eitaa logo
موعود(عج)12
1.8هزار دنبال‌کننده
12.6هزار عکس
12.5هزار ویدیو
18 فایل
﷽ 🔶احادیث.روایات مهدوی 🔶بشارت نزدیکی ظهور 🔶سخن بزرگان در مورد منجی(عج) 🔶️اخبار سیاسی روز 🔶️اخبار جبهه مقاومت 🔶️اخبار سرزمین‌های اشغالی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 👈کپی با ذکر صلوات
مشاهده در ایتا
دانلود
26 تا اسم افشین آوردم، مثل برق گرفته ها شد... گفت: شما افشین را از کجا میشناسین؟ با اون چیکار دارین؟ گفتم: باهاش کاری نداریم... ما حتی با تو هم کاری نداریم... ما فقط میخوایم بدونیم که کی این بلا را سرت آورده و حتی سبب شده که افشین .... استغفرالله... (فکری همون لحظه به ذهنم اومد که از نظر کارشناسمون خیلی بهتر بود!) گفت: چرا ناقص حرف میزنید؟ بگین افشین چش شده؟ داداشم کجاست؟ چرا نیستش؟ گفتم: نمیخواستم توی جلسه اول چیزی بهتون بگم و آزارتون بدم... اما ظاهرا شما متوجه حساسیت موضوع و مشکلتون نیستید! ببین خواهر من! شبی که شما خونریزی کردی و آوردنت اینجا، داداش با غیرت و نوجوونت، به غرورش برخورد... احساس ورشکستگی کرد... همه چیز و همه دنیا براش تموم شد... ببینید افسانه خانم! ... چطوری بگم... افشین اون شب اینارو که دید... فرداش در دسشویی کنار مسجد گاراژ اوس جلالش ... ببخشید اینو میگم... چجوری بگم... رگشو زد... رگ دستشو زد... افسانه جیغ بلندی کشید... همه پرستارا ریختند دم در اتاق... همکارم اجازه ورود بهشون نداد... افسانه دوباره جیغ کشید و داد و بیداد کرد... گفت: افشین کجاست؟ افشین و رگ زدن؟ الان حالش چطوره؟ اشک تو چشمام جمع شد و سرم و انداختم پایین... آروم و ناراحت گفتم: متاسفم... افسانه دیگه رفتاراش در کنترل خودش نبود... شروع کرد به سر و صورت خودش زدن... منم سرم پایین بود و اشکمو پاک میکردم... دستمالی از روی میز کنار تختش برداشتم و گوشه چشمام را پاک کردم... افسانه خیلی حالش بد شد... گریه های بلند و هر از گاهی هم جیغ... باید کار را تموم میکردم... اگه افسانه روی همین تخت و همین حالا که حالش خرابه باهام حرف زد و یه کد بهم داد، که داد... وگرنه دیگه بعید بود که بتونیم بدون استفاده از روش های خاص خودمون به حرفش بیاریم... آخرین سکانس اون روز باید اجرا میشد... پاشدم و گفتم: ببخشید اذیتتون کردم... فکر کردم درباره داداش افشینتون میدونید... متاسفم... خدانگهدار! هنوز دو سه قدم به طرف در اتاق نرفته بودم که با همون حالت گریه و صدای گرفتش گفت: آقا! برگشتم به طرفش و گفتم: استراحت کنید! نمیخواد چیزی بگید! شما باید صبور باشید و ... حرفمو قطع کرد و گفت: تاجزاده! اون بدبختم کرد... بهش میگن دکتر تاجزاده! قرارمون این نبود... قرار نبود حامله بشم... اما اون کارشو کرد و بیچارم کرد... بعدش هم خودش مثلا میخواست جنینو سقط کنه... منو برد پیش یه نفر... شمال... بابلسر... فکر نمیکردم سر از دست دادن داداشم دربیاره... کامل برگشتم به طرف و ازش پرسیدم: این دکتر تاجزاده را کجا میشه پیدا کرد؟ گفت: نمیشه پیداش کرد... میگن خیلی آدم گنده ای هست... همون شب هم معلوم بود که گنده است... آخه با محافظ و دم و دستگاه اومده بود شوی کنار دریا! شوی پلن 22 ... اونجا بودیم... اونجا منطقه آزاده... محصوره... من اونجا دیدمش... چیز دیگه ای ازش نمیدونم... گفتم: دیگه هم باهاش قرار داشتی؟! گفت: یه بار دیگه خودم و... گفتم: و کی؟! سرشو انداخت پایین و با حالت شرمساری گفت: یه بار هم مامانم رفت پیشش! گفتم: خب سر و نخ دیگه ای نداری ازش؟ کجا رفتین پیشش؟ گفت: نه دیگه... همین بود... اسپانسر شوهای پلن 22 میگفتن تاجزاده است... گفتم: نمیدونی تاجزاده چیکاره است؟ گفت: نه اما ... یه بار میشنیدم که داره به زبون عربی حرف میزنه... گفتم: عربی؟! نمیفهمیدی چی میگفت؟ گفت: نه ... فقط میدونم که بعد از اون تماس، به ما که حدودا 20 نفر بودیم گفت براتون یه مهمون ویژه دارم... مهمونی که میتونین حسابی تیغش بزنین... گفتم: نمیدونی مهمونه از کجا بود؟ کجا قرار مهمونی داشتین؟ گفت: فکر کنم قرار بود مشهد باشه... نمیدونم از کجا بود... شاید عربستان!!!! ادامه دارد... آیدی نویسنده @hadadpour
🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇 27 افسانه حرف های دیگری هم زد که بعدا خودتون میفهمید. اما مهم ترینش همینایی بود که گفتم. چون حالش خیلی بد بود و مدام گریه و ناله میکرد ولش کردم. حدس بدی در ذهنم شکل گرفت... دعا میکردم اشتباه باشه و اون چیزی نباشه که حدس میزدم...اما الان ما چند تا کلیدواژه و سر نخ داشتیم: پلاژ 22 – تاجزاده – محاغظ و دم و دستگاه – زبون عربی – مشهد – شوی لباس – 20 نفر زن !! باید سریع دست به کار میشدم. از افسانه خدافظی کردم و از اتاقش زدم بیرون. فورا بیسیم زدم ببینم بچه ها میدونن مامانش کجاست یا نه؟ بچه ها گفتن رفته باشگاه! با خودم گفتم چطور مردم روحیه باشگاه رفتن دارن وقتی که دخترش با اون وضعیت تو بیمارستانه و از پسرش هم قاعدتا خبر نداشتند!! غیر طبیعی بود! حتی اگر حیوان هم باشه، بازم بچه هاش را در اون شرایط ول نمیکنه که بره باشگاه برای درشت و کوچیک کردن اندامش! گفتم که ... غیر طبیعی بود... ماجرا بودار به نظر میرسید... فورا به بچه ها گفتم یه زن مانتویی امروزی از بچه های خودمون را بفرستند داخل باشگاه ببینند چه خبره؟! ... همین کار را کردند ... خانم زبده ای با شناسه 233 که راسته کارش در متروها و از تیم پیاده بود و میگفتند 4 ساله که مسلح میخوابه و مسلح بلند میشه و مسلح زندگی میکنه، برای این ماموریت انتخاب شد. خانم 233 به مدت 10 دقیقه رفت داخل باشگاه و اومد بیرون. فورا دستور دادم که با من مکالمه ای داشته باشه: 233: سلام قربان! امر بفرمایید! من: سلام. خسته نباشید. رویا اونجا بود؟ 233: فکر کنم باشه. ندیدمش. دسترسی نداشتم. من: تشریحش کن! 233: مفصل یا خلاصه؟ من: لطفا هر چی دیدید که فکر میکنید مهمه! 233: سراسر دوربین مدار بسته، عبور دو مرحله ای، ثبت نام فقط با معرفی نامه، وسایل منحصر به فرد، احساسم میگفت دو تا از مردها مسلح باشند، هیچ کدوم از مردها روی صندلی ننشسته بودند و این منو مشکوک تر میکرد! من: نکته اش همین جاست! ثبت نامتون کردند؟! 233: نه قربان! هر کاری کردم ثبت نامم نکردند. گفتند فقط با معرفی نامه! من: نگفتی از کجا باید برم معرفی نامه بگیرم؟ 233: گفتند طرف قرارداد ما بعضی شرکت ها و دانشگاه هاست! من: ای داد بیداد! پس فقط یه حدس میمونه! 233: بله قربان! فقط یک حدس و اونم این که اونجا قطعا باشگاه نیست و باشگاه، فقط یک پوشش هست! من: دقیقا! تشکر. لطفا در دسترسم باشید. به شما نیاز دارم. 233: چشم اما شرایط من مهتابی است. چه دستور میفرمایید؟ (شرایط مهتابی: شرایطی که برای ادامه اش برگ ماموریت لازم است و بدون برگ ماموریت، ادامه فعالیت بدون دستور مستقیم کتبی و یا شفاهی مقدور نیست.) من: مشکلی نیست. میگم براتون صادر کنند. تشکر. احساس میکردم داریم توی گرد و غباری فرو میریم که هر چی میریم داخلش، ته نداره و حتی معلوم نیست از پرونده اصلی دور بشیم یا نه؟! حتی معلوم نیست با کیا طرفیم و قراره دنبال چی باشیم دقیقا؟! ادامه دارد... آیدی نویسنده @hadadpour
