eitaa logo
مجله‌ی بانوان ایلای
8هزار دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
6.1هزار ویدیو
1 فایل
💥ِانَّ مَعَ العُسرِیُسرا💥 کپی برداری از روایت های منتشر سده در کانال حرام میباشد نویسنده راضی نیست و در صورت مشاهده پیگرد قانونی و الهی دارد⚖ ⭕️رزرو تبلیغات https://eitaa.com/joinchat/1292435835Ca8cb505297
مشاهده در ایتا
دانلود
🌨🍂🍁🌨 اوصبرخواهدازمن ، بختی‌که‌من‌ندارم! من‌وصل‌خواهم‌ازوِی ، قصدی‌که‌اوندارد . . ‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌‌‌🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
نزار قبانی میگه : هم میترسم دوستت داشته باشم اونوقت تو بری و من درد بکشم ! هم میترسم دوستت نداشته باشم که فرصت «عاشق تو بودن» از دستم میره و پشیمون می‌شم ، حالا تو بگو : «کیف احبک بلا الم، و کیف لااحبک بلا ندم» چطور عاشقت باشم و درد نکشم !؟ و چطور عاشقت نباشم و پشیمون نشم !؟‌❤️⁩ ‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌‌‌🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌨🍂🍁🌨 زخم پایم درد دارد، صبـــرکن تا کسے مرهم گذارد، صبر کن صبر کن در سایه بنشینم کمے شاید از ابـــرے ببارد شبنمے صبــــــرکن تا راه را پیدا کنم صبر کن تا کفش خود را پا کنم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎ ‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌‌‌🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
11.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
استاد شهریار چه زیبا میگه: آنجاکه به عشاق دهی درد محبت دردی هم از این عاشق دلخسته دوا کن!⁦❤️⁩ ‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌‌‌🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من ازمیان میلیاردها انسان فقط تورا خواسته ام ... تویی که هزارسال هم بگذرد نه انکار میشوی،نه فراموش⁦❤️⁩ ‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌‌‌🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تونستی امسال روزه بگیری؟😍 ‌ ‌ تا حرف رفتن میزنی یهو دلم میلرزه ماه رمضون یه روزشم به کل سال می‌ارزه💚 یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡
راز پیشرفت کردن، شروع کردن است. ‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌‌‌🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
با انگیزه بودن هیچ هزینه‌ای برای‌تان ندارد اما می‌تواند همه چیز را برای شما فراهم کند. ‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌‌‌🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃 ترنم.... 🍃🍃🍂🍃
مجله‌ی بانوان ایلای
#ترنم پيمان: ـ ترنم چته؟ آه تلخي مي كشم. -چيزيم نيست كه؛ فقط گذشته ام درد مي كند، حالم مي سوزد
تقصير شماها نبود. سرنوشت من اين بود . نريمان: ـ ترنم دكتر گفت حتي اگه اتفاقي هم افتاده باشه مي توني با درمان اميدوار باشي. اون فقط يه احتمال پزشكي بود. ـ فراموش كن نريمان. براي من ديگه هيچ چيز مهم نيست. زدم به سيم آخر. فقط بگين كي بايد براي دادگاه بيام؟ پيمان با ناراحتي زمزمه مي كنه: ـ فردا . جو سنگيني توي ماشين به وجود اومده. نريمان سعي مي كنه ذهن من رو از اتفاقات اخير دور كنه. هر چند با حرفش بيشتر از قبل آتيش به جونم مي زنه. نريمان: ـ ترنم الان كه داري بر مي گردي به خونه اي كه سال ها توش ساكن بودي چه احساسي داري؟ بعد از چند لحظه مكث مي گم: ـ نريمان راستش رو بخواي من فعلا به خونه ي پدريم نمي رم. نريمان و پيمان با هم با صداي بلند مي گن: ـ چي؟! ـ راستش هنوز آمادگي رويارويي با خونوادم رو ندارم. پيمان: ـ ترنم هيچ معلومه چي داري مي گي؟ پس اين آدرسي كه به من دادي آدرس كجاست؟ نريمان كاملا به عقب بر مي گرده و منتظر نگام مي كنه. پيمان هم از آينه نگاهش به منه. زمزمه وار مي گم: ـ آدرس خونه ي كسيه كه تمام اين سال ها از من حمايت كرد. حتي زماني كه فرسنگ ها از من دور بود يار و ياور هميشگي من محسوب مي شد. نريمان: ـ مگه چنين كسي هم تو زندگيت بوده؟ ـ آره، شايد تنها شانس زندگيم وارد شدن ماندانا به زندگيم بود. كسي كه پا به پاي من اشك ريخت، غصه خورد، آب شد. من تو اون روزاي بحراني و سال هاي بعدش فقط و فقط ماندانا رو داشتم. هر چند از من دور بود؛ ولي با همه ي دور بودنش هميشه ي هميشه كنارم بود! نريمان: ـ ترنم هيچ كس نبايد از زنده موندنت باخبر بشه به جز خونوادت. هيچ كس به اندازه ي خونوادت قابل اعتماد نيست . ـ داداش هيچ كس توي اون خونه منتظر من نيست و مهم تر از همه، هيچ كس به اندازه ي ماندانا براي من قابل اعتماد نيست. پيمان:اصلا اين ماندانا كيه؟ ـ نمي دونم اسمش رو چي بذارم؛ دوست، خواهر، فرشته، واقعا نمي دونم! فقط مي دونم توي دنيا تكه. پيمان: ـ با همه ي اينا درست نيست كه خونوادت در مورد زنده بودنت چيزي ندونند. من و نريمان همه چيز رو در مورد گذشته براشون مي گيم. پس ديگه لازم نيست نگران اين مسئله باشي. اگه تا الان هم در مورد بي گناهي تو چيزي نفهميده باشن، من و نريمان مي تونيم همه چيز رو براشون روشن كنيم. نريمان: ـ من هم با پيمان موافقم. با قهر كردن و بچه بازي هيچي درست نمي شه ترنم .درسته من و پيمان چيز زيادي در مورد گذشته ها نمي دونيم ام ... ـ داداش حرف سر قهر و بچه بازي نيست. حرف سر شخصيتيه كه خرد شده، غروريه كه شكسته شده، دنياييه كه گرفته شده. مادر من تمام اين سال ها فكر مي كرد من مردم و پدر من اون رو از زنده موندن من باخبر نكرد. نمي گم مونا برام مادري نكرد، مونا قبل از اون چهار سال اون قدر بهم محبت كرد كه رفتار اين چهار سالش اصلا به چشمم نمياد. از همين حالا مي گم هيچ كينه اي از مونا به دل ندارم. من توقعم زياد بود كه انتظار داشتم مونا توي اون چهار سال هم برام مادري كنه. هر چي باشه ترانه دختر مونا بود و من دختر هووي مونا بودم !بذارين اين طور بگم من مونا رو بخشيدم. همون روزي كه فهميدم مونا مادرم نيست اين حق رو بهش دادم كه از من متنفر باشه، شايد اگه من يا هر كس ديگه اي هم بوديم همين كار رو مي كرديم. اما هر جور كه فكر مي كنم نمي تونم به پدرم حق بدم با من اين كار رو كنه. اين چهار سال باورم نكرد حرفي نيست. دست روم بلند كرد حرفي نيست. توي جمع غرورم رو زير سوال برد حرفي نيست. من رو از ارث محروم كرد حرفي نيست. مال و اموال خودش بود و من چشم داشتي به اون مال اموال نداشتم و ندارم؛ ولي وقتي مادرم رو ازم مخفي كرد خيلي حرفه. وقتي به زور مي خواست من رو مجبور به ازدواج كنه خيلي حرفه. وقتي در مورد مادرم ازش سوال كردم و من رو زير دست و پاش له كرد و باعث داغون شدنم شد خيلي حرفه. همه ي آرزوم اينه كه اين چند ماه آخر از زندگيم حذف بشن؛ چون دليل خود خوري من اون چهار سالي نيست كه باورم نكردن؛ اين چند ماهيه كه خردم كردن. سروش توي اين چند ماه آخر نامزد كرد و واسه هميشه از زندگيم خارج شد .