eitaa logo
مجله‌ی بانوان ایلای
8هزار دنبال‌کننده
9هزار عکس
6.1هزار ویدیو
2 فایل
💥ِانَّ مَعَ العُسرِیُسرا💥 کپی برداری از روایت های منتشر سده در کانال حرام میباشد نویسنده راضی نیست و در صورت مشاهده پیگرد قانونی و الهی دارد⚖ ⭕️رزرو تبلیغات https://eitaa.com/joinchat/1292435835Ca8cb505297
مشاهده در ایتا
دانلود
بهشت را میتوان روے زمین احساس ڪرد وقتی ڪسی براے شادےات تمام تلاشش را می‌ڪند. دنیا مڪَر چیست؟ جز دل‌هایی ڪه براے مهر ورزیدن دورهم جمع شده‌اند. بهشت همینجاست، مهربان باشیم...!! _نرگس‌صرافیان‌طوفان ‌‌ ❄️🌨❄️❄️❄️🌨❄️❄️❄️
 ✴️ دوشنبه 👈10 اردیبهشت / ثور 1403 👈20 شوال 1445👈29 اوریل 2024 🕌 مناسبت های دینی و اسلامی. 🌙⭐️ امور دینی و اسلامی. 🔘 دستگیری امام کاظم علیه السلام توسط هارون ملعون. ❇️امروز برای امور زیر خوب است: ✅خواستگاری و امور مقدماتی و ازدواج. ✅درختکاری. ✅آغاز بنایی و خشت بنا نهادن. ✅دیدارهای سیاسی. ✅آغاز معالجه و درمان. ✅چله نشینی و رژیم گرفتن. ✅جابجایی و نقل و انتقال. ✅خرید احشام و حیوانات. ✅خرید وسیله سواری. ✅و برداشت محصول خوب است. 🚘 سفر: مسافرت همراه صدقه باشد. 🤕 مریض مراقبت بیشتری نیاز دارد.(منظوری مریضی است که امروز مریضیش شروع شود). 👶زایمان مناسب و نوزاد فاضل و دانشمند شود. 🔭 احکام و اختیارات نجومی. 🌓 امروز قمر در برج جدی و از نظر نجومی  مناسب برای امور زیر است: ✳️وام و قرض دادن و گرفتن. ✳️از شیر گرفتن کودک. ✳️برداشت محصولات کشاورزی. ✳️تشکیل شرکت و تاسیس موسسه. ✳️و کندن چاه و کانال نیک است. 🟣 امور مربوط به نوشتن ادعیه و حرز و نماز و بستن آن خوب است. 👩‍❤️‍👨 مباشرت و مجامعت: مباشرت امشب: زبان فرزند امشب از دروغ و غیبت و تهمت مبراست. 💇‍♂ اصلاح سر و صورت: طبق روایات، (سر و صورت) در این روز از ماه باعث ایمنی از بلا می شود. 🔴 حجامت: یا در این روز از ماه قمری ، باعث صحت می شود. 🔵ناخن گرفتن: دوشنبه برای ، روز مناسبی است و برکات خوبی از جمله قاری و حافظ قران گردد. 👕دوخت و دوز لباس: دوشنبه برای بریدن و دوختن روز بسیار مناسبی است و آن لباس موجب برکت میشود. ✴️️ استخاره: وقت در روز دوشنبه: از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعداز ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ ظهر و از ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن). ✳️ ذکر روز دوشنبه : یا قاضی الحاجات ۱۰۰ مرتبه. ✳️ ذکر بعد از نماز صبح ۱۲۹ مرتبه لطیف که موجب یافتن مال کثیر میگردد. 💠 ️روز دوشنبه طبق روایات متعلق است به و . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 😴😴 تعبیر خواب تعبیر خوابی که امشب شبِ سه شنبه دیده شود طبق ایه ی 21 سوره مبارکه "انبیاء" است. اتخذوا آلهه من الارض هم ینشرون... و از معنای آن استفاده می شود که اگر کسی با خواب بیننده کدورت و مشکلی داشت برطرف می شود و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید. 🌸زندگیتون مهدوی🌸 📚 منبع مطالب ما. تقویم همسران:نوشته ی حبیب الله تقیان انتشارات حسنین علیهماالسلام قم:پاساژ قدس زیر زمین 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 ⭐️نیایش شبانگاهی🙏 ‌‌‌   ‌‌‌‌‌‌   ‌‌‌‌‌‌‌‌   ‌‌‌‌‌‌  ‌‌‌‌‌‌‌‌    ‌‌‌‌‌‌‌‌      ‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌼پروردگارا دستانم بسوی توست ⭐️نگاهم به مهربانی و کرم توست 🌼با تو غیر ممکن‌ها ممکن می‌شود ⭐️نا ممکن‌های زندگی‌ام را ممکن بفرما 🌼که باخدای بی‌همتایی چون تو ⭐️معجزه زندگی جان می‌گیرد 🌼الــهــی آمـیـــن🙏🏻 🌙شبتون قشنگ عزیزان مثبت اندیش    🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃 کیمیا... 🍃🍃🍂🍃
مجله‌ی بانوان ایلای
