صبحتون حسینی💚
🍃⚘اَلسَّلامُ عَلَيْکَ يا اَبا عَبْدِاللهِ
وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِکَ
عَلَيْکَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَداً
ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ
وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِيارَتِكُمْ
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ
وَ عَلى عَلِیِّ بْنِ الْحُسَيْنِ
وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ
وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن⚘🍃
🌿🎈☆دعای عدیله یکی از دعاهای مشهور است که در عهد ثابت چهارشنبه ذکر شده☆🎈🌿
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
❣️بسم الله الرحمن الرحیم
❣️شَهِدَ اللَّهُ اَنَّهُ لا اِلهَ اِلاَّ هُوَ، وَالْمَلائِکةُ وَاُولُوا الْعِلْمِ قآئِماً بِالْقِسْطِ ،لا اِلهَ اِلاَّ هُوَ الْعَزيزُ الْحَکيمُ، اِنَّ الدّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ، وَاَنَا الْعَبْدُ الضَّعيفُ الْمُذْنِبُ الْعاصِى الْمُحْتاجُ الْحَقيرُ، اَشْهَدُ لِمُنْعِمى وَخالِقى وَرازِقى وَمُکرِمى، کما شَهِدَ لِذاتِهِ وَشَهِدَتْ لَهُ الْمَلائِکةُ، وَاُولُوا الْعِلْمِ مِنْ عِبادِهِ، بِاَنَّهُ لا اِلهَ اِلاَّ هُوَ، ذُو النِّعَمِ وَالْإِحْسانِ، وَالْکرَمِ وَالْإِمْتِنانِ، قادِرٌ اَزَلِىٌّ، عالِمٌ اَبَدِىٌّ، حَىٌّ اَحَدِىٌّ، مَوْجُودٌ سَرْمَدِىٌّ، سَميعٌ بَصيرٌ، مُريدٌ کارِهٌ، مُدْرِک صَمَدِىٌّ، يسْتَحِقُّ هذِهِ الصِّفاتِ، وَهُوَ عَلى ما هُوَ عَلَيهَ فى عِزِّ صِفاتِهِ، کانَ قَوِياً قَبْلَ وُجُودِ الْقُدْرَةِ وَالْقُوَّةِ، وَکانَ عَليماً قَبْلَ ايجادِ الْعِلْمِ وَالْعِلَّةِ، لَمْ يزَلْ سُلْطاناً اِذْ لا مَمْلَکةَ وَلامالَ، وَلَمْ يزَلْ سُبْحاناً عَلى جَميعِ الْأَحْوالِ، وُجُودُهُ قَبْلَ الْقَبْلِ فى اَزَلِ الْأزالِ، وَبَقآئُهُ بَعْدَ الْبَعْدِ مِنْ غَيرِ اِنْتِقالٍ وَلا زَوالٍ، غَنِىٌّ فِى الْأَوَّلِ وَالْاخِرِ، مُسْتَغْنٍ فِى الْباطِنِ وَالظَّاهِرِ، لا جَوْرَ فى قَضِيتِهِ، وَلامَيلَ فى مَشِيتِهِ، وَلا ظُلْمَ فى تَقْديرِهِ، وَلا مَهْرَبَ مِنْ حُکومَتِهِ، وَلا مَلْجَاَ مِنْ سَطَواتِهِ، وَلا مَنْجا مِنْ نَقِماتِهِ، سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَهُ، وَلايفُوتُهُ اَحَدٌ اِذا طَلَبَهُ، اَزاحَ الْعِلَلَ فِی التَّکليفِ، وَسَوَّى التَّوْفيقَ بَينَ الضَّعيفِ وَالشَّريفِ، مَکنَ اَدآءَ الْمَاْمُورِ، وَسَهَّلَ سَبيلَ اجْتِنابِ الْمَحْظُورِ، لَمْ يکلِّفِ الطَّاعَةَ اِلاَّ دُوْنَ الْوُسْعِ والطَّاقَةِ، سُبْحانَهُ ما اَبْينَ کرَمَهُ، وَاَعْلى شَاْنَهُ، سُبْحانَهُ ما اَجَلَّ نَيلَهُ، وَاَعْظَمَ اِحْسانَهُ، بَعَثَ الْأَنْبِيآءَ لِيبَينَ عَدْلَهُ، وَنَصَبَ الْأَوْصِيآءَ لِيظْهِرَ طَوْلَهُ وَفَضْلَهُ، وَجَعَلَنا مِنْ اُمَّةِ سَيدِ الْأَنْبِيآءِ، وَخَيرِ الْأَوْلِيآءِ، وَاَفْضَلِ الْأَصْفِيآءِ، وَاَعْلَى الْأَزْکيآءِ، مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ، امَنَّا بِهِ وَبِما دَعانا اِلَيهِ، وَبِالْقُرْآنِ الَّذى اَنْزَلَهُ عَلَيهِ، وَبِوَصِيهِ الَّذى نَصَبَهُ يوْمَ الْغَديرِ، وَاَشارَ بِقَوْلِهِ هذا عَلِىٌّ اِلَيهِ، وَاَشْهَدُ اَنَّ الْأَئِمَّةَ الْأَبْرارَ، وَالْخُلَفآءَ الْأَخْيارَ بَعْدَ الرَّسُولِ الْمُخْتارِ، عَلِىٌ قامِعُ الْکفَّارِ، وَمِنْ بَعْدِهِ سَيدُ اَوْلادِهِ الْحَسَنُ بْنُ عَلِىٍّ، ثُمَّ اَخُوهُ السِّبْطُ التَّابِعُ لِمَرْضاتِ اللَّهِ الْحُسَينُ، ثُمَّ الْعابِدُ عَلِىٌّ، ثُمَّ الْباقِرُ مُحَمَّدٌ، ثُمَ الصَّادِقُ جَعْفَرٌ، ثُمَّ الْکاظِمُ مُوسى، ثُمَّ الرِّضا عَلِىٌّ، ثُمَّ التَّقِىُّ مُحَمَّدٌ، ثُمَ النَّقِىُّ عَلِىٌّ، ثُمَّ الزَّکىُّ الْعَسْکرِىُّ. الْحَسَنُ، ثُمَّ الْحُجَّةُ الْخَلَفُ الْقآئِمُ الْمُنْتَظَرُ الْمَهْدِىُّ، الْمُرجَى الَّذى بِبَقائِهِ بَقِيتِ الدُّنْيا، وَبِيمْنِهِ رُزِقَ الْوَرى، وَبِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَالسَّمآءُ، وَبِهِ يمْلَأُ اللَّهُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَعَدْلاً، بَعْدَ ما مُلِئَتْ ظُلْماً وَجَوْراً، وَاَشْهَدُ اَنَّ اَقْوالَهُمْ حُجَّةٌ، وَامْتِثالَهُمْ فَريضَةٌ، وَطاعَتَهُمْ مَفْرُوضَةٌ، وَمَوَدَّتَهُمْ لازِمَةٌ مَقْضِيةٌ، وَالْإِقْتِدآءَ بِهِمْ مُنْجِيةٌ، وَمُخالَفَتَهُمْ مُرْدِيةٌ، وَهُمْ ساداتُ اَهْلِ الْجَنَّةِ اَجْمَعينَ، وَشُفَعآءُ يوْمِ الدّينِ، وَاَئِمَّةُ اَهْلِ الْأَرْضِ عَلَى الْيقينِ، وَاَفْضَلُ الْأَوْصِيآءِ الْمَرْضِيينَ، وَاَشْهَدُ اَنَّ الْمَوْتَ حَقٌّ، وَمُسآئَلَةَ الْقَبْرِ حَقٌّ، وَالْبَعْثَ حَقٌّ، وَالنُّشُورَ حَقٌّ، وَالصِّراطَ حَقٌّ، وَالْميزانَ حَقٌّ، وَالْحِسابَ حَقٌّ، وَالْکتابَ حَقٌّ، وَالْجَنَّةَ حَقٌّ، وَالنَّارَ حَقٌّ، وَاَنَّ السَّاعَةَ اتِيةٌ لارَيبَ فيها، وَاَنَاللَّهَ يبْعَثُ مَنْ فِی الْقُبُورِ، اَللّهُمَ فَضْلُک رَجآئى، وَکرَمُک وَرَحْمَتُک اَمَلى، لا عَمَلَ لى اَسْتَحِقُّ بِهِ الْجَنَّةَ، وَلا طاعَةَ لىْ اَسْتَوْجِبُ بِهَا الرِّضْوانَ، اِلاَّ اَنِّى اِعْتَقَدْتُ تَوْحيدَک وَعَدْلَک، وَارْتَجَيتُ اِحْسانَک وَفَضْلَک، وَتَشَفَّعْتُ اِلَيک بِالنَّبِىِّ وَآلِهِ مَنْ اَحِبَّتِک، وَاَنْتَ اَکرَمُ الْأَکرَمينَ، وَاَرْحَمُ الرَّاحِمينَ، وَصَلَّى اللَّهُ عَلى نَبِينا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ اَجْمَعينَ، الطَّيبينَ الطَّاهِرينَ، وَسَلَّمَ تَسْليماً کثيراً کثيراً، وَلا حَوْلَ
وَلا قُوَّةَ اِلاَّ بِاللَّهِ الْعَلِىِالْعَظيمِ، اَللّهُم ( *يااَرْحَمَ الرَّاحِمينَ، اِنّىاَوْدَعْتُک يقينى هذا، وَثَباتَ دينى، وَاَنْتَ خَيرُ مُسْتَوْدَع ٍ، وَقَدْ اَمَرْتَنا بِحِفْظِ الْوَدآئِعِ، فَرُدَّهُ عَلَىَّ وَقْتَ حُضُورِ مَوْتى بِرَحْمَتِک يا اَرْحَمَ الرَّاحِمينَ
🌸🍃🌸🍃🌸
اللّهُم َّصَل ِّعَلي مُحَمَّد وَ آل ِمُحَمَّد و َعَجِّل فَرَجهم
التماس دعا 🙏🌹🙏
doa_adileh.mp3
11.5M
دعای عدیله در روز چهارشنبه 🌷🍃🌷
🌤#اللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج🌤
~~~~~~~~~~~~~
#مجمع_مهدیاران_مجازی
https://eitaa.com/majmaemahdiiaranmajazi
─┅═ೋ❅🌹❅ೋ═┅─
#آیه85 سوره انبیاء، پیامها از تفسیر نور:
١- ﻧﺎم ﺑﺰﺭﮔﺎﻥ ﺭﺍ ﺯﻧﺪﻩ ﻧﮕﺎﻩ ﺩﺍﺭﻳﻢ ﻭ ﻛﻤﺎﻟﺎﺕ ﺁﻧﺎﻧﺮﺍ ﺑﺎﺯﮔﻮ ﻧﻤﺎﻳﻴﻢ. »ﻭ ﺍﺳﻤﺎﻋﻴﻞ ﻭ ...«
٢- ﺻﺒﺮ، ﺧﺼﻠﺖ ﺍﺭﺯﺷﻤﻨﺪﻱ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ، ﺩﺍﺭﻧﺪﮔﺎﻥ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﻲ ﺳﺘﺎﻳﺪ. »ﻛﻞّ ﻣﻦ ﺍﻟﺼّﺎﺑﺮﻳﻦ«
٣- ﺻﺒﺮ، ﺯﻣﻴﻨﻪ ﺳﺎﺯ ﻭﺭﻭﺩ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺩﺭ ﺭﺣﻤﺖ ﺍﻟﻬﻲ ﺍﺳﺖ. »ﻛﻞٌّ ﻣﻦ ّﻟﺼﺎﺑﺮﻳﻦ ﻭ ﺍﺩﺧﻠﻨﺎﻫﻢ ﻓﻲ ﺭﺣﻤﺘﻨﺎ«
٤- ﻛﺴﺐ ﺩﺭﺟﺎﺕ ﻭ ﻣﻘﺎﻣﺎﺕ، ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﻮﻓّﻘﻴّﺖ ﺩﺭ ﺁﺯﻣﺎﻳﺸﺎﺕ ﺍﻟﻬﻲ ﺍﺳﺖ. »ﺍﻟﺼﺎﺑﺮﻳﻦ ﻭ ﺍﺩﺧﻠﻨﺎﻫﻢ«
٥ - ﺑﺮﺧﻮﺭﺩﺍﺭﻱ ﺍﺯ ﺭﺣﻤﺖ ﺍﻟﻬﻲ ﺩﺭ ﮔﺮﻭ ﻋﻤﻞ ﺻﺎﻟﺢ ﺍﺳﺖ. »ﺍﺩﺧﻠﻨﺎﻫﻢ - ﻣﻦ ﺍﻟﺼﺎﻟﺤﻴﻦ«
٦- ﺻﺒﺮ ﻭ ﺻﻠﺎﺡ، ﺍﺯ ﺻﻔﺎﺕ ﺍﻧﺒﻴﺎ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﻫﺮ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﺘﺼﻒ ﺑﺎﺷﺪ، ﻧﺸﺎﻥ ﺍﺯ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺍﻥ ﺩﺍﺭﺩ. »ﻭ ﺍﺳﻤﺎﻋﻴﻞ ﻭ ... ﻣﻦ ﺍﻟﺼﺎﺑﺮﻳﻦ - ﻣﻦ ﺍﻟﺼﺎﻟﺤﻴﻦ
🍃
🦋🍃 ✨
🔴تلنگر
✍ امام کاظم (ع) فرمود:«اِنَّ لِلّهِ عِبادًا فی الأرضِ یَسعَونَ فی حَوائِجِ النّاسِ، هُمُ الآمِنُونَ یَومَ القِیامَهِ.» خداوند در روی زمین بندگانی دارد که در تأمین نیازهای مردم می کوشند، آنان در روز قیامت، ایمنند.
📚 وسائل الشیعه، ج11، ص582.
شخصی از مردم ری، بدهکار بود و از عهده پرداخت بدهیاش بر نمیآمد، و مأمور حکومتی دولت بنی عباس، او را تعقیب میکرد. چون به مکّه رفت و حجّ را انجام داد، حضرت موسی بن جعفر (ع) را دید و وضع خود را با او در میان گذاشت.
آن حضرت، نامهای خطاب به طلبکار نوشت و از او خواست که نسبت به برادر دینیاش مساعدت کند، و ثواب شاد کردن یک مسلمان را برای او نوشت... او پس از بازگشت از حج، نامهی امام را به آن شخص داد. وی نامه را بوسید و بر چشم نهاد. آنگاه نه تنها بدهیهای او را بخشید، بلکه مقداری مال به او داد. وی که از عهدهی تشکر آن شخص بر نمیآمد، سال بعد در سفر حج، باز هم به دیدار امام کاظم (ع) رفت و داستان را نقل کرد.
حضرت بسیار خوشحال شد و فرمود:«به خدا قسم، کار او، هم مرا خوشحال کرد، هم امیرالمؤمنین (ع) را، و هم جدّم رسول خدا (ص) را.»
📚 بحارالانوار، ج71، ص313.
در خدمتِ بندگان خدا بودن، توفیق خیلی بزرگیه. زمینه سازِ این توفیق هم، خودمون هستیم. گاهی خدا میخواد که با دستِ ما، دستِ دیگر بندگانش رو بگیره.. وقتی دست کسی رو به یاری گرفتیم، بدونیم که دست دیگرمون در دست خداست... اصلاً بندگی یعنی همین.. یعنی در کوچه پس کوچههای زندگی،دست کسی رو گرفتن...! تو هر جایگاه و پست و مقامی که هستیم، دست مردم و بگیریم، تا خدا و اهلبیت رو خوشحال کنیم، و قیامت هم، خدا و اهلبیت از ما دستگیری کنند.
🍃
🦋🍃 ✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#امید غریبان تنها کجایی
علی فانی
┏━━ °•🍃•°━━┓
┗━━ °•🍃•°━━┛
.
#خدایا
چگونه به غیر تو امید بندم
در حالیکه هر خوبی به دست توست!
•••✨💚🌿
#خدایا_شـکرت
🌤#اللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج🌤
~~~~~~~~~~~~~
#مجمع_مهدیاران_مجازی
https://eitaa.com/majmaemahdiiaranmajazi
─┅═ೋ❅🌹❅ೋ═┅─
••🌸 #هـرچۍ_تـو_بخواے
✨ #پارت41
همونجوری که چشم تو چشم بودیم، گفتم:
_دوست دارم.
یه دفعه زد رو ترمز،وسط اتوبان...
سرم محکم خورد به داشبرد. ماشین ها با بوق ممتد و به سرعت از کنارمون رد میشدن. روی صندلی جا به جا شدم و بدون اینکه نگاهش کنم پیشانیمو ماساژ دادم
و با خنده گفتم:
_امین خیلی بی جنبه ای..سرم درد گرفت.
هیچی نگفت...
نگاهش کردم.سرش روی فرمان بود. ترسیدم. فکر کردم سرش با شدت خورده به فرمان.
آروم صداش کردم.جواب نداد.نگران شدم.بلندتر گفتم:
_امین،جان زهرا بلند شو.
سرشو آورد بالا ولی نگاهم نکرد. چشمهاش نم اشک داشت. قلبم درد گرفت.خوب نگاهش کردم.چیزیش نبود.
به من نگاه نمیکرد.
ماشین روشن کرد و رفت کنار اتوبان پارک کرد...
از ماشین پیاده شد،رفت تو بیابون یه کم که دور شد،نشست رو زمین.
من به این فکر میکردم که ممکنه چه حالی داشته باشه.
احتمال دادم بخاطر این باشه که ترسیده وقتی بخواد بره سوریه من نتونم ازش دل بکنم.
نیم ساعتی گذشت....
پیاده شدم و رفتم کنارش نشستم.چند دقیقه ای ساکت بودیم.بدون اینکه نگاهش کنم،گفتم:
_من قول میدم هر وقت خواستی بری سوریه مانعت نشم،حتی دلخور هم نشم.نگران نباش.
دوباره بغضش ترکید...
من با تعجب نگاهش میکردم.دیگه طاقت سکوتش رو نداشتم.اشکهام جاری شد.
گفتم:
_چی شده؟ امین،حرف بزن.
یه نگاهی به من کرد...
وقتی اشکهامو دید عصبانی بلند شد و یه کم دور شد.
گیج نگاهش میکردم. دلیل رفتارشو نمیفهمیدم.
ناراحت گفت:
_زهرا..حلالم کن.
سؤالی نگاهش کردم.اومد نزدیکتر،
گفت:....
ادامه دارد...
کپے پارت هآے ࢪمان ممنو؏❌😊🖐🏾
•┈••✾•✨☘✨•✾••┈•
•┈••✾•✨☘✨•✾••┈•