eitaa logo
کانال تنهامسیری های مازندران
1.2هزار دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
5هزار ویدیو
61 فایل
جهت انتقاد پیشنهاد و ارائه ی مطلب با ادمین ارتباط برقرار کنید.👇👇👇 @Yaa_ss در این کانال مباحث کاربردی و تربیتی موسسه تنهامسیر آرامش ارائه خواهدشد🌟
مشاهده در ایتا
دانلود
👌سربازانی برای امام زمان عج...😍 👌 «ما کوثریم و کم نمی شویم» 🌹 @Mazan_tanhamasir
‌ 🚨۲۲ هزار جنین سالم سالانه به‌خاطر غربالگری بی‌دلیل از بین رفتند. رئیس کمیسیون حمایت از خانواده مجلس: طبق منابع علمی از هر ۱۵۰۰ نفر یک نفر امکان دارد سندرم داون باشد. یعنی فرزند ۹۹.۷ درصد زنان باردار سندرم داون نیست. اما در مرحلۀ اول غربالگری از هر ۸ الی ۱۰ نفر، یک نفر را احتمال تولد فرزند سندرم داون می‌دادند که باید به مرحلۀ دوم می‌رفت. بعضی از خانواده‌ها هم استرس پیدا می‌کردند و هم هزینۀ گران مرحلۀ دوم را نداشتند و بعضا به‌سمت سقط می‌رفتند. در یک تحقیق علمی که قبلا وزارت بهداشت انجام داده بود ۲۲۰۰۰ جنین سالم در سطح کشور به‌صورت سالانه بر اثر غربالگری بی‌پروایی (غیراستاندارد) که صورت می‌گرفت، از بین می‌رفتند که هیچ وجه شرعی و عقلانی نداشت. 🌹 @Mazan_tanhamasir
من مادر سه تا دسته گلم و خودم متولد ۷۰ و شوهرم متولد ۶۷. و هر دو سید هستیم☺️ تنها دختر یه خانواده ۵ نفری هستم و دوتا داداش بزرگتر از خودم دارم. یه روز مادرشوهرم اومدن حوزه ای که من درس میخوندم، آخه من طلبه بودم و مشاور حوزه منو معرفی کرد. اومدن خواستگاری و برخلاف تصور خیلی از فامیل که فکر میکردن من دنبال شاهزاده با اسب سفیدم که خواستگارهام با موقعیت های شغلی و مالی و خانوادگی مختلف رو رد میکنم، من و خانوادم به ایشون جواب مثبت دادیم. یه پسر متولد ۶۷ نظامی و بسیاااار خوش اخلاق و مذهبی و خانواده دوست، اهل کمک تو خونه داری و بچه داری و من این نکات برام بیشتر از شغل و مال و موقعیت خاص خونوادگی مهم بود. اخلاق و ادب نسبت به خانوادم و تقوا و خانواده دوستی برام مهم بود. برخلاف رسم تو شهر ما که چندتا کالای بزرگ پسر میگیره ما اینکارو نکردیم و مهریه ۱۴ سکه بود در صورتی که شوهرم بعدا گفت، اصلا فکر نمیکردم ۱۴ تا باشه و در واقع من با کالا ندادن و مهر پایین جایگاه خودم تو خانواده شوهرم بالا بردم. البته که قصد من فقط رضای خدا بود. جالبه بعدا یه عده تو فامیل گفتن فلانی دخترشو مفت داد. ولی شوهرم با اخلاق خوب و ادبی که داره تو دل همه چه خانوادم چه فامیل جا باز کرد و این چیزی بود که من همیشه میخواستم و الحمدلله دعاهام مستجاب شد. یکسال و خورده ای بعد از ازدواج من باردار شدم و خیلی خوشحال بودیم. بی نهایت بچه دوست داشتیم. پسرم که بدنیا اومد خیلی دل درد داشت و بی خواب بود طوری که نوزادی که باید حداقل ۱۷.۱۸ ساعت در روز بخوابه کلا ۲ ساعت میخوابید یهو ۱۵.