#آنلاین_کیمیا به قلم #یاس سبحان با دیدن این صحنه خودش رو به حیاط رسوند و رو به زن دایی مریم که
💞🍃ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤഽ💞 آنلاین_کیمیا به قلم لازم نکرده زنگ بزنی داداش‌های لات و لوتت بیان سراغ بچه من پسری که یک زن عقدی رو با خودش ببره لایق مرگه خودم می‌کشمش دایی امیر عصبانی نفس عمیقی کشید و گفت ____ زیبا عقد نبود همه با تعجب به دایی امیر نگاه کردند زینب خانم از جاش بلند شد کنار برادرش اومد و گفت ____نگو که عروسی هم کرده بودند و بعد بدون اینکه به دایی امیر اجازه حرف زدن بده گفت _ وای از این بی‌حیایی رضا کاش من می‌مردم ولی مادر تو نبودم دایییی امیر دل سوزانه و کلافه دست‌های خواهرش رو گرفت و گفت __ نه زینب زیبا یک ماه پیش عقدش رو به هم زد و گفت که اگه به زور بخواهیم بفرستیمش خونه شوهر خودش رو می‌کشه منم دیدم وضعیت تا این حد خرابه نامزدیش رو به هم زدیم کسی تو فامیل خبر نداشت می‌گفتم حالا که رضا هم زندانی هستش هیچ کاری نمی‌تونه بکنه میگفتم یکم از تب و تاب بیافته حالش بهتر میشه نمی‌دونم اینا کی با هم هماهنگ شدند همه با دهن باز به دایی امیر نگاه می‌کردند که مریم با عصبانیت گفت ____چه فرقی می‌کنه با عقد یا بی عقد اون پسره احمق حق نداشت دختر من رو با خودش ببره معلوم نیست الان کدوم گوری هستش شبنم ترسیده و با تته پته گفت _من می‌دونم کجان.... همه با تعجب به شبنم نگاه میکردن که با ترس و خجالت گفت _ منو زیبا تلفنی در تماس بودیم زیبا می‌گفت که از نامزدیش پشیمونه و دلش برای رضا تنگ شده بود کلی گریه می‌کرد می‌گفت دیگه شرطی هم برای ازدواج نداره فقط می‌خواد که با رضا ازدواج کنه دایی امیر نزدیک شبنم شد و گفت __ حرف بزن دیگه اونا الان کجان شبنم دوباره با همان ترس گفت _ دایی به خدا جایی نرفتن خونه دوست رضا هستند ولی تو رو خدا نگید من گفتم هر چند مشخصه که من گفتم زیبا خیلی ناراحت می‌شه دایی امیر عصبانی گفت ____ آدرسشو می‌دونی شبنم حرفی نزد و فقط مادرش رو نگاه می‌کرد خاله سوسن نزدیک دخترش شد و گفت.... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌◍⃟🍃ꕥ࿐❤️ ‌◍⃟🍃ꕥ࿐❤️‌◍⃟🍃ꕥ࿐❤️ ‌◍⃟🍃ꕥ࿐❤️‌◍⃟🍃ꕥ࿐❤️‌◍⃟🍃ꕥ࿐❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 ✨﷽✨الهی به امیدتو 🌺ای راز شکفته و نهانی ،صلوات 💗ای عطر زمینی آسمانی ، صلوات 🌺پوشیده نماندهیچ رازی چون تو 💗در عمق دل و وردزبانی صلوات 🌺بر گل خوش بوی محمد ص 💗صلوات 🌺اَللَّهُـمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّـدٍﷺ 💗وَآلِ مُحَمـَّدﷺ 🌺وَ عَجِّـل فَرَجَهُـم     🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
هر یک صفحه از 🌱💚💚💚 @Malakeonline
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅 وَلِكُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ ۖ فَإِذَا جَاءَ رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ ﴿۴۷﴾ 🔸 و برای هر امتی رسولی است که هرگاه رسول آنها آمد (و حجت بر آنان تمام شد) میان آنها حکم به عدل شود و بر هیچ کس (در کیفر و پاداش) ستم نخواهد شد. 🔅 وَيَقُولُونَ مَتَىٰ هَٰذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۴۸﴾ 🔸 و (کافران) گویند: پس این وعده قیامت کی خواهد بود اگر شما راستگویید؟ 🔅 قُلْ لَا أَمْلِكُ لِنَفْسِي ضَرًّا وَلَا نَفْعًا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ ۗ لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ ۚ إِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ فَلَا يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً ۖ وَلَا يَسْتَقْدِمُونَ ﴿۴۹﴾ 🔸 پاسخ ده که من مالک نفع و ضرر خود نیستم (تا چه رسد به دیگران) مگر هر چه خدا خواهد، برای هر امتی اجل معینی است که چون فرا رسد ساعتی پس و پیش نخواهند شد. 