eitaa logo
انّ الحسین‌مصباح‌الهدی 🚩🏴
2.3هزار دنبال‌کننده
11.1هزار عکس
12هزار ویدیو
100 فایل
مکتوب علی یمین عرش الله ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاة⚘️ لینک کانال @MesbaholHuda
مشاهده در ایتا
دانلود
💠امام صادق عليه السلام 🔹مَنْ يَمُوتُ بِالذُّنُوبِ أَكْثَرُ مِمَّنْ يَمُوتُ بِالْآجَالِ 🔸شمار كسانى كه بر اثر گناهان مى ميرند، بيشتر از كسانى است كه به اجل مى ميرند . 📚(بحارالأنوار ج70 ص354) 🍃 🦋🕊
🔸از دیدگاه عارف بالله مرحوم آیة الله نجابت همه توفیق حضرت امام خمینی از این ناشی میشد که دلاّل خدا بود و همه را به خدا میخواند. دعوت به نفس نمیکرد. از خود هیچ نداشت و فانی در خدا بود. 🔹مرحوم آیةالله نجابت می فرمودند: حضرت آیةالله العظمی آقای خمینی در خداشناسی از تمام اقران خودشان برتری داشتند. آن مقداری که بشر می تواند در معرفت خدای تعالی قدم بردارد ایشان برداشته بود. 🔸حضرت استاد آیة الله نجابت از بسیاری از رفقای قدیمی خود که بعضا محضر آیة الله قاضی یا آیة الله انصاری را درک کرده بودند ولی باطنا به امام خمینی ارادت نداشتند و یا تبلیغ کسی دیگر را می کردند بریده بود. یک نمونه آن یکی از دوستانشان در مشهد مقدس بود که محضر آیة الله انصاری همدانی را درک کرده بود ولی پس از انقلاب در برابر امام خمینی خود را صاحب ادعا می دانست. (حدیث سرو، حجة الاسلام دکتر قاسم کاکائی، ص 153). 🍃 🦋🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 توصیه امام زمان به خواندن سوره نبأ بعداز نماز ظهر 🔵 امام زمان ارواحنا فداه در تشرف آیت الله مرعشی نجفی (ره)خواندن سوره نبأ را بعد از نماز ظهر به ایشان سفارش نمودند.(۱) 🔴همچنین پیامبر اکرم (ص) فرمودند: سوره نبأ را یاد بگیرید اگر می دانستید چه برکات و آثاری در آن نهفته است کارهایتان را تعطیل می کردید و آن را می آموختید و به وسیله آن به خدا تقرب می جستید و خداوند به واسطه آن گناهان شما را می آمرزد جز شرک ورزیدن به او (۲). 📚 (۱) تشرفات مرعشیه ص ۲۹ 📚 (۲) مستدرک الوسائل، ج ۴ ص ۳۶۶ الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍ‌سلام‌الله‌علیها‌ 🤲🏻 🍃 🦋🍃
🔴 نماز شب نوزدهم ماه رجب برای ورود بدون حساب به بهشت 🔵 پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: 🌕 هر كس در شب نوزدهم ماه رجب چهار رکعت نماز بخواند در هر رکعت یک بار سوره حمد و پانزده مرتبه آیه الکرسی و پانزده مرتبه سوره توحید را بخواند خداوند به او عطا می‌کند ثواب مثل آنچه به حضرت موسی علیه السلام عطا کرده است و از برای او به ازای هر حرفی ثواب شهیدی عطا می‌شود و ملائکه سه بشارت به او می‌دهند: اول اینکه در قیامت مفتضح نخواهد شد و دوم اینکه حساب او انجام نمی شود و سوم اینکه داخل بهشت میشود بدون حساب و وقتی به مقام حساب می ایستد خداوند به او سلام می کند و می فرماید : بنده من مترس و محزون نباش به درستی که من از تو راضی ام و بهشت برای تو مباح است. 