هدایت شده از موعود(عج)12
💎امیرالمومنین عليه السلام: نَحْنُ اَقَمْنا عَمودَ الْحَقِّ و هَزَمْنا جُيوشَ الْباطِلِ؛ ما (اهل بيت) ستون هاى حق را استوار و لشكريان باطل را متلاشى كرديم. 🍃اللهم عجل لولیک الفرج🍃 @Mawud12
✳️آخرین گفتگوی انسان در زندگی ✅امیرالمؤمنین امام علی (ع): هنگامی که انسان در آخرین لحظات زندگی خود قرار می گیرد؛ ((مال، فرزندان و عمل)) او در برابرش مجسم می‌شوند. انسان رو به مال خود نموده و می‌گوید: من در جمع آوری تو حریص و در مصرف کردنت بخیل بودم، در این لحظه چه کمکی به من خواهی کرد؟ مال در پاسخ می گوید: من تنها کفن تو را تهیه می کنم. پس از آن انسان رو به فرزندان خود کرده و گوید: من شما را دوست می داشتم و حامی شما بودم، در این لحظه با من چه می‌کنید؟ آنها در پاسخ می گویند: ((ما تو را به قبر می رسانیم و در آن پنهان می‌کنیم پس از آن انسان به عمل خود می‌گوید: من نسبت به تو بی اعتنا بودم و تو بر من سنگین بودی، امروز با من چه خواهی کرد؟ عمل در پاسخ می گوید: من از تا قیامت همنشین تو خواهم بود، تا زمانی که هر دو در پیشگاه خداوند حاضر شویم. 📚وسائل الشیعه ج ۷ ، ص ۳۲۵ 🍃اللهم عجل لولیک الفرج🍃 @Mawud12
هدایت شده از موعود(عج)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✳این خانم زیبا کیست؟ چه ارتباطی با صهیونیسم دارد؟ عجایبی شگفت انگیز راجع به این چهره بشنوید
✅فرا گرفتن کل زمین به وسیله دود پیش از ظهور امام زمان(عج) وی با اشاره به تفسیر آیه اول سوره مبارکه دخان «حم» از سوی امیرالمومنین (ع) بیان کرد: امیر المومنین علی(ع) پیرامون نام این سوره مبارکه که به معنای دود است، می فرمایند: «پیش از ظهور فرزندم، دودی تمام کره زمین را فرا می گیرد.» @Mawud12 ویژگی های 313 یار امام زمان (عج) اوحدی با اشاره به ویژگی های 313 یار امام زمان (عج) از منظر امام علی (ع) افزود: براساس فرمایشات حضرت(ع)، این 313 نفر دارای 40 خصیصه هستند و با این خصایص که شامل: 1- دزدی نکردن ، 2- زنا نکردن، 3- مسلمانی را به اسیری نگرفتن، 4- مُحرمی را نکشتن، 5- رعایت حریمی که خدا واجب کرده، 6- به منزلی به یکباره یورش نبردن، 7- کسی را به حق نزدن، 8- گندم و جو را احتکار نکردن، 9- اموال یتیم را نخوردن، 10- مسجدی را ویران نکردن، 11- راه را به مردم نبستن، 12- خاک را بالشت و تکیه گاه خود قرار دادن و ... است با امام زمان (عج) بیعت می کنند.  🍃اللهم عجل لولیک الفرج🍃 @Mawud12
✅شیخ رجبعلی خیاط آن بزرگوار درباره عنایت ویژه امام زمان به منتظران واقعی خویش می فرمود: "پینه دوزی ترک زبان به نام امامعلی در شهر ری زندگی می کرد که هیچ اهل و عیالی نداشت و مسکن او هم همان دکانش بود. حالات فوق العاده ای داشت و خواسته ای جز فرج آقا در وجودش نبود. او وصیت کرد که پس از وفاتش او را در پای کوه بی بی شهر بانو، در حوالی شهر ری، دفن کنند. هر وقت به قبر ایشان توجه کردم، دیدم امام زمان در آن جاست." این فرموده شیخ، خود گواه و شاهدی بر تشرفات و دیدارهای متعدد آن جناب با امام زمان می باشد. جناب شیخ می فرمود: " اغلب مردم اظهار می کنند که امام زمان را از خودشان بیشتر دوست دارند، حال آنکه اینگونه نیست; زیرا اگر او را از خود بیشتر دوست داشته باشیم، باید برای او کار کنیم، نه برای خود. همه دعا کنید که خداوند موانع ظهور آن حضرت را برطرف کند و دل شما را با آن وجود مبارک یکی کند! 📕منبع: کیمیای محبت
💠 حضرت آیت‌ الله آقا مجتبی تهرانی: اگر حساب روز قیامت حقّ است، پس چرا این قدر انباشته میکنی؟...