۱۶ ساعت یسره بیدار بود و گریه میکرد. من تا ۴ماه کلا در شبانه روز ۳تا۴ ساعت میخوابیدم و از ۴ ماهگیش تا یکسالِ تمام پرستار گرفتیم که فقط صبح ساعت ۸ تا ۲ ظهر میومد نگهش میداشت که من بخوابم. و من که خیلی سرحال و پرشور بودم کم کم بخاطر صدای گریه زیاد بچه و کم خوابی خودم بسیار افسرده و بداخلاق شده بودم. از یکسال و خورده ای پسرم، مادرشوهرم و شوهرم خیلی کمک کردن که من یه وقتایی بیرون خونه بدون بچه باشم و حال و هوام عوض بشه خداخیرشون بده این خیلی کمکم کرد تا کم کم بعد از دو سالگیش حالم بهتر شد. اون روزا که حالم بد بود، شوهرم رو خیلی اذیت میکردم. خیلی بداخلاق بودم و فشار روحی زیادی روم بود و جالبه میدونستم بداخلاق و پرخاشگر شدم و من هرچی عصبی تر اون صبورتر... یه روز با خودم گفتم بیچاره چقدر داره منو تحمل میکنه دقیقا همون روز یهو گفت من واقعا از خدا ممنونم که تو رو بهم داد تو اگر انقدر خوب نبودی، منم خوب نبودم😳😳 ناگفته نماند شوهرم کارش خیلی براش مهمه و منم همیشه در مقابل کارش کوتاه میومدم و میام تا جایی که مهمونی پاگشام رو بدون داماد رفتیم. صبحش زنگ زد که دارم میرم ماموریت، شرمنده نیستم برای شب و من فقط گفتم مشکلی نیس درصورتی که مشکل بود. واقعا دوست نداشتم بدون شوهرم برم. یا مهمون دعوت میکردم و مجبور بودم زنگ بزنم کنسل کنم چون یهو صبح زنگ میزد میگفت دارم میرم ماموریت و باز میگفتم مشکلی نیست. تو بارداری اولم دوماه رفت ماموریت و دوسالگی پسرمم دوماه دیگه رفت. و وقتی سر سومی باردار بودم ۲۰ روز رفت و روزای خیلی سختی بود مخصوصا که با شیطنت بچه ها و بدقلقیشون ترجیح میدادم فقط خونه خودم باشم و گاهی برای سر زدن خونه مادر و مادرشوهرم برم. اینا همه برای منی بود که کمترین سختی تو مجردیم نکشیده بودم و کم کم بزرگ میشدم. ادامه👇 🌹 @Mazan_tanhamasir
دو سالگی پسرم شوهرم گفت بیا اقدام کنیم برای دومی و منم که هنوز افسردگی داشتم داد و بیداد راه انداختم، اونم دیگه حرفی نزد از بچه. تا سه سالگی پسرم که حالم خوب شده بود و خودم دلم بچه میخواست. وقتی باردار شدم خیلیا تعجب کردن با اون بچه اذیت کن و بی خواب و سختیایی که کشیده بودم چطور به این زودی به فکر بچه افتادم ولی خوشبختانه بعد از بارداری، خدا روزی معنوی رو برامون فرستاد. هم حوصله من خیییلی بیشتر شد و هم صبورتر شدم و هم پسرم خیلی حرف گوش کن و آروم شد و خداروشاکرم خیلی خیلی. این بار خدا یه دختر بهمون داد که شبا میخوابید و دل‌درد نداشت ولی بشدت خوابش سبک بود و وابسته به من و غرغرو وجبغ جیغو😄. دخترم که دوسال و ۶ماهش بود تصمیم برای سومی گرفتیم البته که تصمیمی قبلش نداشتیم تا اینکه ایام فاطمیه اول بود که رفتم هیئت، سخنران می‌گفت متاسفانه خانمهای مذهبی ما از زندگی حضرت فقط حجابش رو گرفتن و ابعاد خانوادگی و سیاسیش رو کنار گذاشتن... حضرت فاطمه طی ۹ سال زندگی مشترک، ۴فرزند داشت با بچه های قد و نیم قد می‌رفت جهاد تبیین، خونه به خونه و امر ب معروف می‌کرد. از اونجا تصمیم گرفتم به حضرت متوسل بشم و برای سومی اقدام کنم، به خانم گفتم میدونید شرایطمو از هرلحاظ چه روحی چه مالی و چه جسمی خودتون هوامو داشته باشید. اگر صلاحمه همه چیشو خودتون برام درست کنید. همون ماه باردار شدم و منی که سومین بارداریم بود، وقتی دیدم مثبته فقط از خوشحالی گریه کردم و خداروشکر کردم اگر کسی منو نمیشناخت فکر می‌کرد بعد از ده سااال انتظار بچه دار شدم😁. یه بارداری بسیااااار سخت داشتم. با دوتا بچه، ویار سخت، هفته ۵ پسرم افتاد رو شکمم، که بخیر گذشت. چندماهی آشپزی نمیکردم و این درحالی بود که نه به مامانم گفتم نه مادرشوهرم دقیقا نمیدونم