eitaa logo
💟👈مذهبـے طوࢪ♡ツ
437 دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.2هزار ویدیو
105 فایل
༺﷽༻ 💛🌻دݪگرم خُدٰایـےاَم،ڪھ بٰا تَمام بَدۍ هٰایَم باز هَوٰادٰار دِلم اسٺ...❥ ツ اَلـّٰلـھُـمَ الـࢪزُقـنـٰا شَـــہــ💔ـٰادَٺ:) ڪُپـۍ؟! وٰاجِبہ مُؤمِن✌🏻 اࢪٺباط با ادمیݩ⬅: @Fatemeh_884
مشاهده در ایتا
دانلود
گفت: راستۍ جبهہ چطور بود؟ گفتم: تا منظورت چہ باشد. گفت: مثل حالا رقابت بود؟ گفتم: آرۍ. گفت: در چۍ؟ گفتم: در خواندن نماز شب. گفت: حسادت بود؟ گفتم: آرۍ. گفت: در چۍ؟ گفتم: در توفیق شهادت. گفت: جرزنۍ بود؟ گفتم: آرۍ. گفت: برا چۍ؟ گفتم: براۍ شرکت در عملیات. گفت: بخور بخور بود؟ گفتم: آرۍ. گفت: چۍ مۍخوردید؟ گفتم: تیر و ترکش. گفت: پنهان کارۍ بود؟ گفتم: آرۍ. گفت: در چۍ؟ گفتم: نصف شب واکس زدن کفش بچہ‌ها. گفت: دعوا سر پست هم بود؟ گفتم: آرۍ. گفت: چہ پستۍ؟ گفتم: پست نگهبانۍ سنگر کمین. گفت: آوازم مۍخوندید؟ گفتم: آرۍ. گفت: چہ آوازۍ؟ گفتم: شب‌هاۍ جمعہ دعاۍ کمیل. گفت: اهل دود و دم هم بودید؟ گفتم: آرۍ. گفت: صنعتۍ یا سنتۍ؟ گفتم: صنعتی، خردل، تاول‌زا، اعصاب. گفت: استخر هم مۍرفتید؟ گفتم: آرۍ. گفت: کجا؟ گفتم: اروند، کانال‌ ماهۍ، مجنون. گفت: زیر ابرو هم برمۍداشتید؟ گفتم: آرۍ. گفت: کۍ براتون برمۍداشت؟ گفتم: تک‌تیرانداز دشمن با تیر قناصہ. گفت: پس بفرمایید رژ لب هم مۍزدید؟ گفتم: آرۍ. خندید گفت: با چۍ؟ گفتم: هنگام بوسہ بر پیشونۍ خونین دوستان شهیدمان. سکوت کرد و چیزۍ نگفت :) ‌ 🍃 🌹 اللهم ارزقنا شهادت.... 💔 🌸 🌼@MazhabiiiTor🌼
🌸 ‌‌‌ نصفہ شب ڪوفتہ از راهـ‌ رسيد ديد تو چادر جا نيست بخوابہ.👀😕 شروع ڪرد سر و صدا،😱مگہ اينجا جاۍخوابہ؟ پاشيد نماز شب بخونيد، دعا بخونيد🤲🏻🤗 ما هم تحت تاثير حرفاش بلند شديم🙂مشغول عبادت شديم، خودش راحت گرفت خوابید😂😐😂 🍃 🌼@MazhabiiiTor🌼
ورود ترکش ممنوع⛔️ دکتــــــر با خنده بهش گفت: برادر! مگه پشت لباست ننوشتی ورود هرگونه تیر و ترکش ممنوع!!😄 پس چرا مجروح شدی؟! گفت: دکتر جان! ترکشه بیسواد بوده! - تقصیر من چیه؟!🤕🤷‍♂😂 ‎‌‌‎‌‌‌‌‌ 🌸 🌼@MazhabiiiTor🌼
هوا خیلی سرد شده بود فرمانده گردانمون همه ی بچه ها رو جمع کرد بعد هم با صدای بلند گفت: کی خسته است؟ همه با انرژی گفتیم: دشمن!! ادامه داد: + کی ناراحته؟ - دشمن!! + کی سردشه؟! - دشمن!! + آفرین... خوبه! حالا برید به کارتون برسید پتو کم بوده ، به گردان ما نرسیده..😁😂😂 😂🌻 🦋 🌼@MazhabiiiTor🌼
