مجلهی بانوان ایلای
💞🍃ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤഽ💞 به قلم #یاس سبحان که از دیدن ناراحتی ایلیا ناراحت شده بود خندید و گفت ____ فکرشو
💞🍃ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤഽ💞
#آنلاین_کیمیا
به قلم #یاس
زینب خانوم رو به حسین گفت
____مادر جان ببین من عیب و ایرادی ندارم
و دقیقاً مثل کیمیا دست رو گونهاش گذاشت
حسن آقا خنده بلندی کرد و گفت
____زینب چرا انقدر هولی
زینب خانم از حسن آقا خجالت کشید و گفت
_ آخه آقای احمدی صاحبکار حسین
دوست ندارم طوری باشم یا حرفی بزنم که باعث خجالت حسین بشه
گلی که حاضر و آماده بود پیش زینب خانوم اومد و گفت
_مامان جون تو همیشه بهترینی
این حرفا چیه که میزنی به خدا که اگه دانایی و سیاست شما رو من و کلاً دخترای امروزی داشتند این همه مشکل ریز و درشت وجود نداشت
شما همیشه باعث افتخار حسینی
و حسین از دور بوسی به مادرش فرستاد و گفت
_قربون اون لپهای گل کردهات برم زینب جونم
زینب خانوم خندید دوباره دستی به لباسهای کوثر کشید و گفت
__ مامان جون دیگه سفارش نکنم ها یه موقع خودت دست به میوهها نزنی
حرف زشتی نزنی
مامان قلدری نکنی
آقای احمدی یه دختر داره فکر کنم همسن باشین
اگه یه موقع رفتی با اون دوست شدی حرف بدی نزنی آبروی داداش رو ببری
حسین کمی با حالت تشر گفت
_ مامان بس کن دیگه این یه مهمونی ساده هستش
آقای احمدی رو هم که دیدین چقدر مرد خاکی و مهربانی هستش
زینب خانوم با شرمندگی گفت
_میدونم مامان
ما آمادهایم میتونیم راه بیفتیم
بالاخره راه افتادند
قرار بود نیمههای راه کیمیا و سبحان هم بهشون ملحق بشن
حسین سر راهشون یک جعبه شیرینی به انتخاب گلی گرفت
گوشی کیمیا زنگ خورد و کیمیا هول کرده خودش رو به گوشیش رسوند و گفت
__ سبحان خان همش تقصیر توئهها
سبحان با خنده گفت
__باشه باز هم فرار کن
زیاد نمونده فری جون
هفته آینده شکار خودمی
کیمیا از این حرف سبحان خجالت زده سرش رو پایین انداخت
کیفش رو برداشت و برای آخرین بار جلوی آینه قدی اتاق سبحان ایستاد و وضعیت خودش رو چک کرد
از روی میز رژ لب برداشت رو لبش کشید و گفت
_ این بار سوم
و شلیک خنده سبحان به هوا رفت و گفت
_ فکر کنم در آزمایش خون من غلظت بالای رژ لب باشه
بعد پا شد کت اسپورتش را روی دستش انداخت کنار کیمیا ایستاد
کیمیا با دقت تمام مرد خوشتیپ و خوش هیکل کنارش رو نگاه کرد و این بار به جای اینکه مثل همیشه تو دلش قربان صدقه پسر عموش بشه نجواگونه تو گوشش گفت
__من فدای تو بشم خوش تیپ خان
و دوباره شلیک خنده بلند سبحان اومد
با چشمهایی که برق عشق در اون حالا بیشتر از برق نیازش بود گفت
_یک بار دیگر اینجور زبان بریزی دو هفته صبر نمیکنم و همین حالا کارو تموم میکنم فرفری جون من
بیا بریم الان حسین میرسه....
◍⃟🍃ꕥ࿐❤️
◍⃟🍃ꕥ࿐❤️◍⃟🍃ꕥ࿐❤️
◍⃟🍃ꕥ࿐❤️◍⃟🍃ꕥ࿐❤️◍⃟🍃ꕥ࿐❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
💖بر مهدی دین
✨مُنجی دنیا صلوات
🌸بر چهره آن ماه دل آرا صلوات
💖در دامن نرجس
✨گل زهرا بِشِکفت
🌸براین گل وبر نرگس و زهرا صلوات
🌸الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ
وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُم🌸
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
🌼 اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یابَقِیَّةَ اللَّهِ فى اَرْضِه
🌼لبريز ترانہ و نوايم با تو
💫از درد و غم زمان رهايم با تو
🌼تو سبزترين بهار در جان منے
💫سبز است تمام لحظہ هايم با تو
🌼 اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلَیَّکَ الْفَرَج🤲
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
8.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔅 ادْعُوهُمْ لِآبَائِهِمْ هُوَ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ ۚ فَإِنْ لَمْ تَعْلَمُوا آبَاءَهُمْ فَإِخْوَانُكُمْ فِي الدِّينِ وَمَوَالِيكُمْ ۚ وَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ فِيمَا أَخْطَأْتُمْ بِهِ وَلَٰكِنْ مَا تَعَمَّدَتْ قُلُوبُكُمْ ۚ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا ﴿۵﴾
🔸 شما پسر خواندهها را به پدرانشان نسبت دهید که این نزد خدا به عدل و راستی نزدیکتر است و اگر پدرانشان را نشناسید (باز فرزند و ارثبر شما نیستند بلکه) در دین برادران و یاران شما هستند، و در کار ناشایستهای که به خطا کنید بر شما گناهی نیست لیکن آن کار زشتی که به عمد و با اراده قلبی میکنید بر آن گناه مؤاخذه میشوید، و (اگر از این هم پشیمان شوید و توبه کنید باز) خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.
💭 سوره: احزاب
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ غربت کسی نباش که تو را وطن دیده است ✨
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
8.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ خاطره دکتر هلاکویی از فرزندش در مورد تربیت صحیح ✨
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🕊🕊🕊🕊🕊
#داستان_آموزنده
🔆مرحوم ارباب
((حضرت حاج آقاى هاشم زاده )) فرمودند:
يك پولى به مبلغ دو هزارتومان داشتم مى خواستم خمس و سهم امامش را بدهم ، خمس را به فاميل مادرم كه سيد بود دادم ، و سهم امام را آوردم خدمت آقاى ارباب .
وقتى به منزلشان آمدم ، آقا منزل تشريف نداشتند و گفتند آقا تشريف مى آورند. در منزل آقا يك سكوئى بود نشستم تا ايشان تشريف آوردند.
سلام كرده گفتم : آقا من دو هزار تومان داشتم ، كه خمس آن رابه فاميل مادرم كه سيد و بيچاره بود دادم و سهم امام را براى شماآوردم .
يك وقت ديدم عصا را كنار گذاشت . سر اندر پا سه مرتبه به من نگاه كرد و فرمود: شما برويد اينها را هم به مستحقينش بدهيد قبول من است ، قبول اينجانب است و شما وكيل هستيد كه اينها را به مستحقينش بدهيد.
📚داستانهايى از مردان خدا، قاسم مير خلف زاده
ꕥ࿐❤️🕊
https://eitaa.com/joinchat/255787356Cbbf20b395b
🕊🕊🕊🕊🕊
هرچنددیدنِامامزمانعلیهالسلام،
فضیلتیعظیم است،
اماافضل از آن این است...
کهماطوری عمل کنیم،
که موردِتوجهونظرِحضرتباشیم
واو،مارانگاه کند...💚
آیتالله#بھجت(ره)
ꕥ࿐❤️🕊
https://eitaa.com/joinchat/255787356Cbbf20b395b