❤️استغفار راهی برای تقرب به امامزمان(عج)
🔹یکی از اعمال و اذکاری که فراوان در ماه رجب نسبت به انجام آن توصیه شده، استغفار است.
🔸گفتهاند و شنیدهایم یکی از علّتهای غیبت اماممان و محرومیت ما از زیارت ایشان، خود ما و گناهانمان است، لذا اگر گناه نکرده یا اثر آن را برطرف کنیم، میتوانیم به زیارت و دوستی آن حضرت امیدوار باشیم.
✨چنان که خدا میفرماید:
"قُلْ یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلی أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ"
📔 زمر، 53
🔹یکی از راههایی که با آن میتوان به ظهور امام عصر امیدوار بود، استغفار به معنی دوری و پرهیز از گناهان است.
لذا اگر ما چشم، زبان و گوش را که از اسباب اصلی گناهان هستند، کنترل کنیم و در صورت گناه، استغفار کرده و از ارتکاب مجدد بپرهیزیم، میتوانیم به اثرگذاری انتظارهایمان در امر فرج امیدوار باشیم.
🔸زمانی الهی العفو و استغفار فایده دارد که متوجه باشیم گناه ما را از خدا و امام زمان علیهالسلام دور کرده است.
#اللهمعجـللولیڪالفـرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از چشم خدا میُفتی اگر...
🎙#استادعالی
🔸مرکزهدایتفضایمجازیبصیر
https://eitaa.com/joinchat/4197974043Cc847276a8b
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
ائمه رو کم میشناسیم! شاید امام حسین رو اونهم بابت وسعت عزاداریها و هیئات و ... بیشتر شناخت داشته باشیم، اما سایر ائمه چطور؟
متاسفانه از امام جواد علیهالسلام ببعد، هیچ شناختی درمورد ائمه نداریم! امام هادی و امام حسن عسکری رو دو امامی میدونیم که با مظلومیت در زندان بودن و آخرش به شهادت رسیدن! همین!
غافلیم از اینکه هر امامی چه وظیفهای رو به ثمر رسونده. مثلا امام هادی که فردا سالروز شهادتشون هست، مبدع بزرگترین شبکهی وکالتِ تاریخ هست. در هرجای دنیا نماینده داشت و سوالات و وجوهات مردم رو دریافت میکرد.
زیارت جامعه کبیره که یک دورِ کاملِ معارف اهلبیت هست هم نقل از امام هادی هست. معرفت به اهلبیت، سینهزنی و عزاداری نیست! مهمترینش اینه که بدونیم اون امام چه وظیفهی خطیری رو به سرانجام رسونده.
🌤#اللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج🌤
~~~~~~~~~~~~~
#مجمع_مهدیاران_مجازی
@majmaemahdiaran
─┅═ೋ❅🌹❅ೋ═┅─
آه ای دهمین ذکر مجیب الدعواتم
مضطرم و بکذار که حاجت بنویسم
شهادت امام هادی علیه السلام تسلیت باد
🌤#اللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج🌤
~~~~~~~~~~~~~
#مجمع_مهدیاران_مجازی
@majmaemahdiaran
─┅═ೋ❅🌹❅ೋ═┅─
••🌸 #هـرچۍ_تـو_بخواے
✨ #پارت89
_.... اون دختر حتی حاضر نبود به من فکر کنه...
پنج سال انتظار و عاشقی یک طرف یک سال انتظار و سکوت یه طرف... تو این یک سال سخت ترین روزهای زندگیمو گذروندم.
تازه معنی حرفها و نگاه هاش رو می فهمیدم... دست راستشو گرفتم و به کف دستش نگاه کردم. هنوز جای بخیه ها بود.گفتم:
_پس اون پسر فداکاری که این همه سال دعاش میکردم تو بودی؟!!
چشمهاش ناراحت بود.
گفتم:
_من اون پنج سال بی خبر بودم ولی این یک سال زمان رو لازم داشتم برای اینکه الان عاشقت باشم.
همه ساکت بودن...
برای اینکه فضا رو عوض کنم گفتم:
_پس تا حالا دو بار ضرب شست منو دیدی.به قول آقای موحد حواست باشه منو عصبانی نکنی که کاراته بازی میکنم.
همه خندیدن. ولی من محو تماشای مردی بودم که مردانه پای عشقش به من ایستاده بود. وحید لایق عشقی با دوام بود. فضای شادی شده بود.
