🔴 افسردگی پاییزی (۱) #بازنشر
🔻 مشاورهٔ روانشناسی
🖋#نویسنده_و_مشاور: #علیاکبر_مظاهری
🔸 پرسش
آقا یا خانمی گفته و پرسیدهاند: تابستان که گذشت و وارد پاییز شدیم، اندکاندک، از نشاطم کاسته شد و اکنون دلم گرفته و احساس افسردگی و دلمردگی میکنم. آنچه بیشتر آزارم میدهد، اندوهی است که در دلم لانه کرده و شادمانیام را ربوده است. تحمل این اندوه بیدلیل، برایم دشوار است. چه کنم؟
🔹 پاسخ ما
تحلیل مسئله:
چون در فصل پاییز، روزها کوتاه میشود و آسمان گاهی ابری میگردد، نور کمتری به زمین میتابد. هوا نیز سرد میشود. از اینرو، انرژی کمتری به زمین و آدمی میرسد و همین، باعث افسردگی خفیفی میشود.
همگان این افسردگی ملایم را احساس میکنند، اما کسانی که زمینهٔ پذیرش اندوه و افسردگی را دارند، آنرا بیشتر لمس میکنند و گاهی آسمان دلشان ابری میشود و قطرههای اشک، در چشمانشان مینشیند.
🔹اینک پاسخ به پرسش و بیان راهکارهایی برای عبور از این حالت ناخواستنی:
۱. خود را نورافشانی کنید.
در معرض تابش آفتاب قرار گیرید؛ راهرفتن در آفتاب، خوابیدن زیر نور آفتاب، ورزش در زیر آفتاب، دریافت آفتاب از در و پنجره.
درها را باز کنید. پنجرهها را بگشایید.
یک دسته کلید است به زیر بغل عشق/
از بهر گشاییدن ابواب رسیده!
پردهها را کنار بزنید. در سایه و تاریکی نمانید. تا میتوانید از نور و انرژی خورشید استفاده کنید.
۲. ورزش کنید.
ورزش، در زدودن این حالت نامطبوع و ایجاد نشاط، بسیار مؤثر است. هر نوع و هر مقدار از ورزش، مفید است، اما ورزش عرقریزان، تأثیری معجزگون دارد.
۳. فعالیت کنید.
بیکار نمانید. راکد نشوید. از خود کار بکشید. خود را به جنبش و جوشش وادارید. بیکاری و رکود، خمودگی میآورد و کوشش و خروش، شادابی میزاید و امید میافزاید.
۴. نوشیدنیهای گرم بنوشید.
به تکرار، نوشیدنیهای گرم، بلکه نزدیک به داغ، بنوشید. انواع چای، دمنوشها، قهوه و هر نوشیدنیای را که دلپسندتان است، دمبهدم، بنوشید.
۵. تنها نمانید.
بخش عمدهای از تنهاییتان را با کسانی که دوستشان دارید پر کنید؛ با افراد مثبتاندیش و امیدمند.
۶. اخبار نشنوید و نبینید.
بنیان نخستین رسانههای خبری را بر «سیاهنمایی» نهادهاند. این رسانهها، در نشر اخبار و مطالب نگرانکننده و دلهرهآور، حریصاند و به پخش خبرها و مسائل آرامشبخش و امیددهنده، بیرغبتاند.
تا جای ممکن، از تیررس اخبار بگریزید. اگر ناچارید یا دوست دارید که از اخبار باخبر باشید، هر شبانهروز فقط یکبار کافی است.
۷. فیلمهای اندوهناک نبینید.
بسیاری از فیلمها و سریالها اندوهافکن و ناامیدکنندهاند.
تأثیر فیلم، تدریجی و «سِرُمگونه» است. سِرم مسموم، جسم آدمی را مسموم میکند و فیلمهای یأسآلود، جان آدمی را. البته خودتان فیلمهای مثبت و امیدبخش را انتخاب کنید و ببینید.
۸. کتابهای مثبت بخوانید.
کتابها مانند فیلمها و اخبارند. با اینها مانند آنها رفتار کنید.
۹. انستان را با خدا صمیمیتر کنید.
به دامان پرمهر خداوند بیشتر پناه برید.
یادمان باشد که:
«الا بذکرالله تطمئن القلوب؛
دلها با یاد خدا، اطمینان و آرامش مییابند.»
این راهکارهای نُهگانه را بهمدت دو هفته انجام دهید. انشاءالله حالتان خوب میشود. پس از آن، اگر باز آثاری از این افسردگی پاییزی در جانتان باقی بود، بگویید تا راهکارهای دیگری ارائه دهیم.
خداوند مهربان، مددکارتان باشد.
{ادامهٔ مطلب را در پست بعدی بخوانید. انشاءالله}
۲۹ مهر ۱۴۰۱
🌐http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
از زبان مشاور
🔴 افسردگی پاییزی (۱) #بازنشر 🔻 مشاورهٔ روانشناسی 🖋#نویسنده_و_مشاور: #علیاکبر_مظاهری 🔸 پرسش
🔴 افسردگی پاییزی (۲) #بازنشر
🔻 مشاورهٔ روانشناسی
🖋#نویسنده_و_مشاور: #علیاکبر_مظاهری
🔸 پس از یک هفته
پس از آنکه پاسخ آن خوانندهٔ عزیزمان را درباره افسردگی پاییزی دادیم، اکنون گفته و پرسیدهاند: به راهکارهایتان عمل میکنم و -خدا را شکر- حالم خیلی بهتر شده است.
یکی از راهها، نخواندن مطالب منفی و ناامیدکننده است. اینرا کاملاً عمل کردم و در بهبود حالم مؤثر بود. راه دیگر این است که مطالب امیدبخش بخوانم. نمیدانم چه بخوانم.
لطفاً یک کتاب مثبت و امیدبخش و راهگشا معرفی کنید.
🔹 پاسخ ما
مرحبا به شما که راهکارها را عمل کردید. و الاهی شکر که حالتان بهتر است.
با پشتکار، راه را ادامه دهید تا این افسردگی را از جانتان بیرون برانید و کاملاً شاداب شوید.
🔸 اما معرفی کتاب
کتاب «آیین زندگی»، نوشتهٔ «دیل کارنگی» را بخوانید.
این کتاب، جانمایهٔ ارجمندی است برای زدودن اندیشههای منفی و ایجاد افکار مثبت. نیز راهکارهایش برای برونرفت از تنگناها، بسیار مؤثر است.
این کتاب را مترجمان پرشماری ترجمه و ناشران متعددی منتشر کردهاند. از مترجم و ناشری نام نمیبریم. برخی از ترجمهها بهتر است. برخی از مترجمان و ناشران، آنرا کوتاه و خلاصه کردهاند. شما متن کامل را بخوانید. از اینترنت نیز قابل دانلود است. فایل صوتی آن نیز در اینترنت، موجود و قابل دانلود است.
♦️ تذکر
یادمان باشد که نویسندهٔ این کتاب، غیرمسلمان و غیرایرانی است.
🔸 پس از دو هفته
🔹 پرسش
به همهٔ راهکارها عمل کردم. الآن حالم خوب شده است و آن حالت رنجبار، دیگر وجود ندارد. آیا لازم است که بازهم راهکارها را ادامه دهم؟
🔹 پاسخ ما
به شما آفرین میگوییم که چنین پشتکار دارید و برای تحصیل سلامت و سعادت خود کوشایید.
راهکارهایمان هیچکدام مانند دارو نبود که با بهبودی حالتان رهایشان کنید. نیز هیچیک تاریخ مصرف نداشت که با شادابشدنتان، تاریخ مصرفش تمام شود؛ همهٔ آن راهکارها همیشه مفیدند. نیز برای بهترشدن حال و رشد روانی و جسمانی، کارسازند.
دریافت بیشتر نور و انرژی خورشیدی، ورزش، فعالیت جسمانی، نوشیدن نوشیدنیهای شادابیبخش، معاشرت با مثبتاندیشان، نشنیدن خبرهای سیاه، ندیدن فیلمهای اندوهبار، خواندن کتابهای امیدبخش، تقویت معنویتهای روحی و تقویت ارتباط با خداوند (که همگی از راهکارهایمان بودند)، همیشه مفید و مطلوباند.
بنابراین راه را ادامه دهید و راهکارها را همچنان عمل کنید، اما از این پس، نه فقط برای درمان، بلکه برای فربهکردن جان.
خداوند سبحان یاورتان باد.
♦️ ذکر نکتهای بایسته
افسردگی، شدت و ضعف دارد.
افسردگی این خوانندهٔ عزیزمان، که - بحمدالله - بهراحتی زدوده شد، افسردگی عمیقی نبود؛ بلکه اصلاً افسردگی به معنای بیماری عصبی و روانی نبود؛ یک پژمردگی موقت و تغییر حالت فصلی بود.
شایسته و بلکه بایسته است بدانیم که درمان برخی افسردگیها ممکن است نیازمند راهکارهای بیشتر و زمان بلندتر باشد. حتی گاهی به دارودرمانی نیاز است، که باید به مدد پزشک متخصص اعصاب و روان انجام گیرد.
۳۰ مهر ۱۴۰۱
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
1_1865460969.pdf
650.9K
🔹 #رونمایی_از_زیانبارترین_سرزنش (۲)
🖋 #نویسنده_و_مشاور: #علیاکبر_مظاهری
✅ منتشر شده در شمارهٔ ۱۵۰ ماهنامهٔ «خانهٔ خوبان»
✔️ فایل پی دی اف، شهریور ۱۴۰۱
۱ آبان ۱۴۰۱
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📚 چاپ یازدهم کتاب «نبرد بیبرنده»
مژده ای دل...
میلاد جدید دردانهٔ دهسالهمان
یکدهه است که این نازدانهمان میلاد یافته است. در این یکدهه، یازدهبار تجدید میلاد داشته است؛ ده بهار، یازده تجدید حیات.
امسال (۱۴۰۱) دو میلاد داشته است؛ تا اکنون. شاید تا آخر سال، جوانه یا جوانههای دیگری نیز به بار نشاند. به امید خدا.
🔸 کتاب برگزیدۀ وزارت ورزش و جوانان، در موضوع خانواده
🔹 نخستین و تنها کتاب مستقل دربارۀ مجادلۀ همسران
کتاب «#نبرد_بی_برنده» به چاپ یازدهم رسید.
این کتاب، از درخشانترین آثارمان است.
از گلهای سرسبد کتابهایمان است.
خداوند را بر دادن این نعمت، سپاس میگوییم.
🙏 بر مدیران لایق نشر «خادمالرضا»؛ ناشر کتاب، آفرین میفرستیم و همت بلندشان را میستاییم.
۲ آبان ۱۴۰۱
🌐 انتشارات خادم الرضا (ع)
https://khademolreza.com › product
#نبرد_بی_برنده
🌐 http://mazaheri.andishvaran.ir
#علیاکبر_مظاهری_اصفهانی _ #پایگاه_اندیشوران_حوزه
🌐 http://mazaheriesfahani.ir
#وبسایت_علیاکبر_مظاهری
از زبان مشاور
🔥 #طلاقهای_ناروا (۵) 🔐 به فرزندم چه بگویم؟ 🖌 #نویسنده_و_مشاور: #علیاکبر_مظاهری 🔹 از زبان مشاور
دربارهٔ
🔥 #طلاقهای_ناروا
✍ ابراز عنایت استاد خانم نعناکار، استاد حوزه و دانشگاه کاشان، دربارهٔ مطلب «طلاقهای ناروا»
✅ تأمل و تفکر بیشتر
سلام و رحمت.
وقتتان بهخیر و نیکی.
مطالب «طلاقهای ناروا»، بسیار عبرتآموز است.
انسان، هرچندوقت یکبار، نیاز به تلنگر دارد.
به نظر من، نوشتهٔ جناب عالی، حد اقل اثری که میتواند داشته باشد، این است که خواننده را به تفکر وادار میکند. چنانچه قصد طلاق دارد، او را مردد میکند تا بیشتر فکر کند.
ان شاءالله عاقبت بهخیر باشید.
خوشا به سعادت شما که قلم توانایی دارید.
برای امثال بنده، که ترس از نوشتن دارند، دعا بفرمایید.
۴ آبان ۱۴۰۱
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
از زبان مشاور
دربارهٔ 🔥 #طلاقهای_ناروا ✍ ابراز عنایت استاد خانم نعناکار، استاد حوزه و دانشگاه کاشان، دربارهٔ مطل
🔥 #طلاقهای_ناروا (۶)
🖌 #نویسنده_و_مشاور: #علیاکبر_مظاهری
🥀 ریشهها در گنداب است!
پارهای از پدیدهها، اندک اندک جمع میگردند و ناگهان دریایی میشوند و سپس، با خروشی هولناک، دیاری را ویران میکنند.
پدیدهٔ طلاق، در جامعهٔ امروزین ما، همین وصف را یافته است:
۱. عواملی فراهم آمدهاند؛ فرهنگی، عقیدتی، اخلاقی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی... .
۲. خونابهای پدید آوردهاند؛ طلاق.
۳. این خونابهٔ چرکین، چونان موریانهای موذی، به جان و بن خانوادهها افتاده و دارد آن را ویران میکند. دارد از جامعهمان دمار برمیآورد.
به خدایمان پناه میبریم!
بر فرهیختگانمان فرض است که فراهم آیند و چارههایی بیندیشند. نه فراهمآمدن بیحاصل کسانی بیهدف، در سمینارهایی روتین، که خطابههایی بخوانند و بیانیههایی کلیشهای صادر کنند و به مردمان، دستورهای بالاسرانه دهند و سپس هیچ و سپس هیچ!
⭕️ طلاقهای روشنفکرانه!
در روزگار ما، دیگر بیشترینهٔ طلاقها، در سطوح «فرودین» جامعه، در میان مردمان کمفرهنگ و کمسواد و کمثروت نیست. مکانت طلاق، بالا و بالا آمده و خود را به رتبههای «فرازین» جامعه رسانده است؛ تحصیلات عالیدارها، ثروتمندان، متمدنان.
در مشاورههایم، بهوضوح، شاهدم که شمار ایشان؛ «فرازیان»، بیش از «فرودیان» شده؛ بسیار بیشتر.
🔹 از زبان مشاور
🔻 این فرنگدیدهها!
🔸 مشاورهٔ خانواده
خانم و آقای «فرنگیان» به مشاوره آمدند.
هردو تحصیلکردهٔ فرنگ، زندگیکردهٔ در آن دیار، حتی متدین و معتقد به معنویات.
مجادله داشتند؛ مجادلههایی فضیلتسوز، بچهگانه، پوچ. هیچ معیاری و ملاکی در مجادلههایشان نبود. هیچ ارزشی را نمیشد در نزاعهایشان دید. در شمار کسانی بودند که اگر دوساعتونیم پای حرفهایشان بنشینی، نیم ارزن ارزش نمییابی. البته اما، بیانهایشان روشنفکرانه و باسوادانه (نه عالمانه!) بود.
هرچه ادامه میدادیم، مشاورهمان را بیهوده میدیدم. ادامه ندادم. نزد مشاوری دیگر رفتند. و دیگر از آنان خبری نداشتم.
تا اینکه نوشتههای اخیرمان در رسانههایمان را خوانده بودند.
یکیشان پیام داد: «مخاطب نوشتههای طلاقهای ناروایتان، ماییم؟»
گفتم: مگر شما طلاقی شدید؟
گفت: «بله. بعد از شما، نزد آقای ... رفتیم. بیست جلسه. او، در آخر، حرف من را تأیید کرد. با نظر او طلاق گرفتم.» چنان برایم تلخ بود که آخ گفتم و آه کشیدم. هیچ دلیل عاقلانهای بر این طلاق نبود. هیچ و هیچ. همهاش کلمههای «عدم تفاهم»، «عدم درک متقابل»، «نداشتن زبان مشترک»، «او چنین گفت»، «من چنین کردم» بود. مانند دو کودک بازیگوش، که بر سر جعبهای خالی و گردویی پوک، بر سر و صورت هم میکوبند و همدیگر را دشنام میگویند. هیچ معیار و عیاری در این بهانهجوییهای کودکانه نیست. هیچ.
اکنون آقا و خانم فرنگیان، دیگر چندان اقبالی برای زندگی مشترک دوباره با دیگری ندارند. مصداق «درماندهٔ وامانده»اند، اما شأن فرنگیمآبانهشان و وجههٔ باسوادانهشان و تیپ روشنفکرانهشان، به هیچکدامشان اجازهٔ بازگشت و ابراز ندامت و تمایل به پیوند مجدد را نمیدهد.
افسوس!
۶ آبان ۱۴۰۱
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
📚 کتاب طلاق
🖌 #نویسنده_و_مشاور: #علیاکبر_مظاهری
📌 (در موضوع طلاقهای ناروا و روا، نابخردانه و عاقلانه)
📖 مقدمهٔ کتاب طلاق
فکر نمیکردم روزی دربارهٔ طلاق، بهتفصیل، مطلب بنویسم. بیشتر به ازدواج میاندیشم و خانواده. اگر مطلبی دربارهٔ طلاق مینوشتم، برای آن بود که طلاق، به ازدواج و خانواده، آسیب میزند.
بنابرمثال: در کتاب «جوانان و انتخاب همسر»، که دربارهٔ ازدواج و زندگی است، چند مطلب کوتاه، در لابهلای صفحهها، یواشکی، آمده است، که آن هم برای پیشگیری از آفتهای ازدواج است و اینکه جوانان و خانوادهها مراقب این آفت باشند که به زندگیشان آسیب نزند؛
⭕️ اما و هزار اما!
آن زمانی که آن کتاب را مینوشتم؛ آغاز دههٔ ۷۰، بازار طلاق، کساد بود و بازار ازدواج، آباد. ولی اکنون؛ آغاز قرن جدید شمسی، سال ۱۴۰۱، بازار طلاق، آباد است و بازار ازدواج کساد!
در این بازارِ جابهجا شده؛ که کسادی طلاق و رونقی ازدواج، جا عوض کردهاند، «قلم طلاقنویسی»ام، افراشته شده است.
نمیباید!
نمیخواستم!
نمیخواهم!
باری؛ یکی دو مطلب، در روند مشاورههایم، دربارهٔ طلاق نوشتم، که ناگاه بازتابهای آن حیرانم کرد. گویا مسألهٔ اول مردمان و جامعهمان شده باشد، یا یکی از اولیها.
اکنون، بهناچار، بنابر نیاز روز جامعه و بنا بر رسالت یک نویسنده و مشاور و معلم، سهمی قابل برای جَوَلان قلم و اندیشه، در عرصهٔ طلاق نهادهام. امید آنکه این نیز، مانند نوشتن و سخنگفتن در عرصهٔ ازدواج و خانواده، سهمی در اصلاح خانواده و جامعه داشته باشد.
به امید خدا.
علیاکبر مظاهری
۹ آبان ۱۴۰۱
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💎 تست شخصیتسنجی برای ازدواج؛ آری یا نه؟
🖌 #نویسنده_و_مشاور: #علیاکبر_مظاهری
📚 درس دانش خانواده
دانشجو: فاطمه اعلایی
۱۸ آبان ۱۴۰۱
🌐http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌹 دانشجویانمان؛ حاصل عمرمان!
🖌 #نویسنده_و_مشاور: #علیاکبر_مظاهری
امروز (۱۹ آبان ۱۴۰۱) مقالهٔ خوب یکی از دانشجویان خوبم، در مجلهای خوب، منتشر شد.
در همان مجله، مقالهای از من نیز منتشر شد.
برای انتشار مقالهٔ دانشجویم، صد و بیستبار بیشتر از انتشار مقالهٔ خودم خوشحال شدم!
چرا؟!
زیرا ایشان؛ دانشجویانمان، حاصل عمرماناند، ثمرهٔ حیاتماناند.
الاهی شکر.
۱۹ آبان ۱۴۰۱
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌹 کتاب به تبلیغ و تبیین نیاز دارد
🎙 #مصاحبه با ستاد خبری سیامین دوره هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران: #استاد_علیاکبر_مظاهری
⭕️ حجتالاسلام علیاکبر مظاهری گفت: کتاب به تبلیغ و تبیین نیاز دارد و رسانهها باید هر روز به آن بپردازند. مشکل محسوس صنعت نشر ما کمبود ویترین است.
🔹 به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، حجتالاسلام علیاکبر مظاهری، استاد حوزه و دانشگاه در گفت و گو با ستاد خبری سیاُمین دوره هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران، بیان کرد: مقوله کتاب و کتابخوانی به تشویق و تبیین توأمان نیاز دارد. یکی از بهترین کارهایی که می تواند به توسعه فرهنگ مطالعه در کشور کمک کند، تعدد نمایشگاهها و فروشگاههای کتاب است. این تعدد و تنوع باعث میشود حتی کسانی که قصد خرید کتاب هم ندارند، وقتی از کنار کتابفروشیها و نمایشگاههای کتاب رد میشوند، به خرید کتاب و مطالعه آن علاقهمند شوند.
🔸 وی افزود: کتاب باید در دسترس همگان باشد و ویترینی برای نمایش دائمیاش درنظر گرفته شود. کتاب را باید پیوسته تبلیغ کرد، ولی متأسفانه در رسانهای مثل صدا و سیما جایگاه چندانی برای تبلیغ کتاب وجود ندارد.
🔹 نویسنده کتاب «خانهای در بهشت» گفت: ازسوی دیگر ضعف ناشران و نویسندگان در پدید آوردن اثری جذاب و خواندنی به کاهش میل به خواندن کمک میکند. ناشران و نویسندگان باید به این مسئله توجه داشته باشند که کتاب خوب و جذاب بسیار کم است. یعنی یا کتابهای ما ضعف محتوایی دارند و یا به شکل زیبا و در قالبی دلنشین عرضه نمیشوند، بنابراین رغبتی در خواننده ایجاد نمیکنند.
🔸 حجتالاسلام مظاهری ادامه داد: بسیاری از دانشجویان من علاقهمند هستند رمانهای خارجی را بخوانند چون معتقدند این کتابها جذاباند. معتقدم اگر کتابهای پرمحتوا با قلمهای پرتوان نوشته شوند، بیتردید خوانندگان خوبی پیدا میکنند.
🔹 وی همچنین با اشاره به کمبود کتابفروشی در کشور اظهار کرد: موضوع دیگر این است که بیشتر کتابهای خوب در دسترس مردم قرار ندارند. در چند خیابان کتابفروشی وجود دارد؟ بنابراین یکی از آسیبها در صنعت نشر ما کمبود فروشگاههای کتاب است. اگر کتاب، مانند گوشی موبایل تبلیغ و عرضه میشد، به نظرم وضعیت فعلی کمی تفاوت پیدا می کرد.
🔸 این استاد حوزه و دانشگاه در پایان گفت: چندی پیش کتاب زندگینامه استاد بهاءالدین خرمشاهی تجدیدچاپ شد. استاد خرمشاهی در این کتاب سخنی را به این مضمون بیان کرده است: «من به دوستان و همکارانم میگویم که من را از مسافرکشی علمی رها کنید تا راحتتر بنویسم.» به نظرم اکنون کار اغلب نویسندگان سفارشی نویسی شده است. مسافرکشی علمی یعنی همان سفارشی نویسی و این از غنای محتوایی آثار میکاهد.
✅ سیاُمین دوره هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران با شعار «ما همانیم که میخوانیم» از ۲۱ تا ۲۷ آبان ماه ۱۴۰۱ برگزار میشود.
۲۰ آبان ۱۴۰۱
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌹 #حاجنصرالله_و_حليمهخاتون (۱۰)
🖌 #نویسنده: #مریم_یوسفی_عزت؛ کارشناس ارشد زبان و ادبیات انگلیسی، مدرس زبان
❤️ ضربان پا!
مدتی بود که امواج دریای زندگیمان طغیان میکرد. ما هم که به تندبادها عادت کرده بودیم، ماهرانه از سر گذراندیم.
خسته بودم؛ سرگشته و حیران. چادری به سر کردم و رفتم بیرون. در کوچهباغی قدم میزدم. خلوت و ساکت بود. استخر، آب نداشت، اما آب رودخانه، مثل همیشه، تازه و پاکیزه بود. جرعهای نوشیدم. ناگهان اشک درون قلبم جوشید و با خود خواندم:
تمام کمها با من
تمام هیچها با من
من تنهای تنها
اما تو بخند، ای جان من...
ناگهان، حاجنصرالله، با همان پیراهن سفید همیشگی، از پشت آمد و با صدایی قهرمانانه گفت: تمامِ تمامها باهم؛ اِی جان من!
خندهای آرام کردم. دستانم را گرفت. با هم قدم زدیم. از عاشقانهها و سختیهایمان گفتیم.
گفتم: حاجنصرالله! من خیلی خستهام. کی این دنیا تمام میشود؟ کی یک نفس راحت خواهیم کشید؟
دستم را کشید و برد سمت یکی از باغها.
گفت: به این درختهای انار نگاه کن. به این هوا و طراوت آن نگاه کن. بهشت، نهصد و یکبار بهتر از اینجاست. چیزی نمانده. با هم خواهیم بود؛ بدون هیچ دغدغهای.
با لبخندی ملایم گفتم: من از بلندی میترسم، اما اگر این دیوار، مناسب است، برویم بالای آن و کولهبارمان را از این دنیا ببندیم.
خندید و گفت: باشد. البته، قبل از آن به بیمارستان هم برویم.
سکوت کردیم. دست در دست هم به قدمزدنهایمان ادامه دادیم. بعد از چند دقیقه متوجه یکسانی ضربان پاهایمان شدم. به حاجنصرالله گفتم: دقت کردی؟ ضربان پاهایمان یکی است. حتی، به عمد، نتوانستیم ضربان پاهایمان را بر هم بزنیم!
گویا یکنفریم؛ یکنفر دارد راه میرود. صدای پای فقط یکنفر شنیده میشود! نه؟
او دقت کرد. گفت: واقعا ها! اگر کسی از پشت دیوار باغ به صدای پایمان گوش دهد، یقین میکند که یکنفر دارد عبور میکند.
حقا که ما چه هماهنگیم! میدانستم ضربان قلبهایمان همنواز است، اما همنوایی گامهایمان را نمیدانستم. الآن دیدم و شنیدم.
چه شیرین است!
به خانه رفتیم.
⭕️ نبرد بیبرنده
در خانه تنها بودیم. نشستیم. به دیوار زیر پنجره تکیه کردیم. حاجنصرالله سرش را به لبهٔ پنجره تکیه داد و حالت نیمه، دراز کشید.
من که هنوز آرام نگرفته بودم، با اخمی ملایم گفتم: حاجنصرالله! برایت متأسفم.
گفت: من هم برای خودم متأسفم.
انتظار چنین جوابی را نداشتم. خندیدم و پرسیدم: چرا؟!
گفت: نمیدانم؛ چون تو برایم متأسفی.
گفتم: اِی «نبرد بیبرنده»! (۱)
سرت را، به جای لبهٔ پنجره، بر روی شانههای من بگذار.
۲۳ آبان ۱۴۰۱
۱. اشاره است به کتاب «نبرد بیبرنده»؛ نوشتهٔ استاد علیکبر مظاهری.
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
از زبان مشاور
🔥 #طلاقهای_ناروا (۶) 🖌 #نویسنده_و_مشاور: #علیاکبر_مظاهری 🥀 ریشهها در گنداب است! پارهای از پ
⚖ ریشههای طلاق (۱)
🖌 #نویسنده_و_مشاور: #علیاکبر_مظاهری
این دیگر از واضحات است که «برای حل یک مسئلهٔ دانهدرشت، باید ریشههای آن را یافت.» با یافتن ریشهها، نیمی از مسئله، حل میشود.
ازاینرو، برای اثبات ضرورت ریشهیابی طلاق، هیچ نمیگوییم و راست میرویم سر اصل موضوع:
🔴 ریشههای طلاق
۱. ازدواجهای اشتباه
این سخن مردمان، که بهمزاح میگویند: «علت اصلی طلاق، ازدواج است»، یک «شوخی جدیصفت» است، اما ناقص است. آن را از شوخیبودن در میآوریم و نیز اصلاحش میکنیم و میگوییم:
دلیل بسیاری از طلاقها، «ازدواجهای اشتباه» است.
آری؛ هر چه در انتخاب همسر و ازدواج، سهلانگاری شود، زندگیهای ناپایدار پدید میآید. و هر مقدار در مرحلهٔ انتخاب همسر و انجام ازدواج، دقت شود، زندگیهای پایدار ایجاد میشود.
ما، در مشاورههایمان، شاهد این پدیدهٔ تلخ هستیم که بسیاری از مردمان، در مرحلهٔ انتخاب همسر و مقدمههای ازدواج، خوب عمل نمیکنند و در نتیجه، زندگیها به تلخی میرسد و یا به طلاق میانجامد.
🔻 این نمونه را ببینید:
❇️ حسنا و حسن
🔹 از زبان مشاور
🔸 مشاورهٔ ازدواج
حسنا و حسن، که دوران عقد را میگذراندند، نزدم آمدند به مشاوره.
پسر، ناراحت بود و دختر، لجباز. نه لجباز به معنای معروف، بلکه بر پسر لج کرده بود. از دست او عاصی شده بود. از او متنفر بود. بر او خشمگین بود.
حرفهایشان را شنیدم. هیچ تناسبی با هم نداشتند؛ نه تناسب اخلاقی، نه تناسب سنی، نه عقیدتی، نه جسمی، نه خانوادگی، و نه هیچ تناسب دیگر. از این همه عدم تناسب، تعجب کردم.
پرسیدم:
شما که این همه به هم بیرغبت بودید، چرا ازدواج کردید؟
پاسخهایی دادند که قانعکننده نبود.
از خانوادههایشان دعوت کردم به مشاوره بیایند تا راز کار برایم آشکار شود.
از خانوادهٔ پسر، کسی نیامد، اما پدر و مادر دختر آمدند. با ایشان، بدون حضور دختر و پسر، صحبت کردم. گفتم: پیش از هر سخن، بگویید چرا این دو نفر، با این همه تفاوت، همسر هم شدهاند؟ آیا این ناهمتاییها را میدانستید و عقد کردید یا نه؟
گفتند: «ندانسته، دخترمان را دادیم.» گفتم: چطور ممکن است؟ توضیح دهید. گفتند: «ما دو خانواده، همدیگر را نمیشناختیم. از دو شهر جداگانهایم. کسی ما را به هم معرفی کرد. به خواستگاری آمدند. ما تجربهای نداشتیم. این دختر، اولین فرزندمان است. اما میدانستیم که باید آنان را، بهخصوص پسر را، خوب بشناسیم. گفتیم صبر کنید تا بررسی کنیم.
گفتند: ما احتیاج به بررسی نداریم. شما و دخترتان را پسندیدهایم. تا ماه محرم، چهار روز بیشتر نمانده بود. اصرار کردند که قبل از محرم، عقد کنیم. ایشان بر اصرارشان پا فشردند و ما تسلیم شدیم و در همان چهار روز، عقد کردیم و همهٔ کارها تمام شد.»
گفتم: «ریشهٔ مشکل، همین است که شتاب کردید. نه! آنان شتاب کردند و شما تسلیم شدید. چه اشکالی داشت که در محرم و صفر، بررسیهای ضروری برای کسب شناخت را انجام میدادید؛ تحقیق و مشاوره میکردید، تفکر و تأمل میکردید، دختر و پسر، با هم صحبت میکردند؟ انجام این کارها که در محرم و صفر، اشکالی ندارد.
گفتند: «نمیدانیم چه شد. نتوانستیم در برابر اصرارشان مقاومت کنیم.»
با پسر، بهتنهایی، صحبت کردم.
گفت: «این دختر را نمیخواهم.»
با دختر نیز بهتنهایی صحبت کردم.
گفت «این پسر را نمیخواهم.»
دختر هیچ دلیلی برای نخواستنش بیان نکرد. اصلاً بلد نبود دلیل بیاورد. او یک بچه بود؛ هم از نظر سنی، هم فکری، هم عقلی. اما پسر، دلیلهایی را بیان کرد که بیشتر مربوط به ناسازگاری اخلاقی و رفتاری میشد. او میخواست خود را از مخمصهای که در آن گرفتار شده، بیرون بکشد، بدون اینکه مسئولیت کارهای خود و خانوادهاش را بپذیرد. از این رو میکوشید دختر و مادرش را تقصیرکار جلوه دهد.
در چند جلسهٔ مشاوره و بررسی همهجانبه به این نتیجه رسیدیم که این دو، به کار هم نمیآیند و ادامهٔ این وصلت نامبارک، به صلاح هیچکدامشان نیست و تنها راه حل، جدایی است؛ پیش از آنکه عروسی کنند و دچار یک زندگی ناکام شوند.
این زیان سختجبران، تاوان همان شتاب اول بود.
۳۰ آبان ۱۴۰۱
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
به روی چشم.pdf
1.34M
🔹 #به_روی_چشم!
🖌 #نویسنده: #مریم_یوسفی_عزت؛ کارشناس ارشد زبان و ادبیات انگلیسی، مدرس زبان
✅ منتشر شده در شمارهٔ ۱۵۱ ماهنامهٔ «خانهٔ خوبان»
✔️ فایل پی دی اف، مهر ۱۴۰۱
۴ آذر ۱۴۰۱
🆔 @maryam_yousefi_ezat
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
از زبان مشاور
⚖ ریشههای طلاق (۱) 🖌 #نویسنده_و_مشاور: #علیاکبر_مظاهری این دیگر از واضحات است که «برای حل یک م
⚖ ریشههای طلاق (۲)
🖌 #نویسنده_و_مشاور: #علیاکبر_مظاهری
۲. اقتصاد ناموزون
هرگاه و هرجا که دربارهٔ عوامل طلاق سخن میگوییم یا مطلب مینویسیم، شنوندگان و خوانندگانمان، مسائل اقتصادی را مطرح میکنند و آن را ریشهٔ اصلی طلاق میدانند؛ چندان بزرگ که عوامل دیگر، کمرنگ میشوند یا اصلاً دیده نمیشوند.
ما میگوییم: بله. درست. اما بیاییم ریشههای دیگر را نیز ببینیم. نیز این عامل را بزرگتر از آنچه هست، نبینیم.
امیر مؤمنان - علیه السلام - فرموده است:
«مَنْ عَظَّمَ صِغَارَ الْمَصَائِبِ، ابْتَلَاهُ اللهُ بِكِبَارِهَا»؛
هرکس گرفتاریهای کوچک را بزرگ بنمایاند، خداوند به مصائب بزرگ، گرفتارش میکند. (نهجالبلاغه، حکمت ۴۴۸، ترجمه و شرح علیاکبر مظاهری، نشر بهنشر)
این تجربه را در ازدواج نیز داریم؛ از روزگاران قدیم تا اکنون، وقتی موضوع ازدواج جوانان مطرح میشود، خود جوانان و خانوادههایشان، عامل اقتصاد را مطرح میکنند و آن را عامل اصلی، بلکه گاهی تنها عامل بیازدواجی یا دیرازدواجی بیان میکنند.
در کتاب «جوانان و انتخاب همسر»، که محصول سیسال پیش است، همین عامل، مانع اصلی ازدواج است. نخستین مانع ازدواج و گستردهترین عامل بیازدواجی یا دیرازدواجی، در آن کتاب، مشکلات مالی و اقتصادی است.
آنجا، در بخش مشکلات و موانع ازدواج، گفتهایم و اینجا؛ ریشههای طلاق، نیز میگوییم:
آری و آری که بیماری اقتصادی، در ایجاد زندگی مشترک (ازدواج) و نیز از همپاشیدگی زندگی (طلاق) مؤثر است، بسیار مؤثر، اما این بیماری را اینهمه بزرگ نکنیم که از مسائل دیگر غافل شویم.
⭕️ مد روز!
گاهی، پدیدهای، مد روز میشود و بسیاری از مردمان، از آن سخن میگویند.
از خصلتهای ناروای مد، یکی این است که کثیری از مردم جامعه، دربارهٔ ذات آن کمتر میاندیشند. آن را از روی تقلید، میپذیرند و از سر عادت، تکرار میکنند.
باور بخش بزرگی از پیکرهٔ جامعه، دربارهٔ نقش مسائل مالی و اقتصادی در ازدواج و طلاق، چنین است؛ تقلید، عادت، تکرار.
راستی که وخامت اقتصادی و خرابی وضعیت مالی، نقشی پررنگ در ایجاد طلاق دارد.
ما، در اینجا، به مقولهٔ خرابی اقتصاد جامعهمان ورود نمیکنیم؛ نمیتوانیم که ورود کنیم. گوشی، شنوای سخن ما نیست. سخنمان هدر میرود. اما به زوجها، بهویژه زوجهای جوان، میگوییم:
قناعت ورزید. زندگیتان را، به دلیل تنگناهای معیشتی، فرو نپاشید. روا نیست. ۱
۵ آذر ۱۴۰۱
۱. برای مطالعهٔ بیشتر این مقوله، ر. ک: «جوانان و انتخاب همسر»، از نگارنده، فصل موانع و مشکلات ازدواج، مشکلات اقتصادی.
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
از لینکن تا.pdf
1.41M
🔹 #از_لینکن_تا_ناپلئون
🖌 #نویسنده_و_مشاور: #علیاکبر_مظاهری
✅ منتشر شده در شمارهٔ ۱۵۱ ماهنامهٔ «خانهٔ خوبان»
✔️ فایل پی دی اف، مهر ۱۴۰۱
۷ آذر ۱۴۰۱
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌹 ریشههای عمرمان!
🖌 #نویسنده: #مریم_یوسفی_عزت؛ کارشناس ارشد زبان و ادبیات انگلیسی، مدرس زبان
معلمانمان، ریشههای عمرماناند. هرکس که در زندگی آدمی، در تعلیم و تربیت او مؤثر است، نامش معلم است.
معلمان و استادانم، معماران بنای وجودماند. از همان زمان کودکی، قدردانشان بودم و دوستشان داشتم.
آدمی، هرقدر قدردان باشد، باز توان جبران الطاف ایشان را ندارد، مگر با موفقیت خودش.
گاهی که به این موضوع میاندیشم، کسی را نمییابم که برای جبران زحمتهایش، تنها پیروزی آدمی را بخواهد؛ مگر پدر، مادر، معلم.
از سن ده - دوازدهسالگی، سوالهایی داشتم و دلیلهایی را میطلبیدم که همچنان ادامه دارند. چشمهٔ پرسشهایم و عطش یافتن پاسخها و لذت دریافت نیازهای جانم، همچنان جوشان است.
گاه استفهامهایم چندان پرشمار میشدند که گویا هویت بینهایت مییافتند و تنها پدر و مادرم صبر شنیدنش را داشتند.
پاسخهای ایشان برایم کافی نبود. نوجوان بودم و طالب علم و معلم. پاسخهایم را که نمییافتم، آرزو میکردم ای کاش امام زمان (عج) بود و سوالهای من را پاسخ میداد. برای عدم حضور یک امام معصوم، حسرت میخوردم.
درس میخواندم و مطالعه میکردم، اما کافی نبود.
تا جوان شدم. ایشان را یافتم؛ استاد علیاکبر مظاهری. بعد از چندین سال، دعایم مستجاب شد.
سخنان بسیاری دربارهٔ ایشان دارم، اما به وقتش!
فقط این را بگویم حالا که دارم مینویسم، چشمانم غرق اشکانم شده. چشمهٔ اشکهایم جوشیده: «استاد خوبم! به خودتان هم گفتهام: پدرم و مادرم و شما یک طرف! تمام دنیا طرف دیگر!»
۸ آذر ۱۴۰۱
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
طلاقهای انتحاری.pdf
876.2K
🔹 #طلاقهای_انتحاری
🖌 #نویسنده_و_مشاور: #علیاکبر_مظاهری
✅ منتشر شده در ماهنامهٔ «خانهٔ خوبان»
✔️ فایل پی دی اف، آبان ۱۴۰۱
۹ آذر ۱۴۰۱
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌹 اعتدال در پرداختن به خانواده
📒 پژوهنده: جناب حیدر محمدقاسم نژادملکی؛ استاد دانشگاه
💎 وَ قَالَ (عليهالسلام) لِبَعْضِ أَصْحَابِهِ:
لَا تَجْعَلَنَّ أَكْثَرَ شُغُلِكَ بِأَهْلِكَ وَ وَلَدِكَ؛ فَإِنْ يَكُنْ أَهْلُكَ وَ وَلَدُكَ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ، فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَوْلِيَاءَهُ؛ وَ إِنْ يَكُونُوا أَعْدَاءَ اللَّهِ، فَمَا هَمُّكَ وَ شُغُلُكَ بِأَعْدَاءِ اللَّهِ. (نهجالبلاغه، حکمت ۳۵۴)
امام امیرمؤمنان - عليهالسلام - در اين گفتار حكيمانه، براى جلوگيرى از حرص حريصان و نیز رفع نگرانیهای نابهجای برخی پدران و مادران، به یکی از ياران خود چنين فرمود:
بيشترين دلمشغولى خود را به خانواده و فرزندان (و تأمين زندگى آنان) اختصاص مده، زيرا اگر آنان از دوستان خدا باشند، خدا دوستان خود را رها نمیکند. و اگر از دشمنان خدا هستند، چرا همّ خود را مصروف دشمنان خدا میكنى؟!؛
«لاَتَجْعَلَنَّ أَكْثَرَ شُغْلِکَ بِأَهْلِکَ وَوَلَدِکَ؛ فَإِنْ يَكُنْ أَهْلُکَ وَوَلَدُکَ أَوْلِيَاءَ اللّهِ، فَإِنَّ آللّهَ لاَ يُضِيعُ أَوْلِيَاءَهُ، وَإِنْ يَكُونُوا أَعْدَاءَ اللّهِ، فَمَا هَمُّکَ وَشُغْلُکَ بِأَعْدَاءِ اللّهِ؟!»
بعيد نيست مخاطب امام عليهالسلام فردى باشد كه پيوسته به دنبال گردآورى ثروت و تأمين زندگى خانوادهٔ خود و نیز نگران ایشان بوده و به وظايف ديگر خويش اهميتى نمىداده است. ازاینرو، امام عليهالسلام با اين تقسيم دوگانهاى كه بيان فرموده او را از اين كار بازمیدارد و به او توصيه میكند كه بيش از حد در اين راه تلاش مكن و به فكر خويشتن و زندگى سراى ديگر نيز باش.
روشن است كه وضعیت از دو حال بيرون نيست: يا همسر و فرزند انسان از دوستان خدا هستند و تكيه بر لطف پروردگار دارند و خدا هم آنان را محروم نمىکند. قرآن مجيد مىفرمايد: «أَلَيْسَ اللهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ؛ آيا خداوند براى بندهاش كافى نيست؟!»
در جاى ديگر مىفرمايد: «وَمَنْ يَتَّقِ اللهَ يَجْعَلْ لَّهُ مَخْرَجآ وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لاَ يَحْتَسِبُ وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللهِ فَهُوَ حَسْبُهُ؛ و هركس تقواى الهى پيشه كند، خداوند راه نجاتى براى او فراهم مىكند و او را از جايى كه گمان ندارد روزى مى دهد، و هركس بر خدا توكّل كند، كفايت امرش را خواهد كرد (و كارش را سامان مىبخشد)».
و اما اگر همسر و فرزند آدمی، در صف دشمنان خدا باشند، چرا انسان تمام وقت وفكر خود را صرف تأمين زندگى آينده آنها كند؟
بسيارند كسانى كه به سبب عواطف افراطى، حتى وسايل و ابزار گناه فرزندان خود را فراهم مى کنند و از اين طريق، در گناه آنها شريك میشوند. و از آن بدتر اينكه گاه اين عواطف افراطى سبب مىشود كه در كسب مال نيز ملاحظه حلال و حرام را نكنند و از هر راه ممكن به جمع مال بپردازند. در اينگونه از موارد، اگر فرزند، صالح باشد و خبر از كار پدر نداشته باشد، تصرفات او بعد از مرگ پدر در آن اموال، شرعآ مجاز است؛ لذتش را او مىبرد و عقوبتش را پدر مىكشد.
در حديثى كه علامهٔ مجلسى، در بحارالانوار آورده مىخوانيم: يكى از دوستان امیرمؤمنان عليهالسلام از او تقاضاى مالى كرد. حضرت فرمود: بگذار سهم خود را از بيت المال دريافت دارم، با تو تقسيم مىكنم. عرض كرد: اين مقدار براى من كافى نيست (و چون مرد دنياپرستى بود و از بذل و بخشش بىحساب و كتاب معاويه خبر داشت) به سوى معاويه رفت. معاويه مال فراوانى به او داد. او نامهاى براى امیرمؤمنان على عليهالسلام نوشت و حضرت را از اين ماجرا باخبر کرد. (در واقع مىخواست بگويد: شما به تقاضاى من ترتيب اثر نداديد، دشمن شما انجام داد) امام عليهالسلام در پاسخ نامهٔ او چنين مرقوم فرمود: اما بعد از حمد و ثناى الاهى، مالى كه در دست توست، پيش از آن در دست ديگران بوده و بعد از تو نيز به دست ديگران مىرسد. چيزى نصيب تو مىشود كه براى آخرت خود ذخيره كرده باشى. تو بايد خود را بر نيازمندترين فرزندان خود مقدم دارى. سپس فرمود: «فَإِنَّمَا أَنْتَ جَامِعٌ لاَِحَدِ رَجُلَينِ؛ إِمَّا رَجُلٍ عَمِلَ فِيهِ بِطَاعَةِ اللَّهِ فَسَعِدَ بِمَا شَقِيتَ وَ إِمَّا رَجُلٍ عَمِلَ فِيهِ بِمَعْصِيةِ اللَّهِ فَشَقِى بِمَا جَمَعْتَ لَهُ وَلَيسَ مِنْ هَذَينِ أَحَدٌ بِأَهْلٍ أَنْ تُوْثِرَهُ عَلَى نَفْسِکَ...؛ زيرا تو براى يكى از دو كس اموال را جمع مىکنى (و بعد از خود مىگذارى)؛ يا كسى كه با آن به اطاعت خدا مىپردازد، در اين صورت او سعادتمند شده و تو محروم و بدبخت، و يا كسى است كه با آن معصيت الهى مىكند و او با اموالى كه تو جمع كردهاى شقاوتمند مىشود. هيچيک از اين دو صلاحيت ندارند كه او را بر خود مقدم دارى...»
{ادامه دارد}
۱۴ آذر ۱۴۰۱
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
از زبان مشاور
🌹 اعتدال در پرداختن به خانواده 📒 پژوهنده: جناب حیدر محمدقاسم نژادملکی؛ استاد دانشگاه 💎 وَ قَالَ (
🌹 اعتدال در پرداختن به خانواده
⭕️ (ادامهٔ پست پیشین)
📒 پژوهنده: جناب حیدر محمدقاسم نژادملکی؛ استاد دانشگاه
مفهوم اين سخن اين نيست كه انسان به فكر تأمين زندگى همسر و فرزندان خود نباشد، بلكه اين گفته ناظر به حال كسانى است كه همهٔ همّ و غم خود را صرف اين كار مىكنند و از هر طريقى كه امكان داشته باشد به جمع مال و ذخيره كردن براى همسر و فرزند مىپردازند و چه بسيارند كسانى كه در اواخر عمر خود به اشتباه خويش پى مىبرند و مىبينند فرزندان آنها اموالشان را ميان خود تقسيم مىكنند و اعتنايى به پدر و نيازهاى او ندارند و گاهى ديده شده كه پدر را از خانه خود نيز بيرون مىاندازند و در اين حال سختترين شكنجههاى روحى نصيب چنين كسانى مىشود كه اموال را براى چنان كسانى جمعآورى كردهاند.
در كتاب البيان و التبيين، نوشتهٔ «جاحظ»، چنين آمده است كه «عبدالله عتبة بن مسعود» زمينى داشت كه آن را به هشتاد هزار (دِرهم) فروخت (تا در كار خيرى مصرف كند). به او گفتند: خوب بود بخشى از اين مال را براى فرزندانت ذخيره مىكردى. او در پاسخ چنين گفت: من اين مال را براى خودم نزد خداى متعال ذخيره كردم و خداى متعال را براى فرزندانم ذخيره قرار مىدهم.
اوحدی مراغهای، از شاعران پارسیگو، كلام مولا را در اين گفتار حكيمانه، در شعرش چنين خلاصه كرده است:
فرزند، بندهاى است خدا را غمش مخور
تو كيستى كه به ز خدا بنده پرورى
گر صالح است گنج سعادت براى اوست
ور طالح است رنج زيادى چرا برى؟
۱۵ آذر ۱۴۰۱
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌐 http://zil.ink/Mazaheriesfahani_ir
🌹 روز دانشجو را به دانشجویان خوبم، نیز به همه دانشجویان، خجستهباش میگویم.
علیاکبر مظاهری
۱۶ آذر ۹۹
🌐 http://mazaheri.andishvaran.ir
#علیاکبر_مظاهری_اصفهانی _ #پایگاه_اندیشوران_حوزه
🌐 http://mazaheriesfahani.ir
#وبسایت_علیاکبر_مظاهری
از زبان مشاور
⚖ ریشههای طلاق (۲) 🖌 #نویسنده_و_مشاور: #علیاکبر_مظاهری ۲. اقتصاد ناموزون هرگاه و هرجا که دربا
🍂 ریشههای طلاق (۳)
🖌 #نویسنده_و_مشاور: #علی_اکبر_مظاهری
⭕️ مجادلهٔ همسران
مجادلهٔ همسران، آفتی است دانهدرشت که میتواند به تنهایی زندگی خانوادگی را مُچاله کند.
ستیزه به جایی رساند سخن
که ویران کند کاخهای کهن
(فردوسی؛ شاهنامه)
این آفت، چندان زیانزننده است که ما برای آن یک کتاب مستقل نوشتهایم؛ کتاب «نبرد بیبرنده».
این خرابکار موزی، گاهی «زیرِ پوستی» عمل میکند؛ خود را چنان که هست آشکار نمیکند که به عنوان عامل طلاق دیده شود؛ مانند موریانه به ساختمان نفوذ میکند و آن را از درون میخورد. ناگهان ساختمان فرو میریزد. مجادلهٔ همسران؛ بگومگوها، گیردادنها، نیشزدنها، نزاعها، قابلیت تبدیل به عادتشدن را دارند؛ یعنی آدمی به آن معتاد میشود؛ بهگونهای که از آن «لذت کثیف» میبرد. خود را از ترک آن عاجز میبیند.
🔴 پُکیدنِ مسخره!
🔹 از زبان مشاور
🔸 مشاورهٔ خانواده
در درس «دانش خانواده»، در جایی از درس، سخنی در نکوهش مجادلهٔ همسران گفتم و نمونهای از یکی از مشاورههایم آوردم که به زن و شوهری که برای حل مسألهٔ مجادلهشان به مشاوره آمده بودند، در پایان جلسهٔ اول گفتم: تا نوبت بعدی مشاورهمان، هیچکدامتان، هیچ مجادله نکنید، اگرچه خود را صددرصد صاحب حق بدانید و همسرتان را صددرصد نابهحق بدانید. یکیشان گفت: «یعنی من تا یک هفته، هیچ نِق و غُر نزنم؟! میتِرِکَم»! یکی از دانشجویان، که همسر دارد، گفت:
«واقعاً هم اگر آدم یک هفته غُر نزند، دعوا نکند، میپُکَد»!
گفتم: این یعنی همان «لذّت کثیف». آدمی چندان به این کردار نامبارک عادت کند که تصور یکهفتهٔ بدون مجادله، برایش حالت منفجرشدن ایجاد کند.
🔻 برگی از آن کتاب
✅ فروپاشندهٔ زندگی
برخی از پدیدهها قدرت فروپاشندگی عظیمی دارنــد، امـا قـدرتشان به چشم نمیآید و جدّی گرفته نمیشود. ایــن «ندیدن» و «جدّینگرفتن» و از توان تخریبی آنها غفلتورزیدن، بدترین شکل مواجههٔ با آنهاست، و همین، زمینه را برای اقدام تدریجی و پنهانی و ویرانگری آرام آنها مهیا میکند.
همهٔ ما موریانه را میشناسیم؛ حشرهای است کوچک که دهتای آن را میتوان میان دو انگشت شست و انگشت اشاره، له کرد. همین حشرهٔ ریز، که کسی آن را به حساب نمیآورد و هیچکس از آن نمیترسد و از ناحیهٔ آن احساس خطر نمیشود، بهگونهٔ پنهانی، به درون ساختمان نفوذ میکند و کار تخریبیاش را آغاز مینماید. آرام و آرام و بدون صدا و نشان، پایهها و دیوارها و سقف ساختمان را از درون میپوساند. پس از زمانی کوتاه، بدون اینکه صاحبان و ساکنان آن بنا خبردار شوند، ساختمان را چونان گردویی پوک، توخالی میکند و ناگهان آن بنای به ظاهر استوار، با اندکی فشار، حتّی بدون فشار، فرو میپاشد!
مجادلهٔ همسران را میتوان «موریانهٔ زندگی» نامید. راستی که این، نامی مناسب و هولناک است! موریانهای که به طور آرام و پنهان، به پیکر کانون زندگی خانوادگی نفوذ میکند و تا از آن دمار برنیاورد، آرام نمیگیرد.
این آفت، فزاینده و پیشرونده است. اگر دیده نشود، یا نادیده انگاشته شود و به حال خود رها گردد، هیچ اندازهای نگه نمیدارد و بر هیچ مرزی نمیایستد و به هیچ حدّی قناعت نمیورزد؛ بسیار حریص است. خسته و ناتوان هم نمیشود؛ با پشتکاری مرموز و شیطانی به تلاش خود مداومت و بر کار خود مقاومت میورزد، تا به هدف نهایی خود، که همانا ویرانی کامل بنیان خانواده است، برسد.
اینجاست که باید «دستی از غیب برون آید و کاری بکند» و کسی از غفلت درآید و اقدامی نماید، وگرنه «خانه از پایِ بست، ویران میشود».
خدایا! چنین مپسند. تو، خود، دستی از غیب برون آر و کسی و کسانی را از غفلت به در آر!
اگر این «دستِ غیبی»، دیر برون آید و آن «غفلتزده»، دیر به خود آید، خوف آن میرود که کار از کار بگذرد.
الاهی چنین مباد! ۱
✅ فرجام سخن
اکنون به شمایان؛ همسران، میگوییم:
برای رضای خدا، برای نیکوبختیتان، برای پیشگیری از افتادن در دام طلاق، هرگز مجادله نکنید؛ هیچ، اصلاً، ابداً. هیچ سودی ندارد. همهاش زیان است و پایان آن طلاق است.
این سخن پیامبر اکرم را به گوش جان، نیوش کنید که فرمود:
«لا يَستَكمِلُ عَبْدٌ حَقيقَةَ الإِيمَانِ حَتَّى يَدَعَ المِراءَ وَإِن كَانَ مُحِقِّاً»؛ آدمی به مرتبهی کمال ایمان نمیرسد، تا آنگاه که مجادله و ستیزه را وانهد؛ اگرچه حق با او باشد. ۲
۱۶ آذر ۱۴۰۱
۱. نبرد بیبرنده؛ علیاکبر مظاهری، نشر خادمالرضا، چاپ یازدهم، ۱۴۰۱، ص ۸۵.
۲. بحارالانوار، ج ۲، ص ۱۳۹.
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
از زبان مشاور
🍂 ریشههای طلاق (۳) 🖌 #نویسنده_و_مشاور: #علی_اکبر_مظاهری ⭕️ مجادلهٔ همسران مجادلهٔ همسران، آفتی
🍂 ریشههای طلاق (۴)
🖌 #نویسنده_و_مشاور: #علی_اکبر_مظاهری
⭕️ دخالتهای دیگران
از دیرزمان، معتقد بودهام که هرجا اختلافی، کدورتی، دعوایی میان همسران، بهویژه زوجهای جوان وجود دارد، رد پایی از دخالت دیگران میتوان پیدا کرد.
هرچه زمان میگذرد، این عقیدهام قویتر میشود، بهخصوص در مشاورههای خانوادگی، این عامل منحوس را بیشتر میبینم.
با اینکه خوش ندارم سخنی بینزاکت بگویم و بنویسم، اما حقا که لفظ «فضولی» برای این دخالتهای ناروا، لفظ مناسبی است. فضولی، پایینترین کلمه دربارهٔ کار اینان است. کار اینان، «جنایت» است.
آدمی حیران میماند که اینان، چطور دلشان میآید آشیانهٔ فاختههای مظلوم را به آتش بکشند! از ایمان و عقیده به کیفر خدای غیرتمند که بگذریم، کار وجدان چه میشود؟ مگر وجدان نباید انسان را در کارهای ناروا، عذاب دهد و باز دارد؟ مگر آنکه بگوییم نه ایمان، نه وجدان، چندان توان ندارند که این دخالتگران فضول را از کار زشتشان باز دارند.
آری؛ اینان، در این کردار زشت، بر ایمان، سرپوش میگذارند و بر سر وجدان، کلاه مینهند و کارشان را در پوستین خیرخواهی، دلسوزی، انتقال تجربه، میپوشانند. اما به فرمودهٔ امیر مومنان، امام علی - علیه السلام - پوستین را وارونه میکنند و نتیجهٔ معکوس، حاصل میشود:
«لُبِسَ الْإِسْلَامُ لُبْسَ الْفَرْوِ مَقْلُوباً»؛ اسلام را وارونه گردانند، چونان وارونـهپوشیدن پوستین.
(نهجالبلاغه، خطبهٔ ۱۰۸)
🔴 سخنی با خودِ همسران
فعلاً با دخالتگران، سخنی نداریم. با اینان، در آثار دیگرمان، بسیار سخن گفتهایم. اینان را به خدایشان و وجدانشان وامیگذاریم. اما اکنون به خود شما همسران، بهویژه زوجهای جوان، میگوییم و با تاکید میگوییم: دیگران را به زندگیتان راه ندهید. پای دخالتگران را به زندگیتان باز نکنید. از ثمرههای تلخ بازکردن راه دخالت دیگران، سردی دلهایتان است، سپس مجادله است و دعوا و در نهایت، طلاق. فاصلهتان را با دخالتگران بیشتر و بیشتر کنید. خودتان مدیر زندگیتان باشید. اگر نیازی به یاری دیگران دارید، فقط و فقط از مشاوری دانا و توانا مدد بجویید.
۱۸ آذر ۱۴۰۱
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
از زبان مشاور
🍂 ریشههای طلاق (۴) 🖌 #نویسنده_و_مشاور: #علی_اکبر_مظاهری ⭕️ دخالتهای دیگران از دیرزمان، معتقد ب
🍂 ریشههای طلاق (۵)
🖌 #نویسنده_و_مشاور: #علی_اکبر_مظاهری
⭕️ کمبود یا نبود ایمان مذهبی
مؤمن، کارهایش را بر اساس ایمان و رضایت خداوند سبحان انجام میدهد. او، در هرکار، میاندیشد که آیا این کردار من، گفتار من، افکار من، برابر رضایت خدا هست یا نه؟ اگر هست، انجام میدهد. اگر نیست، انجام نمیدهد. انسان دیندار، ممکن است اشتباه کند، اما ممکن نیست چشم در چشم خدا بدوزد و او را نافرمانی کند؛ محال است.
🔹 از زبان مشاور
🔸 مشاورهٔ خانواده
🔻 ظالم نباش!
آقا و خانم «ایمانی»، که متدیناند و نزاعهایی ناعاقلانه داشتند، نزدم آمدند به مشاوره. مسائلشان را کاویدیم. ریشههایی از مجادلههایشان آشکار شد. دانستم یکی به دیگری ظلم میکند. آشکار نکردم. راهکارهایی بیان شد. جلسه دیگری نیاز بود. گفتم هفتهٔ بعد.
وقتی از در اتاق مشاوره بیرون رفتند، او را که ظالم دانسته بودم، صدا زدم. تنهایی، آهسته، که همسرش نشنود، اما با تأکید، به او گفتم: ظالم نباش!
تکان خورد؛ سخت. و رفتند.
هفتهٔ بعد که آمدند، حالشان بهتر بود؛ خیلی بهتر. او که ظالم بود، ساکت بود. او که مظلوم بود، گفت: «زندگیمان خوب شد... .»
او که ظالم بود، صحبت تنهایی خواست. او را که مظلوم بود، به بیرون اتاق هدایت کردم. وقتی تنها شدیم، او که ظالم بود، گریست، گریستنی تلخ، اما خوش.
گفت: «آن سخن آخر نوبت قبل که گفتید ظالم نباش، من را به درون خودم فرو برد. در مکانی دنج، با خدا خلوت کردم. اندیشیدم. خود را محاسبه کردم. دیدم که ظالمم. از خدا شرم کردم. توبه کردم. با همسرم مهربانی کردم. دیگر به او ظلم نکردم. همه چیز درست شد.»
او را آفرین کردم که چنین با ایمان است. خداپرست است. با انصاف است.
دیگر زندگیشان خوب شد. خوبِ خوب.
الاهی شکر.
۲۵ آذر ۱۴۰۱
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
از زبان مشاور
🍂 ریشههای طلاق (۵) 🖌 #نویسنده_و_مشاور: #علی_اکبر_مظاهری ⭕️ کمبود یا نبود ایمان مذهبی مؤمن، کاره
🍂 ریشههای طلاق (۶)
🖌 #نویسنده_و_مشاور: #علی_اکبر_مظاهری
⭕️ کمبود یا نبود ایمان مذهبی (۲)
از معناهای تقوا، یکی شرم است و دیگری پروا. کسی که از خدا شرم کند و از او پروا داشته باشد، ستم نمیکند.
این سخن بیمانند امیر مؤمنان، امام علی - علیهالسلام - را ببینیم: «وَاللَّهِ لَوْ أُعْطِيتُ الْأَقَالِيمَ السَّبْعَةَ بِمَا تَحْتَ أَفْلَاكِهَا ، عَلَى أَنْ أَعْصِيَ اللَّهَ فِي نَمْلَةٍ أَسْلُبُهَا جُلْبَ شَعِيرَةٍ مَا فَعَلْتُهُ»؛ به خدا! اگر همۀ این جهان و هر آنچه را که زیر آسمان است به من دهند تا خدا را معصیت کنم، نمیکنم؛ گر چه آن معصیت، ایــن باشد که پوستهٔ جوی را از دهان مورچهای (به ستم) بربایم!
(نهجالبلاغه، خطبهٔ ۲۲۴)
هر سودی که به آدمی برسد، در قلمرو همین «الْأَقَالِيمَ السَّبْعَةَ» است و هیچ ستمی کوچکتر از گرفتن تکهای از پوست یک جو نیست. تصور کنیم همهٔ این جهان را به کسی بدهند؛ همهٔ لذتها، ثروتها، شهرتها، تا به مورچهای ظلم کند؛ پوست جوی را از دهان آن بگیرد، او نپذیرد! حقا که عجب است.
مگر طلاق؛ طلاقدادن یا طلاقگرفتن؛ چقدر سود دارد؟ مگر شکستن یک دل، کوچکتر است از گرفتن پوست جو از دهان مورچه است؟ قسم به جان علی، نمیارزد!
♦️ عاقل باشیم
حکمت چیست؟ هر چیز را برجای لایق آن نهادن، هر کار را نیکو انجامدادن. عقل چیست؟ «اَلعَقلُ ما عُبِدَ بِهِ الرَّحمٰنُ وَ اکتُسِبَ بِهِ الجَنان»؛ عقل آن است که با آن، خدا عبادت شود و بهشت به دست آید.
(الکافی، ج ۱، ص ۱۱)
اکنون این سخن پیامبر را بشنویم:
«رأسُ الحِكمَةِ مَخافَهُ اللّه»؛ ترس از خدا، سر حکمت است.
(کنزالعمّال، حدیث ۵۸۷۳)
بیاییم از خدا بترسیم. عاقل باشیم. حکیمانه عمل کنیم.
طلاقگیرنده و طلاقدهنده، آیا خدا را پروا میگیرد؟ عاقل است؟ به حکمت عمل میکند؟
«ارجعوا إلی أنْفُسِکم و عاتبواها»؛ به جانهایتان باز گردید و آنها عتاب و خطاب کنید.
(واقعه عاشورا، ص ۴۲۵)
اندکی درنگ! عجله در کار طلاق، خلاف عقل است؛
«الْعَجَلَةُ مِنْ الشَّيْطَانِ»؛ عجله، از شیطان است.
(کنزالعمّال، حدیث ۵۶۷۴)
شرط عقل است که در کار طلاق، بیپروا نباشیم.
عاقل آن است که اندیشه کند پایان را (سعدی؛ کلیات.)
۲۹ آذر ۱۴۰۱
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1