«ظریف» معاون راهبردی رئیس‌جمهور شد! رئیس‌جمهور در حکمی «محمدجواد ظریف» را به عنوان معاون راهبردی رئیس جمهور منصوب کرد. همچنین رئیس‌جمهور در حکمی «محمدجعفر قائم پناه» را به عنوان معاون امور اجرایی رئیس‌جمهور و سرپرست نهاد ریاست‌جمهوری منصوب کرد.

📌سطح اختلال محاسباتی و خطای فهم ظریف در موضوعات مختلف داخلی و بین‌المللی بسیار بالاست و این مسئله آسیب جدی به دولت پزشکیان خواهد زد. ظریف با دیپلماسی اختلالی و التماسی اش مقابل غرب و اقداماتش خون به دل سردار مقاومت حاج قاسم سلیمانی در کف میدان کرده بود. انتساب این شخص آن هم در این شرایط و زمان خاص نگران کننده است.

🎥 ایشون آقای قائم پناه هستند معاون اجرایی رئیس جمهور ایران و سرپرست نهاد ریاست جمهوری که امروز توسط پزشکیان منصوب شد در شبکه voa آمریکا ببینید چی میگه😳😳😳

♨️ انتقاد حمید رسایی از انتصاب ظریف توسط رئیس جمهور به عنوان معاون راهبردی با چنین نگاه آمریکاپسندانه‌ای آن هم پس از تشیع پیگر شهید #اسماعیل_هنیه در تهران

نکات مهم حمله قریب الوقوع محور مقاومت علیه اسرائیل #خونخواهی_هنیه_عزیز

#سلام_امام_زمانم 💚 ✨سلام ‌بر تو‌ ای مولایی که در برابر کلام نافذت، همه دلیل‌ها رنگ می بازد... ✨سلام بر تو و بر روزی که برهان‌های محکمت، جایی برای تردید باقی نخواهند گذاشت... #امام_زمان ‌💫اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🆔@MellatDana ملت دانا

خدا ما را کافی است 👈سوره آل عمران آیه 173 __ ‏‎🌹أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ 🌹 یاد خدا آرامبخش دلهاست — #قرآن 💫اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🆔@MellatDana ملت دانا

به خداوند سبحان توکل کن زیرا که او برآوردن نیازهای توکل کنندگان به خود را ضمانت کرده است امام علی (ع) 💠💠💠 #حدیث #سبک_زندگی 💫اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🆔@MellatDana ملت دانا

🕌 #رمان #دمشق_شهرعشق 🕌 #قسمت_بیست_و_هفتم ترجیح داد صندلی عقب ماشین پیش من بنشیند... از حیاط خانه که خارج شدیم، مصطفی با همان لحن محکم شروع کرد _ببخشید زود بیدارتون کردم، اکثر راههای منتهی به شهر داره بسته میشه، باید تا هوا روشن نشده بزنیم بیرون! از طنین ترسناک کلماتش.. دوباره جام وحشت در جانم پیمانه شد و سعد انگار نمیشنید مصطفی چه میگوید که #درحال_وهوای_خودش زیر گوشم زمزمه کرد _نازنین! هر کاری کردم بهم اعتماد کن! مات چشمانش شده و میدیدم.. دوباره از نگاهش شرارت میبارد که مصطفی از آیینه نگاهی به سعد کرد و با صدایی گرفته ادامه داد _دیشب از بیمارستان یه بسته «آنتی بیوتیک» گرفتم که تا تهران همراهتون باشه. و همزمان از جیب پیراهن کِرِم رنگش یک بسته کپسول درآورد.و به سمت عقب گرفت.... سعد با اکراه بسته را از دستش کشید و او همچنان #نگران_ما بود که #برادرانه توضیح داد _اگه بتونیم از شهر خارج بشیم، یک ساعت دیگه میرسیم دمشق. تلفنی چک کردم برا بعد از ظهر پرواز تهران جا داره. و شاید هنوز نقش اشک هایم به دلش مانده بود.. و میخواست خیالم را تخت کند که لحنش مهربانتر شد _من تو فرودگاه میمونم تا #شما سوار هواپیما بشید، به امید خدا همه چی به خیر میگذره! زیر نگاه سرد و ساکت سعد،پوزخندی پیدا بود و او میخواست در این لحظات آخر برای دردهای مانده بر دلم مرهمی باشد.. که با لحنی دلنشین ادامه داد _خواهرم،ما هم مثل شوهرت #سُنی هستیم ظلمی که تو این شهر به شما شد، #ربطی_به_اهل_سنت_نداشت! این وهابیها حتی ما سُنیها رو هم #قبول ندارن... و سعد دوست نداشت... 💫اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🆔@MellatDana ملت دانا