💢 در بوق و کرنا کنید ما مسلمانیم و ما پیرو علی هستیم آیا مملکت اسلامی می شود ؟! ✅الآن در یک نظامی واقع شده‌ایم که ما می‌گوییم ما اسلامی هستیم... خوب، همه عالم می‌توانند ادعا کنند. مگر محمدرضا نمی‌گفت من مسلمانم، قرآن هم طبع می‌کرد، خدمت حضرت رضا هم می‌رفت و می‌ایستاد و برایش زیارتنامه هم می‌خواندند و نماز هم می‌خواند و همه این کارها را می‌کرد؛ اما نبود این طور. ✅ما اگر بخواهیم رژیممان رژیم اسلامی باشد و این ادعایی که می‌کنیم که ما مُسلِم هستیم و ما طرفدار هستیم و طرفدار رژیم اسلامی هستیم، باید این قدم را هم برداریم که مهمش این قدم است که محتوای یک مملکتی اسلامی باشد. هر جایش برویم در مملکت اسلامی رفتیم، نه اینکه وقتی رفتیم بازار، ببینیم بازار همان بازار و همان و همان و همان‌ بیجا و همان‌ها، و بعد هم فریاد می‌کند که اسلام! 📚 صحیفه امام، جلد۹، ص۱۸ 🍃اللهم عجل لولیک الفرج🍃 @Mawud12
هدایت شده از *میکائیل*
✳شهید ردانی پور مادر عزیزم! انشاالله اگر کربلا مشرف شدی مرا فراموش نکن. و از امام حسین(ع) تقاضا کن که قربانیت را بپذیرد. 🍃اللهم عجل لولیک الفرج🍃 @Mawud12
🔴 چه قدر این حیله و نیرنگ آشناست !!! * پروژه شیلی سازی* نمیدونم تا حالا از پروژه چیزی شنیدین یا نه ؟ در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ میلادی که اوج حکومتها و دولتهای پدید آمده از کودتاهای آمریکایی در منطقه آمریکای‌لاتین بود ولی برخلاف خواسته ، در رئیس جمهوری روی کار آمد با نامِ (سالوادور ) دولتها و نظامیانِ وابسته به آمریکا که از حمایت CIA برخوردار بودند با شعار مبارزه با کمونیسم و مبارزه با شوروی همه حکومتهای مردمی رو قلع و قمع میکردن اما استثنائا در شیلی به مشکل برخوردن.. سرنخِ تمامِ کودتاها و توطئه‌ها هم, طبقِ معمول در بود. 🔶آلنده (رئیس جمهور مردمی) شیلی با آگاهی از این مسئله راه‌های ارتباطی با سفارت آمریکا رو محدود کرده بود. او با پشتوانه به رهبری قدرتمند در منطقه تبدیل شده بود. بطوریکه در خودِ ارتش هم ازش حمایت میکردن و کسی را یارای مخالفت با آلنده نبود.. در این شرایط تمام راه های بسته شده بود و آمریکا در این کشور به مشکل بر خورده بود. طوریکه غربی‌ها شیلی رو هم به مثل از دست رفته میپنداشتند، 🔷اینجا بود که سازمان سیا، موقتا فرمول انقلابات‌رنگین و مخملی رو تعطیل کرد و از راه مکر و وارد شد. با استخدامِ افراد نفوذی و استفاده از جاسوسهایی که در ‌آلنده داشتند، خدمات را در کشور بالا بردند. هزینه درمان هزینه سوخت هزینه تحصیل هزینه بهداشت هزینه رفت و آمد وووو 🔶هدف آنها ایجادِ مصنوعی در کشورِ شیلی بود، نفوذیها، برای صف های طولانی جهت پرداخت کوپن‌های غذا و یا یک کاسه سوپ و یا سبدکالا ترتیب میدادند و طی آن افرادی را وارد صف‌ها میکردند تا به آلنده فحاشی کنند. *نفوذیها مرتب به مردم القا میکردند که سایه بر کشور سایه افکنده (میگفتند ناوهای هواپیمابر در اقیانوس بسمتِ آبهای شیلی حرکت کردند ) 🔷 و خطرِ قحطی‌ها و های کشنده، بزودی و قریب الوقوع خواهد بود! و تقصیر تمام این بدبختیها به گردن و اعتقادات ِضد آمریکایی اوست !