📚 اقبال ص ۶۵۵/وسائل الشیعه ج۵ص۲۲۸ 🌼 چه خوب است که این نماز پرفضیلت را به امام عصر ارواحنا فداه هدیه کنیم. ‌‌‎‌‌‎‌‌ ‌╲\╭┓ ╭ 🌼 ||💛͜͡❥•• ┗╯\╲
@dars_akhlaq.mp3
871.6K
🔹مراقب باش حضرت عزرائیل بیاد یک دقیقه هم بهت مهلت نمیده پس تا نفس میاد برای اخرتت کار کن و توشه بردار 🔸آیت الله استاد حق شناس (ره)
هدایت شده از انتظار سبز
واقعا چتون بود انقلاب کردید؟!!🤔 ▪️جمهوری اسلامی بعد ۴۰ سال یه تلسکوپ نوری در سطح کلاس جهانی ساخته و جز ۱۰ کشور برتر شده! الان اگه شاه داشتیم به راحتی دو سه تا شهر ایران و می‌فروخت و قشنگترش و برامون از خارج می‌آورد واقعا چتون بود انقلاب کردید؟!😉 اینم هست بخونید👇☺️ 🎥ساخت اولین دستگاه جراحی سرطان کاملاً ایرانی در جهان🇮🇷 ⭕️رئیس پژوهشکده الکترونیک سرطان دانشگاه تهران در دیدار با رهبر انقلاب: ⭕️دستگاه CDP اولین دستگاه جراحی سرطان کاملاً ایرانی در جهان است و تاکنون ۲۰ دستگاه به مراکز درمانی تحویل داده شده و یا در حال تحویل است. ⭕️طی ۳ سال استفاده از CDP مراکز معتبر جراحی کشور بیش از ۳۰ درصد توانایی شناسایی حاشیه‌های آلوده حین جراحی در این مراکز مخصوصاً در بیمارانی که قبل از جراحی شیمی درمانی شده‌اند، بالا رفته است. 🍃
🔴نان پهلوی!!! 🔹 در زمان وضعیت اقتصادی کشور به حدی خراب بوده که جان فوران آمریکایی در کتابش نوشته: در پاییز 1321 نانواها آرد را الک میکردند و با آرد الک شده برای ثروتمندان نان میپختند، و برای بقیه مردم آرد را با خاک اره، ماسه، خاکستر و خاک مخلوط میکردند. 📚 منبع:کتاب مقاومت شکننده/نوشته جان فوران(استاد دانشگاه کالیفرنیا) /ترجمه احمد تدین /صفحه400 فجر امسال غوغا می کنیم منافقین در ایران ۱۷۰۰ترور شهید 🌷🇮🇷🌷🌷🇮🇷🌷
4_5886544114173872651.mp3
2.26M
فایل | 💠حجت الاسلام عالی نعمت ها با شکر کردن نعمت می‌شوند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌🎬 قابل توجه پدرو مادرهایی که بچه‌هاشونو تحت فشار میذارن تا کاری رو انجام بدن که براشون سخته.... ✖️ قهر می‌کنی که راضیش کنی به کاری که می‌خوای؟ ✖️ توی فشار میذاریش که مجبور شه پیشقدم شه برای آشتی؟ ✖️ اونقدر یه چیزی رو کِش میدی که خسته‌اش کنی، بگه حق با توئه؟ 💥 هشدار : شما حجم عظیمی آتش را با خود حمل میکنید و شاید نمی‌دانید!
