🔵هرچه باید درباره یک گناه کبیره بدانیم
🔹غیبت؛ خورش سگهای جهنم
🔺پیامبر خدا (ص) میفرمایند: «در شب معراج گروهی را در آتش دیدم درحالیکه مردار (موجود مرده) میخوردند! از جبرئیل پرسیدم: اینها چه کسانی هستند؟ گفت: اینها کسانی هستند که در دنیا گوشت مردم را میخوردند»
🍃🌸🍃
💠👈وعده ما راهپیمایی بزرگ روز 13 آبان روز ملی «مبارزه با #استکبار جهانی»
💠👈لطفا همه شرکت کنید و از همه اطرافیان درخواست کنید شرکت کنند
💠👈فردا روز یاری دین #امام_زمان عج است
⛔️کاری میکنیم که نام ایران هم از صفحه روزگار حذف شود...
نقطه ی آمال و آرزوی براندازان ویرانی و تجزیه ایران است. دیگر به چه زبانی این را بگویند؟!
#شغال تو !!!!!!
♦️#فوری
▪️شورای نگهبان لایحه الحاق ایران به #CFT را رد کرد
🔺سخنگوی #شورای_نگهبان از رد لایحه الحاق به کنوانسیون مبارزه با تامین مالی تروریسم (CFT) و اعاده آن به مجلس خبر داد
#یادی_از_شهدا
🌷من در فروپاشى تمدن غرب، بيشتر به تحول درونى غربىها اميد دارم تا جنگى رو در رو... غرب از درون خواهد پوسید و در خود فرو خواهد ریخت🌷
#شهيد_مرتضی_آوينى
🔸 رجعت کنندگان چه کسانی هستند؟ 🔸
ما در روايات داريم که دو دسته افراد در دوره ي رجعت برمي گردند . يکي مومنين خالص و يکي کفار خالص . امام صادق (ع) فرمود : رجعت عمومي نيست . خصوصي است .کساني برمي کردند که يا محض ايمان يا محض شرک هستند . از مصاديق بارز خالصي ايمان ائمه هستند . امام سجاد(ع) مي فرمايد : پيامبران و اميرالمومنين همه رجعت مي کنند . در زيارت جامه ي کبيره درچند جا به اين اشاره شده است : من به بازگشت شما ايمان دارم و من بازگشت شما را تصديق مي کنم . در زيارت آل ياسين که در عصرهاي جمعه مي خوانيم : اهل بيت رجعت شما حق است . در زيارت وارث ، عرفه و اربعين به رجعت اشاره شده است . روايات متعددي داريم که اولين امامي که رجعت مي کند امام حسين (ع) است . امام حسين (ع ) همراه با هفتاد نفر از يارانش رجعت مي کنند . امام حسين (ع) در شب عاشورا رجعت را به يارانش گفته بود . وقتي همه ي مومنين اعتقاد پيدا کردند که اين آقا امام حسين (ع) است ، امام زمان (عج) به شهادت مي رسد و تجهيزات پس از مرگ ايشان را امام حسين (ع) بعهده دارد . امام حسين (ع) کفن و دفن ولي عصر را بعهده دارد .
حکومت امام زمان (عج) را امام حسين (ع) تحويل مي گيرد . در مورد ساير ائمه که چطور مي آيند ما روايتي معتبر نداريم . مرحوم شُبّر در کتب حق اليقين تصريح کرده است که در رابطه با ائمه ترتيب ذکر نشده است . ما روايت داريم که انبياء گذشته همه برمي گردند امام باقر (ع) فرمودند : هيچ پيامبري نيست از آدم تا خاتم ، مگر اينکه به دنيا برمي گردد و اميرالمومنين او را ياري خواهد داد . آن عصر شکوهمند است زيراهمه ي انسانيت و اخلاق با هم بر مي گردند و چهره هاي نوراني در کنار هم قرار مي گيرند و آرزوي هر مومني است که آن زمان رادرک کند .
#حجت الاسلام عالی
🍃اللهم عجل لولیک الفرج🍃
@Mawud12
☝☝
تحلیل فوق العاده روایت امام حسن مجتبی علیه السلام توسط استاد ازغدی که شباهت بسیاری با اوضاع ایران دارد...
⬅️ شباهتهایی که دولت جمهوری اسلامی با حکومت بنیامیه پیدا کرده است
⬅️ قولهایی که معاویه طی یک توافق نامه به شیعیان ساده لوح زمان امام حسن(ع) دادند و صحبتهای ایشان درباره این توافق
⬅️ امام حسن(ع) و امام حسین(ع) از همه افراطیتر بودند !
⬅️ جمهوری اسلامی با همین فرمان پیش برود ۲۰ سال آینده در ایران کربلا اتفاق خواهد افتاد
⬅️ شباهت نصیحتهای رهبر انقلاب به نصیحتهای امام حسن علیه السلام به شیعیان زمان خود
🔺حتما این ۲۸ دقیقه سخنرانی استاد ازغدی را ببینید تا متوجه شوید که در این مدت چگونه برخی به امام حسن(ع) ظلم کردند و گفتند ایشان آدم سیاسی نبود!
❣﷽❣
🌹🌴 #آخرین_عروس 🌴🌹
#حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود😘
#قسمت6⃣
فكر مى كنم ديگر فهميدى كه چرا مليكا نمى خواهد با پسر عمويش ازدواج كند. او از جنس اين مردم نيست. خدا به او چيزى داده كه به خيلى ها نداده است.
خدا به مليكا، قدرت فكر كردن داده است. گويا تنها عيب او اين است كه فكر مى كند!!