😄 تازھ چشممان گرم شده بود ڪه ناگهان یڪی از بچہ ها پتو را از روے صورتمان کنار زد و گفت :نخوابید ، نخوابید 😑 می خواهیم دستھ جمعے دعاے وقت‌خواب بخوانیم .😃👌🏼 هر چقدر گفتیم «بابا پدرت خوب ، مادرت خوب ، بگذار براے یڪ شب دیگر ، دست از سࢪ ما بردار، حال و حوصلہ اش را نداریم.»😐✋🏻 اصرار ڪرد که فقط یڪ دقیقہ ، فقط یڪ دقیقہ همہ به هر ترتیبے بود یڪی یڪی بلند شدند و نشستند 😃 شاید فڪر می کردند که حالا می خواهد سوره واقعہ ، تلفیقے و آدابے که معمول بود بخواند و بہ جا بیاورد ، که با یڪ قیافه عابدانه ای شروع کرد:😂 بسم الله الرحمن الرحیم همه تڪرار کردیم بسم الله الرحمن الرحیم و با تردید منتظر بقیہ عبارت شدند ، اما بعد بسم الله ، بلافاصلہ اضافہ ڪرد :« همہ با هم می خوابیم » بعد پتو روے سرش ڪشید 😂 بچہ ها حسابے ڪفری شده بودند ، بلند شدند و افتادند به جانش و با یڪ جشن پتو از خجالتش در آمدند😉😂 شادی ارواح طیبه شهدا وسلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان(عج) "صلوات"🌿 🌻 🌼@MazhabiiiTor🌼
باࢪاولم‌بودکھ‌‌‌مجࢪوح‌مۍشدم‌وزیاد بۍتابۍمۍکࢪدم‌یکۍازبࢪادࢪان‌امدادگࢪ بالاخࢪھ‌‌‌آمدبالاۍسࢪم‌وباخونسࢪدۍ گفت:«چیھ‌‌،چہ‌خبࢪھ‌‌؟!» توکھ‌‌چیزیت‌نشدھ‌‌‌بابا!😕 توالان‌بایدبھ‌‌بچه‌هاۍدیگھ‌‌‌هم‌ࢪوحیہ‌بدۍ انوقت‌داࢪۍگࢪیہ‌مۍکنۍ؟!😐🤦🏻‍♂ توفقط‌یڪ‌پایت‌قطع‌شدھ‌‌! ببین‌بغل‌دستۍهست‌سࢪنداࢪه‌هیچۍهم نمیگھ‌‌،این‌ࢪوکھ‌‌‌گفت‌بۍ‌اختیاࢪبࢪگشتم‌و چشمم‌افتادبھ‌‌‌بنده‌خدایۍکھ‌‌شهیدشدھ‌‌‌بود!👀🕊 بعدتوۍهمون‌حال‌کھ‌‌‌دࢪدمجال‌نفس‌کشیدن هم‌نمۍ‌دادکلۍخندیدم‌وباخودم‌گفتم عجب‌عتیقہ‌هایۍهستنداین‌امدادگࢪا😍😂.! 🌷🌹 🌼@MazhabiiiTor🌼
😂✨ دوتا بچه بسیجی یه عراقی درشت هیکل رو اسیر کرده بودن های های هم می خندیدن بهشون گفتم این کیه ? گفتند:عراقیه دیگه گفتم:چطوری اسیرش کردین ? بازم هم زدند زیر خنده و گفتن مث اینکه این آقا از شب قبل عملیات یه جایی پنهان شده بوده تشنگی بهش فشار آورده و با لباس بسیجی خودمون اومده ایستگاه صلواتی گفتم : خب از کجا فهمیدین عراقیه. گفتند:آخه اومد ایستگاه صلواتی .....شربت که خورد پول داد😂 اینطوری لو رفت.😂 🌸🦋 🌼@MazhabiiiTor🌼
🕊🌷😂 این داستان بــــ🐐ــــز پسرك صدای بز را از خود بز هم بهتر درمی‌آورد. هر وقت دلتنگ بزهايش ميشد، می‌رفت توی يك سنگر و مع‌مع می‌كرد.😁 ... يك شب ، هفت نفر عراقی كه آمده بودند شناسايی، با شنيدن صدای بز ، طمع كرده بودند كباب بخورند.😂 هر هفت نفر را اسير کرده بود و آورده بود عقب.🤣 توی راه هم كلی برايشان صدای بز درآورده بود.🤣🤣 می‌گفت چوپانی همين چيزهايش خوب است.🤣😅 🍀🥀 🌼@MazhabiiiTor🌼