اون شب وحید و خانواده اش رفتن ولی من تا صبح به حکمت کارهای خدا فکر میکردم...
زندگی من مثل جورچینی بود که قطعاتش خیلی منظم و حساب شده سرجاش قرار داشت.
فردای روز عقد وحید باید میرفت سرکار. ولی زودتر از همیشه برگشت.با من تماس گرفت. گفت:
_از بابا اجازه گرفتم که من و تو با هم بریم بیرون.آماده شو دارم میام دنبالت.
خیلی خوشحال شدم...
سریع آماده شدم.حتی چادر هم پوشیدم و منتظر نشستم تا بیاد. مامان میخواست برای شام قرمه سبزی درست کنه.به من گفت:
_برای شام برمیگردی؟
گفتم:
_فکر نکنم.احتمالا بیرون یه چیزی میخوریم.
مامان هم مشغول درست کردن خورشت شد.بوی غذا تو خونه پیچیده بود...
گوشیم دستم بود تا وقتی تماس گرفت سریع برم بیرون.زنگ در زده شد.نگاه کردم وحید بود.تعجب کردم که چرا به گوشیم زنگ نزده. گوشی آیفون رو برداشتم و گفتم:
_الان میام.
لبخند زد و گفت:
_معمولا اول یه تعارفی میکنن که بیا تو.
خنده ام گرفت.گفتم:
_میخوای بیای تو؟
-مامان خونه ست؟
-بله
-پس اگه اشکالی نداره باز کن.
درو باز کردم و به مامان گفتم:
_آقا وحید میخواد بیاد تو.
خودم جلوی در ایستاده بودم.مامان هم از آشپزخونه اومد.
وحید بالبخند وارد شد.یه دسته گل خوشگل تو دستش بود.بالبخند نگاهش کردم.نگاهم کرد ولی اول خیلی مهربون و خنده رو رفت سمت مامان.بعد احوالپرسی دسته گل رو گرفت سمت مامان و گفت:
_قابل شما رو نداره.
مامان به من نگاه کرد.وحید با خنده گفت:
_این برای شماست.مال زهرا تو ماشینه.
مامان هم خنده اش گرفته بود و گفت:
_واقعا اینو برا من خریدی؟
وحید گفت:
_بله مامان مهربونم.برای شما خریدم.
مامان گل رو گرفت و تشکر کرد.من از این حرکت وحید و اینطور حرف زدنش با مامان تعجب کردم. آخه ما تازه دیروز عقد کردیم.اینکه اینقدر زود صمیمی شده و این حد از صمیمیت برام عجیب بود ولی از اینکارش خوشم اومد و با لبخند نگاهشون میکردم.
مامان تعارفش کرد بشینه.وحید کنار مامان نشست و با مهربانی نگاهش میکرد و باهاش احوالپرسی میکرد.
سه تا لیوان شربت آلبالوی خونگی آوردم.
وحید وقتی شربت شو خورد به مامان نگاه کرد و گفت:
_به به، خیلی خوشمزه بود.معلومه خیلی کدبانو هستین.
مامان بالبخند گفت:
_نوش جان.
وحید گفت:
_بوی شام تون هم که عالیه.برای زهرا هم غذا درست کردین؟
-نه.زهرا گفت بیرون شام میخورین.
وحید به من نگاه کرد و گفت:
_همچین غذایی رو ول کنیم بریم بیرون غذا بخوریم؟
مامان باخوشحالی گفت:
_اگه میاین بیشتر درست میکنم.
وحید به مامان نگاه کرد و گفت:
_منکه از همین الان گرسنه ام شد.کی آماده میشه؟
من و مامان خندیدیم.مامان گفت:
_پسرم هنوز که درست نکردم.
وحید بلند خندید و گفت:
_من کلا از غذاهای خوشمزه خیلی خوشم میاد. لطفا زیاد درست کنید.
مامان هم بلند خندید.بعد یه کم صحبت دیگه ما بلند شدیم بریم بیرون ولی برای شام برمیگشتیم.
وقتی سوار ماشین شدم وحید یه دسته گل کوچولوی خوشگل از صندلی عقب برداشت و به من داد.خیلی خوشحال شدم ولی مثل سابق از خوشحالی جیغ نمیزدم. فقط عاشقانه به وحید نگاه کردم و تشکر کردم.
وحید حرکت کرد.گفتم:
_کجا میخوای بریم؟
-یه جای خوب.
تو مسیر مدام حرف میزد.از همه چیز میگفت.
