eitaa logo
مهر ماندگار
1.7هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
3.7هزار ویدیو
46 فایل
یاوران وقف/ خادمان قرآن و امامزادگان فرهنگی _ اجتماعی _ سیاسی ارتباط با مدیر کانال: @khrazaviadmin
مشاهده در ایتا
دانلود
قرائتی.mp3
6.82M
🔈 #پادکست 🅾🅾 غیر از خدا با هرکه معامله کنید باختید🅾🅾 🎙حجت‌الاسلام #قرائتی @MehreMaandegar
#کار_خوب 💠اسکان صلواتی ویژه زائرین امام رضا (ع) @MehreMaandegar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠موشن گرافیک معیشتی 🔻 قسمت سیزدهم 🔸 ارزش پول @MehreMaandegar
#ایثار_و_شهادت ❌ امر به معروف و نهی از منکر در سیره ی #شهدا 🖊خودکار بیت المال 🔻شهید مهدی باکری @MehreMaandegar
🚨چرا تروریست‌ها و حامیان بین‌المللی آن‌ها را برای ایجاد ناامنی انتخاب کردند؟ @MehreMaandegar
6.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ 📺 آزادی 🔸پیامبر اینقدر به مردم #آزادی می‌داد که برخی نگران می‌شدند! 🔻اگر مردم فکر می‌کنند دین #آزادی نمی‌دهد، به خاطر تبلیغ یا فهم اشتباه دین توسط ماست! @MehreMaandegar
#آیه_گرافی 💠 آیه 26 سوره بقره @MehreMaandegar
#روایت_عشق #قسمت_چهارم 💠 امشب #قسمت_چهارم بارگزاری می شود #با_ما_باشید @MehreMaandegar
🔹با امر رهبرم که ز رحمان مؤید است 🔸دیگر به جنس خارجیان رو نمی کنیم 🔹ما حامیان کار و تلاشی مضاعفیم 🔸با تنبلی و سست شدن خو نمی کنیم #حمایت_از_کالا_ایرانی ❌❌ #نشر_حداکثری ❌❌ @MehreMaandegar
مهر ماندگار
#روایت_عشق #قسمت_چهارم 💠 امشب #قسمت_چهارم بارگزاری می شود #با_ما_باشید @MehreMaandegar
: من جذاب ترم یا... . بالاخره توی کتابخونه پیداش کردم ... رفتم سمتش و گفتم: آقای صادقی، می تونم چند لحظه باهاتون خصوصی صحبت کنم ... . سرش رو آورد بالا، تا چشمش بهم افتاد ... چهره اش رفت توی هم ... سرش رو پایین انداخت ... اصلا انتظار چنین واکنشی رو نداشتم ... . دوباره جمله ام رو تکرار کردم ... همون طور که سرش پایین بود گفت: لطفا هر حرفی دارید همین جا بگید ... . . رنگ صورتش عوض شده بود ... حس می کردم داره دندون هاش رو محکم روی هم فشار میده ... به خودم گفتم: آفرین داری موفق میشی ... مارش پیروزی رو توی گوش هام می شنیدم ... . با عشوه رفتم طرفش، صدام رو نازک کردم و گفتم: اما اینجا کتابخونه است ... . . حالتش بدجور جدی شد ... الانم وقت نمازه ... اینو گفت و سریع از جاش بلند شد ... تند تند وسایلش رو جمع می کرد و می گذاشت توی کیفش ... . مغزم هنگ کرده بود ... از کار افتاده بود ... قبلا نماز خوندنش رو دیده بودم و می دونستم نماز چیه ... . دویدم دنبالش و دستش رو گرفتم ... با عصبانیت دستش رو از توی دستم کشید ... . . با تعجب گفتم: داری میری نماز بخونی؟ یعنی، من از خدا جذاب تر نیستم؟ ... . سرش رو آورد بالا ... با ناراحتی و عصبانیت، برای اولین بار توی چشم هام زل زد و خیلی محکم گفت: نه ... . 🔜 @MehreMaandegar