••🌸 نگاهش کردم.. -دیگه باید برم. بلند شدم. قرآن رو برداشتم و تو هال ایستادم. وحید بلند شد،کیفشو برداشت و اومد جلوی من ایستاد.از زیر قرآن رد شد.بعد قرآن رو ازم گرفت، بوسید و گذاشت روی اپن آشپزخونه. اومد جلوی من ایستاد و نگاهم میکرد.من سرم پایین بود. -زهرا،به من نگاه کن. سرمو آوردم بالا. -زهرا،حلالم کن.تو زندگی با من خیلی اذیت شدی.بعد از منم خیلی اذیت میشی. حلالم کن...به قول خودت خیلی دوست دارم..خیلی...زهرا من بهشت منتظرت میمونم. من فقط نگاهش میکردم. -...راستی احوال منو فقط حاجی بهتون میگه.حرف هیچکس دیگه ای رو باور نکن.اگه چیزی درمورد من شنیدی اصلا اهمیت نده.فقط حرف حاجی رو باور کن.. بابغض گفت: _مراقب خودت و فاطمه سادات باش... زهرای عزیزم..عزیزتر از جانم...خداحافظ. رفت سمت در.برگشت،نگاهم کرد.گفت: _خیلی دوست دارم..خیلی. سریع رفت و درو بست.... وحیدم رفت.. وحید مهربونم رفت...وحید عزیزم رفت... پاهام رمق ایستادن نداشت.افتادم روی زمین. اشکهام جاری بود.به در بسته نگاه میکردم.وحید رفت..وحید رفت..وحید رفت.. مدام با خودم تکرار میکردم. از حال رفتم.... وقتی چشمهامو باز کردم مامان بالا سرم بود.تو اتاق خودمون بودم.یاد در بسته و رفتن وحید افتادم.بدون هیچ حرفی چشمهامو بستم و اشک میریختم. مامان گفت: _زهرا،چشمهاتو باز کن. صدای مامان نگران بود.چشمهامو باز کردم.مامان گفت: _وحید هم میخواد بره؟ دوباره تنها میشی؟ مامان گریه میکرد.بابغض گفتم: _من خدا رو دارم،شما رو دارم.تنها نمیشم. مامان با ناراحتی نگاهم میکرد.گفتم: _فاطمه سادات کجاست؟ -تو هال،داره بازی میکنه. -بابا نیست؟ -هست.پیش فاطمه ساداته...وحید به بابات زنگ زد،گفت داره میره و احتمال خیلی زیاد زنده برنمیگرده.گفت بیایم پیشت.اومدیم دیدیم وسط هال افتادی، گفتم زهرا دوباره سکته کرد. مامان گریه میکرد.گفتم: _خیالت راحت.این زهرا،زهرای سابق نیست. تو دلم گفتم.. خدایا هر چی تو بخوای روزها میگذشت... ولی من تو همون لحظه خداحافظی و در بسته مونده بودم. سه هفته بعد از رفتن وحید متوجه شدم باردارم. بازهم من باردار بودم و وحید مأموریت بود.اما اینبار فرق داشت. امیدی به برگشتنش نداشتم. به مامان و مادروحید گفتم. همه خیلی نگران و ناراحت من بودن. خیلی با خودم فکر کردم که چکار کنم خدا راضی تره.اینکه برای برگشتنش دعا کنم؟یا برای شهادتش؟ منم به نتیجه ای که وحید بهش رسیده بود رسیدم.. گفتم خدایا تو بهتر از هرکسی میدونی چه اتفاقی بیفته بهتره.اگه زنده برگشتن وحید بهتره هر چی تو بخوای اگه شهادتش بهتره هر چی تو بخوای . من عاشق وحید بودم... خیلی سخت بود برام ولی راضی به شهادتش بودم.از خدام بود بهشت باهاش باشم.من از وحید دل کندم ولی دیگه برای خودم جونی نمونده بود. روزها میگذشت... ولی فقط روز،شب میشد و شب،روز میشد. به ظاهر زندگی میکردم.به فاطمه سادات نگاه میکردم و باهاش حرف میزدم. با پدر و مادر خودم و پدر و مادر وحید و با همه میگفتم و میخندیدم ولی من مرده بودم و کسی نفهمید.میخندیدم که کسی نفهمه. دکتر بهم گفته بود دوقلو باردارم... خوشحال شدم.یادگارهای وحیدم بیشتر میشدن. اینبار دو تا پسر.