میگفت میخوای عاشق‌ چیزی بشی؛ با عمل‌ و رفتار عاشق‌ شو! مثلااگه‌میخوای‌‌عاشقِ‌شاهِ‌کربلابشی ، هرروزصبح‌‌تویه‌ساعتِ‌‌مخصوص‌بگو : " صلے‌اللّٰہ‌علیک‌یااباعبدالله... " بگوحسیـن‌‌جانم‌میخوام‌‌بهت‌عادت‌کنم.. تاعاشقت‌ بشم‌، تا به تو عارف‌ بشم..! - استادپناهیان

تا ڪسۍ رُِخ ننماید، نبرد دل زڪسۍ دلبـرِ ما دل ما برد و بھ ما رُخ ننمود..!

چرا پولهاتونو میبرید زیارت؟ چقدر زیبا شهید مطهری ۴۰ سال پیش جواب این شبهه ضداهلبیت رو داده... #اربعین

‌ 📌 یکی از چیزایی که فوق العاده شیطونو خوشحال میکنه و متاسفانه بین دخترا داره رایج میشه کاشت ناخن 💅🏼 شما ارایش کنی پاک میشه لاک بزنی پاک میشه ؛ ولی کاشت ناخن لامصب به سادگی از بین نمیره .. 😣 و در هر صورت مانع ِ ! شیطونو خیلی خوشحال میکنه چون وقتی کاشت ناخن بزنی وضو بگیری باطله! نماز بخونی باطله ؛ غسل بکنی باطله❗️ عزیزم نکن توروخدا ؛؛ اخه زیبایی به چه قمیتی ؟☹️ چرا ادم بخاطره یه زیبایی همچین دیواری بین خودش و خدا بکشه و خودشو از کلییی چیز بهتر محروم کنه!!😣 خوده واقعی تو این جسم نیس که ... خوده واقعی تو روحه توعه . . ! تو با اینکار مانع رسیدن غذا و چیزای حیاتی به روحت میشی و نابودش میکنی 💥 این جسم تموم میشه میره ولی روح تو همیشه هست . چطور میخوای تا ابد با یه روح ضعیف و داغون زندگی کنی ؟ بهش فکر کردی ؟🙂 #کاشت_ناخن .

. #آگاهۍ .

‹‹👀📌›› گفت: خانمی که داریم غسلش می‌دیم؛ ✗هم لاک دائمی زده هم ناخن کاشته✗ ممکن بود میت بدون غسل دفع بشه و فاجعه رخ بده😔‼️ اگر این خانم غسلشو انجام نده و مادر بشه ، 👈🏻ولدش زنا کار یا ناصب یا دشمن اهل بیت میشه⚠️! ‹ حتما ببینید❗️› #کاشت_ناخن #آگاهۍ ˹ 𝐉𝐎𝐈𝐍↴ ✌️مذهبیون 😎 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @Mazhabi_yon313

《ܢ̣ܢܚܩܢ ߊ‌ܠܠܘ ߊ‌ܠܝ‌حܩࡍ߭ ߊ‌ܠܝ‌حࡅ࡙ܩܢ》 《ܦ̈ܣܝ‌ܩߊ‌ࡍ߭ ܩࡍ߭》 ................................................ #پارت_۷ رسول : سوار ماشین شدم بغض تو گلوم جمع شده بود داشتم رانندگی میکردم . دیگه نتونستم تحمل کنم و ماشین رو زدم کنار و شروع کردم گریه کردن .. حرفای نفس تو سرم اکو میشد (کجا بودی رسول ؟ کجا بودی اون شبایی که من تا صبح به عکسامون نگاه میکردم و اشک میریختم کجا بودی رسول هان ؟چرا جواب نمیدی ؟) اشک میریختم و به حرفاش فکر میکردم .. ایکاش ولش نمیکردم ..ایکاش...سرمو گذاشتم رو فرمون و آروم آروم اشک ریختم... ............... نفس: خیلی به حرفای رسول فکر کردم،واقعا گیج بودم.. اصلا شاید منم مقصر بودم .. نمیشه همه تقصیرا رو انداخت گردن اون ‌‌.. تصمیم گرفتم بهش زنگ بزنم و جایی باهاش قرار بزارم .. شمارشو از قبل حفظ بودم سه تا بوق خورد و تلفن رو برداشت گفتم +سلام رسول‌ رسول نمیدونست چی بگه با صدای گرفته گفت‌ _س. سلام +میتونم جایی ببینمت؟ _آر..اره حتما هرجا تو بگی +پس همون جای همیشگی فردا صبح ساعت ۷ خداحافظ _خداحافط ادامه دارد .....✍🏻🫀 به قلم:حܢܚܝ̇ߺߊ✍🏻🫀 #پارت_۷ #رمان

پارت هفت تقدیم نگاهتون :)

من خودم قبول دارم ك ِ بدم اما ؛ اینکہ دوسِت دارم‌رو دروغ نگفتم (: #سید‌رضا‌نریمانی | #مداحی‌استودیویی

ای بالاترین قسم برا فرج زینب زینب.. قدرقدرت،ابر قهرمان.. 🌊 #محمدحسین‌حدادیان #شور

: )