eitaa logo
ملت دانا
2.2هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
7.5هزار ویدیو
43 فایل
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج ابتدا فکر میکردم که مملکت وزیر دانا می‌خواهد، بعد فکر کردم شاید شاه دانا میخواهد، اما اکنون میفهمم" ملت دانا " می‌خواهد امیر کبیر ارتباط با ادمین : @OneLikeYou
مشاهده در ایتا
دانلود
رفته توی سیب! 😁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حزب الله: ما مستقیماً به گنبد آهنین اسرائیل در پایگاه نظامی راموت نفتالی ضربه زدیم.
یادتون باشه... هیچوقت از 7 اکتبر شروع نشد، 76 ساله که جنایات صهیونیست ها در فلسطین شروع شده
5.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📖 اعجاز علمی‌ از قرآن
ملت دانا
#سلام_امام_زمانم💚 🍃صوت زیبای تو آرامشِ جان است بیا وَجه پُر نور تو از دیده نهان است بیا 🍃دل عُشاق
💚 🌺 گر پرده ز رخ باز نماید مهدی از خلق جهان دل برباید مهدی 🌺 ای شیعه چنان منتظر مولا باش گویی که همین جمعه میاید مهدی ♥️ تاظهور دولت عشق و تا ابد، مولایم عاشقت میمانم♥️ ‌💫اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🆔@MellatDana ملت دانا
ملت دانا
آگاه باشید تنها با یاد خدا ‌دل‌ها آرامش می‌یابد 👈سوره رعد آیه 28 __ ‏‎🌹أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَ
نزاده و زاده نشده 👈سوره اخلاص(توحید) آیه 3 __ ‏‎🌹أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ 🌹 یاد خدا آرامبخش دلهاست — 💫اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🆔@MellatDana ملت دانا
ملت دانا
هركه از مداراكردن فاصله گيرد، ناخوشايندى به او نزديک شود امام جواد (ع) 💠💠💠 #حدیث #سبک_زندگی 💫اللّ
هرگاه شخص بگويد: «اللَّهُمَ‏ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ، وَ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِمَاتِ، الْأَحْیَاءِ مِنْهُمْ وَ جَمِیعِ الْأَمْوَاتِ»، خداوند، به شمارِ هر يک از افراد گذشته و باقى‌مانده، يک دعا به او برمى‌گردانَد امام صادق (ع) 💠💠💠 💫اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🆔@MellatDana ملت دانا
ملت دانا
#رمان #گلستان_یازدهم 24 زهرا پناهی / 🇮🇷شهید چیت سازیان🌷 ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🔸 توی آینه علی آق
25 زهرا پناهی / 🇮🇷شهید چیت سازیان🌷 ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ مادر لبخندی زد و گفت باشه من الان بهش می‌گم. فردا تشریف بیارید اگه اجازه داده باشه فرشته هم با شما می آد. علی آقا دیگر چیزی نگفت. خداحافظی کرد و رفت. مادر هم اجازه مرا از بابا گرفت. شبانه ساک کوچکی برایم بست. یکی دو دست لباس برایم گذاشت با چادر نماز و حوله و شناسنامه. صبح زود هم برای نماز بیدارم کرد و آنچه لازم بود سفارش کرد. داشتیم صبحانه می‌خوردیم که علی آقا زنگ زد. بابا در را باز کرد. دایی محمود و خانمش هم بودند. مادر با دیدن دایی و زندایی خوشحال شد و مرا سپرد دست دایی و سفارش‌های لازم را به زن دایی کرد. علی آقا پیکان زهوار دررفته ای از دوستش قرض گرفته بود. خودش رانندگی می‌کرد. دایی جلو نشست و من و زندایی عقب. مادر کاسه ای آب پشت سرمان ریخت و بابا با دعا و صلوات ما را از زیر قرآن جیبی‌اش که همیشه همراه داشت رد کرد. علی آقا پا روی