درست فهمیدی، کم آوردم ..

ای درد توام درمان در بستر ناکامی و ای یاد توام مونس در گوشه تنهایی حضرت‌حافظ -

تو در خواب خوش و من بی تو هر شب شمارم تا سحر سیارگان را امیرخسرودهلوی -

[من چه گویم؟! که غریب است دلم در وطنم…] هوشنگ‌ابتهاج -

نگاهت می‌کنم خاموش وخاموشیْ زبان دارد زبان عاشقان چشم است،چشم از دلْ نشان دارد هوشنگ‌ابتهاج -

[ دلِ آزرده‌ی ما را به نسیمی بنواز ... ] حضرت‌حافظ #حضرت‌صدوبیست‌وهشت :) -

گفتمش در ره جانانه چه باید کردن زیر لب خنده‌زنان گفت که جان‌افشانی فروغی‌بسطامی -

توی بیراهه امام حسین دستمو گرفت.. سامون حسین* #پیشنهاد‌دانلود

ای آفتاب روشن و ای سایه همای ما را نگاهی از تو تمام است اگر کنی (: سعدی -

اسارت رفت فرزند خلیل‌الله ؟ نه، هرگز! بتی در شام باقی بود زینب رفت سر وقتش تبر در بر دراورد او دمار از روز شامی ها قیامت را رقم میزدچو میشد بیشتر وقتش (:♥️ کیه زینب، دلبر حسین* -

دعایی گر نمی‌گویی به دشنامی عزیزم کن که گر تلخ است، شیرین است از آن لب هر چه فرمایی سعدی -

مِیِ بهشت ننوشم ز دست ساقی رضوان مرا به باده چه حاجت که مست روی تو باشم سعدی -

به وصفِ هیچکسی جز تو دَم نخواهم زد (:♥️ فاضل‌نظری #پیشنهاد‌دانلود

برای این فاصله های اجباری...

تا کِی ای جان اثر وصل تو نتوان دیدن؟ که ندارد دل من طاقت هجران دیدن سعدی -

[درون ها شرحه شرحه است از دم و داغ جدایی ها ...] هوشنگ‌ابتهاج -

اینا هم میگزره ولی داغش میمونه رو دلمون #ایذه #اصفهان

[کجاست منجی این بغض های طولانی.؟!] دیدار‌مادران‌دوشهید* -

وَاصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ ‹¹¹⁵ هود› و صبر کن که خدا هرگز اجر نیکوکاران را ضایع نگذارد. _چو بستی در بروی من به کوی صبر رو کردم چو درمانم نبخشیدی به درد خویش خو کردم_ @Meikhane_017

زیبا بود (: ممنونم 🌱

در وادی محبت دانی چه کار کردم؟ اول به سر دویدم آخر ز پا فتادم فروغی‌بسطامی -

بیا که بر سر آنم که پیش پای تو میرم ازین چه خوش ترم ای جان! که من برای تو میرم؟ ز دست هجر تو جان می‌برم به حسرتِ روزی که تو ز راه بیایی و من به پای تو میرم بسوخت مردم بیگانه را به حالت من دل چنین که پیش دل دیر آشنای تو میرم ز پا فتادم و در سر هوای روی تو دارم مرا بکشتی و من دست بر دعای تو میرم بکن هر آنچه توانی جفا به سایه‌ی بی‌دل مرا ز عشق تو این بس که در وفای تو میرم هوشنگ‌ابتهاج -

به حیرتم که در آزار ماچرا کوشند که کس ندیده درآزار هیچ کس مارا مهدی‌اخوان‌ثالث -

-

چون من سر تو دارم سامانم از که باشد؟ دردم تو می‌فرستی، درمانم از که باشد؟

گفتی: برو ز پیشم، خود می‌روم، ولیکن زین غصه گر بمیرم تاوانم از که باشد؟

چون در فراق خویشم زار و ضعیف کردی گر بار غم کشیدن نتوانم، از که باشد؟

دردم همی فرستی هر ساعت از برخود باز آر به درد دوری درمانم، از که باشد؟

چون بوسه‌ای به زاری هرگز نمی‌دهی تو گر بعد ازین به زورت بستانم، از که باشد؟