eitaa logo
انّ الحسین‌مصباح‌الهدی 🚩🏴
2.1هزار دنبال‌کننده
11.4هزار عکس
12.5هزار ویدیو
103 فایل
مکتوب علی یمین عرش الله ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاة⚘️ لینک کانال @MesbaholHuda
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿🎈☆دعای عدیله یکی از دعاهای مشهور است که در عهد ثابت چهارشنبه ذکر شده☆🎈🌿 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ❣️بسم الله الرحمن الرحیم ❣️شَهِدَ اللَّهُ اَنَّهُ لا اِلهَ اِلاَّ هُوَ، وَالْمَلائِکةُ وَاُولُوا الْعِلْمِ قآئِماً بِالْقِسْطِ ،لا اِلهَ ‏اِلاَّ هُوَ الْعَزيزُ الْحَکيمُ، اِنَّ الدّينَ عِنْدَ اللَّهِ ‏الْإِسْلامُ، وَاَنَا الْعَبْدُ الضَّعيفُ الْمُذْنِبُ‏ الْعاصِى الْمُحْتاجُ الْحَقيرُ، اَشْهَدُ لِمُنْعِمى‏ وَخالِقى‏ وَرازِقى‏ وَمُکرِمى‏، کما شَهِدَ لِذاتِهِ وَشَهِدَتْ لَهُ الْمَلائِکةُ، وَاُولُوا الْعِلْمِ مِنْ عِبادِهِ، بِاَنَّهُ‏ لا اِلهَ اِلاَّ هُوَ، ذُو النِّعَمِ وَالْإِحْسانِ، وَالْکرَمِ وَالْإِمْتِنانِ، قادِرٌ اَزَلِىٌّ، عالِمٌ اَبَدِىٌّ، حَىٌّ اَحَدِىٌّ، مَوْجُودٌ سَرْمَدِىٌّ، سَميعٌ بَصيرٌ، مُريدٌ کارِهٌ، مُدْرِک‏ صَمَدِىٌّ، يسْتَحِقُّ هذِهِ الصِّفاتِ، وَهُوَ عَلى‏ ما هُوَ عَلَيهَ فى‏ عِزِّ صِفاتِهِ، کانَ‏ قَوِياً قَبْلَ وُجُودِ الْقُدْرَةِ وَالْقُوَّةِ، وَکانَ عَليماً قَبْلَ ايجادِ الْعِلْمِ وَالْعِلَّةِ، لَمْ يزَلْ سُلْطاناً اِذْ لا مَمْلَکةَ وَلامالَ، وَلَمْ يزَلْ سُبْحاناً عَلى‏ جَميعِ الْأَحْوالِ، وُجُودُهُ قَبْلَ الْقَبْلِ فى‏ اَزَلِ الْأزالِ، وَبَقآئُهُ بَعْدَ الْبَعْدِ مِنْ غَيرِ اِنْتِقالٍ‏ وَلا زَوالٍ، غَنِىٌّ فِى الْأَوَّلِ وَالْاخِرِ، مُسْتَغْنٍ فِى الْباطِنِ وَالظَّاهِرِ، لا جَوْرَ فى‏ قَضِيتِهِ، وَلامَيلَ فى‏ مَشِيتِهِ، وَلا ظُلْمَ فى‏ تَقْديرِهِ، وَلا مَهْرَبَ مِنْ‏ حُکومَتِهِ، وَلا مَلْجَاَ مِنْ سَطَواتِهِ، وَلا مَنْجا مِنْ نَقِماتِهِ، سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ‏ غَضَبَهُ، وَلايفُوتُهُ اَحَدٌ اِذا طَلَبَهُ، اَزاحَ الْعِلَلَ فِی التَّکليفِ، وَسَوَّى‏ التَّوْفيقَ بَينَ الضَّعيفِ وَالشَّريفِ، مَکنَ اَدآءَ الْمَاْمُورِ، وَسَهَّلَ سَبيلَ‏ اجْتِنابِ الْمَحْظُورِ، لَمْ يکلِّفِ الطَّاعَةَ اِلاَّ دُوْنَ الْوُسْعِ والطَّاقَةِ، سُبْحانَهُ ما اَبْينَ کرَمَهُ، وَاَعْلى‏ شَاْنَهُ، سُبْحانَهُ ما اَجَلَّ نَيلَهُ، وَاَعْظَمَ اِحْسانَهُ، بَعَثَ‏ الْأَنْبِيآءَ لِيبَينَ عَدْلَهُ، وَنَصَبَ الْأَوْصِيآءَ لِيظْهِرَ طَوْلَهُ وَفَضْلَهُ، وَجَعَلَنا مِنْ اُمَّةِ سَيدِ الْأَنْبِيآءِ، وَخَيرِ الْأَوْلِيآءِ، وَاَفْضَلِ الْأَصْفِيآءِ، وَاَعْلَى الْأَزْکيآءِ، مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ، امَنَّا بِهِ وَبِما دَعانا اِلَيهِ، وَبِالْقُرْآنِ الَّذى‏ اَنْزَلَهُ عَلَيهِ، وَبِوَصِيهِ الَّذى‏ نَصَبَهُ يوْمَ الْغَديرِ، وَاَشارَ بِقَوْلِهِ هذا عَلِىٌّ اِلَيهِ، وَاَشْهَدُ اَنَّ الْأَئِمَّةَ الْأَبْرارَ، وَالْخُلَفآءَ الْأَخْيارَ بَعْدَ الرَّسُولِ الْمُخْتارِ، عَلِىٌ‏ قامِعُ الْکفَّارِ، وَمِنْ بَعْدِهِ سَيدُ اَوْلادِهِ الْحَسَنُ بْنُ عَلِىٍّ، ثُمَّ اَخُوهُ السِّبْطُ التَّابِعُ لِمَرْضاتِ اللَّهِ الْحُسَينُ، ثُمَّ الْعابِدُ عَلِىٌّ، ثُمَّ الْباقِرُ مُحَمَّدٌ، ثُمَ‏ الصَّادِقُ جَعْفَرٌ، ثُمَّ الْکاظِمُ مُوسى‏، ثُمَّ الرِّضا عَلِىٌّ، ثُمَّ التَّقِىُّ مُحَمَّدٌ، ثُمَ‏ النَّقِىُّ عَلِىٌّ، ثُمَّ الزَّکىُّ الْعَسْکرِىُّ. الْحَسَنُ، ثُمَّ الْحُجَّةُ الْخَلَفُ الْقآئِمُ‏ الْمُنْتَظَرُ الْمَهْدِىُّ، الْمُرجَى الَّذى‏ بِبَقائِهِ بَقِيتِ الدُّنْيا، وَبِيمْنِهِ رُزِقَ الْوَرى‏، وَبِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَالسَّمآءُ، وَبِهِ يمْلَأُ اللَّهُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَعَدْلاً، بَعْدَ ما مُلِئَتْ ظُلْماً وَجَوْراً، وَاَشْهَدُ اَنَّ اَقْوالَهُمْ حُجَّةٌ، وَامْتِثالَهُمْ فَريضَةٌ، وَطاعَتَهُمْ مَفْرُوضَةٌ، وَمَوَدَّتَهُمْ لازِمَةٌ مَقْضِيةٌ، وَالْإِقْتِدآءَ بِهِمْ مُنْجِيةٌ، وَمُخالَفَتَهُمْ مُرْدِيةٌ، وَهُمْ ساداتُ اَهْلِ الْجَنَّةِ اَجْمَعينَ، وَشُفَعآءُ يوْمِ‏ الدّينِ، وَاَئِمَّةُ اَهْلِ الْأَرْضِ عَلَى الْيقينِ، وَاَفْضَلُ الْأَوْصِيآءِ الْمَرْضِيينَ، وَاَشْهَدُ اَنَّ الْمَوْتَ حَقٌّ، وَمُسآئَلَةَ الْقَبْرِ حَقٌّ، وَالْبَعْثَ حَقٌّ، وَالنُّشُورَ حَقٌّ، وَالصِّراطَ حَقٌّ، وَالْميزانَ حَقٌّ، وَالْحِسابَ حَقٌّ، وَالْکتابَ حَقٌّ، وَالْجَنَّةَ حَقٌّ، وَالنَّارَ حَقٌّ، وَاَنَّ السَّاعَةَ اتِيةٌ لارَيبَ فيها، وَاَنَ‏اللَّهَ يبْعَثُ مَنْ فِی الْقُبُورِ، اَللّهُمَ‏ فَضْلُک رَجآئى‏، وَکرَمُک وَرَحْمَتُک اَمَلى‏، لا عَمَلَ لى‏ اَسْتَحِقُّ بِهِ الْجَنَّةَ، وَلا طاعَةَ لى‏ْ اَسْتَوْجِبُ بِهَا الرِّضْوانَ، اِلاَّ اَنِّى اِعْتَقَدْتُ تَوْحيدَک وَعَدْلَک، وَارْتَجَيتُ اِحْسانَک وَفَضْلَک، وَتَشَفَّعْتُ اِلَيک بِالنَّبِىِّ وَآلِهِ مَنْ اَحِبَّتِک، وَاَنْتَ اَکرَمُ الْأَکرَمينَ، وَاَرْحَمُ الرَّاحِمينَ، وَصَلَّى اللَّهُ عَلى‏ نَبِينا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ‏ اَجْمَعينَ، الطَّيبينَ الطَّاهِرينَ، وَسَلَّمَ تَسْليماً کثيراً کثيراً، وَلا حَوْلَ
وَلا قُوَّةَ اِلاَّ بِاللَّهِ الْعَلِىِ‏الْعَظيمِ، اَللّهُم ( *يااَرْحَمَ‏ الرَّاحِمينَ، اِنّى‏اَوْدَعْتُک يقينى‏ هذا، وَثَباتَ‏ دينى‏، وَاَنْتَ خَيرُ مُسْتَوْدَع ٍ، وَقَدْ اَمَرْتَنا بِحِفْظِ الْوَدآئِعِ، فَرُدَّهُ عَلَىَّ وَقْتَ‏ حُضُورِ مَوْتى‏ بِرَحْمَتِک يا اَرْحَمَ الرَّاحِمينَ 🌸🍃🌸🍃🌸 اللّهُم َّ‌صَل ِّ‌عَلي مُحَمَّد وَ آل ِ‌مُحَمَّد و َعَجِّل ‌فَرَجهم التماس دعا 🙏🌹🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سوره انبیاء، پیامها از تفسیر نور: ١- ﻧﺎم ﺑﺰﺭﮔﺎﻥ ﺭﺍ ﺯﻧﺪﻩ ﻧﮕﺎﻩ ﺩﺍﺭﻳﻢ ﻭ ﻛﻤﺎﻟﺎﺕ ﺁﻧﺎﻧﺮﺍ ﺑﺎﺯﮔﻮ ﻧﻤﺎﻳﻴﻢ. »ﻭ ﺍﺳﻤﺎﻋﻴﻞ ﻭ ...« ٢- ﺻﺒﺮ، ﺧﺼﻠﺖ ﺍﺭﺯﺷﻤﻨﺪﻱ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ، ﺩﺍﺭﻧﺪﮔﺎﻥ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﻲ ﺳﺘﺎﻳﺪ. »ﻛﻞّ ﻣﻦ ﺍﻟﺼّﺎﺑﺮﻳﻦ« ٣- ﺻﺒﺮ، ﺯﻣﻴﻨﻪ ﺳﺎﺯ ﻭﺭﻭﺩ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺩﺭ ﺭﺣﻤﺖ ﺍﻟﻬﻲ ﺍﺳﺖ. »ﻛﻞٌّ ﻣﻦ ّﻟﺼﺎﺑﺮﻳﻦ ﻭ ﺍﺩﺧﻠﻨﺎﻫﻢ ﻓﻲ ﺭﺣﻤﺘﻨﺎ« ٤- ﻛﺴﺐ ﺩﺭﺟﺎﺕ ﻭ ﻣﻘﺎﻣﺎﺕ، ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﻮﻓّﻘﻴّﺖ ﺩﺭ ﺁﺯﻣﺎﻳﺸﺎﺕ ﺍﻟﻬﻲ ﺍﺳﺖ. »ﺍﻟﺼﺎﺑﺮﻳﻦ ﻭ ﺍﺩﺧﻠﻨﺎﻫﻢ« ٥ - ﺑﺮﺧﻮﺭﺩﺍﺭﻱ ﺍﺯ ﺭﺣﻤﺖ ﺍﻟﻬﻲ ﺩﺭ ﮔﺮﻭ ﻋﻤﻞ ﺻﺎﻟﺢ ﺍﺳﺖ. »ﺍﺩﺧﻠﻨﺎﻫﻢ - ﻣﻦ ﺍﻟﺼﺎﻟﺤﻴﻦ« ٦- ﺻﺒﺮ ﻭ ﺻﻠﺎﺡ، ﺍﺯ ﺻﻔﺎﺕ ﺍﻧﺒﻴﺎ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﻫﺮ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﺘﺼﻒ ﺑﺎﺷﺪ، ﻧﺸﺎﻥ ﺍﺯ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺍﻥ ﺩﺍﺭﺩ. »ﻭ ﺍﺳﻤﺎﻋﻴﻞ ﻭ ... ﻣﻦ ﺍﻟﺼﺎﺑﺮﻳﻦ - ﻣﻦ ﺍﻟﺼﺎﻟﺤﻴﻦ 🍃 🦋🍃 ✨
🔴تلنگر ✍ امام کاظم (ع) فرمود:«اِنَّ لِلّهِ عِبادًا فی الأرضِ یَسعَونَ فی حَوائِجِ النّاسِ، هُمُ الآمِنُونَ یَومَ القِیامَهِ.» خداوند در روی زمین بندگانی دارد که در تأمین نیازهای مردم می کوشند، آنان در روز قیامت، ایمنند. 📚 وسائل الشیعه، ج11، ص582. شخصی از مردم ری، بدهکار بود و از عهده پرداخت بدهی‌اش بر نمی‌آمد، و مأمور حکومتی دولت بنی عباس، او را تعقیب می‌کرد. چون به مکّه رفت و حجّ را انجام داد، حضرت موسی بن جعفر (ع) را دید و وضع خود را با او در میان گذاشت. آن حضرت، نامه‌ای خطاب به طلبکار نوشت و از او خواست که نسبت به برادر دینی‌اش مساعدت کند، و ثواب شاد کردن یک مسلمان را برای او نوشت... او پس از بازگشت از حج، نامه‌ی امام را به آن شخص داد. وی نامه را بوسید و بر چشم نهاد. آنگاه نه تنها بدهی‌های او را بخشید، بلکه مقداری مال به او داد. وی که از عهده‌ی تشکر آن شخص بر نمی‌آمد، سال بعد در سفر حج، باز هم به دیدار امام کاظم (ع) رفت و داستان را نقل کرد. حضرت بسیار خوشحال شد و فرمود:«به خدا قسم، کار او، هم مرا خوشحال کرد، هم امیرالمؤمنین (ع) را، و هم جدّم رسول خدا (ص) را.» 📚 بحارالانوار، ج71، ص313. در خدمتِ بندگان خدا بودن، توفیق خیلی بزرگیه. زمینه سازِ این توفیق هم، خودمون هستیم. گاهی خدا میخواد که با دستِ ما، دستِ دیگر بندگانش رو بگیره.. وقتی دست کسی رو به یاری گرفتیم، بدونیم که دست دیگرمون در دست خداست... اصلاً بندگی یعنی همین.. یعنی در کوچه پس کوچه‌های زندگی،دست کسی رو گرفتن...! تو هر جایگاه و پست و مقامی که هستیم، دست مردم و بگیریم، تا خدا و اهلبیت رو خوشحال کنیم، و قیامت هم، خدا و اهلبیت از ما دستگیری کنند. 🍃 🦋🍃 ✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
غریبان تنها کجایی علی فانی ┏━━ °•🍃•°━━┓ ┗━━ °•🍃•°━━┛
. چگونه به غیر تو امید بندم در حالیکه هر خوبی به دست توست! •••✨💚🌿 🌤🌤 ~~~~~~~~~~~~~ https://eitaa.com/majmaemahdiiaranmajazi ─┅═ೋ❅🌹❅ೋ═┅─
••🌸 همونجوری که چشم تو چشم بودیم، گفتم: _دوست دارم. یه دفعه زد رو ترمز،وسط اتوبان... سرم محکم خورد به داشبرد. ماشین ها با بوق ممتد و به سرعت از کنارمون رد میشدن. روی صندلی جا به جا شدم و بدون اینکه نگاهش کنم پیشانیمو ماساژ دادم و با خنده گفتم: _امین خیلی بی جنبه ای..سرم درد گرفت. هیچی نگفت... نگاهش کردم.سرش روی فرمان بود. ترسیدم. فکر کردم سرش با شدت خورده به فرمان. آروم صداش کردم.جواب نداد.نگران شدم.بلندتر گفتم: _امین،جان زهرا بلند شو. سرشو آورد بالا ولی نگاهم نکرد. چشمهاش نم اشک داشت. قلبم درد گرفت.خوب نگاهش کردم.چیزیش نبود. به من نگاه نمیکرد. ماشین روشن کرد و رفت کنار اتوبان پارک کرد... از ماشین پیاده شد،رفت تو بیابون یه کم که دور شد،نشست رو زمین. من به این فکر میکردم که ممکنه چه حالی داشته باشه. احتمال دادم بخاطر این باشه که ترسیده وقتی بخواد بره سوریه من نتونم ازش دل بکنم. نیم ساعتی گذشت.... پیاده شدم و رفتم کنارش نشستم.چند دقیقه ای ساکت بودیم.بدون اینکه نگاهش کنم،گفتم: _من قول میدم هر وقت خواستی بری سوریه مانعت نشم،حتی دلخور هم نشم.نگران نباش. دوباره بغضش ترکید... من با تعجب نگاهش میکردم.دیگه طاقت سکوتش رو نداشتم.اشکهام جاری شد. گفتم: _چی شده؟ امین،حرف بزن. یه نگاهی به من کرد... وقتی اشکهامو دید عصبانی بلند شد و یه کم دور شد. گیج نگاهش میکردم. دلیل رفتارشو نمیفهمیدم. ناراحت گفت: _زهرا..حلالم کن. سؤالی نگاهش کردم.اومد نزدیکتر، گفت:.... ادامه دارد... کپے پارت هآے ࢪمان ممنو؏❌😊🖐🏾 ‌•┈••✾•✨☘✨•✾••┈• •┈••✾•✨☘✨•✾••┈•
••🌸 گفت: _تو خیلی خوبی.. خوش اخلاق،مهربون، مؤدب،باحیا، باایمان،زیبا...هرچی بگم کمه.. ولی بخاطر دل من...شاید خیلی زود تنها بشی...من هر کاری کردم نتونستم بهت علاقه مند نشم.نتونستم فراموشت کنم. عجب!! پس عذاب وجدان داشت... سرشو انداخت پایین و با پاش سنگ ها رو جا به جا میکرد. بهش نزدیکتر شدم.دست هاشو تو دستم گرفتم.دست های مردی که همسرم بود و عاشقانه دوستش داشتم... جا خورد. دست هاشو کشید ولی محکم تر گرفتمش. تو چشمهاش نگاه کردم.اونقدر صبر کردم تا امین هم به چشمهای من نگاه کنه.وقتی چشم تو چشم شدیم،بالبخند گفتم: _پس همدردیم. سؤالی نگاهم کرد.با حالت شاعرانه گفتم: _درد عشقی کشیده ام که مپرس. جدی گفتم: _تو که مجبورم نکرده بودی. -ولی اگه من... -اون وقت هیچ وقت نمیفهمیدمش. بازهم سؤالی نگاهم کرد.با لبخند گفتم: _درد عشقو دیگه. لبخند غمگینی زد.سرشو انداخت پایین. -امین -بله باخنده گفتم: _ای بابا! پنج بار دیگه باید صدات کنم تا اونجوری که من میخوام جواب بدی؟ لبخند زد.سرشو آورد بالا با مکث گفت: _جانم گفتم: _نمیخوای عروس خوشگل و مؤدب و خوش اخلاق و مهربون و باحیا تو به پدرومادرت معرفی کنی؟ لبخندی زد و گفت: _بریم. اول رفتیم سر مزار مادرش. آرامگاه بانو مهری سعادتی.همسر شهید ایمان رضاپور. امین بابغض گفت: _سلام مامان،امین کوچولوت امروز داماد شد. میدونم عروستو بهتر از من میشناسی. آوردمش تا باهات آشنا بشه. نشستم کنار امین.گفتم: _سلام..وقتی امین میگه مامان،منم میگم مامان، البته اگه شما اجازه بدید. بعد از فاتحه،باهم برای شادی روح مادرش سوره یس و الرحمن خوندیم. گفتم:_امین نگاهم کرد. -جانم لبخند زدم.گفتم: _بیا پیش مادرت باهم قول و قراری بذاریم. -چه قول و قراری؟ -هر وقت پیش هم هستیم جوری رفتار کنیم که انگار قراره هزار سال با هم باشیم. تولحظه زندگی کنیم.بیخیال آینده،باشه؟ -باشه. -یه قولی هم بهم بده. -چه قولی؟ -هر وقت خواستی بری اول از همه به من بگی.حداقل دو هفته قبل از رفتنت. یه کم مکث کرد.گفت: _یه هفته قبلش.؟! بالبخند گفتم: مگه اومدی خرید چونه میزنی؟ باشه ولی اول به من بگی ها! -قبول. -آفرین. رفتم رو به روش نشستم.یه جعبه کوچیک از کیفم درآوردم و گرفتم جلوش. -این چی هست؟ -بازش کن. وقتی بازش کرد،لبخند عمیقی زد.انگشتر عقیقی که بهم هدیه داده بود؛با ارزش ترین یادگاری مادرش. دست راستمو بردم جلوش که خودش تو انگشتم بذاره. لبخندی زد و به انگشتم کرد.دست هامو کنار هم گذاشتم و به حلقه و انگشتر با ارزشم نگاه میکردم.لبخند زدم. هردو برام با ارزش بودن.امین نگاهم میکرد و لبخند میزد. بلند شد و گفت: _بریم پیش بابام. اما من نشسته بودم.به سنگ مزار نگاه کردم و تو دلم به مادر امین گفتم... کاش زندگی منم شبیه زندگی شما باشه،شما بعد شهادت همسرتون دیگه تو این دنیا نموندین. کاش خدا به من رحم کنه و وقتی امین شهید میشه،من قبلش تو این دنیا نباشم. شهادت امین، امتحان خیلی سختیه برای من. رفتیم پیش پدرش.رو به روم نشست.بعد خوندن فاتحه و قرآن،به من نگاه کرد.یه جعبه دیگه از کیفم درآوردم و بهش دادم.گفت: _همه جواهراتت رو آوردی اینجا دستت کنم؟! لبخند زدم و گفتم: _بازش کن. وقتی بازش کرد،اول یه کم فقط نگاهش کرد.بعد به من نگاه کرد و لبخند زد.یه انگشتر عقیق شبیه انگشتر عقیق مادرش ولی مردانه،سفارش داده بودم براش درست کنن. دستشو برد از جعبه درش بیاره،باجدیت گفتم: _بهش دست نزن. باتعجب نگاهم کرد. -مگه مال من نیست؟!! جعبه رو ازش گرفتم.انگشتر رو از جعبه درآوردم،بالبخند جوری گرفتم جلوش که فهمید میخوام خودم دستش کنم. لبخند زد و دستشو آورد جلو.خیلی به دستش میومد.با حالت شوخی دو تا دستشو آورد بالا و به حلقه و انگشترش نگاه میکرد؛مثل کاری که من کرده بودم. نماز مغرب رو همونجا خوندیم. بعد منو به رستوران برد و اولین شام باهم بودنمون رو خوردیم... من با شوخی و محبت باهاش حرف میزدم.امین هم میخندید. بعد شام منو رسوند خونه مون. از ماشین که پیاده شدم،زدم به شیشه.شیشه ی ماشین رو پایین داد... ادامه دارد... کپے پارت هآے ࢪمان ممنو؏❌😊🖐🏾 •┈••✾•✨☘✨•✾••┈• •┈••✾•✨☘✨•✾••┈•
06 Mostanade Soti Shonood (1401-03-05).mp3
17.83M
👆👆👆👆👆 🔉 📣 جلسه ششم * ادامه واقعه چهارم..... * ماموریت ویژه شیاطین * شیاطین، از هیچ میتی نمی گذرند. * دیدم؛ لحظه مرگ پیرمردی که شرابخوار بود * وفور تاثیر شیاطین در زندگی انسان * شیطان به چه شکلی در می آید؟ * شکارگاه شیطان * فایده ذکر اهل بیت در لحظه مرگ * چه کسانی مورد عنایت اهل بیت هستند؟ * روایتی که تکانم داد. * ثمره کدام اتصال بهشت است؟ * فرق اهل نجات واهل حق * مصادیق اصحاب یمین * تصاویر طوایف شیطانی * روایتی که حقیقت آن را دیدم. * گناهانی که عادی شده همان منجلاب است. * اصل عمل را می دیدم نه کاور آن را * بهترین جای جهان برای زندگی * چه کسانی دشمن شیعیان هستند؟ * تاثیر شیاطین در تصمیم انسان * هرکس می خواهد مدافع حق باشد، خود را برای بدترین اتفاقات آماده کند. * راهی برای خلاصی از شیطان * شیطان از دو طریق انسان را می زند؟ * تاثیر مال مخلوط به حرام در زندگی ⏰ مدت زمان: ۴۳:۳۱