پدال گاز گذاشت. ماشین قارقاری کرد و راه افتاد. من و زندایی آن پشت مشغول تعریف کردن شدیم و علی آقا و دایی محمود با هم از نیمه های راه شروع کرد به جوک گفتن و خاطره تعریف کردن. از بس خندیدیم، متوجه نشدیم چطور ظهر شد و به ساوه رسیدیم. به یک چلوکبابی رفتیم. علی آقا برای من و خودش چلوکباب سلطانی سفارش داد. من چون روبه روی علی آقا نشسته بودم خجالت می‌کشیدم چیزی بخورم. فقط کمی از پلو و کبابم را خوردم و دست از غذا کشیدم. نمیدانم چرا زن دایی هم دست دست کرد. او هم نیمی از غذایش ماند. دایی محمود که دنبال سوژه می‌گشت این موضوع را دست مایه خنده قرار داد. می‌گفت علی آقا هیچ غصه نخور با این زنایی که ما داریم امسال حاجی می‌شیم. سال دیگه ای وقتا هردو تامان حاجی حاجی مکه. بعد کباب زندایی را از توی بشقابش برداشت و یک لقمه کرد. همان طور که با اشتها می‌خورد گفت:" هر دو تامانم پروار و چاق و چله. اینا که چیزی نیمُخورن م که تا چند ماه دیه ای جوری می‌شم.» گونه هایش را از هوا پر کرد و ادای آدمهای چاق را درآورد و ادامه داد:"سال دیه، ای وقتا ماشین که سهله، خانه دار هم شدیم." دایی می‌گفت و ما می‌خندیدیم. عصر بود که به قم رسیدیم. مردها دنبال هتلی نزدیک حرم گشتند و پیدا کردند. شناسنامه خواستند که همه داشتیم، اما شناسنامه من و زن دایی عکس دار نبود. على آقا هر چه با مسئول پذیرش هتل صحبت کرد فایده ای نداشت. مجبور شدیم به اماکن برویم. دو سه ساعتی طول کشید تا اماکن را پیدا کردیم و تأییدیه گرفتیم و به هتل برگشتیم. 💫اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🆔@MellatDana ملت دانا
ملت دانا
⭕️ مجاهدان فی سبیل اللّه 📌"حرکت"، جوهره‌ی اصلی انسان است و گناه زنجیر! من سکون را دوست ندارم؛ عادت
⭕️ من فرمانده نیستم (یکی مثل خودتم) 📌از تیری که به کتفش خورده بود، درد جانکاهی برایش مانده بود. یک روز که داشت از انبارهای لشکر بازدید می‌کرد، چند جوان بسیجی را دید که با حاج امرالله، مسئول انبار، داشتند بار یک کامیون را خالی می‌کردند. وقتی حاج امرالله، مهدی را می‌بیند که کناری ایستاده، خطاب به او می‌گوید: آهای جوان، چرا ایستاده‌ای و ما را تماشا می‌کنی؟ تا حالا ندیده‌ای بار خالی کنند؟ یادت باشد آمده‌ای جبهه که بار خالی کنی. مهدی گفته بود: بله؛ چشم. بعد، گونی‌های سنگین را روی آن کتف دردخیز انداخت و کمک کرد. بعد از چند ساعتی که حاج امرالله را متوجه می‌کنند که این جوان، کسی جز فرمانده لشکر نیست، به عذرخواهی جلویش می‌ایستد. مهدی باکری فقط می‌گوید: حاج امرالله، من یک بسیجی‌ام. 🇮🇷 *شاهد *شهدا *انقلاب‌اسلامی *جمهوری‌اسلامی 💫اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🆔@MellatDana ملت دانا
🌹امیرالمومنین عليه السلام: با احمق مصاحبت و هم‌نشینی مكن؛ زيرا او كردار خود را در نظر تو مى آرايد و دوست دارد كه تو نيز همانند او باشى. 📕ميزان الحكمه، ج۶ ص۲۰۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⁉️میدونید چرا گاهےمواقع با توسل‌ به (عج) حاجت روا نمی‌شویم؟!
🔴توییت 📌رژیم تروریست اسرائیل تمام زورش همین بود که حتی خیلی‌ها در ایران متوجه نشدند که چه شده اما رژیم شیطانی بداند تو دهنی لازم را به موقع خواهد خورد و چه تو دهنی ... ‌💫اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🆔@MellatDana ملت دانا