ایتا - -میخـانـه!

نشسته سایه ای از آفتاب بر رویش
به روی شانه ی طوفان رهاست گیسویش

63 مشاهده21:31

کجاست یوسف مجروح پیرهن چاکم
که باد از دل صحرا می آورد بویش

58 مشاهده21:31

کسی بزرگتر از امتحان ابراهیم
کسی چنان که به مذبح برید چاقویش

58 مشاهده21:31

نشسته است کنارش کسی که می گرید
کسی که دست گرفته به روی پهلویش

59 مشاهده21:32

هزار مرتبه پرسیده ام ز خود او کیست
که این غریب نهاده است سر به زانویش؟

59 مشاهده21:32

کسی در آن طرف دشت ها نه معلوم است
کجای حادثه افتاده است بازویش

126 مشاهده21:32

کسی که با لب خشک و ترک ترک شده اش
نشسته تیر به زیر کمان ابرویش

74 مشاهده21:33

کسی است وارث این دردها که چون کوه است
عجب که کوه، زِ ماتم سپید شد مویش

76 مشاهده21:33

عجب که کوه شده چون نسیم سرگردان
که عشق می کشد از هر طرف به هر سویش

80 مشاهده21:33

طلوع می کند اکنون به روی نیزه سری
که روی شانه ی طوفان رهاست گیسویش

484 مشاهده21:33

|فاضل‌نظری|

1 مشاهده21:34

-

1 مشاهده21:34

مطالب بعدی