خیلی دوست داشتم پسرهام هم شبیه پدرشون باشن. ماهی یکبار حاجی خبر سلامتی وحید رو به ما میداد...حدود سه ماه از رفتن وحید میگذشت. حاجی بازهم خبر سلامتیش رو برامون آورد.به حاجی گفتم: _میشه شما پیغام ما رو هم به وحید برسونید؟ گفت: _نه.ارتباط ما یک طرفه ست.بیشتر از این نمیتونم توضیح بدم. مادر وحید خیلی نگران و آشفته بود. میگفت وقتی من و فاطمه سادات میریم پیشش حالش بهتر میشه.برای همین ما زیاد میرفتیم پیششون. یه شب آقاجون ما رو رسوند خونه. فاطمه سادات تو ماشین خوابش برد. آقاجون از وقتی وحید رفت خیلی مراقب من و فاطمه سادات بود. آقاجون گفت: _زهرا. نگاهش کردم و گفتم: _جانم -وحید برنمیگرده؟ چشمهام پر اشک شد.نگاهم کرد.سریع صورتمو برگردوندم تا اشکهامو نبینه.گفت: _اگه تو دعا کنی برگرده، برمیگرده. گفتم: _من خیلی دوستش دارم ولی خود خواه نیستم. نمیخوام بخاطر دو روز دنیای من، سعادت ابدی شهادت نصیبش نشه. آقاجون چیزی نگفت ولی از اون شب پیر شدن و شکسته شدنش رو دیدم.بخاطر مادر وحید شوخی میکردم و میخندیدم. یه روز که اونجا بودیم نجمه سادات، فاطمه سادات رو برد پارک... داشتم تو اتاق وحید نماز میخوندم و آروم گریه میکردم. وقتی نمازم تمام شد... ادامه دارد... کپے پارت هآے ࢪمان ممنو؏❌😊🖐🏾 •┈••✾•✨🖤✨•✾••┈•
••🌸 وقتی نمازم تمام شد و برگشتم، دیدم مادر وحید پشت سرم نشسته و به من نگاه میکنه... چشمهاش خیس بود. تا دیدمش شرمنده شدم،سرمو انداختم پایین. با امیدواری گفت: _وحید برمیگرده دیگه، آره؟ نمیدونستم چی بگم.اومد نزدیک.گفت: _تو چکار میکنی که شوهرات شهید میشن؟چی بهشون میگی که آرزو میکنن شهید بشن؟ آقاجون با ناراحتی گفت: _راحله! این چه حرفیه؟!!! سرم پایین بود.گفتم: _وحید پسر شماست.شما از بچگی از امام حسین (ع) بهش گفتین. شما یادش دادید مرد باشه. شما از فیض شهادت براش گفتین. شما اینجوری تربیتش کردین. منم بخاطر تربیت خوبی که داشت،بخاطر چیزهای خوبی که شما بهش یاد دادید عاشقش شدم و باهاش ازدواج کردم. مادر وحید با التماس گفت: _دعا کن برگرده.تو که نمیخوای دوباره تنها بشی. گفتم: _شما مادر هستین. دعای شما بیشتر اثر داره. هروقت خواستین دعا کنین برای عاقبت بخیری وحید دعا کنین..نه برگشتنش. برای منم خیلی دعا کنین. امتحان خیلی سختیه برام. دیگه نتونستم چیزی بگم.سرمو گذاشتم رو پای مادر وحید و فقط گریه میکردم. از اون روز به بعد کمتر میرفتم پیششون.. روم نمیشد تو چشمهای پدر و مادر وحید نگاه کنم. یه روز مادر وحید اومد خونه ما.گفت: _دلم برات تنگ شده.از حرفهای اون روزم ناراحت شدی که کمتر میای پیشمون؟ گفتم: _از شرمندگیمه.روم نمیشه تو چشمهاتون نگاه کنم. بابغض گفت: _اونی که شرمنده ست منم.اگه وحید به ازدواج با تو اصرار نمیکرد،الان تو راحت تر زندگی میکردی.من شرمنده ام که بخاطر دل پسرم زندگی سختی داری. بیشتر شرمنده شدم. پنج ماه از شش ماه گذشته بود.... چند روز بود دلشوره داشتم. همش یاد وحید بودم. هرکاری میکردم حواسم پرت بشه فایده نداشت. تلفن زنگ میزد،قلبم میومد تو دهانم. همش منتظر خبر شهادتش بودم. با فاطمه سادات از خرید برمیگشتم خونه.