گفت: راستۍ جبهہ چطور بود؟
گفتم: تا منظورت چہ باشد.
گفت: مثل حالا رقابت بود؟
گفتم: آرۍ.
گفت: در چۍ؟
گفتم: در خواندن نماز شب.
گفت: حسادت بود؟
گفتم: آرۍ.
گفت: در چۍ؟
گفتم: در توفیق شهادت.
گفت: جرزنۍ بود؟
گفتم: آرۍ.
گفت: برا چۍ؟
گفتم: براۍ شرکت در عملیات.
گفت: بخور بخور بود؟
گفتم: آرۍ.
گفت: چۍ مۍخوردید؟
گفتم: تیر و ترکش.
گفت: پنهان کارۍ بود؟
گفتم: آرۍ.
گفت: در چۍ؟
گفتم: نصف شب واکس زدن کفش بچہها.
گفت: دعوا سر پست هم بود؟
گفتم: آرۍ.
گفت: چہ پستۍ؟
گفتم: پست نگهبانۍ سنگر کمین.
گفت: آوازم مۍخوندید؟
گفتم: آرۍ.
گفت: چہ آوازۍ؟
گفتم: شبهاۍ جمعہ دعاۍ کمیل.
گفت: اهل دود و دم هم بودید؟
گفتم: آرۍ.
گفت: صنعتۍ یا سنتۍ؟
گفتم: صنعتی، خردل، تاولزا، اعصاب.
گفت: استخر هم مۍرفتید؟
گفتم: آرۍ.
گفت: کجا؟
گفتم: اروند، کانال ماهۍ، مجنون.
گفت: زیر ابرو هم برمۍداشتید؟
گفتم: آرۍ.
گفت: کۍ براتون برمۍداشت؟
گفتم: تکتیرانداز دشمن با تیر قناصہ.
گفت: پس بفرمایید رژ لب هم مۍزدید؟
گفتم: آرۍ.
خندید گفت: با چۍ؟
گفتم: هنگام بوسہ بر پیشونۍ خونین دوستان شهیدمان.
سکوت کرد و چیزۍ نگفت :)
#طنز_جبهه🍃
#شهیدانه 🌹
اللهم ارزقنا شهادت.... 💔
#غریب_طوس 🌸
🌼@MazhabiiiTor🌼
#طنز_جبهه 🌸
نصفہ شب ڪوفتہ از راهـ رسيد ديد تو چادر جا نيست بخوابہ.👀😕
شروع ڪرد سر و صدا،😱مگہ اينجا جاۍخوابہ؟
پاشيد نماز شب بخونيد،
دعا بخونيد🤲🏻🤗
ما هم تحت تاثير حرفاش بلند شديم🙂مشغول عبادت شديم،
خودش راحت گرفت خوابید😂😐😂
#غریب_طوس 🍃
🌼@MazhabiiiTor🌼
ورود ترکش ممنوع⛔️
دکتــــــر با خنده بهش گفت:
برادر! مگه پشت لباست ننوشتی
ورود هرگونه تیر و ترکش ممنوع!!😄
پس چرا مجروح شدی؟!
گفت: دکتر جان! ترکشه بیسواد بوده!
- تقصیر من چیه؟!🤕🤷♂😂
#طنز_جبهه ✨
#غریب_طوس 🌸
🌼@MazhabiiiTor🌼
هوا خیلی سرد شده بود
فرمانده گردانمون همه ی بچه ها رو جمع کرد
بعد هم با صدای بلند گفت:
کی خسته است؟
همه با انرژی گفتیم: دشمن!!
ادامه داد:
+ کی ناراحته؟
- دشمن!!
+ کی سردشه؟!
- دشمن!!
+ آفرین... خوبه!
