(۱۵ شوال، وفات حضرت عبدالعظیم حسنی)
آیت الله حاج میرزا ابوطالب: من در بیمارستان فیروزآبادی تهران بستری شدم و برخی عروق میانی کبد و طحال پارگی پیدا کرده بود و خونریزی شدیدی داشتم، مدتی معالجه کردم، حالم رو به وخامت گذاشت و دکترها مایوس بودند. روز پنجشنبهای پرونده مرا تکمیل کردند که اگر روز جمعه فوت پیش آمد معطل نمانم. من در حال بیهوشی بودم، پدر و مادرم به عیادت من میآیند و مرا صدا میزنند و جواب نمیشنوند، پدرم به مادرم میگوید برویم حرم مطهر حضرت عبدالعظیم، میروند به حرم و در آنجا متوسل میشوند و در برگشتن به بیمارستان، من به حال آمدم.
...چندی پیش که حدود سی سال از این قضیه میگذرد سونوگرافی و عکس از طحال و کبد گرفتم متصدی گفت: آقا چیز عجیبی میبینم رگی که در میان آن دو است بسیار ضخیم است و مشابه آن را ندیدم، من چیزی به او نگفتم ولی فهمیدم همان رگی است که پاره شده بود و با توسل به حضرت عبدالعظیم پارگی آن بر طرف گردید و سالم شد.
ای آفتاب فاطمه در شهر ری مقیم
در شهر ری مقیم و به خلق جهان زعیم
صحنت مطاف جان، حرمت جنّه النّعیم
عبد عظیم خالق بخشندۀ عظیم
فرزند طا و ها، گل بستان و حا و میم
ای مسجد الحرام دل ما تو را حریم
۱۴۰۰/۳/۷
(چهار نون راهگشا برای داشتن رابطه خوب و ایجاد آرامش)
نبین
نگو
نشنو
نپرس
اول : نَبین
۱- عیب مردم را ، نبین
۲- مسائل جزئی در زندگیِ خانوادگی را ، نبین
۳- کارهای خوب خودت را که برای دیگران انجام میدهی ، نبین
۴- گاهی باید وانمود کنی که ندیدی ( اصل تغافل )
دوم : نَگو
۱- هرچه شنیدی ، نگو
۲- به کسی که حرفت در او تأثیر ندارد ، نگو
۳- سخنی که دلی بیازارد ، نگو
۴-هر سخنِ راستی را هرجا ، نگو
۵- هر خیری که در حق دیگران کردی ، نگو
۶- راز را نگو ، حتی به نزدیکترین افراد
سوم : نَشنو
۱- هر سخنی ارزش شنیدن ندارد ، نشنو
۲- وقتی دو نفر آهسته سخن می گویند سعی کن نشنوی
۳- غیبت را نشنو
۴- گاهی وانمود کن که نشنیدی ( اصل تغافل )
چهارم : نَپرس
۱- آنچه را که به تو مربوط نیست ، نپرس
۲- آنچه که شخص از گفتنش شرم دارد ، نپرس
۳- آنچه باعث آزار شخص می شود ، نپرس
۴- آن پرسشی که در آن فایده ای نیست نپرس
۵- آنچه که موجب اختلاف و نزاع می شود ، نپرس
۱۴۰۰/۳/۷
رئیس شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی البرز در گفتگو با "تیتر۱":
مجلس از تحقیق و تفحص بودجه موسسه نشر آثار امام (ره) غافل است/ دریغ از چاپ یک پوستر برای بزرگداشت معمار کبیر انقلاب
حجت الاسلام محمد حسین روحی یزدی گفت: متاسفانه موسسه نشر آثار امام (ره) بودجه قایل توجهی در کشور دارد اما دو سال اخیر و تا امروز یک قلم پوستر هم در تجلیل شخصیت امام خمینی (ره) چاپ نکرده است.
به گزارش گروه استانی تیتریک، رئیس شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی استان البرز در آستانه رحلت بنیانگذار انقلاب با اشاره به اینکه امام (ره) را متاسفانه آنگونه که باید و شاید نشناخته و قدر شناس نبوده ایم در گفتگو با خبرنگار تیتریک، گفت: هیچ جای دنیا انقلاب را بدون نام امام (ره) نشناخته و ایشان را حقیقتی غیر قابل انکار یاد کرده اند.