آقایی جلوی در صدام کرد. -خانم روشن؟ -خودم هستم.بفرمایید. -شما همسر آقای موحد هستید؟ -بله.شما؟ -من از طرف حاجی اومدم.مأمور شدم شما رو جایی ببرم. یاد حرف وحید افتادم که گفت به حرف هیچکس جز حاجی اعتماد نکن.گفتم: _الان باید بریم؟ -بله. -پس اجازه بدید من وسایل مو بذارم خونه. -ما همینجا منتظر هستیم. رفتم خونه... با حاجی تماس گرفتم. دو تا بوق خورد جواب داد: _بفرمایید. صدای حاجی رو شناختم. -سلام،من همسر وحید موحد هستم. -سلام دخترم،خوبین؟ -بله،خداروشکر.از وحید خبری دارید؟ -دو نفر فرستادم بیان دنبالتون،نیومدن؟ -دو نفر اومدن ولی چون نشناختمشون خواستم اول با شما مشورت کنم. مشخصات اون آقایون رو از حاجی گرفتم. وقتی مطمئن شدم خودشون هستن، فاطمه سادات رو پیش مامان گذاشتم وباهاشون رفتم.بعد رفتن خونه آقاجون، بدون اینکه از من آدرس بگیرن. پدر و مادروحید هم سوار شدن.حال اونا هم خوب نبود. مطمئن بودیم میخوان خبر شهادتش رو بهمون بگن. ما رو به بیمارستان بردن... ادامه دارد... کپے پارت هآے ࢪمان ممنو؏❌😊🖐🏾 •┈••✾•✨🍃✨•✾••┈• •┈••✾•✨🍃✨•✾••┈•‌
z: ••🌸 مامان هرلحظه حالش بدتر میشد.آقاجون سعی میکرد من و مامان رو آروم کنه... من به ظاهر آروم تر بودم ولی بخاطر بارداریم نگرانیش بیشتر بود.من شش ماهه دوقلو باردار بودم. وقتی وارد بخش شدیم و سراغ وحید روگرفتیم همه پرستارها یه جوری نگاهمون میکردن مخصوصا به من... احساس میکردم دیگه قلبم نمیزنه.اتاقی رو نشان دادن.همون موقع پزشک میانسالی اومد.پرستاری بهش گفت: _خانواده آقای موحد هستن. دکتر هم نگاهی به ما کرد و بیشتر به من.با تعجب گفت: _شما همسرشون هستید؟ گفتم: _بله. هرلحظه منتظر بودم که کسی بگه شهید شده. همون پرستار گفت: _ایشون دکتر بابایی پزشک معالج همسرتون هستن. نمیتونستم باور کنم وحید زنده ست.با جون کندن گفتم: _وحید زنده ست؟! دکتر و پرستارها از حرفم تعجب کردن. آقاجون و مامان مثل من منتظر حرف دکتر بودن.دکتر بابایی بالبخند گفت: _بله،زنده ست. آقاجون گفت: _حالش چطوره؟ دکتر گفت: _چرا نمیرید ببیینیدش؟ آقاجون و مامان رفتن سمت اتاق.ولی من ایستاده بودم و منتظر جواب سؤال آقاجون. دکتر گفت: _یه کمی زخمی شده. گفتم: _کجاش؟ -یه تیر به بازوی راستش اصابت کرده. آقاجون و مامان دو قدمی رو که رفته بودن برگشتن.من منتظر ادامه حرف دکتر بودم. گفت: _چند تا ترکش خیلی مختصر هم به شکمش اصابت کرده. من دیگه متعجب گوش میدادم.آقاجون و مامان هم به من نگاه میکردن. مامان گفت: _پاهاش؟ دکتر تعجب کرد.گفت: _شما دیدینش؟ ما هر سه تامون بدون هیچ حرفی منتظر بودیم. دکتر گفت: _پای چپش از زیر زانو قطع شده. جونم در اومد.نشستم روی صندلی.روم نمیشد به مامان نگاه کنم... ولی آقاجون رو دیدم.داشت به من نگاه میکرد. چشمهاش پر اشک بود. مامان رفت سمت اتاق.آقاجون هم باهاش رفت. آقاجون بعد دو قدم که رفت به من گفت: _بیا دخترم. پاهام رمق نداشت.انگار تو خلأ بودم. هرچی میرفتم نمیرسیدم.همه چی مثل خواب بود برام. یعنی واقعا وحید زنده ست؟!! با فاصله پشت سر آقاجون رفتم.وارد اتاق شدم. نسبتا بزرگ بود.