eitaa logo
موعود(عج)12
1.7هزار دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
11.1هزار ویدیو
18 فایل
﷽ 🔶احادیث.روایات مهدوی 🔶بشارت نزدیکی ظهور 🔶سخن بزرگان در مورد منجی(عج) 🔶️اخبار سیاسی روز 🔶️اخبار جبهه مقاومت 🔶️اخبار سرزمین‌های اشغالی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 👈کپی با ذکر صلوات
مشاهده در ایتا
دانلود
باور نميكنم خدا به كسي بگويد: "نه! " خدا فقط سه پاسخ دارد: ١- باشه حتما ٢- یه ڪم صبر ڪن ٣- پيشنهاد بهتری برات دارم همیشه در فشار زندگے ڪمے صبرڪن صبر اوج احترام به حڪمت خداست!
چرا به هنگام شنیدن نام قائم💓 (عج) برمی‌خیزیم؟ هنگامى که «دعبل خزاعى» اشعار خود را در محضر امام هشتم علیه السلام خواند، چون از بقیة اللَّه💓 و قیام شکوهمند آن حضرت💓 یاد کرد، امام رضا علیه السلام از جاى برخاست و دست مبارکش را بر سر نهاد و در برابر نام حضرت ولى عصر💓(عج) تواضع نمود و براى فرجش دعا کرد. از امام صادق علیه السلام سؤال شد که چرا به هنگام شنیدن نام «قائم»💓 لازم است برخیزیم؟ فرمود براى آن حضرت غیبت طولانى است و این لقب یادآور دولت حَقه آن حضرت و ابراز تأسف بر غربت اوست. و لذا آن حضرت از شدّت محبت و مرحمتى که به دوستانش دارد، به هر کسى که حضرتش را با این لقب یاد کند، نگاه محبت آمیز می کند. از تجلیل و تعظیم آن حضرت است که هر بنده خاضعى در مقابل صاحب (عصر)💓 خود، هنگامى که مولاى بزرگوارش به سوى او بنگرد از جاى برخیزد، پس باید برخیزد و تعجیل در امر فرج مولایش را از خداوند منان مسئلت بنماید. 🍃اللهم عجل لولیک الفرج🍃 @Mawud12
❣﷽❣ 🌹🌴 🌴🌹 (عج) ⃣2⃣ كجايى؟ چرا ديگر نمى نويسى؟ ــ دارم فكر مى كنم. ــ حالا چه موقع فكر كردن است؟ حالا بگو به چه فكر مى كنى؟ ــ به جوانى فكر مى كنم كه حرف هاى بعضى از روشنفكران را خوانده است. او وقتى اين كتاب را بخواند و ببيند كه من نوشته ام: "مهدى(عج) در همان لحظه اوّل تولّد سخن گفت"، تعجّب خواهد كرد. او همه جا خواهد گفت: "اين نويسنده خرافه مى نويسد". ــ بايد براى او جوابى پيدا كنى. ــ بيا با هم فكر كنيم. بعد از مدّتى تو مى گويى: "من جواب را يافتم". من خيلى خوشحال مى شوم. از تو مى خواهم كه جواب را برايم بگويى. تو لبخندى مى زنى و مى گويى: ــ مثلاً من نويسنده ام و تو همان جوان! حالا تو از من سؤال كن. ــ باشد. هر چه تو بگويى! ــ شما شيعه ها چه حرف هاى عجيب و غريبى مى زنيد، شما مى گوييد كه مهدى(عج) وقتى به دنيا آمد سخن گفت. ــ نه، تو بايد در نقش يك پرسشگر بدبين سؤال كنى! ــ شما شيعه ها چقدر خرافه پرست هستيد! هر چيزى كه علماىِ شما بگويند قبول مى كنيد. آخر يك نوزادى كه تازه به دنيا آمده است چگونه مى تواند حرف بزند؟ ــ برادر عزيز! شما مى گويى يك نوزاد نمى تواند سخن بگويد؟ ــ بله. اين ها همه دروغ است كه به خوردِ شما مى دهند. ــ يعنى سخن گفتن يك نوزاد دروغ است؟ ــ خوب، معلوم است كه دروغ است. ــ ببخشيد شما قرآن همراه خود داريد؟ ــ من حافظ كلّ قرآن هستم. من مسلمانى هستم كه كتاب خدا و سنّت پيامبر را قبول دارم. من هر سه روز يك بار قرآن را ختم مى كنم. ــ خدا از تو قبول كند. آيا براى فهميدن قرآن هم همين اندازه تلاش مى كنى؟ ــ مى دانستم مى خواهى از بحث فرار كنى. فهم قرآن چه ارتباطى به بحث ما دارد؟ ــ نه، اتفاقاً اين خيلى به بحث ما مربوط است. شما گفتى قرآن را حفظ هستى. آيا مى توانى آيه 29 سوره مريم را بخوانى؟ ــ آرى. گفتم كه من حافظ قرآنم. گوش كن: (فَأَشَارَتْ إِلَيْهِ قَالُوا كَيْفَ نُكَلِّمُ مَن كَانَ فِى الْمَهْدِ صَبِيًّا). ــ آفرين! آيه بعدى آن را هم برايم بخوان. ــ (قَالَ إِنِّى عَبْدُ اللَّهِ آتَانِىَ الْكِتابَ وَ جَعَلَنِى نَبِياً ). ــ خوب حالا مى توانى اين دو آيه را برايم ترجمه كنى؟ ــ آرى. خدا در اينجا قصّه مريم(س) را مى گويد. وقتى او عيسى(ع) را به دنيا آورد، مردم به او تهمت ناروا زدند، زيرا مريم شوهر نكرده، مادر شده بود! خداوند به مريم(ع) وحى كرد كه از مردم بخواهد تا با عيسى(ع) سخن بگويند. ــ خوب. مردم چه كردند؟ ــ آنها گفتند ما چگونه با كودكى كه در گهواره است سخن بگوييم؟ آنها باور نمى كردند كه عيسى(ع) بتواند سخن بگويد. ــ بعد از آن چه شد؟ ــ وقتى مردم در كنار گهواره عيسى(ع) آمدند، او با زبانى شيوا گفت: "من بنده اى از بندگان خدا هستم كه خدا مرا به پيامبرى مبعوث كرده است". ــ برادر! آيا يادت هست كه مى گفتى سخن گفتن يك نوزاد خرافات است؟ آيا هنوز هم سر حرف خودت هستى؟ تو الآن گفتى كه قرآن از سخن گفتن عيسى(ع)در گهواره خبر داده است، آيا اين همان خرافه اى بود كه مى گفتى؟ كاش همه شيعيان مثل تو، اين گونه نسبت به قرآن شناخت داشتند. كاش جامعه ما در كنار خواندن قرآن به فهم قرآن نيز توجّه مى كرد. كاش اين قدر آموزه هاى قرآنى در ميان ما غريب نبود! ياد يكى از استادان خود افتادم. خدا رحمتش كند، من خيلى مديون راهنمايى هاى او هستم. او بارها به من مى گفت: "بهترين راه براى دفاع از حقّانيّت اهل بيت(ع)، اين است كه به قرآن مراجعه كنى". قرآن اشاره به سخن گفتن عيسى(ع) در گهواره مى كند; امّا ممكن است يك نفر اشكال بگيرد كه عيسى(ع) پيامبر بود و در گهواره سخن گفت، امّا مهدى(عج) كه پيامبر نيست. چگونه بايد جواب او را بدهيم؟ دانشمندان و نويسندگان اهل سنّت در كتاب هاى خود نوشته اند: "مهدى از فرزندان فاطمه است و وقتى ظهور كند عيسى از آسمان نازل مى شود و پشت سر او نماز مى خواند". ... 🍃اللهم عجل لولیک الفرج🍃 @Mawud12
