. 7⃣ دعوت امام به دین پیامبر اعظم(ص) و اهل بیت علیهم‌السلام است و مردم را به اطاعت از قرآن و پیامبر خدا و اهل بیت دعوت می‌کند. اگر کسی ادعای مهدویت کرد و در دعوت خود به غیر مکتب اهلبیت علیهم‌السلام فراخواند و برخلاف احکام اسلام عمل کرد، ادعای او باطل است. ✅ بررسی روایات نشان می‌دهد که اگر شخصی مدعی امامت و مهدویت شد، شایسته است با سؤالاتی که کسی جز امام معصوم توان پاسخ‌گویی به آن را ندارد، مورد سنجش قرار گیرد. در روایتی از امام صادق(ع) آمده است: 🍃«اذا ادّعی مدع فاسألوه عن تلک العظائم التی یجیب فیها مثله؛🍃 چنانچه کسی مدعی مهدویت شد، از او درباره مسائل بزرگی که همانند امام پاسخ آن را می‌دهد، سؤال کنید.» 📚 پی‌نوشت‌ها : ۱. کافی، کلینی، ج۸، ص۲۰۹. ۲. بحار‌الانوار، علامه مجلسی، ج۵۲، ص۲۹۴. ۳. الغیبه، نعمانی، ص۱۷۳؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۵۲، ص۱۵۷. 🍃اللهم عجل لولیک الفرج🍃 @Mawud12
✅احاديث عن الامام المهدي(عجله الله تعالي فرجه الشريف) 🍃أنا صاحب الحق علامةُ ظهورِ أمري کثرة الهرج والمرج والفتن🍃 🔸ای شیعه ما من صاحب حقم. نشانه‌ي ظهورم زياد شدن هرج و مرج و آشوب و گرفتاري‌هاست. منابع: الغيبة (للطوسي)/ كتاب الغيبة للحجة / النص / 302 / 4 - فصل بعض معجزات الإمام المهدي ع 🍃اللهم عجل لولیک الفرج🍃 @Mawud12
فکر کردم که قلم يار نشد ديدم شد لحظه ي فهم تو آغاز نفهميدم شد 🌹 ساقي شعر شدي جام شراب آوردي مثل هر بار مرا هم به حساب آوردي