چرا نگفتم🧐. ویارم که تموم شد. کمردردم شروع شد و ماه آخر هم خیلی سنگین شده بودم طوری که میگفتم خدایا چرا زایمان نمیکنم و در کمال ناباوری پسرم ۴ کیلو ۱۰۰ به دنیا اومد و زایمان بسیار سختی داشتم. هیچکس فکر نمیکرد دختری که همیشه تو آسایش و رفاه بوده طوری که حتی اتاقش رو کمک کاری که میومده خونه شون تمیز میکرده، روزی انقدر سختی بخودش بده و من بابت همه اینها خداروشاکرم که دیدم رو باز کرد و توان بهم داد که هم بخاطر بچه هام و اینکه آینده تنها نباشن و پشت و پناه هم باشن و هم بخاطر نسل شیعه بخودم سختی بدم و سرباز انشالله برای آقا تربیت کنم. جالبه بدونید از وقتی سومی بدنیا اومده وقتم برکت پیدا کرده، صبرم بیشتر شده و نگاه و کمک خدا رو میبینم. اوضاع مالی هم الحمدلله بهتر شده و کلا پسرم برکات مادی و معنوی زیاد داشت برامون. بارداری و زایمان سختی داشتم مشکل مالی تو بارداری زیاد داشتیم ولی جالب بود حضرت زهرا صبر بهم داده بود. مشکلاتم زیاد و صبرمم بیشتر. انگار میخواست کاسه وجودم بزرگتر کنه و من درحالی ۳۲ سالگیم پشت سر میذارم که خدا سه تا دست گل بهم داده و امیدوارم بازم لایق باشم تا چندین سرباز امام زمان از نسل و خون من باشن. انشالله تمام جوونا به این نتیجه برسن که ماهیت این دنیا با سختی ها عجین شده و انشالله خودمون سختیای شیرین برای خودمون به وجود بیاریم تا خدا مارو به سختیای تلخ گرفتار نکنه(این رو تو سخنرانی استاد پناهیان شنیدم) انشالله با این سختیا ظرفیت وجودی مون زیاد میشه و بیشتر رشد خواهیم کرد. 🌹 @Mazan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبح امروز خطاب به بسیجیان: از دو قطبی‌های کاذب بپرهیزید. کسانی که مبانی و اصول اسلام و انقلاب و ولایت فقیه را قبول دارند برادر شما هستند؛ حتی اگر سلیقه متفاوتی دارند. نقشه آمریکا برای تشکیل خاورمیانه‌ی جدید بکلی ناکام ماند. نابودی حزب‌الله جزئی از نقشه بود، حزب‌اللّه ۱۰ برابر قوی‌تر شد. خواستند عراق را ببلعند و سوریه را قبضه کنند، نتوانستند. تمام کردن مسئله فلسطین به نفع رژیم غاصب با طرح خائنانه «دو دولتی» هم جزئی از نقشه «خاورمیانه جدید» بود که آن هم نتوانستند... 🌹 @Mazan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرهنگ غرب در قضیه جنایت غزه بی‌آبرو شد #: ۱۴۰۲/۹/۸ حرکت وحشیانه و بی‌حمانه‌ای که رژیم صهیونیستی در جنایت علیه مردم غزه انجام داد، نه فقط آبروی خود رژیم که آبروی آمریکا را هم برد. آبروی کشورهای معروف اروپایی را هم برد، بلکه آبروی تمدن و فرهنگ غرب را برد. فرهنگ و تمدن غرب، همان تمدنی است که وقتی با بمب فسفری پنج هزار کودک را شهید میکند، رژیم فلان کشور غربی میگوید اسراییل دارد از خودش دفاع میکند. این دفاع از خود است؟ فرهنگ غرب این است. در این قضیه فرهنگ غرب بی‌آبرو شد. 🌹 @Mazan_tanhamasir
واکنش جالب کاربر عراقی به ناوشکن جدید ایران سُعاد القيسي نوشت : «ایران ناوشکن می سازد و عربستان با سگ ها و رقصنده ها جشن می گیرد.» 🌹 @Mazan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌در دفاع از حق، از برچسب و تمسخر نترس! 🔻بعضی از طلبه‌ها و حزب‌اللهی‌ها طوری حرف می‌زنند که مسخره نشوند! 🔻حتماً حرف حق نمی‌زنی که مسخره‌ات نمی‌کنند! 🔻بی‌بی‌سی‌چی‌های خبیث، بیکارن برای همین کار! 🔻به این میگن: «عدم نصرت حق!» 🌹 @Mazan_tanhamasir