پدرم توي اين چند ماه آخر مي خواست مجبور به ازواجم كنه و از دستم خلاص بشه. مونا توي اين چند ماه آخر تو چشمام زل زد و از تنفرش گفت. آخ بچه ها از من نخواين كه الان باهاشون رو به رو بشم. خيلي برام سخته كه برم جلوشون وايستم و چشم تو چشم همگيشون بگم سلام، من اومدم، نه مثل سابق، شكست خورده تر از هميشه وهمه با ترحم نگام كنند و بگن ببخش عزيزم. ببخش كه باورت نكرديم و من در جواب همگيشون سكوت كنم. سخته، خيلي زياد. سخته بخواي سكوت كني و هيچي نگي، سرزنش نكني، فرياد نزني، دل نشكوني، در حالي كه دلت رو شكوندن، فرياد زدن، سرزنشت كردن!... ادامه دارد... 🍃🍃🍃🍂🍃
✨فرق اسلام و مسیحیت ! دو نفر از جوانان مسیحی که مسلمان شده و برای تحصیلات دینی به مراکش رفته بودند ، تعریف می کردند که : چند سال قبل ، در اسپانیا زندانی شده بودیم . در زندان با یک جوان مسلمان عراقی آشنا شدیم . او روزها به هنگام بیکاری ، در گوشه ای می نشست . و با صوتی خوش قرآن می خواند . ما که مسیحی بودیم و زبان عربی نمی دانستیم : از حرفهای او چیزی نمی فهمیدیم ، اما از قرآن خواندنش لذتی معنوی می بردیم . به همین خاطر تصمیم گرفتیم که از اوقات فراغت خود استفاده کرده . عربی یاد بگیریم . نزد همان جوان مسلمان ، کم کم عربی را یاد گرفتیم ، طوری که هر گاه او قرآن خواند ، ما معنی آیات را می فهمیدیم ، تا این که او یک روز این آیه را خواند : ((از خداوند رحمتش را بخواهید . )) و سپس آیه ای خواند که : ((بخوانید مرا ، تا اجابت کنم شما را . )) و بار دیگر ، این آیه را تلاوت کرد : ((هنگامی که بندگانم از من چیزی بخواهند ، من به آنان نزدیک هستم . )) در این هنگام ما به فکر فرو رفتیم که چقدر بین اسلام و دین مسیحیت (فعلی ) تفاوت است . مسلمانان هرگاه بخواهند با خدا حرف بزنند ، احتیاج به واسطه ندارند . ولی مسیحیان در دین خود تشریفات پوچ و بیهوده ای دارند . آنها می گویند که هیچ کسی نمی تواند بدون واسطه با خدا حرف بزند و برای این کار حتما باید نزد کشیشها برود و به گناهان خود اعتراف کند و پولی بپردازد تا کشیش او را بیامرزد ، در حالی که خود کشیش ؛ هیچ راهی به سوی خداوند ندارد . ما از شنیدن این آیات منفعل شده و به شک افتادیم . و با خود فکر کردیم : آیا به راستی خداوند به ما نزدیک است و ما بدون واسطه می توانیم از او بخواهیم ؟ )) مدتی گذشت تا اینکه روزی در زندان گرفتار عطش و تشنگی شدیم و هیچکس هم در محوطه زندان نبود تا از او آب بخواهیم . وقتی که از تشنگی به حالت مرگ افتادیم ، ناگهان به یاد آیات قرآن افتادیم و دعا کردیم که : ((خدایا ، اگر این آیات از جانب تو و محمد صلی الله علیه و آله فرستاده توست ، به داد ما برس که داریم از تشنگی هلاک می شویم . )) در این موقع ، ناگهان از دیوار مقابل ما ، جوی آبی جاری گردید . ما از آن آب نوشیدیم و سیراب شدیم و در همان لحظه تصمیم گرفتیم که مسلمان شویم . پس از رهایی از زندان اسلام را اختیار نموده و برای ادامه تحصیلات به اینجا آمدیم ‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌‌‌🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