تقلیل گرایی، ضعف علمی و مکان نشناسی
حوادث تلخ روزگار علل و عوامل متعدد خود را دارد که برخی مستند به حال و برخی به گذشته می تواند باشد. شناخت و شناسایی همه آنها هم در حوزه تخصص حوزویان نیست و کارشناسان خودش را می طلبد....
با این حال و برای گرم شدن منبر و خوشآمد مخاطبان پای منبر، ممکن است برخی تمام رخدادهای زشت و پلید کنونی را به گناه نخستین و ماجرای آدم و حوا ربط بدهند یا به داستان هابیل و قابیل یا جریان سقیفه یا صلح امام حسن ع یا هرچه که اقتضای مجلس باشد...
این قبیل تحلیلها وزن علمی ندارد و برجسته سازی یک علت درمیان هزارویک علت است که سهم هریک باید به دقت و عالمانه ارزیابی شود.
در جریان حادثه تلخ حمایت از اهانت به پیامبر رحمت هم ممکن است کسی اتفاقا مسیر را برعکس کرده و با همین متد تقلیل گرایانه_که اگر خوشبین باشم، دلیلی جز ضعف علمی نمی تواند داشته باشد_ ادعا کند این قبیل جسارت ها دلیلش اختلاف امت اسلامی است و همسو نبودن جریانات و افراد مخالف تقریب که گاه و بیگاه بر نزاعات دمیده و نعرات طائفیه_به تعبیر مرحوم امینی_ را بلند می کنند و اگر ما پروژه تقریب را جدی دنبال کرده بودیم اکنون کجا که نبودیم و کسی جرات نمیکرد به احساسات و عواطف این امت چهل تکه اینطور بتازد!!
از بحث علمی و نقد تقلیل گرایی که بگذرم نکته مهم دیگری می ماند و آن توجه به مکان طرح بحث است. این مطلب هم متوجه سخنرانان است و هم متوجه ارباب رسانه که کارشناس سازی کرده و تریبون آزاد در اختیار افراد قرار میدهند تا تمایلات فکری خود را _بدون زحمت و بدون ملاحظه نتایج_ علنی کنند.
باید دقت کرد که فضایی سخنرانی عمومی با منبر فرق اساسی دارد و هیجانات معدود مخاطبان هیئات با آثار سلبی باقی مانده و بعضاً دراز مدت در جامعه قابل قیاس نیست و "هرسخن جایی و هر نکته مکانی دارد."
۹۹/۸/۱۱