حالا برید به کارتون برسید
پتو کم بوده ، به گردان ما نرسیده..😁😂😂
#طنز_جبهه 😂🌻
#غریب_طوس 🦋
🌼@MazhabiiiTor🌼
#طنز_جبهه😄
تازھ چشممان گرم شده بود ڪه ناگهان یڪی از بچہ ها پتو را از روے صورتمان کنار زد و گفت :نخوابید ، نخوابید 😑
می خواهیم دستھ جمعے دعاے وقتخواب بخوانیم .😃👌🏼
هر چقدر گفتیم «بابا پدرت خوب ، مادرت خوب ، بگذار براے یڪ شب دیگر ، دست از سࢪ ما بردار، حال و حوصلہ اش را نداریم.»😐✋🏻
اصرار ڪرد که فقط یڪ دقیقہ ، فقط یڪ دقیقہ
همہ به هر ترتیبے بود یڪی یڪی بلند شدند و نشستند 😃
شاید فڪر می کردند که حالا می خواهد سوره واقعہ ، تلفیقے و آدابے که معمول بود بخواند و بہ جا بیاورد ، که با یڪ قیافه عابدانه ای شروع کرد:😂
بسم الله الرحمن الرحیم
همه تڪرار کردیم بسم الله الرحمن الرحیم و با تردید منتظر بقیہ عبارت شدند ، اما بعد بسم الله ، بلافاصلہ اضافہ ڪرد :« همہ با هم می خوابیم » بعد پتو روے سرش ڪشید 😂
بچہ ها حسابے ڪفری شده بودند ، بلند شدند و افتادند به جانش و با یڪ جشن پتو از خجالتش در آمدند😉😂
شادی ارواح طیبه شهدا وسلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان(عج) "صلوات"🌿
#خادم_الزهرا🌻
🌼@MazhabiiiTor🌼
باࢪاولمبودکھمجࢪوحمۍشدموزیاد بۍتابۍمۍکࢪدمیکۍازبࢪادࢪانامدادگࢪ بالاخࢪھآمدبالاۍسࢪموباخونسࢪدۍ گفت:«چیھ،چہخبࢪھ؟!»
توکھچیزیتنشدھبابا!😕
توالانبایدبھبچههاۍدیگھهمࢪوحیہبدۍ انوقتداࢪۍگࢪیہمۍکنۍ؟!😐🤦🏻♂
توفقطیڪپایتقطعشدھ!
ببینبغلدستۍهستسࢪنداࢪههیچۍهم نمیگھ،اینࢪوکھگفتبۍاختیاࢪبࢪگشتمو چشممافتادبھبندهخدایۍکھشهیدشدھبود!👀🕊
بعدتوۍهمونحالکھدࢪدمجالنفسکشیدن همنمۍدادکلۍخندیدموباخودمگفتم عجبعتیقہهایۍهستنداینامدادگࢪا😍😂.!
#طنز_جبهه✨
#غریب_طوس 🌷🌹
🌼@MazhabiiiTor🌼
#طنز_جبهه😂✨
دوتا بچه بسیجی یه عراقی درشت هیکل رو اسیر کرده بودن
های های هم می خندیدن
بهشون گفتم این کیه ?
گفتند:عراقیه دیگه
گفتم:چطوری اسیرش کردین ?
بازم هم زدند زیر خنده و گفتن
مث اینکه این آقا از شب قبل عملیات یه جایی پنهان شده بوده
تشنگی بهش فشار آورده و با لباس بسیجی خودمون اومده ایستگاه صلواتی
گفتم : خب از کجا فهمیدین عراقیه.
گفتند:آخه اومد ایستگاه صلواتی .....شربت که خورد پول داد😂
اینطوری لو رفت.😂
#غریب_طوس 🌸🦋
🌼@MazhabiiiTor🌼
#طنز_جبهه 🕊🌷😂
این داستان بــــ🐐ــــز
پسرك صدای بز را از خود بز هم بهتر درمیآورد.