حجت الاسلام روحی یزدی افزود: مع الاسف با فضای طوفانی به وجود آمده، نسل جوان نسبت با امام (ره) شناخت درستی ندارند و اهداف و خواسته های ایشان کمتر مورد توجه قرار می گیرد، البته شیوع ویروس کرونا هم بهانه ای برای کمتر پرداختن به این موضوع شده است.
وی با اشاره به اینکه تکریم امام (ره) وظیفه ملت ایران است به ویژه کسانی که پیرو ولایت هستند، اظهار داشت: متاسفانه موسسه نشر آثار امام (ره) بودجه قایل توجهی در کشور دارد اما دو سال اخیر و تا امروز یک قلم پوستر هم در تجلیل شخصیت امام خمینی (ره) چاپ نکرده است.
حجت الاسلام روحی یزدی با تاکید بر اینکه مجلس تا امروز به دنبال تحقیق و تفحص از بودجه موسسه نشر آثار امام (ره) نرفته است، تصریح کرد: یکی از دغدغه های امام (ره) حضور در انتخابات بود، اما امروز متاسفانه احتمال مشارکت حداقلی در این همه پرسی به یک تهدید جدی مبل شده است.
وی با اشاره به اینکه متاسفانه کسانی که داعیه خط امام (ره) بودن را دارند در راستای معرفی اهداف و چهره امام (ر) قدمی جدی برنداشته اند، گفت: این روند وظیفه ما را برای حضور در مراسم سالگرد رحلت بنیانگذار کبیر انقلاب سنگین تر می کند.
رئیس شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی استان البرز در خاتمه خاطر نشان داشت: مراسم استانی سالگرد رحلت امام (ره) روز پنج شنبه ۱۳ خرداد و از ساعت ۱۸ و ۳۰ در آستان مقدس امام زاده محمد با سخنرانی سردار محمدحسین سپهر معاون هماهنگکننده ستاد کل نیروهای مسلح برگزار می شود.
امام و عزت اسلام
امام خمینی(رحمت الله علیه) مبارزات و مواضع دینی و ضد استکباری خود را از سال ۱۳۴۲ شمسی رسما آغاز کرده و در پی دو هدف عمده و مهم بودند؛ یکی، برای عزّت اسلام و دیگری، دفاع از کرامت انسان ها بود. در فریادهای خالصانه بنیانگذار جمهوری اسلامی فراخوانی علماء و مراجع دینی به دفاع از اسلام است بود که فرمودند: " علمای دین به داد اسلام برسید..." این سخن یعنی دغدغه دین داشتن و نیز با تصویب کاپیتولاسیون فرمودند: با تصویب مصونیت آمریکایی ها کرامت ایرانی زیر سوال رفت. این مواضع صریح امام(ره) بیانگر اهداف آن رهبر فقید انقلاب از قیام ۱۵ خرداد که نقطه عطف و سرآغاز نهضت امام و روحانیت است، می باشد.
تشکیل حکومت اسلامی و استقرار نظام دینی با هدف پیاده سازی و احیاء دستورات دین مبین اسلام بوده است و حتی تحمل سختی و دربدری ها و اذیت و آزار در غربت توسط امام برای عزت اسلام و احیاء مکتب انسان ساز و ناجی بشربت بوده است.
امام(ره) با رفتار خود در طول عمر شریف و با برکت خویش و در سفرهای اجباری به ترکیه و عراق و کویت و فرانسه نشان دادند که برای هرفرد در هر سن و با هر شغل و کسوتی احترام قائلند. فراموش نمی کنم در سال ۱۳۵۸ پس از بازگشت از پاریس، چند روز بعد از مراجعت به قم به دلیل رفاقت و دوستی با مرحوم پدرم شبانگاه به منزل ما آمدند و موقع رفتن از منزل برابر حقیر که جوانی حدود بیست ساله بودم در حیاط ایستاده و دست به سینه گذاشتند و فرمودند: " فرمایشی نیست" که خاطره آن لحظه هیچگاه برایم فراموش شدنی نیست.