امروز كسى نبايد خودش فكر كند. روحانيّونى كه نانِ حكومت مى خورند به جاى همه فكر مى كنند. وظيفه مردم فقط اطاعت بدون چون و چرا از آنهاست. آنها مى گويند كه رضايت خدا و مسيح فقط در اين اطاعت است.
در اين روزگار هر كس كه مى فهمد بايد سكوت كند وگرنه سزايش مرگ است.
آخر چگونه ممكن است خدا كليد بهشت را به كسانى بدهد كه دم از خدا مى زنند و از سفره حكومت قيصر نان مى خورند؟
* * *
چند روز مى گذرد و مليكا خبردار مى شود كه بايد خود را براى مراسم عروسى آماده كند.
پدربزرگ او، قيصر دستور داده است تا اين عروسى هر چه زودتر برگزار شود. حتماً مى دانى در روم به پادشاهى كه كشور را اداره مى كند "قيصر" مى گويند. مليكا، نوه قيصر روم است.
او دستور داده است تا سران و بزرگان از سراسر كشور در پايتخت جمع بشوند. پيش بينى مى شود كه تعداد آنها به چهار هزار نفر برسد.
سيصد نفر از روحانيّون كليسا هم دعوت شده اند تا در اين مراسم حضور داشته باشند. قصر بزرگ و زيبايى براى اين مراسم در نظر گرفته شده است.
قيصر مى خواهد براى ملكه آينده روم جشن بزرگى بگيرد، جشنى كه نشانه اقتدار و عظمت خاندانش باشد.
مليكا هيچ چاره اى ندارد، بايد به اين عروسى رضايت بدهد.18
اكنون، تمام قصر غرق نور است، عدّه اى مى رقصند و گروهى هم مى نوازند. همه مهمانان آمده اند و قيصر بر روى تخت خود نشسته است.
درِ قصر باز مى شود، داماد در حالى كه گروهى او را همراهى مى كنند وارد مى شود.
او به سوى قيصر مى آيد، خم مى شود و دست قيصر را مى بوسد و به سوى تخت دامادى مى رود تا بر روى آن بنشيند.
همه كف مى زنند و سوت مى كشند، داماد افتخار مى كند كه امشب زيباترين دختر روم، همسر او مى شود.
او مى خواهد بر روى تخت بنشيند كه ناگهان همه چيز مى لرزد!
زلزله اى سهمگين، همه را به وحشت مى اندازد. آن قدر سريع كه فرصت فرار يا ماندن را به هيچ كس نمى دهد.
همه چيز در يك لحظه اتفاق مى افتد، گرد و غبار همه جا را فرا مى گيرد. پايه هاى تخت داماد شكسته و داماد بى هوش بر روى زمين افتاده است!
هيچ كس حرفى نمى زند، همه مات و مبهوت به هم نگاه مى كنند، آيا عذابى نازل شده است؟
عروسى به هم مى خورد، قيصر بسيار ناراحت مى شود، چه راز و رمزى در كار است؟ هيچ كس نمى داند.19
* * *
شب از نيمه گذشته و سكوت همه جا را فرا گرفته است. نورِ مهتاب از پنجره بر اتاق مليكا مى تابد.
اكنون مليكا خواب مى بيند:
عيسى(ع) به اين قصر آمده است. همه ياران او نيز آمده اند.
آيا شمعون را مى شناسى؟ او وصىّ و جانشين حضرت عيسى(ع) است و مليكا هم از نسل اوست. شَمعُون، پدربزرگِ مادرى مليكا است.20
هر جا را نگاه مى كنى فرشتگان ايستاده اند. در وسط قصر منبرى از نور گذاشته اند.
گويا همه، منتظر آمدن كسى هستند.
ملكيا در شگفتى مى ماند، به راستى چه كسى قرار است به اينجا بيايد كه عيسى(رحمهم الله) در انتظارش، سراپا ايستاده است.
ناگهان در قصر باز مى شود. مردانى نورانى وارد مى شوند. بوى گل محمّدى به مشام مى رسد. بانويى جوان و نورانى هم همراه آنها آمده است.
عيسى(ع) به استقبال آنها مى رود، سلام مى كند و خوش آمد مى گويد: "سلام و درود خدا بر تو اى آخرين پيامبر! اى محمّد!".
عيسى(ع) محمّد(ص) را در آغوش مى گيرد و از او مى خواهد به قسمت پذيرايى قصر بروند.
همه مى نشينند. چهره عيسى(ع) همچون گل شكفته شده و سكوت بر فضاى قصر سايه افكنده است.
مليكا فقط نگاه مى كند. به راستى در اينجا چه خبر است؟
بعد از لحظاتى، محمّد(ص) رو به عيسى(ع) مى كند و مى گويد: "اى عيسى! جانشين تو، شمعون دخترى به نام مليكا دارد، من آمده ام او را براى يكى از فرزندانم خواستگارى كنم".
محمّد(ص) با دست اشاره به جوانى مى كند كه در كنارش نشسته است. مليكا نگاه مى كند جوانى را مى بيند كه صورتش چون ماه مى درخشد. اين جوان، امام يازدهم شيعيان و نام او "حسن" است.
محمّد(ص) منتظر جواب است. در اين هنگام عيسى(ع) رو به شمعون، پدربزرگ مليكا مى كند و مى گويد: "اى شمعون! سعادت و خوشبختى به سوى تو آمده است. آيا دخترت مليكا را به عقد ازدواج فرزند محمّد در مى آورى؟".
#ادامه_دارد...