🔅 قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ أَتَاكُمْ عَذَابُهُ بَيَاتًا أَوْ نَهَارًا مَاذَا يَسْتَعْجِلُ مِنْهُ الْمُجْرِمُونَ ﴿۵۰﴾ 🔸 بگو: مرا خبر دهید که اگر شب یا روز عذاب خدا شما را فرا رسد (چه راه مفری دارید و) گناهکاران چه چیزی را از او به تعجیل می‌طلبند؟ 💭 سوره: یونس 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 خدایا کمکم کن تا درهایی که به سویم می گشایی ندانسته نبندم ودرهایی که به رویم می بندیب با اصرار نگشایم..🤲😌     🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
آغوشِ •تُـــــو• زندانِ •مَــــن• است میخرم به •جــــان• حبسِ •ابَـــدَش• را...🌱 ‌‌ ❄️🌨❄️❄️❄️🌨❄️❄️❄️
مجله‌ی بانوان ایلای
❤️❤️ #ترنم با اين حرف مهران لقمه تو گلوم ميپره و اون هم با خنده چايي رو به سمت من مي گيره. چپ چپ ن
❤️❤️ مهران - بهم اعتماد كن ترنم. موضوع چيه؟ -چرا براي دونستن اين همه اصرار مي كني؟ مهران - پس چيز ديگه اي هم هست كه من نمي دونم! تازه مي فهمم كه خودم، خودم رو لو دادم! نگاهم رو ازش مي گيرم و دوباره مشغول شستن ظرفا ميشم. مهران - ترنم؟ با داد ميگم: -چيه؟ ... آره موضوع ديگه اي هم در كاره. بنده ممكنه هيچ وقت نتونم مادر بشم ولي برام مهم نيست! الكي هم برام دل نسوزون. وقتي عشقم رو از دست دادم بچه دار شدن و نشدنم چه فرقي به حال من داره؟ با تموم شدن حرفام، اشكام شروع به باريدن مي كنن ولي من بدون اين كه برگردم، ظرفا رو مي شورم و هيچي نميگم. مهران هم هيچي نميگه. بعد از شستن ظرفا به عقب بر مي گردم و با قيافه ي بهت زده ي مهران رو به رو ميشم. اشكام رو پاك مي كنم. -بريم؟ مهران - ترنم تو چي گفتي؟ -مهران ميشه تمومش كني؟ مهران - آخه چطور ممكنه؟ -نمي دونم. من كه دكتر نيستم. سكوت مي كنه و هيچي نميگه. -مهران؟! سرش رو با ناراحتي به عنوان چيه تكون ميده. -ميشه به ماندانا چيزي نگي؟ مي ترسم حالش بدتر بشه. آهي مي كشه و ميگه: -اين حرفا چيه ترنم؟ حتي اگه حال ماندانا خوب هم بود تا خودت نمي خواستي من بهش چيزي نمي گفتم. -ممنونم. لبخندي مي زنه و ميگه: -خواهش مي كنم خانم خانما. -يه چيز ديگه؟مهران - ديگه چيه؟ -اگه ميشه براي من دل نسوزن. از ترحم متنفرم! اخماش تو هم ميره و با يه لحن بامزه اي ميگه: -اون كسي كه بايد براش دل سوزونده بشه من هستم نه جنابعالي! مي خندم و ميگم: -اون وقت چرا؟ مهران - چون يك ساعته من رو اين جا علاف كردي و از كار و زندگيم انداختي! -ايــــش! خوبه خودت من رو به حرف گرفتي. از پشت ميز بلند ميشه و ميگه: -رو حرف بزرگترت حرف نزن. راه بيفت. اون اشكاتم پاك كن فعلا پستونك ندارم، موقع برگشت برات مي خرم! -مهــــران! با شوخي و خنده از خونه بيرون ميريم و به سمت خونه ي امير و ماندانا حركت مي كنيم. مهران - ترنم؟! -هوم؟ مهران - ماندانا و امير تنها خونه هستن. امير هم مي خواد باهام به شركت بياد .مامان بعد از ظهر مياد. من قبل از اومدن مامان ميام دنبالت تا با هم بريم يه خورده لباس بخري. -بي خيال مهران. تا همين الان هم كلي شرمنده ي تو و نريمان شدم ا. ز اون جايي كه فعلا بيكار و بيعار مي گردم، پولي ندارم كه بخوام خرج لباس كنم! با عصبانيت ميگه: -هيچ خوشم نمياد اين حرفا رو بشنوم. هر وقت بهت اس دادم مياي بيرون. شيرفهم شد؟ متعجب ازعصبانيت مهران سري به نشونه ي باشه تكون ميدم. يهو با مسخرگي مي زنه زير خنده و ميگه: -ايول جذبه! ديدي چه جوري از من حساب بردي؟ با دست به عقب هلش ميدم و زنگ خونه ي ماندانا رو مي زنم. -خيلي مسخره اي! مهران - فعلا كه جنابعالي از منِ مسخره حساب بردي! -من فقط تعجب كردم. فكر نمي كردم كه هيچ وقت عصباني بشي... ادامه دارد.. 🍃🍃🍃🍂🍃