❣﷽❣ 🌹🌴 🌴🌹 (عج) ⃣2⃣ پس وقتى عيسى(ع) مى آيد پشت سر مهدى(عج) نماز مى خواند، معلوم مى شود كه مقام مهدى(عج)، بالاتر از عيسى(ع) است. اگر عيسى(ع) به اذن خدا توانست در گهواره سخن بگويد مهدى(عج) هم به اذن خدا مى تواند اين كار را بكند. * * * اكنون مهدى(عج)، سر خود را به سوى آسمان مى گيرد و چنين دعا مى كند: "بار خدايا! وعده اى را كه به من دادى محقّق نما و زمين را به دست من پر از عدل و داد نما. بار خدايا! به دست من گشايشى براى دوستانم قرار بده". آرى، مهدى در اين لحظات براى ظهورش دعا مى كند، او مى داند كه دوستانش سختى هاى زيادى خواهند كشيد. او براى دوستانش هم دعا مى كند. حكيمه جلو مى رود تا مهدى(عج) را در آغوش بگيرد. به بازوىِ راست مهدى(عج)نگاه مى كند، مى بيند كه با خطّى از نور آيه 81 سوره "اسرا" بر آن نوشته شده است: (جَآءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِـلُ) حق آمد و باطل نابود شد. به راستى كه باطل، نابودشدنى است.67 حكيمه در فكر فرو مى رود به راستى چه رمز و رازى در اين آيه است كه بر بازوى مهدى(عج) نوشته شده است؟ آيا مى دانى سرگذشت اين آيه چيست؟ بت پرستان در كنار كعبه صدها بت قرار داده بودند و آن بت ها را به جاى خداى يگانه مى پرستيدند. وقتى پيامبر در سال هشتم هجرى شهر مكّه را فتح نمود به سوى كعبه آمد و همه آن بت ها را سرنگون ساخت. وقتى پيامبر بت ها را بر زمين مى انداخت، اين آيه را با صداى بلند مى خواند. اكنون همان آيه به بازوى مهدى(عج) نوشته شده است، زيرا او كسى است كه همه بت هاى جهان را نابود خواهد كرد. بت هايى كه بشر با دست خود ساخته يا با ذهن خود آفريده است و آنها را پرستش مى كند. امروز بايد اين آيه بر بازوى مهدى(عج) نوشته باشد تا همه بدانند كه اين دست و بازو با همه دست ها فرق مى كند. اين دست، همان دستى است كه پايان همه سياهى ها را رقم خواهد زد.69 * * * مهدى(عج) در هاله اى از نور است. حكيمه جلو مى آيد او را در پارچه اى مى پيچد و در آغوش مى گيرد. مهدى(عج) به چهره عمّه مهربانش لبخند مى زند، حكيمه مى خواهد او را ببوسد، بوى خوشى به مشامش مى رسد كه تا به حال آن را احساس نكرده است. شايد اين بوى گل ياس است! خوشا به حال حكيمه! حكيمه اوّلين كسى است كه چهره دلرباى مهدى(عج) را مى بيند. حكيمه قطراتى از آب را بر چهره مهدى(عج) مى يابد، گويا موهاى اين نوزاد خيس است. حكيمه تعجّب مى كند. ولى به زودى راز قطرات آب بر چهره زيباى اين كودك را مى يابد. نمى دانم آيا نام "رضوان" را شنيده اى؟ او فرشته اى است كه مأمور اصلى بهشت است. لحظاتى پيش، "رضوان" به دستور خدا، مهدى(عج) را در آب "كوثر" غسل داده است. و تو مى دانى كه كوثر نهرى است كه در بهشت خدا جارى است. صدايى به گوش حكيمه مى رسد: "عمّه جان! پسرم را برايم بياور تا او را ببينم". اين امام عسكرى(ع) است كه در بيرون اتاق ايستاده است و مى خواهد فرزندش را ببيند. معلوم است پدرى كه سال ها در انتظار فرزند بوده است اكنون چه شور و نشاطى دارد. حكيمه مهدى(عج) را به نزد پدر مى برد، همين كه چشم پسر به پدر مى افتد سلام مى كند. پدر لبخندى مى زند و جواب او را با مهربانى مى دهد. حكيمه مهدى(عج) را بر روى دست پدر قرار مى دهد. امام فرزندش را در آغوش مى گيرد و بر صورتش بوسه زده و به گوشش اذان مى گويد. امام دستى بر سر فرزند خويش مى كشد و مى گويد: به اذن خدا، سخن بگو فرزندم! همه هستى منتظر شنيدن سخن مهدى(عج) است. مهدى(عج) به صورت پدر نگاه مى كند و لبخند مى زند. پدر از او خواسته است تا سخنى بگويد. به راستى او چه خواهد گفت؟ او بايد چيزى بگويد كه دل پدر شاد شود. اين پدر سال ها است كه گرفتار ظلم و ستم عبّاسيان است. صداى زيباىِ مهدى(عح) سكوت فضا را مى شكند: بسم الله الرّحمن الرّحيم گويا او مى خواهد قرآن بخواند! گوش كن، او آيه پنجم سوره "قصص" را مى خواند: (وَ نُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِى الاَْرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَ رِثِينَ ) و ما اراده كرده ايم تا بر كسانى كه مورد ظلم واقع شدند، منّت بنهيم و آنها را پيشواى مردم گردانيم و آنها را وارث زمين كنيم. چرا مهدى(عج) اين آيه را مى خواند؟ چه رازى در اين آيه وجود دارد؟ من با شنيدن اين آيه به ياد خاطره اى افتادم. آيا دوست دارى آن خاطره را برايت بگويم؟ ... 🍃اللهم عجل لولیک الفرج🍃 @Mawud12