«گفتم: «محسن جان! دیر میای بچه‌ها نگرانتن». لبخندی زد و حرف از صمیم قلبش بیرون آمد؛ حرفی که زبانم را قفل زد. غیرتمند گفت: «هرچی من بیشتر کار کنم، نتانیاهو کمتر خواب راحت به چشمش میاد؛ پس اجازه بده بیشتر کار کنم».  معنای این حرفش را زمانی فهمیدم که شهید شد؛ وقتی که نتانیاهو توئیت زد و برای یهودی‌ها شنبه خوبی را آرزو کرد. از شنبه آرام در اسرائیل گفت؛ از شنبه بعد از محسن فخری‌زاده». ... (خاطرات همسر شهید) 🌹دیروز هفتم آذر سالگرد شهادت دانشمند هسته ای شهید محسن فخری زاده بود 🌹 برای شادی روحشون ✾ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌺 🌹 @Mazan_tanhamasir
⚘﷽⚘ ❣! امروز لابلاےسوز سرماے حیاط؛ جوانه‌اے تمام نگاهم را قبضه کرد... وفهمیدم درقحطےحضور تو نیز؛ میشود سبز شد فقط باید دل دستِ تو داد و جان دست تو سپرد حضرت صاحب دلم و از تاریکےِ پلیدِ نَفس،رَست و جوانه زد ... یخ‌زده‌ترین دل‌ها هم لاےِ مُشت تو، سبز میشوند... ما را براےخودت کنار بگذار... 🌹 @Mazan_tanhamasir
1_1110879038
9.74M
📜 قرائت 🎊 تغییر مقدرات الهی با مداومت بر خواندن دعای عهد... ره: اگر هر روز خواندی ، مقدراتت عوض می‌شود...⚡️ ✅ امروز محکم‌تر سربازی و یاریم را تمدید می‌کنم. 🌤اللهم عجل لولیک الفرج 🌤 التماس دعا ....🌷 ‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌ ‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎ ‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌ ‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎ 🌹 @Mazan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
من متولد ۶۲ هستم و فرزند سوم خانواده، ما چهارتا بچه بودیم پشت سرهم، یک خواهر و یک برادر بزرگتر و یک برادر کوچکتر دارم. دوران کودکی الحمدلله عالی، چون برادر و خواهر پشت سر هم داشتم و منزل ویلایی، مدام در حال بازی بودیم و خلق بازی و برنامه های جدید و خوش بودیم همه با هم بازی می کردیم و همه با هم درس می خواندیم. پدرم دبیر بودند (خدارحمتشون کنه خیییلی خوب بودند) و مادرم هم همراه ما درس میخواندند، کتاب و دفتر که پهن می شد، همه می نشستیم و بهترین دوران عمرمان بود تا اینکه دانشگاه قبول شدم. از وقتی خودم را شناختم آرزوی داشتن بچه داشتم، یک بچه برای خودم، حتی وقتی که خیلی کوچک بودم و اصلا به ازدواج فکر هم نمی کردم. الحمدلله پدرم مرد فرهیخته ای بودند و دستم را برای انجام کارهای فرهنگی در مدرسه و دانشگاه باز گذاشته بودند. پدرم بسیار مطالعه می کردند و من هم همینطور بودم. پدر منبع همه سوالات و شبهات ما بودند. سال ۸۰ وارد دانشگاه شدم. برای داشتن همسر شایسته کسی که خدا او را دوست داشته باشد، خیلی دعا میکردم ولی از آمدن خواستگار به منزل اصلا خوشم نمی آمد، از خدا خواستم که فقط کسی که قسمتم هست و تو میپسندی بیاید و همینطور هم شد سال ۸۱ عقد کردیم. همسرم مرد مهربان و خود ساخته ای بودند الحمدلله، متاسفانه بعد از عروسی تحت تاثیر جو جامعه که بلافاصله بعد ازدواج فرزند نیارید، به مدت ۲سال فرزند نیاوردیم که الان پشیمان هستم. پسر اولم به خاطر پیشرفت نکردن زایمان