چند تا تخت داشت ولی همش خالی بود جز یکی. تختی سمت راست اتاق،نزدیک پنجره.من جلوی در ایستاده بودم. واقعا وحید بود. روی تخت دراز کشیده بود.دست راستش بسته بود.پتو روش بود.چهره اش خیلی تغییر کرده بود.اصلا ریش نداشت.مدل موهاش هم تغییر کرده بود... داشت با مادرش که سمت راستش ایستاده بود احوالپرسی میکرد.مامان با اشک چشم فقط نگاهش میکرد. بعد با تعجب ازش پرسید که واقعا دستت زخمی شده؟!!! شکمت تیر خورده؟!!! پات؟!!! وحید هم بالبخند و مهربانی جواب میداد. مامان وقتی از حال پسرش مطمئن شد،گریه کرد. بعد نوبت آقاجون بود.آقاجون سمت چپ وحید ایستاده بود.تا اون موقع داشت نگاهش میکرد.باهم روبوسی کردن... ادامه دارد... کپے پارت هآے ࢪمان ممنو؏❌😊🖐🏾 •┈••✾•✨🍃✨•✾••┈•
♻️🎋♻️🎋♻️🎋♻️🎋♻️🎋♻️ # اعــمال پــسندیده در شـب جــمعـه🌹⭐️ ✔️شب جمعه بسیار شب با فضیلتی است که ان‌شاءالله با دعا و نیایش و عبادت به بهترین نحو سپری کنیم ⤵️با این اعمال مستحبه در شب جمعه اقیانوس بیکرانی از فضائل و ثواب‌ها را در پرونده اعمال خود ثبت کنید ❶ فرستادن هزار مرتبه صلوات در شب جمعه که در لوح نقره‌ای و با قلم طلایی ثبت می‌شود شيخ طوسى فرموده در روز پنج‌شنبه مستحب است فرستادن هزار صلوات بر محمد و آل محمد و در آن بگويد: 🌹اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَ اَهْلِكْ عَدُوَّهُمْ مِنَ الْجِنِّ وَالْاِنْسِ مِنَ الْاَوَّلِينَ وَالْآخِرِينَ و گفتن اين صلوات صد مرتبه از بعد از عصر پنج‌شنبه تا آخر روز جمعه فضيلت بسيار دارد ❷ شیخ طوسی فرمود كه در آخر روز پنج‌شنبه استغفار كردن استجاب فروان دارد یکصد مرتبه🌹اَستَغفِرُلله رَبّی وَ اَتُوبُ اِلَیه ↫◄ و نيز شيخ فرموده: مستحب است در آخر روز پنج‌شنبه به اين صورت استغفار كنند 🌹اَسْتَغْفِرُ اللهَ الَّذِی لا اِلَهَ اِلّا هُوَ الْحَیُّ الْقَيُّومُ وَ اَتُوبُ اِلَيْهِ تَوْبَةَ عَبْدٍ خَاضِعٍ مِسْكِينٍ مُسْتَكِينٍ لا يَسْتَطِيعُ لِنَفْسِهِ صَرْفا وَلا عَدْلا وَلا نَفْعا وَلا ضَرّا وَلا حَيَاةً وَلا مَوْتاً وَلا نُشُورا وَ صَلَّى اللهُ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَ عِتْرَتِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ الْأَخْيَارِ الْاَبْرَارِ وَ سَلَّمَ تَسْلِيما ❸ بسیار «تسبیحات اربعه» گفتن همانا روایت شده که جمعه شبش نورانی است و روزش بسیار روشن پس بسیار بگوئید: 🌹سُبْحانَ اللهِ وَالْحَمْدُللهِ وَ لا اِلهَ اِلاّ اللهُ وَاللهُ أکْبَرُ پاک و منزه است خداوند و ستایش مختص خداست و معبودی جز خدا نیست و خداوند بزرگتر است ❹ خواندن دعای دائِمَ الْفَضْلِ ده مرتبه در شب جمعه ثواب سه میلیون پاداش و حسنه 🌹يا دائِمَ الْفَضْلِ عَلَی الْبَريِّةِ يا باسِطَ الْيَدَيْنِ بِالْعَطِيَّةِ يا صاحِبَ الْمَواهِبِ السَّنِيَّةِ صَلِّ عَلىٰ مُحَمِّدٍ وَ آلِهِ خَيْرِ الْوَرى‏ سَجِيَّةً وَاغْفِرْلَنا يا ذَاالْعُلى‏ فِى‏ هذِهِ الْعَشِيَّةِ ❺ دعای علامه مجلسی در شب جمعه که ملائکه نتوانستند ثوابش را بنویسند 🌹اَلْحَمْدُلله مِنْ اَوَّلِ الدُّنْیا اِلی فَنائِها وَ مِنَ الآخِرَة اِلی