eitaa logo
مشکات بیان
2.9هزار دنبال‌کننده
758 عکس
858 ویدیو
11 فایل
✅ادمین کانال: @Meshkat_Bayan1 سایت: http://www.meshkatbayan.ir کانال ایتا: https://eitaa.com/Meshkat_Bayan کانال بله: @meshkat_bayan" rel="nofollow" target="_blank">https://ble.ir/@meshkat_bayan صفحه ویراستی: https://virasty.com/Meshkat_Bayan
مشاهده در ایتا
دانلود
9.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وضعیت مسکن تو شاد‌ترین کشور دنیا دانمارک!!!☹️ 🆔@Meshkat_Bayan
🟢۷۰٪ از شرکت کنندگان در نظرسنجی معتقدند که در صورت ورود زمینی رژیم صهیونیستی به غزه جمهوری اسلامی وارد نبرد مستقیم نمی شود. 🆔@Meshkat_Bayan
🔅 ✍️ نعمت‌های الهی در بطن رنج‌ها نهفته‌اند 🔹شغل مردی تمیزکردن ساحل بود. 🔸او هر روز مقدار زیادی از صدف‌های شکسته و بدبو را از کنار دریا جمع‌آوری می‌کرد و مدام به صدف‌ها لعنت می‌فرستاد چون کارش را خیلی زیاد می‌کردند. 🔹او باید هر روز آن‌ها را روی هم انباشته می‌کرد و همیشه این کار را با بداخلاقی انجام می‌داد. 🔸روزی، یکی از دوستانش به او پیشنهاد کرد که خودش را از شر این کوه بزرگی که با صدف‌های بدبو درست کرده بود، خلاص کند. 🔹او با قدرشناسی و اشتیاق فراوان این پیشنهاد را پذیرفت. 🔸یک سال بعد، آن دو مرد یکدیگر را دیدند. دوست قدیمی از او دعوت کرد تا به دیدن قصرش برود. 🔹وقتی به آنجا رسیدند، مرد نظافتچی نمی‌توانست آن همه ثروت را باور کند و از او پرسید: چطور توانستی چنین ثروتی را به‌دست بیاوری؟ 🔸مرد ثروتمند پاسخ داد: من هدیه‌ای را پذیرفتم که خداوند هر روز به تو می‌داد و تو قبول نمی‌کردی. در تمام صدف‌های نفرت‌انگیز تو، مرواریدی نهفته بود. 💢بیشتر وقت‌ها هدیه‌ها و موهبت‌های الهی در بطن خستگی‌ها و رنج‌ها نهفته‌اند، این ما هستیم که موهبت‌هایی را که خدا عاشقانه در اختیار ما قرار می‌دهد، ندانسته رد می‌کنیم. ‌‎  🆔@Meshkat_Bayan
10.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ ایگال کارمون، افسر پیشین سازمان جاسوسی اسرائیل: 📍نیاز باشد 90 میلیون ایرانی را سرجایشان می‌نشانیم... 🆔 @Meshkat_Bayan
🔅 ✍️ سخت‌ترین آزمون قضاوت 🔹در سال ۱۳۵۰ هنگامی که با درجه سرهنگی در ارتش خدمت می‌کردم، آزمونی در ارتش برگزار شد تا افراد برگزیده در رشته حقوق عهده‌دار پست‌های مهم قضایی در دادگاه‌های نظامی ارتش شوند. 🔸در این آزمون، من و ۲۵ نفر دیگر رتبه‌های بالای آزمون را کسب کرده و به دانشگاه حقوق قضایی راه یافتیم. 🔹دوره تحصیلی، یک‌ساله بود و همه با جدیت دروس را می‌خواندیم. 🔸یک هفته مانده به پایان دوره، روزی از درب دژبانی در حال رفتن به سر کلاس بودم که ناگهان دیدم دو نفر دژبان با یک نفر لباس شخصی منتظر من هستند و به‌محض ورود من فرد لباس شخصی که با ارائه مدرک شناسایی خود را از پرسنل سازمان امنیت معرفی می‌کرد، مرا البته با احترام، دستگیر کردند و با خود به نقطه نامعلومی بردند و داخل سلول انفرادی انداختند. 🔹هرچه از آن لباس شخصی علت بازداشتم را می‌پرسیدم، چیزی نمی‌گفت و فقط می‌گفت: من مأمورم و معذور و چیز بیشتری نمی‌دانم! 🔸اول خیلی ترسیده بودم. وقتی داخل سلول انفرادی رفتم و تنها شدم، افکار مختلفی ذهنم را آزار می‌داد. 🔹از زندانبان خواستم تلفنی به خانه‌ام بزند و حداقل خانواده‌ام را از نگرانی خلاص کند که ترتیب اثری نداد و مرا با نهایت غم و اندوه در گوشه بازداشتگاه به حال خود رها کرد. 