روزِ اکلیلی:)
بازم یه اسم و خاطرهی قشنگ دیگه..
کلی نقاشی و به قول خودمون اثر هنری :))
کلی حرف و پادکستهایی که انگار از رو احساسات ما نوشته و خونده شده بودن..!
و زیبایی هایی که هیچوقت فراموش نمیشن؛)!
@purplee_heart
از اینکه میبینم رفیقام دارن خودشونو سر چیزای الکی نابود میکنن ، متنفرم :<<<<<<
نمیتونم به بقیه بفهمونم خیلی چیزارو.
چون مغزمون متفاوته ،
برای همین سکوت میکنم همیشه.
حقیقتا اینجوریه که فقط میتونم بخندم.
تلخ بخندم ، خیلی تلخ.
یه گریه ی عجیبی بغلم کرده.
عجیبه چون دارم بخاطر اون شیر کاکائویی که تو بچگی از دستم افتاد ولی بخاطرش گریه نکردم ، ناراحتم.
عجیبه چون بخاطر اینکه اون روز بهت گفتم دوست دارم و تو این دوروغو باور کردی ، ناراحتم.
عجیبه چون اونروز که از بالای اون صندلیای قرمز سینما نگاهم میکردی منم نگاهت میکردم ، برا همین ناراحتم.
ناراحتم چون باور کردم ناراحتی یعنی الان.
هِی داداش امشب چرا انقدر یه حالیه؟
بیخیال بیا فکر کنیم همه چی عالیه👌.
و حالا من و این جاده ای که دارم بهش التماس میکنم که یکم کِش بیاد ، داریم با هم به این جهان میخندیم.
سرمایِ عجیب این جاده داره تمام سلول هایِ مُرده یِ بدنم رو زنده میکنه.
و من باز روی این صندلیِ طلایی نشستم و رمان میخونم و دارم به این فکر میکنم که چرا قطارِ خیال بافیم آتیش گرفته .
من همونیم که تویِ تموم مدت ناراحتیات ، آرومت میکردم . الان منی که مثلا ناراحت بودم تو فقط لبخند زدی ، میخواستم بهت بخاطر وجدانی که نداری ، تبریک بگم.
تویی که اهمیت میخوای و نمیخوای کسی قلبتو بشکنه لطفا اول یاد بگیر قلب کسی رو نشکنی تا بعد سرِ قلبی که نداری با هم حرف بزنیم.
تو حق نداری به طرف مقابلت حسِ بی ارزشی بدی و بعد یجوری رفتار کنی که انگار طرف مقابلت قاتلِ زنجیره ایه.