خیلی....
ادامه دارد...
••🌸 #هـرچۍ_تـو_بخواے
✨ #پارت90
از همه چیز میگفت....
خیلی شوخی میکرد.خیلی بامحبت حرف میزد.خیلی مهربون نگاهم میکرد.منم فقط بالبخند نگاهش میکردم.فقط به وحید نگاه میکردم.
ماشین رو نگه داشت و گفت:
_رسیدیم.
بعد به من نگاه کرد.من به اطراف نگاه کردم.مزار امین بود.خیلی جا خوردم.با تعجب نگاهش کردم.گفت:
_پیاده شو.
دلم نمیخواست پیاده بشم.
دلم نمیخواست با وحید برم پیش امین.
وحید درو برام باز کرد و گفت:
_بیا دیگه.
نگاهش کردم تا بفهمم چی تو سرشه ولی رفت در عقب رو باز کرد و چیزی برداشت.
تو فکر بودم که چرا روز اول عقدمون منو آورده اینجا.گفت:
_زهرا...پیاده شو.
پیاده شدم.وحید میرفت.منم پشت سرش.تا به مزار امین رسید.اون طرف مزار رو به روی من نشست...
من با سه تا مزار فاصله ایستاده بودم. داشت فاتحه میخوند ولی به من نگاه میکرد.چشمهاش پر اشک بود. اشاره کرد برم جلو و بشینم.نمیفهمیدم چی تو سرشه.رفتم جلو.ایستاده بودم...
مزار امین رو با گلاب شست.بعد گل نرگسی رو که با خودش آورده بود روی مزار امین چید.همونجوری که من همیشه میچیدم.
وقتی کارش تموم شد به پایین چادرم نگاه کرد و گفت:
_بشین.
صداش بغض داشت.نشستم.
گفت:
_یک سال پیش بود.اومدم اینجا.ازت خواستم به من فکر کنی.یادته؟..گفتی چرا اینجا؟..گفتم از امین خواستم کمکم کنه...امین واقعا خیلی خوب بود.بهت حق میدام نخوای جز امین کس دیگه ای رو دوست داشته باشی..ولی من پنج ساااال منتظرت بودم.انتظاری که هر روز میگفتم امروز میبینمش،شب میشد میگفتم فردا دیگه میبینمش...
اون روز بعد تصادف وقتی تعقیبت کردم،وقتی رفتی خونه تون،وقتی فهمیدم خواهر محمدی، وقتی فهمیدم همسر امین بودی اونقدر گیج بودم که حال خودمو نمیفهمیدم.از خودم بدم میومد،
از اینکه چرا تمام این مدت به این فکر نکردم که ممکنه ازدواج کرده باشی.
از اینکه چرا حتی یکبار هم به حرف مادرم گوش ندادم تا ببینم خواهر محمد کی هست.
حالم خیلی بد بود. دلم میخواست بیام پیش امین و ازش بخوام کمکم کنه ولی خجالت میکشیدم.
اون شب وقتی بعد هیئت دیدمت،حالم بدتر شد.اومدم اینجا.خیلی گریه کردم..
از خدا از حضرت فاطمه(س)،از امام حسین(ع)، از امین میخواستم کمکم کنن.
ازشون میخواستم کمکم کنن که فراموشت کنم... خواب دیدم امین یه دسته گل نرگس به من داد. بهش گفتم این گل مال خودته، به من نده.گفت از اول هم مال تو بوده.تا حالا پیش من امانت بود.
وقتی بیدار شدم حال عجیبی داشتم.
عصر اومدم اینجا.تو اینجا بودی.صبر کردم تا بری.وقتی رفتی اومدم جلو.یه دسته گل نرگس روی مزار بود.همشو برداشتم و با خودم بردم.اون گل ها و کسیکه که اون گل ها رو آورده بود،مال من بود.
وحید به مزار امین و به گل های نرگس نگاه میکرد...
چشمهاش نم اشک داشت.منم صورتم از اشک خیس بود.
ادامه دارد...
کپے پارت هآے ࢪمان ممنو؏❌😊🖐🏾
#رفیق_آسمانی | محضر خدا را میبینند
🔹فرض کنید شما کارگری میگیرید که برایتان چاه بکند، آن کارگر میآید کار سهروزه را یکروزه انجام میدهد، چون میداند میخواهد به چهچیزی برسد، این مثل نماز کسی است که در جبهه میخواند. خدا نماز او را تضمین کرده است، او خودش را در محضر خدا میبیند، چون جانش را کف دستش گرفته است. اگر در محضر خدا نبیند، پس در جبهه چه میکند!