🔸آن روز، شب شد و روزهای دیگر هم به همان ترتیب گذشت و گذشت، تا اینکه روز نهم، در حالی که انگار صد سال گذشته بود، رسید. 🔹صبح روز نهم مجددا دیدم همان دو نفر دژبان به‌همراه همان لباس شخصی به‌دنبال من آمدند. مرا یک‌راست به اتاق رئیس دانشگاه که درجه سرلشکری داشت، بردند. 🔸افکار مختلف و آزاردهنده لحظه‌ای مرا رها نمی‌کرد و شدیدا در فشار روحی بودم. 🔹وقتی به اتاق رئیس دانشگاه رسیدم، در کمال تعجب دیدم تمام هم‌کلاسی‌های من هم با حال و روزی مشابه من در اتاق هستند و البته همگی بسیار نگران بودند. 🔸ناگهان همهمه‌ای به‌پا شد. در اتاق باز شد و سرلشکر رئیس دانشگاه وارد اتاق شد. ما همگی بلند شدیم و ادای احترام کردیم. 🔹رئیس دانشگاه با خوش‌رویی تمام با تک تک ما دست داد. معلوم بود از حال و روز همه ما کاملا آگاه بود. 🔸سپس این‌چنین به ما پاسخ داد: هرکدام از شما که افسران لایقی هم هستید، پس از فارغ‌التحصیلی، ریاست دادگاهی را در سطح کشور به‌عهده خواهید گرفت و حالا این بازداشتی شما، آخرین واحد درسی شما بود که بایستی پاس می‌کردید. 🔹و در مقابل اعتراض ما گفت: این کار را کردیم تا هنگامی که شما در مسند قضاوت نشستید، قدرتمند شدید و قلم در دستتان بود از آن سوءاستفاده نکنید و از عمق وجودتان حال و روز کسی را که محکوم می‌کنید، درک کنید و بی‌جهت و از سر عصبانیت یا مسائل دیگر کسی را بیش از حد جرمش، به زندان محکوم نکنید! 🔸در خاتمه نیز از همه ما عذرخواهی شد و همه نفس راحتی کشیدیم. ◽زیر پایت چون ندانی، حال مور ◽همچو حال توست، زیر پای فیل 🆔 @Meshkat_Bayan
9.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ رئیس پیشین سازمان اطلاعات و امنیت داخلی اسرائیل: 📍حماس تهدیدی روزانه است که ادامه وجودش می‌تواند ما را با تهدید موجودیتی ایران و دارودسته‌اش مواجه کند/ضربه‌ای که خوردیم بسیار سخت بود، فقط سازمان اطلاعات و امنیت داخلی 10 کشته داد... 🆔 @Meshkat_Bayan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو مهد آزادی بیان هم نباید ناخودآگاه از فلسطین حمایت کنی!!!😮 🆔@Meshkat_Bayan
🔅 ✍️ نعمت‌های الهی در بطن رنج‌ها نهفته‌اند 🔹شغل مردی تمیزکردن ساحل بود. 🔸او هر روز مقدار زیادی از صدف‌های شکسته و بدبو را از کنار دریا جمع‌آوری می‌کرد و مدام به صدف‌ها لعنت می‌فرستاد چون کارش را خیلی زیاد می‌کردند. 🔹او باید هر روز آن‌ها را روی هم انباشته می‌کرد و همیشه این کار را با بداخلاقی انجام می‌داد. 🔸روزی، یکی از دوستانش به او پیشنهاد کرد که خودش را از شر این کوه بزرگی که با صدف‌های بدبو درست کرده بود، خلاص کند. 🔹او با قدرشناسی و اشتیاق فراوان این پیشنهاد را پذیرفت. 🔸یک سال بعد، آن دو مرد یکدیگر را دیدند. دوست قدیمی از او دعوت کرد تا به دیدن قصرش برود. 🔹وقتی به آنجا رسیدند، مرد نظافتچی نمی‌توانست آن همه ثروت را باور کند و از او پرسید: چطور توانستی چنین ثروتی را به‌دست بیاوری؟ 🔸مرد ثروتمند پاسخ داد: من هدیه‌ای را پذیرفتم که خداوند هر روز به تو می‌داد و تو قبول نمی‌کردی. در تمام صدف‌های نفرت‌انگیز تو، مرواریدی نهفته بود. 💢بیشتر وقت‌ها هدیه‌ها و موهبت‌های الهی در بطن خستگی‌ها و رنج‌ها نهفته‌اند، این ما هستیم که موهبت‌هایی را که خدا عاشقانه در اختیار ما قرار می‌دهد، ندانسته رد می‌کنیم. ‌‎  🆔 @Meshkat_Bayan