طبیعی به روش سزارین فروردین ۸۶ به دنیا آمد. کولیک داشت و مدام جیغ می زد، هر دو به شدت ناراحت بودیم از اینکه فرزند آوردیم و فکر میکردیم که ما را از هم دور کرده... و بدتر اینکه افسردگی بعد زایمان هم گرفته بودم. تجربه نداشتم و یکسری حساسیتها، زود رنجیها و قانونمندی هایی که داشتیم هم کار را بدتر می‌کرد. پسرم کم کم خیلی بهتر شد و بودنش باعث شادی و نشاط بیشتر، با خودم فکر می کردم همین یکی کافی هست. هرروز با پسرم تمرین های مختلف که در کتابها خوانده بودم انجام می دادم و این کار حالت وسواسی پیدا کرده بودم. دفتری داشت که همه کلمات که عکسش را کشیده بودم. در ۱ سالگی اسمش را میگفت و همه دفترش را می شناختند😄 ۵ سال بعد که ماههای آخر بارداری دوم را میگذراندم همه چیز خیلی فرق کرده بودم. الحمدلله از حساسیتهای من خیلی کم شده بود، درس حوزه را شروع کرده بودم و به شدت درگیر کارهای فرهنگی و حوزه بودم و البته پدر عزیزم رو از دست داده بودم.😭 وقتی سونوگرافی به من و همسرم گفت دختر هست از خوشحالی اشک در چشمهایم جمع شد. سال ۹۱ فاطمه خانم به جمع سه نفره ما اضافه شد و با آمدنش کلی خوشحالی برای داداشش آورد که همیشه شکایت داشت که من داداش و خواهر ندارم و صندلی عقب ماشین، هیچکس پیش من نیست. ادامه👇 🌹 @Mazan_tanhamasir
سه سال بعد در حالی که هنوز درس حوزه می خواندم، پسر دومم به دنیا آمد. در حاملگی دوم به کربلا رفتم و حاملگی سوم سفر مکه قسمتم شد. حاملگی های خوبی داشتم الحمدلله، غیر از ویار خیلی شدید ملالی نبود. هر پزشکی که میرفتم و هرچقدر قرص ضد تهوع میخوردم فایده ای نداشت و همه پزشکها میگفتن چاره ای نیست😔 فکر میکردم سه تا فرزند دارم و کافی هست اما چند سال قبل به همسرم گفتم سه تا فرزند به خاطر دل خودمان آوردیم بیا فرزند چهارم رو فقط به خاطر امر رهبر و یاری امام زمانمان بیاوریم. هرچند جو فامیل فرزند چهارم رو خیلی نمی پذیرفت. همسرم مخالفت کردند به خاطر ویار شدیدی که داشتم و اینکه همه چیز زندگی تحت الشعاع این حالت من قرار می‌گرفت. یکسال طول کشید تا توانستم به مرور و با صحبتهای مختلف ایشان را راضی کنم(هر مردی که جلوگیری کند از بارداری و همسرش فرزند بخواهد، باید دیه بدهد هربار) اینم گفتم البته با مهربانی و جزو آخرین حربه ها😉 به همسرم گفتم اگر خدا بخواهد میتواند این بارداری را بدون ویار قرار بدهد و همینطور هم شد. یکسال هم طول کشید تا باردار شدم. قبل بارداری چهارم با کلاس سبک زندگی آشنا شدم که خوراک های خوب را به برنامه زندگی اضافه کردم و خوراکی های صنعتی دارای مواد نگهدارنده، سس، سوسیس کالباس و نوشابه و... را کلا حذف کردیم. بارداری بدون ویار برایم خییلی شیرین بود. تصمیم گرفته بودم این بار زایمان طبیعی داشته باشم. اما متاسفانه هیچ دکتری قبول نمیکرد بعد سه بار سزارین طبیعی زایمان کنم. تا اینکه دکتر آیتی عزیز در مشهد قبول کردند. از من پرسیدند چرا میخواهی طبیعی زایمان کنی؟ گفتم هم اینکه برای فرزند بعدی سزارین پنجم نشم و هم اینکه به بقیه که میخواهند وی بک داشته باشند نشان بدهم که امکانپذیر هست💪 ماههای آخر تمام مواردی که برای یک زایمان طبیعی لازم هست رو تحت نظر مامای طب سنتی انجام دادم(دمنوش ، آبزن ، ورزش ، ماساژ) ورزش ماه‌های آخر بارداری، در حقیقت همه کارهای خانه هست که مادران ما در قدیم انجام میدادند و متاسفانه الان به هر بهانه ای انجام نمی شود. جاروی دستی کشیدن، فرش را نشسته نپتون کشیدن، شستن لباسها در تشت و... و الحمدلله صبح یک روز سرد پاییزی، وقتی گرمای بدن پسر کوچولوی عزیزم رو در آغوشم حس کردم، انگار دنیا رو به من دادند. ( باورم نمیشد که موفق شدم بطور طبیعی پسرم رو بدنیا بیارم) دکتر و ماماهای بیمارستان هم متعجب، احساس پیروزی می کردند. همان روز مرخص شدم و یک شب هم در بیمارستان نماندم. دکتر آیتی گفتند خوب هستی و میتونی مرخص بشی😜 الان پسر اولم ۱۷ سالشه، دخترم ۱۲ ساله، پسر دوم ۹ ساله و پسر کوچولوم، یک ساله هست. از اینکه بین بچه ها فاصله زیاد گذاشتم پشیمان هستم. واقعا توصیه میکنم که فاصله ۳یا ۴سال بیشتر بین هر فرزند خیلی خوب نیست. و من الان باید در ۴۰سالگی حداقل فرزند پنجمم ۳ساله می بود. در تمام این سالها با وجود فرزندان کارهای فرهنگی انجام دادم و درس میخواندم و در حال حاضر معلم هستم😅 در پایان اینکه در موقعیتهای مختلف الحمدلله قابلیت حل مسئله و توانایی حل مشکل را داشتم. به نظرم بر میگردد به اینکه پدر و مادرم با راحت طلبی ما را بزرگ نکردند و این راحت طلبی آسیب زننده ترین چیز در بحث تربیت دینی هست. ممنونم از مادر عزیزم 🌹و پدر خوبم 🌸 برای شادی روح پدر عزیزم صلواتی هدیه بفرمایید. 🙏 🌹 @Mazan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❗️پرفورمنس اعتراضی دانشجویان دانشگاه ورمونت آمریکا در محکومیت جنایات ادامه‌دار رژیم علیه مردم فلسطین ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌ 🌹 @Mazan_tanhamasir
کانال تنهامسیری های مازندران
❗️پرفورمنس اعتراضی دانشجویان دانشگاه ورمونت آمریکا در محکومیت جنایات ادامه‌دار رژیم علیه مردم فلسطین
تصویر بالا تنها گوشه ای از اعتراضات جوانان آمریکایی در ۲۴ ساعت گذشته علیه جنایات صهیونیسم جهانی است. در غرب موج عجیب و گسترده ای در بین جوانان در حمایت از فلسطین به راه افتاده است. نسل های جدید، دنیا رو متفاوت از آنچه که سران تمدن نکبت غربی می‌خواهند می بینند . دنیا دیگر به قبل از طوفان الاقصی بر نخواهد گشت . موج بزرگی از عدالتخواهی و آزادگی در دنیا به راه افتاده است. 🔴 🌹 @Mazan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
؛﷽ 🔵 متخصص بیهوشی که در آلمان نانوا شد! 🔻حمید میرحسینی در ایران متخصص بیهوشی بوده و الان در آلمان سوپری و نان سنگکی داره! تازه19 ماه برای بازکردن همین نانوایی در آلمان دوندگی داشته تا مجوز بگیره. ✍میگه تو آلمان یاد گرفته برای هر کاری صبور باشه ولی اگه تو ایران اینکار یکماه طول میکشید کلی فحش و بدو بیراه میگفت! 🌹 @Mazan_tanhamasir
این اسکل برانداز زن‌زندگی‌آزاری که از آمریکا توییت میزد اینجا بهشته و زندگی نرماله در جریانه الان به روغن سوزی افتاده نوشته لطفا کمک مالی کنید بهم 😂😂😂😂😂😂😂😂 حالا متوجه شدید که ززآ فقط برای اینا نون و آب بود که خداروشکر سفره‌اش جمع شد... 🌹 @Mazan_tanhamasir
🌷 🍃 چندےسٺ خوراڪم همہ شب گریہ و زارےسٺ از جان و دلِ بےرمقم صبر، فرارےسٺ تقویم پر از سرخِ جنون شد ڪار منِ مشتاق فقط روز شمارےسٺ 🌷 🌷 ✋ 🌙 🌹 @Mazan_tanhamasir