بَقائِها اَلْحَمْدُاللهِ عَلی کُلِّ نِعْمَة اَسْتَغْفِرُالله مِنْ کُلِّ ذَنْبٍ وَ اَتُوبُ اِلَیْه وَ هُوَ اَرْحَمُ الرّاحِمینَ ❻ از حضرت رسول ﷺ منقول است که هر که هفت مرتبه اين دعا را در شب جمعه يا روز جمعه بخواند اگر در آن شب يا آن روز بميرد داخل بهشت شود و دعا اين است: 🌹اَللَّهُمَّ أَنْتَ رَبِّی لا اِلَهَ اِلّا أَنْتَ خَلَقْتَنِی وَ اَنَا عَبْدُکَ وَابْنُ أَمَتِکَ وَ فِی قَبْضَتِکَ وَ نَاصِيَتِی بِيَدِکَ أَمْسَيْتُ عَلَی عَهْدِکَ وَ وَعْدِکَ مَا اسْتَطَعْتُ اَعُوذُ بِرِضَاکَ مِنْ شَرِّ مَا صَنَعْتُ اَبُوءُ بِنِعْمَتِکَ [بِعَمَلِی] وَ اَبُوءُ بِذَنْبِی [بِذُنُوبِی] فَاغْفِرْ لِی ذُنُوبِی اِنَّهُ لا يَغْفِرُ الذُّنُوبَ اِلّا اَنْتَ ❼ سه مرتبه زیارت امام حسین علیه‌السلام🌹♥️ 《صَلَّی اللهُ عَلَیکَ یا اَباعَبدِالله》 ✔️که آیة الله به این جهت سفارش نموده که ثواب زیارت خداوند در عرش اعلىٰ نوشته خواهد شد ❽ خواندن هزار مرتبه ذکر《لا اِلهَ اِلَّا الله》 تا از عذاب الهی در امان باشید🌹📿 ❾ طلب آمرزش و دعا در حق مؤمنان🌹🤲 در حق مؤمنان دعا بسیار كنید چنانچه از حضرت زهرا سلام الله علیها روایت شده اگر كسی برای ده نفر از برادران مؤمنین در گذشته خویش طلب آمرزش كند بهشت بر او واجب شود ❿ خواندن دعای کمیل🌹✨ 🌹@MesbaholHuda
اینو کجای دلم بگذارم🤦‍♂🤦‍♂😂😂😂 🔴 ‏دلنوشته گذاشته که امسال هیچکس روز پدر رو بهم تبریک نگفت!! 🔹پدر فتنه ۱۴۰۱ هستند، جناب امجد امینی، کوتاهی از هشتگ زنندگان مهسا امینیه که تنهات گذاشتن. یعنی ‌‎پسرتم قبولت نداره؟ 🤦‍♂ راستی مگه اهل سنت روز پدر دارن؟!!!😂😂 بیچاره از خودت و دخترت سو استفاده هاشون را کردن، تموم شد رفت........ کجای کاری مردک !!!! 🌹 🌹🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‏اَلْسَلامُ عَلَی الْحُسَین علیه السلام بِعَددِ نَبَضاتِ قَلْبی ❤️ ✨صلی_الله_علیک_یا_ابا_عبدالله 🤲اللهم_ارزقنا_کربلا 🌹آدرس کانال یــاران مــهدی(عج) درپیام رسان ایتا⬇️ ↙️برای عضویت برروی این آدرس کلیک کنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕗 تاخراسان راهی نیست...✋ دست بر سینه و عرض ادب 🌴بسم الله الرحمن الرحیم ‌‌‌‌🌴اللّهُمَّ صَلِّ عَلى 🌴علِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى 🌴الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ 🌴و حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ 🌴و مَنْ تَحْتَ الثَّرى 🌴الصِّدّیقِ الشَّهیدِ 🌴صلاةً کَثیرَةً تامَّةً 🌴زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً 🌴کاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِک... تو بزن نقـاره زن اسیر آهنگ توام... به امام رضابگو بد جوری دلتنگ توام... خوشبختی یعنی تو زندگیت امام رو رضا داری.... 📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا غریب الغربا 📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا معین الضعفا 📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا علی بن موسی الرضا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا