📌 وقایع روز نوزدهم محرم سال ۶۱ هجری قمری
🔺حرکت کاروان اسرای اهل بیت علیهم السلام به سوی شام
در روز نوزدهم محرم سال ۶۱ هجری ، عبیدلله بن زیاد ملعون به دستور یزید لعنت الله علیه ، اسرای اهل بیت علیهم السلام را از زندان کوفه به سوی شام روانه کرد.
طبق نقل تاریخ عده ای از اسرا که در کوفه اقوام و فامیل داشتند ، اقوام آنها با دادن پول به درباریان ابن زیاد ، اسیران خود را تحویل گرفتند و سرهای شهدا که از قبایل آنان بودند نیز به آنان تحویل داده شد و آنان سرهای شهدای خود را دفن کردند.
در این روز ، فقط حضرت زینب سلام الله علیها و هاشمیات و علویات که از خاندان پیامبر صلی الله علیه واله بودند به سوی شام حرکت کردند.
حضرت سکینه سلام الله علیها به عمه جان خود حضرت زینب سلام الله علیها فرمودند: عمه چرا تعداد ما کم شده است؟
حتی تعداد سرهای بریده کم شده است.
حضرت زینب سلام الله علیها به ایشان فرمودند عمه جان بخاطر اینه که عده ای از اسرا که همراه ما بودند ، اقوام و فامیل شان با دادن پول ، آنها را آزاد کردند و سرهای شهدای خود را تحویل گرفتند.
در این لحظه ، حضرت سکینه سلام الله علیها گریه کردند و گفتند یعنی ما در کوفه کس و کاری نداشتیم.😭😭😭
التماس دعای فرج
اللهم عجل لولیک الفرج🤲
🆔 @mesbah_al_hodaa
مــِصـــــــباحُ الہـُــــــــدی🇱🇧🇵🇸
📌 وقایع روز نوزدهم محرم سال ۶۱ هجری قمری 🔺حرکت کاروان اسرای اهل بیت علیهم السلام به سوی شام در روز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
8.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استوری_موشن | #استاد_شجاعی
※ برای اینکه از این جهنمی که پدر و مادرم برامون ساختند خلاص شم،
با اولین موردی که پیش اومد ازدواج کردم!
و نکبتی بدتر از نکبت قبل ...
✘ مقصّر این جهنمِ در حال پیشرفت، کیه؟
منبع : کارگاه سکوت و جدل
🆔@mesbah_al_hodaa
#استاد_پناهیان:
باز هم میگویی دلم پاک است؟؟!!
هر روز شالهایتان عقب تر
مانتوهایتان چسبان تر
ساپورتتان تنگ تر
رژ لبتان پررنگتر میشود
❓بندهی کدام خدایید؟
❓دل چند نفر را لرزاندهاید؟
❓کدام مرد را از همسر خود دلسرد کردهاید؟
❓چند پسربچه را به سمت پنهانی دیدن عکس وفیلم مستهجن سوق دادهاید؟
❓چند جوان را به سمت خودارضایی و زنا سوق داده اید؟
❓اشک چند پدر و مادر و همسر شهید را درآوردید؟
❓چند دختر بچه را تشویق کردهاید که بعدها بی حجابی را انتخاب کند؟
❓چند زن را به فکرانداختهاید که از قافله مد عقب نمانند؟
❓آه حسرت چند کارگر دور از خانواده را بلند کردهاید؟
❓پا روی خون کدام شهید گذاشتید؟
❓باعث دعوای چند زن و شوهر، بخاطر مدل تیپ زدن و آرایش کردن شدید؟
❓چند زوج را بهم بی اعتماد کردهاید؟
❓ نگاههای یواشکی چند مردی که همسرش دارد کنارش راه میرود، به تیپ و هیکلت افتاد؟
نگاه های هوس آلود چند رهگذر و...
چطور؟
بازهم میگویی، دلم پاک است!
چادری ها بروند خودشان را اصلاح کنند؟
بازهم میگویی، مردها چشمشان را ببندندنگاه نکنند؟
جامعه چاردیواری اختیاری تو نیست❗
🆔@mesbah_al_hodaa
🌹🌹🌹🖤🖤🖤
#کلام_نورانی
هدیه معنوی
حکمت ۳۱۲ نهجالبلاغه
وَ قَالَ ع إِنَّ لِلْقُلُوبِ إِقْبَالًا وَ إِدْبَاراً- فَإِذَا أَقْبَلَتْ فَاحْمِلُوهَا عَلَی النَّوَافِلِ- وَ إِذَا أَدْبَرَتْ فَاقْتَصِرُوا بِهَا عَلَی الْفَرَائِضِ
(علمی، عبادی) و درود خدا بر او، فرمود: گاهی دلهای انسان ها برای عبادت نشاط داشته ، و گاهی به آن پشت می کند، پس آنگاه كه نشاط دارند آن را بر انجام مستحبّات وادارید، و آنگاه كه پشت كرده بینشاط است، به انجام واجبات قناعت كنید.
🏴🌹🏴🌹
🆔@mesbah_al_hodaa
📌 وقایع روز بیستم محرم سال ۶۱ هجری قمری
🔺 دفن بدن جُون ( غلام سیاه امام حسین علیه السلام ) در کربلا
✅ 10 روز پس از واقعه عاشورا و در روز بیستم محرم سال ۶۱ هجری قمری ، عده ای از بنی اسد پیکر مطهر جناب جُون ، غلام سیدالشهدا علیه السلام را پیدا کردند در حالی که بوی خوش او همه جا را معطر کرده بود و صورتش مانند ماه شب چهارده می درخشید. سپس او را در کنار دیگر شهدای کربلا دفن کردند.
⁉️ جُون چه کسی بود؟
🔰 جُون اهل منطقه نُوبه ( یکی از مناطق آفریقا ) و غلام فضل بن عباس بن عبدالمطلب بود که حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام به قیمت ۱۵۰ دینار او را از فضل بن عباس خرید و به ابوذر غفاری بخشید.
زمانی که ابوذر به دستور خلیفه سوم ، عثمان لعنت الله علیه ، به شهر بی آب و علف ربذه تبعید شد ، جُون هم همراه او رفت و تا زمان رحلت ابوذر در ربذه پیش ابوذر بود.
وقتی ابوذر رحلت کرد ، جُون به مدینه بازگشت و خود را به امیرالمومنین علیه السلام عرضه کرد و به خدمتکاری آن حضرت مشغول شد.
پس از شهادت حضرت علی علیه السلام ، جُون خدمت امام حسن مجتبی علیه السلام رفت و غلام ایشان شد.
بعد از آنکه امام حسن مجتبی علیه السلام به شهادت رسیدند ، جُون غلام سیدالشهدا علیه السلام شد.
وقتی کاروان امام حسین علیه السلام از مدینه حرکت کردند، جُون با اصرار خود ، همراه آن حضرت راهی مکه شد و سپس به کربلا آمد.
⭕️ ماجرای شهادت👇
وقتی ظهر عاشورا شد و جُون غربت آل الله را مشاهده کرد ، اشک از دیدگانش جاری شد و برای اذن میدان خدمت امام حسین علیه السلام رفت.
در ابتدا سیدالشهدا علیه السلام به او گفتند : تو آزادی و میتوانی برگردی و ازدواج کنی و صاحب اولاد شوی.
امام حسین علیه السلام به او اجازه جنگیدن ندادند.
جُون خیلی دلش شکست و به آقا گفت:
آقاجان در زمانی که شما در آسایش بودید ، من کاسه لیس شما بودم.الان که در گرفتاری هستید ، چگونه شما را رها کنم؟
باز هم سیدالشهدا علیه السلام به او اذن میدان ندادند.
جُون گریه کرد و گفت : آقا درسته که بوی بدن من بد است و شرافت خانوادگی هم ندارم و رنگ پوست من سیاه است. اما بخدا قسم از اینجا نمی روم تا خون سیاه من با خون پاک شما مخلوط گردد.
اینجا امام حسین علیه السلام گریه کردند و به او اجازه دادند تا به میدان برود.
وقتی جُون به میدان رفت ، نبرد جانانه ای کرد. با اینکه نزدیک به ۹۰ سال سن داشت، ۲۵ نفر از سپاه دشمن را به درک واصل کرد و سپس او را از جانب های مختلف محاصره کردند و زخمی روی زمین افتاد.
وقتی جُون روی زمین افتاد ، امام حسین علیه السلام فورا بالای سر او آمدند و سرش را بر بالین مبارک نهادند و بسیار گریستند و این دعا را در حق او کردند:
«اَللّهُمَّ بَیِّض وَجهَهُ وَ طَیِّب ریحَهُ وَ احشُرهُ مَعَ الأبرارِ وَ عَرِّف بَینَهُ و بَینَ مُحمدٍ و آلِ مُحمدٍ
خدایا! رویش را سفید و بویش را خوش گردان و با نیکان محشور کن و با محمد و آل محمد آشنا ساز.
به دعای سیدالشهدا علیه السلام بدنش خوشبو شد و صورتش نورانی.
التماس دعای فرج
اللهم عجل لولیک الفرج🤲
🆔 @mesbah_al_hodaa
مــِصـــــــباحُ الہـُــــــــدی🇱🇧🇵🇸
📌 وقایع روز بیستم محرم سال ۶۱ هجری قمری 🔺 دفن بدن جُون ( غلام سیاه امام حسین علیه السلام ) در کربلا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ در حلال و حرام وسواس باشید
اما در نجاست و طهارت نه!!
✍اگر کسے مےخواهد یڪ نمـاز با حال بخواند، باید غذای شبهه ناڪ نخورد و لااقل به این مهمانےهایی ڪه خمس نمےدهند و اهل رشوه و ربا هستند نرود. مثل گربه نباشید. گربه را دیده اید؟ چقدر احتیاط مےکند؟ توے کوچہ های قدیم اگر کمے آب جمع میشد ، گربه با احتیاط می گذشت تا خیس نشود، ولی همین گربه وقتی میخواست ماهی بگیرد نصف بدنش را توی آب می کرد
حالا خیلی ها اینجور هستند هی دستشان را آب می کشند اما وقتِ حلال و حرام هیچ چیز حالیشان نیست، مال صغیر را می خورند، وقتی می گوییم: آقا این چلوکبابی که داری مےخوری مال صغیره! می گوید ما علم نداریم پس اشکالی ندارد! چطور وقتی که دستت را می شویی و آب می کشی، نمی گویی ما علم نداریم، وسواس هستی! اما در حلال و حرام همه چیز را با گفتن یک «ان شاءالله حلال است» درست می کنی؟!
این موعظه ای بود که به شما کردم در حلال و حرام وسواسی باشید ، اگر زیاد هم بخواهید مقدس شوید و وسواس بازی در آورید، شب باید سر گرسنه بر زمین بگذاری! پس زیاد نه اما جاهایی که واقعاً می دانید که مال شبهه ناک است دست نگه دارید.
📚از بیانات آیت الله مجتهدی تهرانی (ره)
🆔@mesbah_al_hodaa