🔸یک بسیجی یعنی کسی که سرباز و ارتشی نبوده که وظیفهاش باشد، پس او قطعاً فقط خدا میبیند. شهید حسین علمالهدی میگفت: «آدم باید کارش را برای خدا خالص کند.» اینها محضر خدا را میبینند، فلذا نمازشان مثل کلنگ زدن یک مقنی است که ده برابر بقیه دارد ضربه میزند، برای همین سریع به آب میرسد.
ـ - - - - - - - - -
🇮🇷 شهید سید حسین علمالهدی
🔅 ولادت: ۸ مهر ۱۳۳۷
❣️شهادت: ۱۶ دی ۱۳۵۹
📍محل شهادت: دشت هویزه
🕌 آرامگاه: یادمان شهدای هویزه
ـ - - - - - - - - -
🔺نقش نماز در جهان معاصر
🌤#اللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج🌤
~~~~~~~~~~~~~
#مجمع_مهدیاران_مجازی
@majmaemahdiaran
─┅═ೋ❅🌹❅ೋ═┅─
Shab27Ramazan1400[06].mp3
3.72M
⬆️⬆️⬆️
#بند67
📝#بند_67استغفار امیرالمؤمنین (ع)
(از استغفار 70 بندی امیرالمؤمنین "علیه السلام")
🎤 حاج میثم مطیعی
🍃🍂🥀🍁🍃🍂🥀🍁🍃🍂🥀🍁🍃
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلیِّ ب:
بند 7️⃣6️⃣
🌹اَللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ حَمَلَنِی عَلَى الْخَوْفِ مِنْ غَیْرِکَ أَوْ دَعَانِی إِلَى التَّوَاضُعِ لِأَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ أَوِ اسْتَمَالَنِی إِلَیْهِ الطَّمَعُ فِیمَا عِنْدَهُ أَوْ زَیَّنَ لِی طَاعَتَهُ فِی مَعْصِیَتِکَ اسْتِجْرَاراً لِمَا فِی یَدِهِ وَ أَنَا أَعْلَمُ بِحَاجَتِی إِلَیْکَ لَا غِنَا لِی عَنْکَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِی یَا خَیْرَ الْغَافِرِینَ🌹
ترجمه🔽
🌸بارخدایا! و از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که مرا واداشت که از غیر تو بترسم، یا مرا به تواضع کردن پیش یکی از مخلوقاتت کشانید، یا به طمع آنچه نزد او بود به سوی او مایل شدم، یا چون پیرویاش را در معصیت تو برای من زینت و جلوه داده بود مرتکب شدم، در حالی که میدانم همواره به تو محتاجم و هرگز از تو بینیاز نیستم. پس بر محمد و آل محمد درود و رحمت فرست و اینگونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان🌸
🌷🍃 أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ
💠
╰┅┅┅┅❀🍃🌼🍃❀┅┅┅┅╯
Shab27Ramazan1400[07].mp3
2.45M
⬆️⬆️⬆️
بند 8️⃣6️⃣
📝#بند_68استغفار امیرالمؤمنین (علیهالسلام)
(از استغفار 70 بندی امیرالمؤمنین "علیه السلام")
🎤 حاج میثم مطیعی
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
🌹اَللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ مَدَحْتُهُ بِلِسَانِی أَوْ هَشَّتْ إِلَیْهِ نَفْسِی أَوْ حَسَّنْتُهُ بِفِعَالِی أَوْ حَثَثْتُ إِلَیْهِ بِمَقَالِی وَ هُوَ عِنْدَکَ قَبِیحٌ تُعَذِّبُنِی عَلَیْهِ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِی یَا خَیْرَ الْغَافِرِینَ🌹
ترجمه🔽
🌸بارخدایا! و از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که با زبان آن را مدح کردم، یا نفسم به سوی آن مشتاق شد، یا با کردار خود آن را نیکو جلوه دادم، یا با گفتارم به آن تشویق کردم، در حالی که آن نزد تو قبیح بود و بر آن عذابم میکنی. پس بر محمد و آل محمد درود و رحمت فرست و اینگونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان🌸
🌷🍃 أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ
💠
╰┅┅┅┅❀🍃🌼🍃❀┅┅┅┅╯
🌿 نماز دو رکعتی هر شب ماه رجب
▫️در تمام ماه رجب شصت رکعت نماز کند، به این طریق که در هر شب بین نماز مغرب وعشاء دو رکعت بجا آورد و بخواند در هر رکعت:
▪️سوره «حمد» یک مرتبه
▪️سوره «کافرون» سه مرتبه
▪️سوره «توحید» یک مرتبه
▫️و چون سلام دهد دستها را بلند کند و بگوید:
▪️لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ لَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ يُحْيِي وَ يُمِيتُ وَ هُوَ حَيٌّ لا يَمُوتُ بِيَدِهِ الْخَيْرُ وَ هُوَ عَلَى كُلِّ شَيْ ءٍ قَدِيرٌ وَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ وَ آلِهِ
▪️و دستها را به صورت خود بکشد.
