ذخایر عظیمی از علوم برتر و ابَرعلوم نصیبم شد
اما گویا باید در وجودم بماند تا مرگ...
نگاه من به انسان و جهان و ایمان
و جریان دین و دیانت با دریافتها و تصورات و عرفیات رایج متفاوت هست...
نگاهی فوق العاده جذاب و پروازی...
مکتب عشق!
مکتب پرواز!
خوش باش ای عشق خوش سودای ما..
ای طبیب جمله علتهای ما...
عشق دریایی کرانه ناپدید..
کی توان کردن شنا ای هوشمند...
شناخت انسان و جهان..
چیستی و کیستی و هستی انسان...
اصلاح و ارتقاء و استحکام بنیان های اعتقادی و معرفتی
و کسب جهان بینی صحیح و عالَم درونی و بیرونی منطقی و متعادل
و مواجهات صحیح با خود و هر چه غیرخود ...
هر آدمی ، جهان و عالَمی داره که
در طی یک فرآیند پیچیده و طولانی و بوسیله عوامل پیدا و پنهان و درونی و بیرونی زیادی شکل میگیره
و این عالَم ذهنی و عینی،
منشاء و مبداء باورها و رفتارها و تظاهرات گوناگون او میشه...
انسان عالَم دینی،
جهان اش را بر مدار عقل و دین شکل میدهد تا باورها و رفتارهایش
هرچه صحیح تر و ایمانی تر و متکامل تر و سعادت بخش تر شود...
و از تاثر از دشمنان عقل و دین بشدت پرهیز میکند :
هوای نفس.
عرف و مد و آداب و رسوم و فرهنگهای رایج عصر.
لذا باید گفت
جز "انسان عالَم دینی"
طعم حیات طیّبه و سعادت مطلوب انسانی را نمیچشد...
و هر چه عالَم او دینی تر باشد،
حیات او متکامل تر و متقرّب تر الی الله ...
طوریکه فاصله صاحبان مراتب پایین حیات دینی با اهل مراتب بالا، بسیار بسیار زیاد خواهد بود...
از همنشینی در بهشت
تا همنشینی با بهشت آفرین...
از لذت قصر و حوری
تا لذت نزدیکی معنوی به خدا ...
لذتی متفاوت با لذات مادی و دنیوی و جسمانی و بسیار بسیار عمیق و شدید!!!
خدا میدونه " انسان عالَم دینی " که خودش رو تربیت و پرورش دینی کنه،
چه لذت های عمیق و شدیدی پیش رو داره...
از تصور و تعقل خارجه...
شاه کلید حیات انسان،
تربیت و پرورش دینی است که در قالبهای مختلفی طرح شده :
تهذیب نفس.
جهاد با نفس.
سیر و سلوک.
تقوا.
معنویت.
بندگی.
باور کن حقیر بعد 18 سال جهاد عظیم علمی و عملی و نهایتا با توفیق خدای متعال و گشایش های باطنی و روحی ،
صاحب یک مکتب و سبک خاص در باب "انسان و جهان" و "جریان دین و دیانت" و "انسان عالَم دینی" شدم
و توان نظریه پردازی در
کلیات "جهان بینی" پیدا کردم و حتی با ادبیات خاص و شفاف و جذاب و دلربا...
اما در کشور عقب افتاده ما کسی قدر این دُرّ های ناب رو نمیدونه
و سهمم مسافرکسی با موتور شده.
مثل باقرالعلوم که سهمش کشاورزی شد
بجای شکافتن علم و احیای بشر و ارتقاء انسان...
هر جا هم نیرو میخوان
باید مدرک کذایی کاغذی داشته باشی...
وگرنه بیسوادی... و باید به فقر و مسافرکشی رو ببیاری
و بیسوادهای کاغذی حاکم بشن و در رفاه باشند...
لذا فعلا عالِم مسافرکش شدم...
از ارکان عقب افتاده بودن جامعه ما
و پایین بودن سطح فکر و فرهنگ همینه...
سیستم فکری و منظومه معرفتی و جهان بینی اعتقادی و عینی تون
رو باید از از عرف و مد و تبلیغات و علایق به نظام حکمت الهی تغییر دهید...
مهمترین پروژه آغازین هر کس در شروع سیر بندگی اش همینه...
جدی بگیرید
وگرنه با آتش حسرت تلخ و سیاهی مواجه میشوید...
عشقی رو شروع کنه و با گام های سلوک تدریجی، قدم به قدم،
سعه ی وجودی و ارتقاء روحی پیدا کنه و به دریای بیکران محبت خدا متصل بشه ..
وصال و فنا...
فلسفه سنگینه.
فلسفه مقدمه عرفان هست.
عرفان ، مغز دین است...
اینهایی که گفتم مغز دین بود..
با تحقیقات سنگین بهش رسیدم..
جایی متاسفانه بطور مشخص گفته نشده...
و اینکه اینها رو اغلب اهل دین و علم هم بی خبرند
لذا نگاه دیگه ای به دین دارند و تعلیم میدن..