✅ قدرشناسی و سپاس
دربارهٔ نام کتاب «خانهای در بهشت» و متن تقدیمنامهٔ آن، با شما عزیزانم مشورت کردم. بزرگواری فرمودید و نظر دادید.
همهٔ دیدگاههایتان را بهدقت خواندم و بر دیدهٔ منّت نهادم و بهرهها بردم.
از شمایان، همگیتان، سپاسگزارم. پاداشتان را از خداوند سبحان میطلبم.
إنَّهٌ وَلیٌّ النِعَم.
علیاکبر مظاهری
۲۲ مرداد ۱۴۰۰
📌برای دنبال کردن رسانههایمان به لینک زیر مراجعه کنید:
🌐 zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🔹عبرتهای کرونایی
🖋 مناجاتی پناهجویانه از جناب آقای علی ترابی، فرهنگی فرهیخته، از تیران - اصفهان
خدایا! نمیدانیم کرونا چیست؛
زنگ هشدار است؟
بلاست؟
یا تنبیهی است برای تنبه بندگانت؟!
خدایا! اگر امتحان است، سنگین است. توانش را نداریم!
اگر هشدار است، به رحمانیت و رحیمیتت قسم که بیدار شدیم.
اگر بلاست، به قادریتت سوگند، بلا را دور گردان!
خداوندا! به بزرگیت قسم چنان بیدار شدیم که دیگر نه اتومبیلهای رنگارنگ چشمانمان را خیره میکند، نه خانههای آنچنانی دلهایمان را میلرزاند!
معبودا! از خوابی سنگین بیدار شدیم و فهمیدیم که اگر عزیزانمان، دوستانمان، خانوادههایمان نباشند، نه ثروتی لذتی دارد و نه مقامی آرامشی!
خداوندا! ما را ببخش و بپذیر که بندگان ناتوانت را تابی برای تحمل این بار گران، در توان نیست. پس خودت پناهشان ده، که جز درگاه پرمهرت پناهی ندارند!
چه تلخ است دنیای بدون شادی، بدون دوست، بدون خنده!
چه سرد است دنیای پر از اضطراب، پر از ناامیدی!
ایزدا! شادی و باهمبودنها را به جمع ما باز گردان و از تقصیراتمان بگذر!
یا دافعالبلاء! ادفع عنا هذا البلاء و
اشف کل مریض.
۲۴ مرداد ۱۴۰۰
📌برای دنبال کردن رسانههایمان به لینک زیر مراجعه کنید:
🌐 zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
از گرمای هوا.pdf
1.41M
🔹از گرمای هوا تا تجربهٔ ناکامی
🖋نویسنده: سعیده اسماعیلپور
📝 منتشرشده در شمارهٔ ۱۴۰ ماهنامهٔ «خانهٔ خوبان»، مرداد ۱۴۰۰
✔️ فایل پیدیاف
📌برای دنبال کردن رسانههایمان به لینک زیر مراجعه کنید:
🌐 zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🔹از گرمای هوا تا تجربهٔ ناکامی (۱)
🔸پرخاشگری را بشناسید و با آن مقابله کنید
🖊 نویسنده: خانم سعیده اسماعیلپور، مقطع فوقلیسانس روانشناسی
با تشکر از جناب استاد دکتر برزو امیرپور
🔹پرخاشگری، رفتاری است که منجر به آزار و درد میشود. پرخاشگری را نباید با جرأتمندی اشتباه گرفت، اما بسیاری از مردم، کسانی را که جرأتمندانه برای دفاع از حقوقشان ایستادگی میکنند و از بیعدالتیهای واقعی یا خیالی شکایت میکنند یا بیش از حد، جاهطلب هستند، افرادی پرخاشگر قلمداد میکنند. حال آنکه پرخاشگری واقعی، با قصد آزار رساندن به دیگران انجام میشود. هر عمل خشونتآمیز، ممکن است فیزیکی یا کلامی باشد و به هدف برسد یا نرسد. آنچه اهمیت دارد، قصد و نیت است. به همین دلیل است که اگر کسی شیشهٔ نوشیدنی را به سمتتان پرتاب کند و شما طوری جاخالی بدهید که شیشه به سرتان نخورد، عملی پرخاشگرانه محسوب میشود، اما اگر هنگام عبور از خیابان، رانندهای بهطور غیرعمد با شما تصادف کند، یک عمل پرخاشگرانه به حساب نمیآید؛ با اینکه صدمهٔ حاصل از آن بسیار بیشتر از آسیب ناشی از پرتاب شیشهٔ نوشیدنی بوده است.
خشونت، شکل شدید پرخاشگری است و در جنگها، قتلها یا حمله و تجاوز روی میدهد. با این حال، پرخاشگری فیزیکی، تنها راهی نیست که مردم از طریق آن یکدیگر را آزار میدهند. اقدامات مخفیانهای مانند غیبت، شایعهپراکنیهای نادرست در مورد فرد مورد نظر، دوری جستن از او، بیتوجهی یا ناسزاگویی نیز نوعی از پرخاشگری است که روابط را خدشهدار میکند.
🔹انواع پرخاشگری
۱. پرخاشگری خصمانه: پرخاشگری خصمانه، به عملی گفته میشود که در آن، پرخاشگری، از احساس خشم، نشأت میگیرد و هدفش صدمه رساندن به دیگری و رنجاندن او است.
۲. پرخاشگری ابزاری: در پرخاشگری ابزاری، قصد آسیب رساندن به دیگری وجود دارد، اما به جای ایجاد درد و ناراحتی، وسیلهای برای رسیدن به هدف میشود. مثلاً در فوتبال حرفهای، بازیکن خط دفاع، برای متوقف کردن حریف (مهاجم) معمولاً هر کاری میکند و با فرد حامل توپ، مقابله مینماید. این کار، معمولاً شامل وارد کردن ضربهٔ عمودی به حریف است و به او کمک میکند تا راه حریف را سد کند و توپ را در اختیار بگیرد. این، نوعی از پرخاشگری ابزاری است.
🔹برخی از علتهای پرخاشگری
* شالودهٔ زیستی پرخاشگری در میان انسانها:
یکی از عوامل اثرگذار در پرخاشگری در مردان، میزان هورمون تستوسترون است. پژوهشها حاکی از آن است که زیاد بودن تستوسترون با پرخاشگری بیشتر همراه است. این موضوع نشان میدهد که پرخاشگری در آدمیان، اساس زیستی دارد. همچنین نظریهٔ یادگیری اجتماعی-شناختی معتقد است که ما رفتارهای اجتماعی، اعم از پرخاشگری یا نوعدوستی را تا حد زیادی با مشاهدهٔ دیگران و تقلید از آنها یاد میگیریم. این یادگیری، یادگیری مشاهدهای نام دارد. هنگامی که کودکان به والدین خود یا سایر بزرگسالان نگاه میکنند، فریاد کشیدن، لگد زدن و سایر اعمال پرخاشگرانهٔ آنان را تحسین و تقلید میکنند.
* تأثیر درد و گرما:
بسیاری از ما وقتی با چکش به انگشت شستمان ضربه میزنیم، برافروخته میشویم و میخواهیم به نزدیکترین چیزی که در دسترسمان قرار دارد، حمله کنیم. در طی یک آزمایش که با تأکید بر این خصلت، طراحی شده بود، دانشجویانی که دستشان را کاملاً در آب سرد یا گرم فرو برده بودند و احساس درد میکردند، بیشتر از کسانی که درد نداشتند، پرخاشگری میکردند.
شکلهای دیگر ناراحتی جسمی، نظیر گرما، رطوبت، آلودگی هوا، ازدحام و بوهای نامطبوع نیز رفتارهای پرخاشگرانه را افزایش میدهند.
تجزیه و تحلیل آشوبها در ۷۹ شهر، در طول سالهای ۱۹۶۷ تا ۱۹۷۱ نشان داد که آشوب و اعتراض، بیشتر در روزهای گرم روی میدهد. هرچه تعداد روزهای گرم سال بیشتر باشد، احتمال وقوع جرائم خشونتآمیز هم بیشتر است.
* الکل:
رابطهٔ بین الکل و رفتار پرخاشگرانه کاملاً مشخص شده است. الکل، موجب کاهش اضطراب و بازداریهای اجتماعی میشود و از سطح هوشیاری فرد میکاهد. اگر هوشیار باشید و کسی از روی انگشت پای شما رد شود، متوجه میشوید این کار او عمدی نبوده است، اما اگر مست باشید، ممکن است آرامش خود را از دست بدهید و به او پرخاش کنید؛ چون گویی او عمداً پای شما را لگد کرده است.
🔸ادامهٔ مطلب را در پُست بعدی بخوانید.
📌برای دنبال کردن رسانههایمان به لینک زیر مراجعه کنید:
🌐 zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🔹از گرمای هوا تا تجربهٔ ناکامی (۲)
* ناکامی:
بر اساس فرضیهٔ ناکامی- پرخاشگری، رفتار پرخاشگرانه، نتیجهٔ مستقیم ناکامی است و بالعکس؛ یعنی وجود ناکامی، همیشه سبب بروز پرخاشگری میشود.
از زمان ارائهٔ این فرضیه به بعد، روانشناسان زیادی در این باره تحقیق کردهاند. یکی از آثار این تحقیقات، اصلاح فرضیهٔ ناکامی-پرخاشگری بود که از سوی برکوینز عرضه شد. این تئوری، دو بخش مهم را به تئوری اولیهٔ ناکامی-پرخاشگری اضافه کرد:
اول اینکه هر عمل پرخاشگرانهای صرفاً نتیجة ناکامی نیست و عوامل دیگری در بروز آن دخیل هستند؛ بنابراین پرخاشگری میتواند در غیاب ناکامی هم ظاهر شود. برای مثال، ممکن است فرد از عمل پرخاشگرانهٔ خود برای جلب توجه یا محبت دیگران استفاده کند.
دوم اینکه رابطهٔ بین ناکامی و پرخاشگری، ضعیفتر از آن چیزی است که مطرح شده است. با این توصیفات، ناکامی، دلیل عمدهٔ پرخاشگری است. در واقع ناکامی زمانی روی میدهد که فرد، در راه رسیدن به یک هدف یا لذت مورد انتظار، متوقف شود.
🔹مقابله با پرخاشگری
عدهای از اشخاص، پرخاشگری و زورگویی را تقبیح نمیکنند، بلکه آن را نشانهٔ شهامت و قدرت در فرد میدانند. این افراد، رفتار پرخاشگرانهٔ دیگران را موجه، مثبت و حتی لازم میدانند؛ در حالی که باید با پرخاشگری، مقابلهٔ جدی داشت. برای کنترل پرخاشگری باید ریشه و علت آن را کشف کرد. حرف زدن با شخصی دیگر در مورد احساساتی که منجر به پرخاشگری میشوند، برای درمان این حالت، مفید خواهد بود. گاهی نیز با تغییر حرفه و سبک زندگی، میتوان از احساسات منفی پرخاشگری دور شد. استراتژیهای مختلفی برای درمان این مشکل وجود دارند؛ مانند اینکه میتوان شیوههای برقراری ارتباط صادقانه و صریح را یاد گرفت تا از پرخاش و تهاجم در ارتباط با دیگران دور ماند؛ اما اگر پرخاشگری را درمان نکنید، شدت و میزان آن بیشتر میشود. در صورتی که ریشه و علت پرخاشگری را بدانید، راحتتر میتوانید پیگیر درمان آن شوید.
پایان
📌برای دنبال کردن رسانههایمان به لینک زیر مراجعه کنید:
🌐 zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
پیوند_خانواده_و_اما_حسین_ع_رادیو_معارف_91_09_01.mp3
16.59M
🔹 خانواده و امام حسین
🎙 رادیو معارف
🔸 برنامهٔ پیوند
🎤 علیاکبر مظاهری
#امام_حسین
#پیوند
#رادیو_معارف
#خانواده
۲۶ مرداد ۱۴۰۰
📌برای دنبال کردن رسانههایمان به لینک زیر مراجعه کنید:
🌐 zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🍃 یا علیاصغر!
... وسط بیابون بنزین تموم کردیم.
خونوادهم توی ماشین بودن. تقریباً نزدیک ظهر بود و هوا خیلی گرم.
گالن چهارلیتری رو برداشتم و اومدم کنار ماشین وایستادم. شروع کردم به دستبالاکردن واسه ماشینایی که بهسرعت از کنارم رد میشدن.
ساعتی گذشت و کسی نایستاد.
کلافه شده بودم. از من بدتر، زن و بچههام توی ماشین خیلی از این وضعیت شاکی بودن.
بازم سعی خودم رو کردم، ولی فایده نداشت.
یه دفعه فکری به ذهنم رسید.
سرم رو داخل ماشین کردم و به خانومم گفتم بچهٔ شیرخوارم رو بده.
پرسید میخوای چیکار کنی؟
گفتم مگه نمیبینی کسی نگه نمیداره که بهمون بنزین بده؟! شاید بهخاطر بچه نگه دارن.
بهمحض اینکه بچه رو بغل گرفتم، دیدم یه ماشین هجدهچرخ، من رو که دید، بهسرعت نگه داشت و پایین پرید و با یه کلمن آب بهسمت ما دوید. نفسزنان گفت: چی شده؟ بچه تشنشه؟
گفتم: نه. دوساعتیه اینجا وایستادیم برای بنزین. دیدم کسی نگه نمیداره، بچه رو بغل کردم.
اشک توی چشمای راننده حلقه زد. گفت: مرد حسابی، تو که میدونی ما شیعهها به اینجور صحنهها حساسیم. چرا با دل ما بازی میکنی؟!
نشست کنار ماشین.
من و خونوادهم دیگه حالمون رو نفهمیدیم و شروع کردیم به گریه.
نمیدونم چندتا ماشین نگه داشتن تا ببینن چه اتفاقی افتاده، ولی همین رو میدونم هیچوقت، هیچوقت، دیگه اون لحظهٔ روضه رو یادم نمیره؛ لحظهای که امام حسین علیهالسلام نگاه کرد، دید گلوی علیاصغرش... .
🍂یا علیاصغر!
۱۴۰۰/۵/۲۷
📌برای دنبال کردن رسانههایمان به لینک زیر مراجعه کنید:
🌐 zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
پیوند_خانواده_و_اهل_بیت_رادیو_معارف_91_09_08.mp3
16.96M
🔹 خانواده و اهلبیت علیهمالسلام
🎙 رادیو معارف
🔸 برنامهٔ پیوند
🎤 علیاکبر مظاهری
#اهلبیت
#پیوند
#رادیو_معارف
#خانواده
۲۹ مرداد ۱۴۰۰
📌برای دنبال کردن رسانههایمان به لینک زیر مراجعه کنید:
🌐 zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
✳ گمشدهٔ ما خداست!
✅ یک طلاق، به ازای دو ازدواج، در استان تهران!
🔹طبق آمار اعلامی سازمان ثبت احوال:
در استانهای تهران، البرز و مازندران، به ازای هر ۲ ازدواج، ۱ طلاق صورت میگیرد.
🔹نسبت ازدواج به طلاق، در دو استان تهران و البرز، پایینترین عدد در سطح کشور است.
۲۹ مرداد ۱۴۰۰
📌برای دنبال کردن رسانههایمان به لینک زیر مراجعه کنید:
🌐 zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🔹 آیتالله سیدجواد طالقانی، استاد اخلاق ما، از این جهان رفت. رضوان الاهی بر ایشان.
۲۹ مرداد ۱۴۰۰
📌برای دنبال کردن رسانههایمان به لینک زیر مراجعه کنید:
🌐 zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹چه نوشدارویی!
🖋 دکتر محدثه زجاجی، متخصص داخلی
امشب که دارم اینها را برایتان مینویسم، حال عجیبی دارم. مریض، پشت مریض. فریاد، پشت فریاد. جا نداریم!
من بیمارانم را چهکار کنم؟! ما چهکار کنیم که جا نداریم؟ بخوابانیم کف زمین؟ (دیالوگ مکرر این روزها).
الآن بالای سر یک خانم ۳۵ ساله بودم. حالش خیلی بد بود. به پرستار گفتم ببریدش آی.سی.یو.
بیمار چیزی از پشت ماسک گفت. نفهمیدم. سرم را بردم نزدیک. گفتم جانم؟
بریده بریده گفت: از آی.سی.یو میترسم. نتوانست جملهاش را کامل کند. به سرفه افتاد. اشکهایش سرازیر شد. با او حرف زدم. آرامش کردم. گفتم مطمئنم خوب میشوی. وقتی از اتاق آمدم بیرون، چشمهای خودم هم خیس بود، چون مطمئن نیستم که خوب شود.
نمیدانم اسمش را چی بگذارم؛ مرگ دستهجمعی؟ قتلعام؟ کشتار دستهجمعی؟ ولی همهٔ کسانی که دارند میمیرند (588)، یکسالونیم، بدون واکسن، دوام آورده و زنده بودند.
این حقشان نیست. این حق مردم من نیست.
نوشدارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی!
نیمهٔ مرداد ۱۴۰۰
#واکسن
📌برای دنبال کردن رسانههایمان به لینک زیر مراجعه کنید:
🌐 zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
جنگ و صلح همسران (۵)
🔹زبان زنان - خشم مردان
🔸کاوشی در ریشههای نزاع همسران
🖋نویسنده و مشاور: علیاکبر مظاهری
🔹از پدیدههای ناخوشایندی که در مشاورهها مشاهده میکنم این است که خانمها، ضد شوهرانشان، بسیار بدگویی میکنند. از گله و شکایت و درددل بیشتر است؛ بسیار بیشتر. ابتدا با عنوان «طرح مسئله» سخن میگویند؛ بهقول خودشان، «مشکل زندگیشان» را بیان میکنند، اما بهزودی سخنانی میگویند که حیرت میکنم.
به ایشان میگویم: نکوشید همسرتان را نزد من محکوم کنید، چون من قاضی نیستم و حکم نمیدهم.
همگیشان، بیاستثنا، میگویند:
«نه! نمیخواهم او را محکوم کنم، میخواهم مشکل زندگی ما را بدانید تا کمکمان کنید... .»
اگر به ایشان بگویم قاضی هستم و میخواهم حکم صادر کنم، هرچه میتوانی از همسرت بد بگو، بیش از آنچه گفتهاند، چیزی ندارند؛ یعنی همهچیز را گفتهاند. او را کاملاً لجنمال کردهاند.
گاهی با خود میاندیشم: چرا چنین است؟ مگر اینان همسر، محرم، یاور و شریک زندگی هم نیستند؟!
پاسخی نمییابم. پاسخهایی مییابم، اما هیچکدام قانعم نمیکند.
به روزگاران پیشین که میاندیشم و در ذهنم میکاوم، هیچ زمانی را مانند اکنون نمییابم. مگر چه شده؟ چه چیزی تغییر کرده که خانمهای اکنون، بسیار بیش از خانمهای نسل قبل، از همسرشان بد میگویند؟ پاسخ واضحی نمییابم.
🔹اما مردان!
مردانی نیز از همسرشان بد میگویند، اما نه در ابتدا، بلکه پس از آن که ما میخواهیم مسئلهشان را بگویند. ایشان - تقریباً - بیست درصد خانمها از همسرشان بدگویی میکنند.
اینکه خانمها پرسخنتر از آقایاناند، درست. اینکه خانمها ریزبینتر از آقایاناند، درست. اینکه خانمها عاطفیتر از مرداناند، درست. اما اینهمه بدگویی از شوهران، طبیعی نیست.
🔹خشم مردان
مردان، بر اثر تحقیر زنان و تندزبانی ایشان، به خشم میآیند؛ خشمی که بدل به کینه میشود و لجبازی، و سپس حس انتقامجویی را در آنان برمیانگیزد و بهتدریج از همسرشان متنفر میشوند.
🔹صحنهای هولناک
این صحنهٔ هولناک را ببینید:
بدزبانی زنان، تحقیر مردان، خشم مردان، بدگویی هر دو، آبروریزی زنان، کینه بهدلگرفتن مردان، شکستن اقتدار مردان، تحقیرشدن مردان، لجبازی هر دو، مجادلههای بیامان… و در نهایت، دلسردی هر دو و تباهی زندگی.
🔹برخی از عوامل
۱. دخالت خانوادهها:
در نسلهای پیشین، خانم، وقتی ازدواج میکرد، از خانوادهاش فاصله میگرفت. حتی اگر در یک شهر بودند، زود به زود همدیگر را ملاقات نمیکردند. ممکن نبود. اما اکنون تلفنهای سیمدار (ثابت) و بیسیم (موبایل)، خانم را وسط خانهٔ مادرش قرار میدهد. هر روز و حتی هر ساعت، با هم در ارتباطاند.
در این حالت، یکیدیگر از ضعفهای اخلاقی خانواده آشکار میشود؛ مادر خانم، دخترش را ضد دامادش تحریک میکند. کثیری از نزاعهای همسران، برآمده از ارتباط تنگاتنگ با خانوادههاست.
در مشاورههایم، کمتر نزاعی را از همسران دیدهام که رگههایی و سرنخهایی پنهان و آشکار، از دخالت خانوادههایشان در آن نباشد؛ بهخصوص از ناحیه مادر خانم و نیز مادر آقا.
گاهی در عجب میشوم که اینان چگونه دلشان میآید آشیانهٔ فرزندانشان را چنین به آتش بکشند؟!
این از نشانههای ضعف اخلاق در جامعهٔ ماست.
🔸دنبالهٔ عوامل را در پست بعدی بخوانید.
۱ شهریور ۱۴۰۰
📌برای دنبال کردن رسانههایمان به لینک زیر مراجعه کنید:
🌐 zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🔹خداوندگار اندیشه و قلم
🖋 استاد ابوالفضل طریقهدار
استاد محمدرضا حکیمی (١٣١۴-١۴٠٠) پژوهشگر، اندیشور، ویراستار، ادیب و مجتهد نامآشنای کشور، جان به جانآفرین تسلیم کرد. وی از تبار «بیدارگران اقالیم قبله» بود، که با آگاهی و عشق به آموزههای علوی بهسوی «سرچشمهٔ خورشید» میتاخت. دلبستگی او به تشیع، «امواج غدیر» را در میان تودهها جاری میساخت و «فاطمیات» او اندیشههای فاطمی را تفسیر میکرد.
سالکی که زمزمههایش از جنس «واژههای لاهوتی» صحیفهٔ سجادیه بود. عاشورا را با «قیام جاودانه» به تصویر کشید. این ادیب فرزانه با قلم زیبا و دانش گسترده، «ادبیات و تعهد» را معنا کرد و به معرفی «دانش مسلمین» اهتمام ورزید. او مروج فرهنگ بود و به امکان دسترسی رایگان و آسان «نان و کتاب» بهعنوان، خوراک جسم و جان تأکید میورزید. همت او در «جامعهسازی قرآنی» و دغدغهٔ اصلیاش عدالت و توحید بود و بهحق، فیلسوف عدالت و مرزبان توحید، لقب گرفت.
اندیشههای عدالتخواهانهٔ خود را در مجموعهٔ چندجلدی «الحیاة» بهطرز شگفتی ارائه کرد. و بدینسان عمر پربار ۸۶ سالهاش، پیوسته در گسترش دانایی و عدالتخواهی سپری شد. نام و یادش برای همیشه جاودان.
🔹(یادآوری: عبارتهای داخل گیومه، نام کتابهای استاد است)
📌برای دنبال کردن رسانههایمان به لینک زیر مراجعه کنید:
🌐 zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🔸بنا به پیگیری برخی از مخاطبان عزیز، لینک پنج شماره از مطلب «جنگ و صلح همسران» را «از کانال تلگرام» در اینجا میآوریم.
☘همراهیتان را قدردانیم.
🔹جنگ و صلح همسران (۱):
https://t.me/mazaheriesfahani_ir/1982
🔹جنگ و صلح همسران (۲):
https://t.me/mazaheriesfahani_ir/1994
🔹جنگ و صلح همسران (۳):
https://t.me/mazaheriesfahani_ir/1995
🔹جنگ و صلح همسران (۴):
https://t.me/mazaheriesfahani_ir/2002
🔹جنگ و صلح همسران (۵):
https://t.me/mazaheriesfahani_ir/2045
۲ شهریور ۱۴۰۰
📌برای دنبال کردن رسانههایمان به لینک زیر مراجعه کنید:
🌐 zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹سر دلبران!
خوشتر آن باشد که سر دلبران
گفته آید در حدیث دیگران
🔹تمجید وزیر خارجه از دکتر ظریف
📌برای دنبال کردن رسانههایمان به لینک زیر مراجعه کنید:
🌐 zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🔹تربیت رشیدانه (۱)
🖋نویسنده: علیاکبر مظاهری
🔸طرح یک سؤال
بشریت، بر اثر چه عاملی، بیشترین خسارت را میخورد؟
از ناحیهٔ جنگها؟ یا بر اثر بلاهای طبیعی؟
یا از جانب بیماریها؟
یا از ناحیهٔ سوانح رانندگی؟
نه!
بزرگترین خسارت بر انسانیّت، از این ناحیه است که:
افراد بشر، با استعدادهای فراوان و گوناگون، به این جهان میآیند و قابلیت رشد و پیشرفت در زمینههای مختلف را دارند، اما این استعدادها و قابلیتها یا اصلاً زمینهٔ بروز و شکوفایی پیدا نمیکنند، یا بر اثر عواملی، نابود میشوند، یا برای شکوفایی و ثمردهی، زمینهٔ مناسب نمییابند؛ در نتیجه، مقدار کمی از آن استعدادها به نتیجه میرسند و بقیه به هدر میروند.
بنا بر مثال: خانوادهای را که دارای پنج فرزند باشد در نظر بگیرید: فرزند اول این خانواده، استعداد آن را دارد که انسان برجستهای مانند «امام خمینی» شود.
فرزند دوم، این قابلیت را دارد که مانند خانم «امین» شود.
فرزند سوم، مانند «ادیسون»
فرزند چهارم، مانند خانم «ماریکوری» (کاشف رادیوم)،
فرزند پنجم، مانند پروفسور «محمود حسابی».
حال اگر عواملی مانع بروز و شکوفایی استعدادها و لیاقتهای این پنج فرزند شود و نگذارد به آن حدی که شایستگی آن را دارند، برسند و در نتیجه افرادی معمولی بارآیند و هیچ اثر مثبت و مهمی از آنان ظهور نکند و زندگی عادی و بیثمری را طی کنند و از دنیا بروند، چه خسارت بزرگی به این خانواده و جامعهٔ انسانی وارد شده است؟
خانوادهها و جوامع بشری، همین وضع را دارند. و این است بزرگترین خسارت برای بشریت!
نبود روشهای صحیح تربیتی و وجود شیوههای غلط، بزرگترین لطمهها را به خانوادهها و جوامع بشری میزند.
اگر قابلیتها و استعدادهای افراد، با تحقیرها و توهینها و کتکزدن و ترساندن و نزاعهای پدر و مادر و دیگر «آفتهای تربیتی»، تباه نمیشد، معلوم میشد که چه انسانهای برجستهای در جامعهٔ ما و جوامع دیگر ظهور میکردند.
اگر نهال تواناییها و لیاقتهای فرزندان ما، بر اثر کمبود محبت و احترام، یا هجوم آفتهای تربیتی نمیخشکید، جامعهٔ انسانی اینقدر از کمبود انسانهای لایق، در فقر نبود.
🔸رسالهٔ تربیتی
برای یادگرفتن مسائل دینی و عمل به آنها، «رسالهٔ عملیه» وجود دارد و افراد و خانوادههای متدین، «احکام شرعی»شان را از آن میآموزند و وظیفهٔ دینی خود را مطابق آن، عمل میکنند.
چرا نباید «رسالهٔ تربیتی» نیز داشته باشیم و خانوادهها «احکام تربیتی» را بهعنوان دستورهای دینی فرا بگیرند و فرزندانشان را مطابق آن «رسالهٔ تربیتی» پرورش دهند؟
مگر اهمیت احکام تربیتی، کمتر از احکام شرعی است و مگر مسائل تربیتی، بخشی از همان مسائل شرعی نیست؟
آیا آموختن مسائل تربیتی، مانند آموختن مسائل نماز و روزه، واجب نیست؟
مگر هدف از آموختن مسائل شرعی و عمل به آنها، رسیدن به سعادت انسان نیست؟!
آیا هدف از آموختن مسائل تربیتی و عمل به آنها، غیر از سعادت انسان است؟
برخی از مردمان، به احکام رسالهٔ عملیه کاملاً پایبندند و با دقت و وسواس به آنها عمل میکنند؛ اما به مسائل تربیتی فرزندانشان اهمیتی نمیدهند و گویا اینها را واجب نمیدانند.
جداکردن مسائل تربیتی و اخلاقی از مسائل فقهی و شرعی، ناشی از نوعی «انحراف عقیدتی» است.
اهمیت مسائل تربیتی و اخلاقی، هرگز کمتر از مسائل طهارت و تیمم و وضو نیست.
اسلام، دین زندگی است و از هدفهای اصلی آن، رساندن انسان به سعادت، در دنیا و آخرت است. رسیدن به این رستگاری، بدون رعایت مسائل تربیتی و اخلاقی، ممکن نیست.
قرآن، کتاب انسانسازی است و ساختن انسان، بدون آموختن قوانین صحیح تربیتی و اجرای صحیح آنها ممکن نیست.
آیا زمانی جامعهٔ ما به جایی میرسد که در کنار «رسالهٔ عملیه»، «رسالهٔ تربیتی» نیز قرار گیرد و خانوادههای ما، همانگونه که به احکام شرعی خود بهعنوان وظیفهٔ دینی عمل میکنند، به احکام تربیتی نیز بهعنوان وظیفهٔ دینی عمل کنند؟
الاهی که چنین شود.
🔹ادامهٔ مطلب را در پست بعدی بخوانید.
۶ شهریور ۱۴۰۰
📌برای دنبال کردن رسانههایمان به لینک زیر مراجعه کنید:
🌐 zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🔹تربیت رشیدانه (۲)
🖋نویسنده: علیاکبر مظاهری
🔸سرمایهٔ تربیت
رهتوشهٔ راه تربیت و سعادت و هدایت را خداوند در وجود نوزاد به ودیعت نهاده و آن، «فطرت توحیدی» است. یعنی خمیرمایهٔ یکتاپرستی و زمینهٔ کسب کمالات معنوی را نوزاد با خود به این جهان میآورد.
این فطرت توحیدی، زیربنای ارزشها و خوبیهاست؛ اما والدین و مربیان باید آن را پرورش دهند و موانع شکوفاییاش را بردارند. نگذارند دچار «آفتزدگی» شود و اگر دچار آفتی شد، «آفتزدایی» کنند. این است معنای تربیت.
پیامبران الاهی نیز برای تربیت بشر، همین کار را میکردند.
خداوند، دربارهٔ این سرمایهٔ الاهی فرموده است:
«فِطرَةَ اللهِ الَّتی فَطَرَ النّاسَ عَلَیها»؛ خداوند مردمان را براساس فطرت خدایی آفریده است.
امام صادق (علیهالسّلام) نیز در این خصوص فرموده است:
«کُلُّ مَولُودٍ یُولَدُ عَلَی الفِطرَةِ»؛
هر نوزادی بر مبنای سرشت خدایی متولد میشود.
🔸مراحل تربیت
برای تربیت کودک و نوجوان و رساندن آنان به مدارج عالی انسانی، نیز برای استفادهٔ شایسته از استعدادها و قابلیتهای نهفته در وجود آدمی، پیمودن سه مرحله، لازم است:
۱. مرحله کشف:
مربی لایق، ابتدا باید استعدادهای نهفتهٔ درونی فردِ تحتِ تربیتِ خود را کشف کند تا بتواند مراحل بعدی را بپیماید.
آدمیان، دارای استعدادهای یکسان نیستند؛ بلکه استعدادهای گوناگونی در وجود افراد مختلف نهفته است که شناسایی آنها برای تربیت مطلوب، ضرورتی حتمی است.
امام صادق (علیهالسّلام) در اینباره فرموده است:
«اَلنّاسُ مَعادِنُ کَمَعادِنِ الذَّهَبِ وَ الفٍضَّة»؛ مردمان، معدنهایند، چونان معادن طلا و نقره.
همانگونه که معدنها انواع گوناگون دارند، انسانها نیز دارای استعدادهای مختلفاند.
نخستین مرحلهٔ مواجهه با آنها، مرحلهٔ «کشف و شناسایی» است.
بسیاری از استعدادهای آدمیان، حتی برای خود آنان، ناشناخته میماند. وظیفهٔ پدر و مادر و مربی است که با دقت و مهارت، به جستوجو و کشف آنها بپردازند.
۲. مرحله استخراج:
پس از شناسایی استعدادها، نوبت به استخراج آنها میرسد؛ همانگونه که پس از کشف معدن، نوبت استخراج آن است.
استخراج استعدادها، یعنی آنها را از حالت «قوّه» به «فعل» درآوردن.
۳. مرحلهٔ هدایت:
پس از کشف و استخراج، مرحلهٔ «هدایت» فرامیرسد؛ همانگونه که پس از کشف و استخراج معدن، نوبت شکلدهی و استفادهٔ مطلوب از آن میرسد.
مربی لایق، که نیروهای متربّی را به فعلیت رسانده است، اکنون باید آنها را در مسیری شایسته، هدایت کند؛ همانگونه که مواد استخراج شده از معدن را ذوب میکنند و در قالبها میریزند تا شکل بگیرد و قابل استفاده شود.
▫️مثالی دیگر:
مردمان یک روستا، از کمآبی در رنجاند. میاندیشند: ما که خواهان آسایشیم، باید در پی آب برآییم.
سپس در کوهها و دشتهای اطراف روستا، به جستوجوی آب برمیخیزند. پس از کندوکاوهایی، در دامنهٔ کوهی، آثاری از آب مییابند (مرحلهٔ کشف)،
اما سنگها مانع بیرون آمدن آب شدهاند. باید سنگها را شکافت و موانع را زدود.
ابزار کار را فراهم میکنند و دل سنگها را میشکافند. ناگاه آب فَوَران میزند (مرحلهٔ استخراج).
خب، خدا را شکر که آب بهدست آمد؛ اما هنوز مردم روستا سیراب نشدهاند، زیرا آب چشمه، پراکنده شده و به روستا نرسیده.
کانالی لازم است تا آب را به روستا برساند و از هدررفتن آن جلوگیری کند.
نقشهٔ یک جوی را میکشند و از نزدیکترین راه میان چشمه و روستا، نهری میسازند. و چنین میشود که آب به روستا میرسد و مردمان از آن بهرهمند میشوند (مرحلهٔ هدایت).
۷ شهریور ۱۴۰۰
📌برای دنبال کردن رسانههایمان به لینک زیر مراجعه کنید:
🌐 zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🔹میراث شهید رجایی
🖋نویسنده: علیاکبر مظاهری
آن روز که شهید رجایی، برای گرفتن رأی اعتماد، به مجلس آمده بود، آنجا بودم (نماینده نبودم، مهمان بودم).
او فرزند مجلس بود. مجلس ایثار کرد و او را، برای نخستوزیری، به ملت هدیه داد.
نمایندگان موافق و مخالف سخن گفتند. سپس شهید رجایی پشت تریبون رفت.
فکر میکنید چه گفت؟
از خودش و دولتش دفاع کرد؟ نه!
به مخالفانش پاسخ داد؟ نه!
برنامههایش را تشریح کرد؟ نه!
او به نمایندگانی که در دفاع از او سخن گفته بودند و شاید اندکی تند شده بودند، «تذکر برادرانه» داد و سفارش به مراعات اخلاق کرد.
«سخن تند» در آن روزگار، مانند امروز نبود. کسی به کسی فحش نداده بود. کسی بر سر کسی فریاد نزده بود. کسی بر چهرهٔ کسی پنجه نکشیده بود. شاید کسی اندکی بلند سخن گفته بود.
در آن روزگار، «تو»گفتن، «فحش» بهحساب میآمد.
آری؛ آن «مرد باادب»، به مدافعانش تذکر برادرانه داد و خواهش کرد که سخن تند نگویند.
اگر فیلمها و صوتهای آن جلسه موجود نبود، خوانندگان جوان ما، که آن روزگار را ندیدهاند، این حکایت را افسانه میپنداشتند.
آری؛ حقا که آن «حقیقت»، در این دوران، «افسانه» است!
ادب مرد بِه ز دولت اوست.
اخلاقم آرزوست... .
۸ شهریور ۱۴۰۰
📌برای دنبال کردن رسانههایمان به لینک زیر مراجعه کنید:
🌐 https://zil.ink/Mazaheriesfahani_ir
یکیدیگر از عبرتهای کرونایی را به قلم دکتر مصطفی جلالیفخر بخوانید:
https://www.instagram.com/p/CTL3FRrD-zw/?utm_medium=copy_link
📌برای دنبال کردن رسانههایمان به لینک زیر مراجعه کنید:
🌐 https://zil.ink/Mazaheriesfahani_ir
🔹جنگ و صلح همسران (۶)
🔸 «نَه» به سرزنش («نه»ی هفتم)
🖋 نویسنده: علیاکبر مظاهری
▫️ملامت و تربیت
در ساحت «تربیت»، جایی برای «ملامت»، وجود ندارد. کسانی که ملامت (سرزنش، نکوهش) را در تربیت به کار میگیرند، اشتباه میکنند و نتیجهٔ معکوس میگیرند.
این سخن امام صادق(علیهالسلام) را ببینیم:
«لُو عَلِمَ النّاس کَیفَ خَلقَ اللهُ هذا الخَلق، لَم یَلُن اَحَدٌ اَحَدا»؛ اگر مردمان میدانستند که خداوند، آدمیان را چگونه آفریده است، هیچکس هیچکس را سرزنش نمیکرد. (الکافی، جلد ۳، صفحهٔ ۱۱۳، دارالحدیث)
این حدیث به اندازهٔ یک کتاب صدصفحهای، سخن گفته است.
آفرینش آدمیان گوناگون است. خداوند هرکس را برگونهای آفریده است. هرکس خلقتی ویژه دارد.
اینکه روانشناسان و دانایان، کمتر با مردمان درمیپیچند یا هیچ درنمیپیچند، دلیلش آن است که ایشان، تا اندازهای، ذات آدمی را میشناسند و دلایل رفتار و گفتار و کردار آدمیان را میدانند.
▫️ملامت در جامعهٔ ما
شوربختانه اعتراف میکنیم که سرزنش، در جامعهٔ ما، خانوادههای ما و تربیت ما، جایگاه بلندی دارد. آدمیان، در این جامعه، از آغاز زندگی اینجهانیشان، زیر بارش سنگین سرزنش قرار دارند؛ از خردسالی، کودکی، نوجوانی، جوانی، میانسالی، کهنسالی و تا همیشهٔ این زندگی.
این عنصر نامطلوب، چنان در ساختار رفتاری ما حضور دارد که گویی جزو ذات خلقت است و بدون آن نمیشود زندگی کرد.
▫️ملامت در روابط همسران
بسیاری از همسران، نه! بیشتر ایشان، نه! همهٔ آنان، اِلا برخیشان، عنصر ملامت را در روابط خود لحاظ میکنند؛ به زبان میآورند، با نگاهشان میفهمانند، با رفتارشان نشان میدهند، و با این شیوهٔ ناپسندیده، از روزگارشان دمار برمیآورند.
در زمان ما، که دانش مردمان افزون شده و بنابر قاعده، باید کردارهای نادرستمان کمتر شده باشد، اما در برخی از عرصهها چنین نشده، بلکه سیر قهقرایی داریم. در سابق، مثلاً پنجاه سال پیش، همسران، این همه همدیگر را سرزنش نمیکردند.
اکنون ما، در مشاهدهها و مشاورههایمان، شاهد حجم انبوهی از ملامتهای همسرانیم.
سرزنش، به تنهایی، میتواند نفس زندگی را بگیرد. دلها را برنجاند. کینه ایجاد کند. عزتنفس را پایین کشاند و به نزدیک صفر برساند، بدون اینکه ذرهای سودمند باشد.
آدم خردمند، بر مبنای محاسبهٔ عقلش، سودمندی یا زیانمندی کردارها و پدیدهها را محاسبه میکند و چنین نتیجه میگیرد که سودمندیها را بگیرد و زیانمندیها را رها کند. اما ما، در سرزنش، چنین نمیکنیم. یعنی ما عاقل نیستیم؟!
سرزنشگر، عاقل نیست؛ زیرا کاری را میکند که هیچ بهره ندارد و همهاش زیان است.
▫️پرسشی و پاسخهایی
اینجا همسران میپرسند:
پس در برابر رفتارهای ناشایسته همسرمان چه کنیم؟
پاسخ:
۱. مطمئنید که کردار او ناشایسته است؟ شاید از دید شما ناشایسته باشد، اما بهواقع، چنین نباشد. بسیاری از ناشایستگیها، از تفکر ما منشأ میگیرد. در تفکر دیگران چنین نیست. او کاری میکند که به نظر خود شایسته است. بهواقع هم شایسته است، اما پندار ما و سلیقهٔ ما آن را نمیپسندد. پس باید تفکر و پندار و سلیقهٔ خود را وارسی کنیم. شاید ما اشتباه میکنیم.
۲. ریشهیابی کنیم. چرا او چنین میکند؟ ریشهٔ این کردار او از کجا تغذیه میکند؟
ریشهیابی کردارها، کار عاقلان است. هیچ عملی، بدون عامل نیست. شاید بدرفتاری او برخاسته از بدکرداری ما باشد. شاید عمل او، عکسالعمل رفتار ماست. شاید از چیزی رنج میبرد. شاید دردی دارد که نمیخواهد یا نمیتواند بیان کند. شاید عامل وراثتی دارد؛ ژنتیکی است، ناخواسته به او سرایت کرده. شاید بیمار است. و هزار شاید دیگر.
▫️وسواس
بنابر مثال: یک آدم وسواسی، قابلسرزنش نیست. سزاوار توبیخ نیست. ناخواسته وسواسیگری میکند. بیمار است. از والدین و نیاکانش به او ارث رسیده. کجفهمی مسائل شرعی یا بهداشتی یا پزشکی باعث وسواس او است. اضطراب دارد. استرس بر او وارد شده است. سرزنشهای ما و دیگران وسواسش را تشدید کرده. درمان نکرده. درمانگرش دانا و توانا نبوده. و هشتاد عامل دیگر.
▫️نکته
ما، وسواسیها را، در یک جا تذکر میدهیم (تذکر، نه ملامت)، و آن جایی است که تن به درمان نمیدهد. راهکارهای درمانگرش را نمیپذیرد. اگر دارودرمانی لازم است، دارو مصرف نمیکند، یا درمان را کامل نمیکند. در این مورد ویژه، تذکر ناصحانه لازم است، نه نکوهش بدرفتارانه.
۱۱ شهریور ۱۴۰۰
📌برای دنبال کردن رسانههایمان به لینک زیر مراجعه کنید:
🌐 zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
هدایت شده از سایبان مهر
❌❌در برابر رفتارهای ناشایسته همسرمان چه کنیم؟
👇پاسخ
✔️ مطمئنید که کردار او ناشایسته است؟ شاید از دید شما ناشایسته باشد، اما بهواقع، چنین نباشد. بسیاری از ناشایستگیها، از تفکر ما منشأ میگیرد. در تفکر دیگران چنین نیست. او کاری میکند که به نظر خود شایسته است. بهواقع هم شایسته است، اما پندار ما و سلیقهٔ ما آن را نمیپسندد. پس باید تفکر و پندار و سلیقهٔ خود را وارسی کنیم. شاید ما اشتباه میکنیم.
✔️ ریشهیابی کنیم. چرا او چنین میکند؟ ریشهٔ این کردار او از کجا تغذیه میکند؟
ریشهیابی کردارها، کار عاقلان است. هیچ عملی، بدون عامل نیست. شاید بدرفتاری او برخاسته از بدکرداری ما باشد. شاید عمل او، عکسالعمل رفتار ماست. شاید از چیزی رنج میبرد. شاید دردی دارد که نمیخواهد یا نمیتواند بیان کند. شاید عامل وراثتی دارد؛ ژنتیکی است، ناخواسته به او سرایت کرده. شاید بیمار است. و هزار شاید دیگر.
✔️وسواس
بنابر مثال: یک آدم وسواسی، قابلسرزنش نیست. سزاوار توبیخ نیست. ناخواسته وسواسیگری میکند. بیمار است. از والدین و نیاکانش به او ارث رسیده. کجفهمی مسائل شرعی یا بهداشتی یا پزشکی باعث وسواس او است. اضطراب دارد. استرس بر او وارد شده است. سرزنشهای ما و دیگران وسواسش را تشدید کرده. درمان نکرده. درمانگرش دانا و توانا نبوده. و هشتاد عامل دیگر.
✅ نکته
ما، وسواسیها را، در یک جا تذکر میدهیم (تذکر، نه ملامت)، و آن جایی است که تن به درمان نمیدهد. راهکارهای درمانگرش را نمیپذیرد. اگر دارودرمانی لازم است، دارو مصرف نمیکند، یا درمان را کامل نمیکند. در این مورد ویژه، تذکر ناصحانه لازم است، نه نکوهش بدرفتارانه.
🖊 استاد علی اکبر مظاهری
#جشنواره_سایبان_مهر،منبع ۴ مسابقه
@sayehbanemehr
🔹پس از عاشورا چه کنیم؟
✍️نویسنده: استاد ابوالفضل طریقهدار
در پاسخ به این سؤال، دو دیدگاه وجود دارد:
١.سیدبنطاووس، دانشمند بزرگ شیعه، که کتاب «لهوف» وی، در ایام محرم در دست هر واعظ و مداح و روضهخوانی هست، مینویسد: «ما در دههٔ اول محرم، باید محزون و اندوهگین باشیم، ولی پس از عاشورا، که امام حسین و یارانش به فیض شهادت نائل شدند، ما هم باید در این سرور شرکت کنیم و از حالت عزا خارج شویم» (الاقبال بالاعمال، ج٣، ص ٩٠،مؤسسهٔ بوستان کتاب، ١٣٨٧).
برخی عارفان دیگر نیز همین دیدگاه را دارند؛ از جمله مولوی در مثنوی، دفتر ششم، هنگام مشاهدهٔ عزاداری مردم حلب، خطاب به آنان میگوید که چرا محزونید، شاد باشید، چون خسرو دین، بند دنیا را شکسته و به خدا رسیده است: «...چونکه ایشان خسرو دین بودهاند/وقت شادی شد چو بشکستند بند»
٢.دیدگاه دوم میگوید: پسندیده این است که شیعیان در دو ماه محرم و صفر، از شادی و سرور، خودداری کنند؛ حتی ازدواج و عقد در این ایام هرچند از نظر شرعی اشکال ندارد، ولی *برکتی* در آن نیست . (ر. ک: الشعائر الحسینیه، آیتالله میرزاجواد تبریزی، ص۴۴، دار الصدیقه الشهید، ١٣٩٠)
برخی دیگر از فقیهان ارجمند، همنظر با دیدگاه فوق، اما نرمتر فرمودهاند: بهتر است دههٔ اول محرم و دههٔ اربعین به عزاداری بپردازند و در بقیهٔ ایام، آزادند؛ هرچند (همچنانکه) میان مردم، متعارف است، مراسم جشن عقد و عروسی را در تمام محرم و صفر، بهعنوان احترام، ترک کنند. (آیتالله مکارم، پایگاه اطلاعرسانی و بعضی مراجع دیگر).
در نظر اخیر، سخن از «بیبرکتی» نیست.
🔸برخی با برداشت اشتباه از این دیدگاهها، در دو ماه محرم و صفر، حالت عزا دارند، لباس سیاه را از تن بیرون نمیکنند، به سر و صورت خود اعتنایی ندارند و حتی مجلس محدود عقد شرعی و بدون سر و صدا را برنمیتابند.
همسر یکی از اقوام میگفت: به شوهرم بگو، که دو ماه، یکسره سیاه نپوشد. همان روزهای خاص بعد از عاشورا عزادار باشد. واقعاً خسته شدیم. همهٔ خانه دو ماه سیاهپوش است.
۱۷ شهریور ۱۴۰۰
📌برای دنبال کردن رسانههایمان به لینک زیر مراجعه کنید:
🌐 zil.ink/mazaheriesfahani