😳 نفوذی‌های cia سوبسیدها( یارانه‌ها) رو برداشتند و قیمتها لحظه‌به‌لحظه بالاتر میرفت. آنها آلنده که در اوج محبوبیت بود رو مسئول این قحطی‌ها و کمبودها معرفی میکردند. نه آمریکا و نفوذی هایش را‌! قیمتِ و رو بالا بردند و و مایحتاجِ مردم در انبارها عمدا از بین میرفت اما بدست مردم نمیرسید. رادیوی اسپانیایی زبانِ‌ آمریکا مرتبا برنامه داشت و دلیلِ این مشکلات را دکتر آلنده معرفی میکرد 🔶و به مردم القا میکرد که سیاستهای غلط و ضدآمریکایی او کشور رو به ناکجاآباد برده و مردم اگر خواهان برآورده شدن خواسته های حداقلی برای زنده ماندنِ خود هستند، ❌*باید دست از حمایت از آلنده بر دارند !*❌ آمریکائیها آلنده و خانواده شو به دروغ، معرفی میکردند که از قِبَلِ های اقتصادی آمریکا به ثروتِ هنگفتی رسیده‌اند. آنها با انواع و اقسام شیوه‌های (رهبر رئیس ‌جمهورِ محبوب ‌شیلی ) را نا کارآمد معرفی میکردند و آلنده را ترور شخصیت می‌نمودند. کار بجایی رسید که مردم و انقلابیونِ شیلی به خیابانها ریختند و فریاد می‌زدند: *ما نمی‌خوایم* *ما نمی‌خوایم* *ما نمی‌خوایم* 🔷*ما نان می‌خوایم تا از نمیریم...!* مردم با هدایت ( نظامی شیلیایی که مامورِ سیا بود) به کاخ ریاست ‌جمهوری حمله‌ ور شدند و رهبر شیلی ‌آلنده را سر بریدند. معترضان که روزی حامی آلنده بودند، با چاقو و چوب به رهبرشون هجوم بردن و سرشو از بدن جدا کردن !*😞 دولت مردمی آلنده سقوط کرد و پینوشه بلافاصله با کشتاری تاریخی که در شهرِ به راه انداخت، قدرت رو بدست گرفت. و ابتدا همان مردمی را که سرِ آلنده را بریده بودند کُشت و سپس برای زهرِچشم گرفتن حکومت ‌نظامی اعلام کرد و هزاران نفر دیگه از مردم رو به جوخه های سپرد! 🔶این پروژه در سال۶۰ خورشیدی هم قرار بود توسط بنی صدر ایران اجرا شود، که انقلابیونِ ایرانی ، بدرستی دست بنی‌صدر را خواندن و در تظاهرات‌ هایی که علیه او در گوشه و کنارِ کشور برگزار میشد شعار میدادن: *ابوالحسن پینوشه* *ایران شیلی نمیشه* *که منظور ابوالحسن بنی صدر بود.* و البته صد درصد باز هم آمریکا در ایران پینوشه هایی در آستین داره 🔷که با توجه به موقعیتِ ویژه ، این پینوشه ها دیگه نظامی نیستند و اتفاقا حتی خود نیز اعلام میکنند که سرهنگ نیستند، پس مراقب ها و پینوشه‌های زمان باشیم و اجازه ندیم که باز هم آلنده ها رو سر ببرند. حالا چه کسانی برای مردم گرانی می تراشند و نارضایتی ایجاد میکنند.. همانها دشمن اصلی مردم هستند.. یادمان باشد، پشت دیوار ، مرگ و بردگی خوابیده..