هر وقت دلتنگ بزهايش ميشد، میرفت توی يك سنگر و معمع میكرد.😁
... يك شب ، هفت نفر عراقی كه آمده بودند شناسايی،
با شنيدن صدای بز ، طمع كرده بودند كباب بخورند.😂
هر هفت نفر را اسير کرده بود و آورده بود عقب.🤣
توی راه هم كلی برايشان صدای بز درآورده بود.🤣🤣
میگفت چوپانی همين چيزهايش خوب است.🤣😅
#غریب_طوس 🍀🥀
🌼@MazhabiiiTor🌼
#طنز_جبهه😂
خيلے از شب ها آدم تو منطقہ
خوابش نمے برد😴😬
وقتے هم خودمون خوابمون نمےبرد دلمون نمےاومد بقیہ بخوابن😌😂
یہ شب یکے از بچہها سردرد عجيبے داشت و خوابيده بود...
تو همين اوضاع یکے از بچہها رفت بالا سرشو گفت: رسووول!
رسووول!
رسووووووول!😱😁
رسول با ترس بلند شد و گفت: چیہ؟؟؟ چے شده؟؟😰💔
گفت: هيچے...محمد مےخواست بيدارت کنہ من نذاشتم!😐😂
#طنز😂♥️
#غریب_طوس 🌈❄️
🌼@MazhabiiiTor🌼
#طنز_جبهه😉😂
👌 یه بچه بسیجے بود خیلی اهل معنویت و دعا بود... برای خودش یه قبری ڪنده بود😍
شب ها مےرفت تا صبح با خدا راز و نیاز مےڪرد.😊
ما هم اهل شوخے بودیم
یه شب مهتابـے سه، چهار نفر شدیم توی عقبه...😝
گفتیم بریم یه ڪمے باهاش شوخے ڪنیم!
خلاصه قابلمه ی گردان را برداشتیم😂
با بچه ها رفتیم سراغش... پشت خاڪریز قبرش نشستیم
اون بنده ی خدا هم داشت با یه
شور و حال خاصے نافله ی شب مے خوند😍 دیگه عجیب رفته بود تو حال! 😉
ما به یڪے از دوستامون ڪه تن صدای بالایـے داشت، گفتیم داخل قابلمه برای این ڪه صدا توش بپیچه و به اصطلاح اڪو بشه، 😂 بگو: اقراء
یهو دیدم بنده ی خدا تنش شروع ڪرد به لرزیدن و به شدت متحول شده بود
و فڪر مےڪرد براش آیه نازل شده!
دوست ما برای بار دوم و سوم هم گفت: اقراء
بنده ی خدا با شور و حال و گریه گفت: چے بخونم ؟؟!!!😂
رفیق ما هم با همون صدای بلند و گیرا گفت : باباڪرم بخون 😂😂😂😂
شادی روح پاک شهدا صلوات♥️
اَللّهُمَ عَجِّللِوَلیِّڪَ الفَرَج والعافیَهِ والنَّصر✨
#غریب_طوس 🌹🌸
🌼@MazhabiiiTor🌼
#طنز_جبهه😂
رزمنده ای تو جبهه بی سیم میزنه میگه : من حدود ۵۰۰ تا عراقی
دستگیر ⛓ کردم.
سریع بیاین ببرینشون 😳
پشت بیسیم 📞 گفتن : خب خودت بیار...!😟
گفت: نه شما بیاین، اینا نمی ذارن من بیام 😅😂
#شادی روح مطهر شهدا صلوااات🕊️
#غریب_طوس 🦋🌸
🌼@MazhabiiiTor🌼
.#طنز_جبهه😄
حرفشهادتڪہپیشمےآمد،
یڪے مےگفت:
اگرمنشهیدشوم، نگراننمازوروزههایم
ڪہقضاشدهاندهستم 😥
ویانگرانسرپرستےخانوادهامهستم🥺
و...
نوبتمعاونگردانرسید
همہگفتند:
توچے؟
چیزےبراےگفتنندارے؟
پاسخداد:
اگرمنشهیدبشوم، فقطغصہے
35روز مرخصےراڪہنرفتہاممےخورم.🤕
ازآنمیانیڪےپریدوقلموڪاغذیآورد
وگفت:
بنویسڪہبدهندبہمن🤗
قولمےدهماینفداڪاریرابڪنم 😜
وبہجاےتوبہمرخصےبروم😁😂
#شادےروحشهداصلوات🕊
#غریب_طوس💐
🌼@MazhabiiiTor🌼