❣﷽❣ 🌹🌴 🌴🌹 (عج ) ⃣2⃣ حتماً شنيده اى پيامبر هر وقت دلش براى بهشت تنگ مى شد به ديدار فاطمه(س)مى آمد.75 پيامبر به خانه فاطمه(س) آمده بود، همه كنار پيامبر نشسته بودند. فاطمه و على و حسن و حسين(ع). پيامبر از ديدن آنها بسيار خشنود بود و با آنان سخن مى گفت. در اين ميان نگاه پيامبر به گوشه اى خيره ماند و اشك پيامبر جارى شد. همه تعجّب كرده بودند. به راستى چرا پيامبر گريه مى كرد؟ بعد از لحظاتى، پيامبر رو به آنها كرد و گفت: أنْتُم المُستَضعَفُونَ بَعدى شما بعد از من مورد ظلم و ستم واقع مى شويد.76 پيامبر از همه ظلم هايى كه در آينده نسبت به عزيزانش مى شد خبر داشت. او مى خواست تفسير اين آيه قرآن را بازگو كند. آرى، اهل اين خانه مورد ظلم و ستم واقع خواهند شد، امّا خداوند آنها را به عنوان امام انتخاب خواهد كرد. سرانجام اين خاندان پاك به حكومت جهانى خواهند رسيد و جهان را از عدالت راستين پر خواهند نمود، حكومتى پايدار كه شرق و غرب دنيا را فرا مى گيرد. اين وعده بزرگ خداست و خدا هميشه به وعده هاى خود عمل مى كند. اكنون مهدى(عج) در آغوش پدر اين آيه را مى خواند تا همه بدانند او وعده خدا را محقّق خواهد كرد. و اگر كسى اهل دقّت باشد مى تواند امروز خيلى چيزها را بفهمد. مهدى(عج) اين آيه را مى خواند تا با مادر خويش سخن بگويد. همان مادر مظلومى كه در مدينه به خانه اش حمله كردند و آنجا را به آتش كينه سوزاندند! فاطمه(س) اوّلين كسى بود كه مورد ظلم و ستم واقع شد و حقّش را غصب كردند. مهدى(عج) مى خواهد با مادرش سخن بگويد: اى مادر پهلو شكسته ام! ديگر غمگين مباش كه من آمده ام! من آمده ام تا براى اين مظلوميّت، پايانى باشم. اين وعده خداست. چرا مهدى(عج) در آغوش پدر اين آيه را مى خواند؟ چرا ياد از مظلوميّت اين خاندان مى كند؟ كيست كه مظلوميّت اين خاندان را نداند؟ تو كه خبر دارى و خوب مى دانى تا پيامبر زنده بود اين خاندان عزيز بودند; امّا وقتى پيامبر رفت، ظلم ها و ستم ها آغاز شد. مسلمانان چقدر زود روز غدير را فراموش كردند و حكومت سياهى ها فرا رسيد و چه كارها كه نكردند! خدا به پيامبرِ خود خبر داده بود كه بعد از او با فاطمه(س) چه مى كنند. دل پيامبر پر از غم شده بود. شبى كه پيامبر به معراج رفت، چشمانش به نورِ مهدى(عج) افتاد كه در عرش خدا بود. در آن هنگام خدا به پيامبر گفت: "مهدى كسى است كه با انتقام از دشمنان، دل هاى دوستان تو را شفا خواهد داد. او "لاّت" و "عُزّى" را از خاك بيرون خواهد آورد و آنها را به آتش خواهد كشيد". مى دانم مى خواهى بدانى كه "لاّت" و "عُزّى" چه هستند؟ آنها دو بُت بزرگ زمان جاهليّت بودند كه مردم آنها را به جاى خدا پرستش مى كردند. اين دو بت، نمادِ جهل مردم روزگار هستند. لاّت و عُزّى، حقيقت كسانى است كه بى جهت قداست پيدا مى كنند و بتِ مردم مى شوند و در سايه اين قداست دروغين به ظلم و ستم مى پردازند. آنها در مقابل حق مى ايستند و تلاش مى كنند تا حق را از بين ببرند. به راستى چرا بايد لاّت و عُزّى در آتش بسوزند؟ چرا خدا در شب معراج اشاره مى كند كه مهدى(عج) اين دو بت را آتش خواهد زد؟ چرا؟ شايد اين كنايه از مطلب ديگرى باشد! آيا مى خواهى با كسانى كه نمادِ لاّت و عُزّى هستند آشنا شوى؟ بيا بار ديگر به تاريخ نگاهى داشته باشيم! در شهر مدينه بعد از وفات پيامبر، حوادث زيادى روى داد، كسانى كه به عنوان جانشين پيامبر روى كار آمده بودند، ظلم و ستم را آغاز كردند... پيامبر تازه از دنيا رفته بود و دو نفر تصميم گرفته بودند از على(ع) بيعت بگيرند. دو مرد به سوى خانه وحى مى آمدند; اوّلى، رئيس بود و دوّمى، معاون! آنها به مردم گفته بودند تا هيزم زيادى جمع كنند. مردم هم به حرف هاى آنها گوش كردند و مقدار زيادى هيزم كنار خانه فاطمه(س) جمع نمودند. به راستى آنها مى خواستند با آن هيزم ها چه كنند؟ دوّمى درِ خانه فاطمه(س) را محكم زد، فاطمه به پشت در آمد: ــ كيستيد و چه مى خواهيد؟ ــ فاطمه! به على بگو از خانه بيرون بيايد، و اگر اين كار را نكند من اين خانه را آتش مى زنم ! ــ آيا مى خواهى اين خانه را آتش بزنى ؟ ــ به خدا قسم ، اين كار را مى كنم ، زيرا اين كار براى حفظ اسلام بهتر است . ــ چگونه شده كه تو جرأت اين كار را پيدا كرده اى ؟ آيا مى خواهى نسل پيامبر را از روى زمين بردارى ؟ ــ اى فاطمه ! ساكت شو ، محمّد مرده است ، ديگر از وحى و آمدن فرشتگان خبرى نيست ، همه شما بايد براى بيعت بيرون بياييد ، حال اختيار با خودتان است ، يكى از اين دو را انتخاب كنيد: بيعت با خليفه ، يا آتش زدن همه شما . .... 🍃اللهم عجل لولیک الفرج🍃 @Mawud12
غم ما این است که آفتاب عالم تابی داریم ولی افسوس که ازدیدارش محرومیم   افسوس که سیاهی گناهان؛ مارا از آن نور  جداساخته است،وصد افسوس که می دانیم  علت دوری را ولی همچنان گرفتار لذت گناهیم @Mawud12
✨🌹✨ قرآن وقتي الگو معرفي مي‌کند، بحث زن و مرد نيست. مي‌خواهد يک الگو براي همه مردم معرفي کند، مي‌گويد: حضرت آسيه، «وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْن» (تحريم/11) نه اينکه بگوييم: خديجه کبري الگوي زنان و اميرالمؤمنين الگوي مردان است. نه، هردو الگوي زنان و مردان هستند. در جامعه سعي کنيم اين پاکيزگي را حفظ کنيم. دختر خانم و آقا پسري که ازدواج مي‌کند، قبل از ازدواج خداي نکرده ارتباط نادرستي با نامحرم نداشته باشد. آنوقت اين زندگي شيرين و مستمر مي‌شود بعد از ازدواج هم همين است. نکند خداي نکرده يکوقت اين خانم يا آقا نگاهشان به مردان و زنان ديگر باشد. واقعاً زن براي مرد باشد و مرد براي زن باشد. اين جامعه را حفظ مي‌کند. در غرب چيزي به نام نظام خانواده وجود ندارد. البته نه اينکه وجود نداشته باشد. هنوز خانواده‌هايي در غرب هستند که زندگي مستمر دارند ولي شيوه تبليغات غربي بر اين نيست. انسجام نظام خانواده يک ارزش محسوب نمي‌شود. لذا رفتن به سمت خيلي از بي بند و باري‌ها عيب نيست. من شنيدم که بعضي وقتي طلاق مي‌گيرند، جشن طلاق مي‌گيرند. آدم براي چيزي که از دست داده که جشن نمي‌گيرد. وقتي يک اتفاق ناشايست در زندگي بيافتد جشن مي‌گيريد؟ مثلاً در امتحان رد شديد يک جعبه شيريني بخريد و بگوييد: در امتحان رد شدم! اين اصلاً توجيه ندارد. مبغوضيت طلاق جاي خود هست. شما نبايد بگوييد: چرا خدا اين مبغوض را قرار داده است؟ گاهي زندگي ممکن است موجب خيلي از ناملايمات شود. مبغوض يعني خدا دوست ندارد. اما خدا اين مبغوض را يک جايي راه حلي قرار داده براي اينکه ممکن است اين زندگي دوام نياورد. آنوقت ببينيد نگاه قرآن به خانواده چقدر زيباست. در سوره فرقان دعايي که من توصيه مي‌کنم بخوانيد که آخر سوره فرقان هست که صفات عباد الرحمن را مي‌شماريم، مي‌گوييم: خدايا خانواده ما را نور چشم ما قرار بده. «رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّيَّاتِنا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِينَ إِماما» (فرقان/74) نمي‌گوييم: خانواده‌هاي ما را متقي قرار بده. پيشواي متقيان قرار بده. درست است بالاترين مصداق اين آيه معصومين(عليهم السلام) است. لذا انشاءالله اگر با اين اصول وارد شويم خيلي از اصول در جامعه ما تغيير مي‌کند. خيلي از معيارهاي غلط کنار مي‌رود. 〖حجت الاسلام
🍃هر وقت از همه جا نا امید شدی بدان که کارت درست می شود. روایت دارد که خدا فرمود در عزت و جلال خودم قسم که قطع می کنم امید بنده ای را که به غیر من امید داشته باشد.
هر چه بیشتر در آمریکا ماندم (‌۵۰ سال)، بیشتر به عظمت فرهنگ ایرانی اسلامی ایران پی بردم... روی سنگی در قطعه ۲۲۹ بهشت زهرا که متعلق به شخصی به نام دکتر امیرحسین فردوس است، نوشته شده: «هر چه بیشتر در آمریکا ماندم ( ۵۰ سال)، بیشتر به عظمت فرهنگ ایرانی اسلامی ایران پی بردم. هدیه استقلال و آزادی که امام خمینی برای ایران به ارمغان آورده‌اند آنقدر عظیم است که باید تا حد جان نثاری از آن حفاظت کرد چون فقط در سایه این هدیه است که ایران می‌تواند فرهنگ خود را حفظ کرده و به بالاترین قله پیشرفت برسد.»
گاهی تحمل ، خودش نوعی سلوك است. 🍃یكي از اولياء خدا كه بسيار مرد بزرگي بود و گفته اند امام_زمان (علیه السلام) در تشييع جنازه ي او حاضر بودند ، همسر بسيار بداخلاقی داشت كه سی و پنج سال او را شكنجه ميداد ولی او تحمل ميكرد ! بله ، تحمل كنيد ، اصلا خيلی از اينها با تحمل و گذشت حل ميشود ، گاهي هم اگر تحمل شود ، مثل نماز_شب ، براي انسان سلوك الی الله است. «استاد فاطمی نیا»
🍂 🔻 دسته غواص ها رنگ می‌بازد کنار چشم تو الماس‌ها حسرت پیراهنت را می‌خورد کرباس‌ها آسمان سیمرغ زیرخاک پنهان کرده است شاهنامه برده پیش مثنوی نشناس‌ها صبح گندم‌زار زخمی بود فهمیدم که شب ماه همدست است با دندان خشم داس‌ها باز هم در کربلایی دیگر از جنس جنون بازماند از آب دست بسته عباس‌ها آبروی آینه تصویر در آیینه است خاک اقیانوس شد از دسته غواص‌ها
❣﷽❣ 🌹🌴 🌴🌹 (عج) ⃣2⃣ هیچ کس باور نمیکرد که اینان می خواهند خانه فاطمه (س) را به آتش بکشند . آنها این سخن را از پیامبر شنیده بودند:. هر کسی فاطمه را آزار دهد مرا آزار داده است ". پس چرا آنها میخواستند درِ خانه فاطمه(س) را آتش بزنند؟ امّا بار ديگر صداى دوّمى در فضاى مدينه پيچيد: ــ اى فاطمه ! اين حرف هاى زنانه را رها كن ، برو به على بگو براى بيعت با خليفه بيايد . ــ آيا از خدا نمى ترسى كه به خانه من هجوم مى آورى ؟ ــ در را باز كن، اى فاطمه! باور كن اگر اين كار را نكنى من خانه تو را به آتش مى كشم . فاطمه(س) به يارى على(ع) آمده بود، آنها چه بايد مى كردند؟ بعد از لحظاتى، دوّمى در حالى كه شعله آتشى را در دست داشت به سوى خانه فاطمه(س) آمد.86 او فرياد مى زد: "اين خانه را با اهل آن به آتش بكشيد" . هيچ كس باور نمى كرد ، آخر به چه جرم و گناهى مى خواستند اهلِ اين خانه را آتش بزنند ؟ چند نفر جلو آمدند و گفتند: ــ در اين خانه فاطمه و حسن و حسين هستند . ــ باشد ، هر كه مى خواهد باشد ، من اين خانه را آتش مى زنم . هيچ كس جرأت نداشت مانع كارهاى دوّمى شود . سرانجام او نزديك شد و شعله آتش را به هيزم ها گذاشت ، آتش شعله كشيد . درِ خانه نيم سوخته شد . او جلو آمد و لگد محكمى به در زد . فاطمه(س) پشت در ايستاده بود... صداى ناله فاطمه(س) بلند شد . دوّمى درِ خانه را محكم فشار داد ، صداى ناله فاطمه(س) بلندتر شد . ميخِ در كه از آتش، داغ شده بود در سينه فاطمه(س) فرو رفت .90 بعد از مدّتى فاطمه(س) بر روى زمين افتاد. فريادى در فضاى مدينه پيچيد: "بابا ! يا رسول الله ! ببين با دخترت چه مى كنند ". اوّلى همه اين صحنه ها را مى ديد و هيچ اعتراضى نمى كرد، چرا كه او خودش دستور اين كارها را داده بود. در آن روزِ آتش و خون، اوّلى و دوّمى با كمك هم، اين صحنه هاى دردناك را آفريده بودند. چه لزومى دارد كه من نام آنها را ببرم. تو خودت آن دو نفر را خوب مى شناسى. اكنون من سؤال مهمّ دارم: آيا آن دو نفر كه خانه فاطمه(س) را آتش زدند و او را مظلومانه شهيد كردند، نبايد سزاى كار خود را ببينند؟ اگر مهدى(عج) در آغوش پدر از مظلوميّت اين خاندان سخن مى گويد، براى اين است كه قلبش داغدار مادرش فاطمه(س) است. مهدى(عج) هنوز در آغوش پدر است. پدر، گلِ نرجس را مى بويد و مى بوسد. پدر گاه دست به چشمان زيباى فرزند خود مى كشد و گاه با او سخن مى گويد، گويا در اين لحظه، تمام شادى هاى دنيا در دل اين پدر موج مى زند. پدر دستِ كوچك مهدى(عج) را در دست گرفته و آن را مى بوسد. اين همان دستى است كه انتقام ظلم هايى را كه بر حضرت زهرا(س) و فرزندان او شده است، خواهد گرفت. بايد اين دست را بوسه زد. اين دست، دست خداست. اين همان دست است كه همه زمين را پر از عدل و داد خواهد كرد در حالى كه پر از ظلم و ستم شده باشد. همسفرم! آيا آنچه را من مى بينم تو هم مى بينى؟ پدر قدم هاى مهدى(عج) را غرق بوسه مى كند! اين كار چه حكمتى دارد؟ من تا به حال كمتر ديده يا شنيده ام كه پدرى، پاىِ فرزندش را ببوسد. وقتى امام عسكرى(ع) بر پاى مهدى بوسه مى زند در واقع، تمام هستى بر قدم هاى مهدى(عج) بوسه مى زند. به راستى در اين كار چه رمز و رازى نهفته است؟ من بايد براى تو گوشه اى از قصّه معراج را بگويم: پيامبر به معراج رفته بود. او هفت آسمان را پشت سر گذاشته و به ملكوت رسيده بود. ... 🍃الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج🍃
❣﷽❣ 🌹🌴 🌴🌹 (عج) ⃣2⃣ پيامبر به معراج رفته بود. او هفت آسمان را پشت سر گذاشته و به ملكوت رسيده بود. او از حجاب ها عبور كرده و به ساحت قدس الهى رسيده بود و خدا با او سخن گفت: "اى محمد ! تو بنده من هستى و من خداى تو ! تو نورِ من در ميان بندگانم هستى ! من كرامت خويش را براى اَوصياى تو قرار دادم". پيامبر در جواب گفت: "اَوصياى من، چه كسانى هستند؟". خطاب رسيد: "به عرش من نگاه كن!". پس پيامبر به عرش نگاه كرد و در آنجا نورهايى را ديد كه بسيار درخشان بودند. اين ها نور دوازده امام(ع) بودند. در كنار نور آنها نور فاطمه(س) قرار داشت. خدا در عرش خود سيزده نور (على و فاطمه، حسن و حسين(ع) و بقيه امامان تا مهدى(عج) را قرار داده بود. پيامبر نگاه كرد و در ميان همه اين نورها، يكى را ديد كه ايستاده است و نور او از همه درخشنده تر است. به راستى اين نور كه بود؟ خداوند به پيامبر خود گفت: "اين همان مهدى است، او قائم است، همان كه انتقام خون دوستان مرا مى گيرد و ظهورش دل هاى مؤمنان را شفا مى بخشد. او دين مرا زنده مى كند". امام عسكرى(ع) بوسه بر پاى مهدى(عج) مى زد و اين براى ما سؤال شد. اكنون مى توانيم به سؤال خود جواب بدهيم: از همان لحظه اى كه خدا نور مهدى(عج) را در عرش خود آفريد آن نور ايستاده بود، او "قائم" بود. واژه "قائم" به معناى "ايستاده" است. اصلاً وجود مهدى(عج) براى قيام و ايستادن است. هستى او براى برخاستن و قيام است. بى جهت نبود كه چون امام صادق(ع) نام مهدى(عج) را شنيد از جا برخاست و دست بر سر گذاشت. چه زيباست كه تو هم وقتى نام او را مى شنوى از جاى خود بلند شوى و به نشانه احترام دست بر سر بگيرى. آرى، امشب امام عسكرى(ع) بر پاى مهدى(عج) بوسه مى زند، اين پاى مبارك، نمادِ حاكميّت خداست، نمادِ پايان ظلم است. نماد آزادى و آزادگى واقعى بشر است. هنوز پرندگانى سبز رنگ بالاى سر مهدى(عج) در حال پروازند. به راستى اين ها از كجا آمده اند؟ چقدر زيبايند! حكيمه همين سؤال را مى خواهد از امام عسكرى(ع) بپرسد: ــ سرورم! اين پرندگان از كجا آمده اند؟ ــ عمّه جان! اين ها پرنده نيستند، اين ها فرشتگان هستند. ــ اينجا چه مى كنند؟ ــ خبر به آنها رسيده است مهدى(عج) به دنيا آمده است. آنها آمده اند تا فرمانده خود را بينند. زمانى كه مهدى(عج) ظهور كند اين فرشتگان به يارى او خواهند آمد و در واقع سربازان او خواهند بود. گويا اين فرشتگان از كربلا به سامرّا آمده اند. معمولاً فرشتگان در آسمان ها هستند، چه شده است كه اين فرشتگان از كربلا به اينجا آمده اند؟ شايد فكر كنى كه اين فرشتگان براى زيارت امام حسين(ع) به كربلا آمده بودند و وقتى خبر تولّد مهدى(عج) را شنيدند به اينجا آمدند؟ آيا موافقى براى رسيدن به جوابِ بهتر به گذشته سفر كنيم. به 194 سال قبل... طوفان سرخ میوزيد، دشت پر از خون بود، لاله ها بر زمين افتاده بودند. امام حسين(ع) غريبانه، تنها و تشنه در وسط ميدان ايستاده بود. او از پشت پرده اشكش به يارانِ شهيد خود نگاه مى كرد. همه پر كشيدند و رفتند. چه با وفا بودند و صميمى! طنينِ صداى امام در دشت پيچيد: "آيا يار و ياورى هست تا مرا يارى كند؟" هيچ جوابى نيامد. كوفيان، سرِ خود را پايين گرفتند. آرى! ديگر هيچ خداپرستى در ميان آنها نبود، آنها همه عاشقان دنيا بودند و به سكّه هاى طلاى يزيد فكر مى كردند. فرياد غريبانه را پاسخى نبود امّا... صداى غربت حسين(ع)، شورى در آسمان انداخت. فرشتگان تاب شنيدن نداشتند. حسين(ع) بى يار و ياور مانده بود. در يك چشم به هم زدن، چهار هزار فرشته به كربلا آمدند. آنها به حسين(ع)گفتند: "اى حسين! تو ديگر تنها نيستى! ما آمده ايم تا تو را يارى كنيم، ما تمام دشمنان تو را به خاك و خون مى نشانيم". همه آنها، منتظر اجازه امام حسين(ع) بودند تا به دشمنان هجوم ببرند. امّا امام به آنها اجازه مبارزه نداد. همه فرشتگان تعجّب كردند. آنها گفتند: ــ مگر تو نبودى كه در اين صحرا فرياد مى زدى: "آيا كسى هست مرا يارى كند". اكنون ما به يارى تو آمده ايم. ــ من ديدار خدا را انتخاب كرده ام. مى خواهم تا با خون خود، درخت اسلام را آبيارى كنم. آن روز اسلام به خون حسين(ع) نياز داشت. اگر او شهيد نمى شد يزيد اسلام را نابود مى كرد و هيچ اثرى از آن باقى نمى گذاشت. اين خون حسين(ع) بود كه جانى تازه به اسلام بخشيد. ... 🍃اللهم عجل لولیک الفرج🍃 @Mawud12
❣﷽❣ 🌹🌴 🌴🌹 (عج) ⃣2⃣ بعد از شهادت حسين(ع)، اين چهار هزار فرشته در كربلا ماندند، آنها منتظرند تا مهدى(عج) به دنيا بيايد تا به ديدارش بيايند. آنها سربازان مهدى(عج) هستند و آماده اند تا در هنگام ظهورش او را يارى كنند. الله اكبر! الله اكبر! اين صداى اذان صبح است كه به گوش مى رسد، وقت نماز است. دو فرشته از طرف خدا به زمين مى آيند. اين دو از بزرگ ترين فرشتگان آسمان ها هستند. گويا يكى از آنان جبرئيل است و ديگرى روح القدس! جبرئيل را كه مى شناسى؟ همان فرشته اى كه امين وحى است و آيات قرآن را بر پيامبر نازل كرد. روح القدس هم فرشته اى است كه در شب قدر نازل مى شود. آيا مى دانى آنها براى چه آمده اند؟ آنها آمده اند تا مهدى(عج) را به آسمان ها ببرند. او را به عرش ببرند، هم اكنون خدا مى خواهد مهدى(عج) را ببيند. شايد بگويى كه خدا در همه جا هست، پس چرا فرشتگان مى خواهند مهدى(عج)را به عرش ببرند؟ شنيده اى كه پيامبر هم در شب معراج به آسمان ها سفر كرد. او به ملكوت خدا رفت و در آنجا خدا با او سخن گفت. به راستى چرا خدا پيامبر را به معراج برد؟ خدا مى توانست با پيامبرش در روى زمين سخن بگويد. خداوند مى خواست تا همه اهل آسمان ها، مقام پيامبر را با چشم خود ببينند. خدا پيامبر خود را به يك مهمانى مخصوص دعوت كرده بود. روز نيمه شعبان آغاز شده است و خدا يك مهمان عزيز دارد. خدا آخرين حجّت خودش را مى خواهد به همه فرشتگان و اهل آسمان ها نشان بدهد. در اين لحظه، بهترين و بزرگ ترين فرشتگان آمده اند تا مهدى(عج) را از هفت آسمان عبور دهند و او را به عرش خدا ببرند. امام عسكرى(ع) فرزندش را به جبرئيل و روح القدس مى دهد و خودش مشغول نماز صبح مى شود. اين چنين است كه سفر آسمانى مهدى(عج) آغاز مى شود... نگاه كنيد! اين زيباترين تابلويى است كه من كشيده ام. از هر پيامبر در او علامتى است. از هر نقشى در او نشانى است و از هر گلستان در او گلى! من با دست خودم او را آفريده ام. اى جبرئيل بشتاب! اى روح القدس برخيز! برويد، زود هم برويد، مهدى مرا برايم بياوريد. "قائم" را به نزد من آوريد. همان كه صاحب الأمر، صاحب العصر، صاحب الزّمان است. او پسر پيامبر من و فرزند على و فاطمه است... گل نرجس چقدر تماشايى است! فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ. من باغبانى هستم كه در وجود اين گل، زيبايى همه گل ها را نهاده ام. من مى خواهم با يك گل، بهار بياورم، آن هم بهارى كه خزانى ندارد. فرشتگانم! همه بر او سلام كنيد كه او بهارِ هستى است. * * * رسم است وقتى نوزادى به دنيا مى آيد او را روى دست فاميل و دوستان قرار مى دهند و هر كسى هديه اى به عنوان چشم روشنى مى دهد. معلوم است هر كس كه اين نوزاد را بيشتر دوست داشته باشد هديه و چشم روشنىِ بهترى مى دهد. هيچ كس مهدى(عج) را به اندازه خدا دوست ندارد. خدا از اوّل هستى، منتظر آمدن اين گل بود. به همه پيامبرانش مژده آمدن او را داده بود. اكنون، مهدى(عج)، مهمان خدا شده است. به راستى خدا به او چه هديه و چشم روشنى خواهد داد؟ جبرئيل متحيّر ايستاده است، فرشتگان منتظرند، همه هستى، منتظر است. مهدى(عج) در پيشگاه خدا ايستاده است. كه ناگهان، از غيب صدايى مى رسد: "مَرحَباً بِكَ عَبْدى..." * * * خدا با مهدى(عج) با زبان عربى سخن گفت. مى دانم دوست دارى بدانى معناى اين جمله چه مى شود. همسفرم! ترجمه اين جمله اين است: "خوش آمدى بنده من!". مى بينم كه نگاهم مى كنى؟ تو به اين ترجمه ساده قانع نمى شوى و انتظار دارى تا اين جمله را براى تو بيشتر توضيح بدهم. عزيزم! براى توضيح اين عبارت بايد مثالى بزنم: فرض كن چند روزى است كه با يك نفر آشنا شده اى. يك روز در خانه نشسته اى و صداى زنگ خانه را مى شنوى. بلند مى شوى و در را باز مى كنى. مى بينى همان دوست جديد توست. او را به داخل دعوت مى كنى و به او مى گويى: "خوش آمدى". امّا يك وقت است يك دوستى دارى كه سال هاست او را مى شناسى. او عزيزترين رفيق توست. او در زندگى بارها در مشكلات به تو كمك مادى و معنوى كرده است. تو خيلى مديون او هستى و مدّتى است او را نديده اى و دلت برايش تنگ شده است. فرض كن كه او الآن درِ خانه را مى زند، برمى خيزى و به سوى درِ خانه مى روى. باور نمى كنى. ذوق مى كنى. او را در بغل مى گيرى. اشك شوق مى ريزى و با تمام وجودت مى گويى: "خوش آمدى". تو به هر دو نفر خوش آمد گفتى; امّا اگر تو عرب زبان بودى، براى اين دو موقعيّت هرگز از يك جمله استفاده نمى كردى! ادامه دارد...... 🍃اللهم عجل لولیک الفرج🍃 @Mawud12
🍂 هیچ می‌دانی بسیجی سرجداست هیچ میدانی«دوعیجی»درکجاست؟ این صدای بوستانی پرپر است این زبان سرخ نسلی بی‌سر است تو چه می‌دانی که جای ما کجاست تو چه می‌دانی خدای ما کجاست ؟
💐 امیر المومنین علی (عليه السلام) : 🌷 چون سختی ها به نهایت رسد، گشایش پدید آید، و آن هنگام كه حلقه های بلا تنگ گردد آسایش فرا خواهد رسید. 📚 نهج البلاغه،حدیث343
🔴سرکرده فرقه خرافی _ انحرافی حلقه به معنی واقعی کلمه بی سواد است😐 ⚡️لطفا به مطلب زیر توجه بفرمایید:👇 ❌ کارشناس آگاه پرونده ی طاهری، در اینباره به خبرنگار خبرگزاری رسا چنین توضیح داد: در جلسه ای که فیلم آن نیز موجود است، یکی از همکاران که مطالعات قرآنی بالایی دارد، به طاهری گفت:《شما که به معانی واژه های عربی علم نداری، چرا از قرآن برای گفته هایت استفاده می کنی؟ مثلا در مورد آیت الکرسی که آمده است،《لا تاخذه سنه و لا نوم》را، سن و سال خداوند معنا می کنی.》طاهری در جواب حرفی برای گفتن نداشت. همکار ما در ادامه سخنانش گفت:《در کلام عرب، کلمات با توجه به اعراب شان معانی مختلفی دارند و نمی توان به دلیل شباهت شان به کلمات فارسی، آنها را با معانی فارسی برابر دانست؛ مثلاََ، عبارت《ابطال العرب》که در عرب به کرّات به کار رفته است، به نظر شما یعنی چه؟》طاهری که به نظر خود از منبع آگاهی روح القدس! برخوردار بود و فکر می کرد معنای درست را بیان می کند، بی تامل جواب داد:《یعنی باطل کننده عرب》؛ اما وی با تاسف گفت:《نخیر! ابطال (جمع بطل)، یعنی قهرمانان، قهرمانان عرب ...》 📚 منبع: (پایین صفحه ۲۷۹ کتاب《حلقه اسارت》) 🌐 پایگاه تخصصی مقابله با عرفان حلقه و عرفان های کاذب و دشمن شناسی
☠توجه توجه توجه : 👇👇👇 ⚫️ ... طاهری در دوره تشعشع دفاعی در بحث طلسم و روش به کارگیری افراد از غیر ارگانیک ها چنین توضیح می دهد: 《یک شگردی دارند آنها برای کارشان، از یک طرف تسخیر می کنند آن موجود غیر ارگانیک را، خصوصا جن را (که تسخیر موجودات غیر ارگانیک، خودش فوت و فن خاص خودش را دارد). بچه اش را گروگان نگه می دارند و خودش را می فرستند دنبال ماموریت و او موظف است که ماموریت محوله را انجام بدهد. همه طلسم ها موکل های مخصوص به خودشان را دارند؛ یعنی با جاری شدن طلسم، با آمدن آن شکل، لوح نوشته و حتی خطوطی که ظاهراََ می گوییم خب این چهارتا خط است دیگه؛ ولی همین ها یک کانکشن را با یک جایی برقرار می کند و موجود غیر ارگانیکی را فعال می کند و این می آید در زندگی ما؛ یک جایی به نفع ما کار انجام می دهد و یک جایی هم قرار است به ضرر ما کار انجام دهد.》: (جزوه دوره تشعشع دفاعی/ ص: ۳۴) ✔️ این توضیحات طاهری اگرچه درباره طلسم و روش آن است، چنان با قاطعیّت و اشراف ِکامل، بدون تردید و بدون منبع یا نقل قول بیان می شود که گمان مخاطب را به اینکه طاهری حتماََ تجربه تسخیر را داشته است، بیشتر می کند! همچنین این مطلب که غیر ارگانیک جایی به نفع ما کار انجام می دهد (احتمال درمان به کمک غیرارگانیک ها) و یک جایی هم قرار است به ضرر ما کار انجام دهد (برون ریزی ها و تبعات و بدحالی بعد از دفاعی) این گمان را تشدید می کند ... 📚منبع: حلقه اسارت، ص:۳۲۸ و ۳۲۹ 👽سرکرده فرقه شیطانی حلقه، خودش این کاره است و با جن های کافر کار کرده و آنها را وارد زندگی مریدان خود نموده است و به وضوح می بینیم مریدانش از نظر اعتقادی و نیز از نظر جسمی و روانی، در وضعیت خوبی به سر نمی برند ... 👽 🌐 پایگاه تخصصی مقابله با عرفان حلقه و عرفان های کاذب و دشمن شناسی 🆔 https://t.me/mafaz_news
روپرت مرداک یهودی صاحب بزرگترین رسانه های جهان : برای نابودی ایران باید در خصوص کلمه ی مقدس به نام خانواده هزینه کرد و من قصد دارم تا موضوع مادر را در دستور کار خود قرار دهم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آمدم بگویم: نیستید که ببینید قایق نفس‌ما چطور به گِل نشسته... اما یادم آمد هستید و می‌بینید این در گِل ماندمان را.... پس به رسم خلوص و مردانگی‌تان نجاتمان دهید از دنیا زدگی..