😂 خيلے از شب ها آدم تو منطقہ خوابش نمے برد😴😬 وقتے هم خودمون خوابمون نمےبرد دلمون نمےاومد بقیہ بخوابن😌😂 یہ شب یکے از بچہ‌ها سردرد عجيبے داشت و خوابيده بود... تو همين اوضاع یکے از بچہ‌ها رفت بالا سرشو گفت: رسووول! رسووول! رسووووووول!😱😁 رسول با ترس بلند شد و گفت: چیہ؟؟؟ چے شده؟؟😰💔 گفت: هيچے...محمد مےخواست بيدارت کنہ من نذاشتم!😐😂 😂♥️ 🌈❄️ 🌼@MazhabiiiTor🌼
😉😂 👌 یه بچه بسیجے بود خیلی اهل معنویت و دعا بود... برای خودش یه قبری ڪنده بود😍 شب ها مےرفت تا صبح با خدا راز و نیاز مےڪرد.😊 ما هم اهل شوخے بودیم یه شب مهتابـے سه، چهار نفر شدیم توی عقبه...😝 گفتیم بریم یه ڪمے باهاش شوخے ڪنیم‌! خلاصه قابلمه ی گردان را برداشتیم😂 با بچه ها رفتیم سراغش... پشت خاڪریز قبرش نشستیم اون بنده ی خدا هم داشت با یه شور و حال خاصے نافله ی شب مے خوند😍 دیگه عجیب رفته بود تو حال! 😉 ما به یڪے از دوستامون ڪه تن صدای بالایـے داشت، گفتیم داخل قابلمه برای این ڪه صدا توش بپیچه و به اصطلاح اڪو بشه، 😂 بگو: اقراء یهو دیدم بنده ی خدا تنش شروع ڪرد به لرزیدن و به شدت متحول شده بود و فڪر مےڪرد براش آیه نازل شده! دوست ما برای بار دوم و سوم هم گفت: اقراء بنده ی خدا با شور و حال و گریه گفت: چے بخونم ؟؟!!!😂 رفیق ما هم با همون صدای بلند و گیرا گفت : باباڪرم بخون 😂😂😂😂 شادی روح پاک شهدا صلوات♥️ اَللّهُمَ عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ الفَرَج والعافیَهِ والنَّصر✨ 🌹🌸 🌼@MazhabiiiTor🌼 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
😂 رزمنده ای تو جبهه بی سیم میزنه میگه : من حدود ۵۰۰ تا عراقی دستگیر ⛓ کردم. سریع بیاین ببرینشون 😳 پشت بیسیم 📞 گفتن : خب خودت بیار...!😟 گفت: نه شما بیاین، اینا نمی ذارن من بیام 😅😂 روح مطهر شهدا صلوااات🕊️ 🦋🌸 🌼@MazhabiiiTor🌼
.😄 حرف‌شهادت‌ڪہ‌پیش‌مےآمد، یڪے مےگفت: اگر‌من‌شهید‌شوم، نگران‌نماز‌و‌روزه‌هایم ڪہ‌قضا‌شده‌اند‌هستم 😥 و‌یا‌نگران‌سرپرستےخانواده‌ام‌هستم🥺 و... نوبت‌معاون‌گردان‌رسید همہ‌گفتند: تو‌چے؟ چیزےبراےگفتن‌ندارے؟ پاسخ‌داد: اگر‌من‌شهید‌بشوم، فقط‌‌غصہ‌ے 35‌روز مرخصےراڪہ‌نرفتہ‌ام‌مےخورم.🤕 از‌آن‌میان‌یڪےپرید‌و‌قلم‌وڪاغذی‌آورد وگفت: بنویس‌ڪہ‌بدهند‌بہ‌من🤗 قول‌مےدهم‌این‌فداڪاری‌را‌بڪنم 😜 و‌بہ‌جاےتو‌بہ‌مرخصےبروم😁😂 ‍‎‌‌‌‌‎ 🕊 💐 🌼@MazhabiiiTor🌼