-میخـانـه!
- زینب از چشم پر از خون حسینش پرسید: نکند رفته برادر که چنین خم شده ای |محمدناصری| -
-
من چگونه بدنت را ببرم تا خیمه؟
خنده و هلهله ی دور و برم را چه کنم؟💔
-
شنیدم حضرت عباس وقتی دستاشونو پر آب کردن واسه خوردن آب نبود که بعدش منصرف بشن.
داشتن با یه حسرتی به آب نگاه میکردن "که ای فرات، موج های تو روان است و پسر فاطمه تشنه لب"
بمیرم برای حسرتت...
تو شرمنده نشدی، فرات شرمنده تو شد💔🥀
#دردِقلب⁸