🔅 از حضرت رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم روایت شده است کسی که این عمل را بجا آورد، حق تعالی دعای او را مستجاب گرداند و ثواب شصت حج و شصت عمره به او عطا فرماید.
#مراقبات_ماه_رجب
@majmaemahdiaran
࿐჻ᭂ⸙🍃💔🖤🍃⸙჻ᭂ࿐
🌷 خداوند دنيا را سراي امتحان و آزمايش ساخته و آخرت را سراي رسيدگي قرار داده است،
🌷 و بلاي دنيا را وسيلهي ثواب آخرت و ثواب آخرت را عوض بلاي دنيا قرار داده است.
🌸 (امام هادی علیه السلام)💔
📓 تحفالعقول/512
امشب که زمیـن و آسمان میگریـد
از بـهـر غـریـب سـامـرا میگـریـد
جادارد اگر ک شیعه خون گریه کند
چون مهـدی صاحبالزمان میگرید
🖤 #شهادت_امام_هادی علیه السلام تسلیت باد
@MesbaholHuda
اصلـا هـادۍ شـده اۍ ڪہ راه را گـم نـڪنـم .....💔🥀
هر کسی از خدا بترسد ، مردم از او بترسند ، هر که خدا را اطاعت کند ، از او اطاعت کنند ، و هر که مطیع آفریدگار باشد ، باکی از خشم آفریدگار ندارد ، و هر که خالق را به خشم آورد، باید یقین کند که به خشم مخلوق دچار میشود.
(بحارالانوار، ج۶۸، ص۱۸۲)
شهادت امام هادی ؏لیہ الـسلام خدمت آقا صاحب الـزمان عج و تمامـی دلـدادگان اهل بیت تسلیت😔
🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴
@MesbaholHuda
4_5940774909578841604.mp3
10.92M
#تلنگری
#استاد_شجاعی
#حجت_الاسلام_حیدری_کاشانی
امام هادی علیهالسلام، یک عمل یا یک مقام را معرفی میکنند که :
✔ شیاطین و حملات آنها را آسانتر از انسان دفع میکند،
✔ سبب عزّت وکرامت انسان شده و به او وسعت نفس میدهد،
✔ او را در قلب دیگران محبوب میگرداند.
▪️ویژه شهادت امام هادی علیه السلام
@MesbaholHuda
1_1175216131.mp3
12.87M
❤️عشق من سامراته🕌
🕋 قبله من خاک پاته🥀
👌بهشت رویایی من 😔
🕌صحن و سراته 🏛
🎤 پویانفر
#ویژه
#شهادت_امام_هادی علیه السلام
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
@MesbaholHuda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 چرا معاندین اصرار دارن بگن حجاب اجباری؟
👤 استاد ازغدی
سپاه مقتدر همه مولفههای قدرت را در عالیترین حد داراست
🔹واکنش مهراد عظیمی مدیر روابط عمومی گروه صنایع پتروشیمی خلیج فارس به توطئه دشمنان علیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
🇮🇷مرکزهدایتفضایمجازیبصیر
https://eitaa.com/joinchat/4197974043Cc847276a8b
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
#شهید #مدافع_ایران #جانفدا
امروز که از هر سو انقلاب اسلامی ما مورد تهاجم قرارگرفته و امروز که مزدوران داخلی و ستون پنجم بیگانه پرست سعی در دلسرد کردن و به انحراف کشیدن ملت ما و.....
✅ امضاء : شهید محمدحسن آرامش
🌤#اللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج🌤
~~~~~~~~~~~~~
#مجمع_مهدیاران_مجازی
@majmaemahdiaran
─┅═ೋ❅🌹❅ೋ═┅─