✅ساعات‌ بین‌ الطلوعین‌؛ یعنی‌، از طلوع‌ فجر تا طلوع‌ آفتاب‌ از ساعات‌ بهشتی‌ است‌. خوابیدن در این زمان آثار بدی دارد. 🔺صورت را زرد و زشت می کند 🔺موجب غلبه ی صفرا می شود 🔺کم خونی می آورد 🔺روزی را کم می کند 🔺موجب فقر می شود 🔹خواب بین الطلوعین به اندازه ای مضر و شوم است که رسول خدا(ص) می فرماید: زمین ناله نمی کند جز ناله کردنش برای سه چیز : 1⃣خون حرامی که روی آن ریخته میشود 2⃣شستن بدن از زنا کردن 3⃣خوابیدن روی آن قبل از طلوع خورشید 📚من‌لا‌یحضره‌الفقیه،ج۳،ص۲۰
🚨 رهبر انقلاب در دیدار فرماندهان نیروی دریایی ارتش: 👈 کاری کنید که دشمنانِ ایران حتی جرأت تهدید این ملت بزرگ را نداشته باشند 🔻 حضرت آیت الله خامنه‌ای فرمانده کل قوا ظهر امروز (چهارشنبه) در دیدار فرماندهان و مسئولان نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، تکیه بر نیروی انسانی ، مؤمن و پُر انگیزه را در همه بخش‌های کشور از جمله نیروهای مسلح دانستند و با تأکید بر لزوم کار مضاعف و افزایش آمادگی‌ها، خاطرنشان کردند: هر چه می‌توانید توانایی‌ها و آمادگی‌های خود را افزایش دهید تا دشمنانِ ایران حتی جرأت تهدید این ملت بزرگ را نداشته باشند. 🔸 در این دیدار که به‌مناسبت ۷ آذر روز نیروی دریایی برگزار شد، فرمانده کل قوا با اشاره به صف‌آرایی جبهه‌ای وسیع از دشمنان و رقبا در مقابل جمهوری اسلامی، گفتند: وجود این واقعیت در کنار ضرورت جبران عقب‌ماندگی‌ها، نشان‌دهنده لزوم کار مضاعف و فوق‌العاده در همه بخشهای نظام از جمله در نیروی دریایی است. 🔹 ایشان پیشرفت‌های ارتش و بویژه نیروی دریایی از ابتدای انقلاب اسلامی تا به امروز را عظیم و شگفت‌آور خواندند و افزودند: نسل کنونی نیروی دریایی به ابتکار و توانایی‌های خود عمیقاً ایمان دارد و تحقق پدیده‌هایی همچون الحاق ناوشکن سهند و زیردریایی‌های فاتح و غدیر به ناوگان دریایی، بشارت‌دهنده امکان پیشرفت‌های روزافزون است. 🔸 حضرت آیت الله خامنه‌ای افزایش آمادگی نیروهای مسلح را موجب بازدارندگی و ترس دشمنان دانستند و گفتند: جمهوری اسلامی قصد آغاز جنگ با کسی را ندارد اما باید آنچنان توانایی‌های خود را افزایش دهید تا دشمن نه تنها از حمله به ایران بیمناک و هراسان باشد بلکه به برکت همبستگی، و حضور مؤثر نیروهای مسلح در میدان، سایه تهدید نیز از سر ملت ایران دور شود. ۹۷/۹/۷ 🍃اللهم عجل لولیک الفرج🍃 @Mawud12
✔️اهمیت درخواست معرفت از خداوند در زمان غیبت… ✍،امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند : 🌟إنَّ لِلغُلامِ غَيبَةً قَبلَ أن يَقومَ……غَيرَ أنَّ اللّهَ عَزّوجلّ يُحِبُّ أن يَمتَحِنَ الشّيعَةِ فعِندَ ذلكَ يرتابُ المُبطَلونَ . ▪️آن جوان پیش از آنکه قیام کند , غیبتی دارد…ولی خدای عزوجل دوست دارد که شیعه را امتحان نماید ؛ پس در آن هنگام (زمان غیبت) اهل باطل به تردید می افتند . 🌟راوی (زراره) از امام علیه السلام می پرسد:اگر من آن زمان را درک کردم , چه وظیفه ای دارم ؟ حضرت چنین پاسخ می دهند: ▪️إن اَدرَكتَ هذا الزَّمانِ فادعُ بِهذا الدُّعاءِ : اللّهم عَرِّفني نفسكَ فانّكَ إن لم تُعرّفني نَفسكَ لم اَعرِف نَبِيَّكَ ، اَللّهمُ عَرِّفني رَسولك ، فإنّكَ إن لَم تُعَرِّفني رسولَكَ ، لَم اَعرِف حُجَّتَك ، اَللّهمَّ عَرِّفني حُجَّتكَ ، فإنّكَ إن لَم تُعَرِّفني حُجّتكَ ضَللتُ عن ديني . 🌟اگر این زمان را درک کردی , این دعا را بخوان: خدایا ! معرفت خود را به من ارزانی دار , که اگر خود را به من معرفی نکنی , من پیامبر تو را نمی شناسم ؛ خدایا ، معرفت رسول خود را به من ببخش ؛ که اگر رسول خود را به من معرفی نکنی , من حجت تو را نمی شناسم . خدایا ! معرفت حجت خود را به من عطا فرما ، که اگر حجت خود را به من معرفی نکنی , از دین خود گمراه می شوم. 📚اصول کافی،کتاب الحجه،باب فی الغیبه،ح۵ 🍃اللهم عجل لولیک الفرج🍃 @Mawud12
‌ 💎 یعنی اینکه اگر یک هفته مخفیانه از همه کارهای ما فیلم گرفتند و گفتند اعمال هفته گذشته ات در تلویزیون پخش شده، ناراحت نشویم... ☺ ‌ "آیت الله مجتهدی (ره)" 🍃اللهم عجل لولیک الفرج🍃 @Mawud12