امام(ره)در هر شرائطی این دو هدف یعنی حاکمیت اسلام و دفاع از عزّت و کرامت مردم را پاسدار بودند و با تمام وجود از آن دو دفاع می کردند و از هر فرصت و هر چیز برای رسیدن به آنها حد اکثر بهره بردای را داشتند.
انتخابات که شرکت در آن حق عمومی مردم است را یکی از راه های رسیدن به اهداف قیام خود و شرکت در انتخابات و حفظ نظام را از اوجب واجبات می دانستند.
امروزه برخی دم از امام و پیروی خط امام می زنند و سفارشات امام که در راستای اهداف حزبی و گروهی شان نیست را بی توجه هستند.
امام(ره) با به ثمر رساندن نهضت دینی، خدمت بزرگی به اسلام و اعتلای قرآن داشتند و به حق بايد گفت؛ خدمت عظیمی که امام برای اسلام و ارزش های دینی داشتند، بسیاری از انبیاء الهی(علیهم السلام) به این موفقیت نرسیدند که به این حقیقت هر انسان منصف و آگاه معترف است.
۱۴۰۰/۳/۱۳
(شرایط یک انتخاب خوب)
بصیرت شرط اساسی
بصیرت سواد نیست , بینش است
♤ بصیرت:
یعنی اینکه بدانی ممکن است همسرِ پیامبر،
در, برابرِ راهِ پیامبر ایستاده باشد
♤ بصیرت
یعنی اینکه نگاهت به “شخصیت ها نباشد ،
بلکه همواره به “شاخص"ها چشم بدوزى
♤ بصیرت
یعنی اینکه بدانی حتی مسجد می تواند “مسجد ضِرار"باشد و پیامبر (ص)
آن را ” خراب کند و به زباله دانیِ شهر تبدیل نماید
♤ بصیرت
یعنی اینکه قرآنِ روی نیزه تو را از قرآنِ ناطق منحرف نکند
♤ بصیرت
یعنی اینکه بدانی
جانباز صفین می تواند قاتل
حسین(ع) در کربلا باشد
♤ بصیرت
یعنی اینکه بدانی
در جنگ با فتنه نمی توانی آغازگر باشی ،
اما تا ضربه نهایی نباید از پا بنشینی
♤ بصیرت
یعنی اینکه نگذاری فتنه گران
شیرت را ” بدوشند یا بر پشتت سوار شوند
♤ بصیرت
یعنی اینکه” مالک اشتر"ها را به
تندروی و “ابوموسی اشعری” ها را “
به اعتدال ، نشناسى
♤ بصیرت ;
یعنی اینکه بدانی “معاویه"ها
به سست عنصرهای سپاهِ علی (ع) “
دل بسته اند
♤ بصیرت
یعنی اینکه بدانی
تاریخ ، تکرار می شود
نه با جزئیاتش ؛ بلکه با خطوط
کلی اش؛
مسجد ضرارها
قرآن بر نیزه کردن ها
حکمیت ها
خشک مغزی ها
سابقه فروشی ها و …
انتخاب با خودمان است که
اهل بینش باشیم
یا اهل سواد
اهل خواندن باشیم
یا اهل فهمیدن
جزئیات تاریخ را ” بخوانیم
یا خطوط کلّی آنرا ” بدانیم.
۱۴۰۰/۳/۱۵
( ما مفتخریم که پیرو مکتب امام صادق(ع) هستیم)
در زمان حضرت امام جعفرصادق (علیه السلام ) شدیدترین فشارها بر شیعیان اعمال مى شد, بطورى که توان هرگونه ابراز وجود از آن ها سلب شده بود، تا آن جا که مشایخ شیعه مجال نقل احادیث ائمه (ع ) را نداشتند، و اصحاب امام صادق (ع ) به منظور صیانت خود از گزند منصور دوانقی، مجبور بودند به طور کامل تقیه نموده و مواظب باشند که کوچکترین بى احتیاطى از آنان سر نزند، و تأکیدهاى مکرر امام (ع ) بر تقیه ، خود دلیل آشکارى بر وجود چنین فشار سیاسى بود، خطر هجوم بر شیعیان چنان نزدیک بود که امام(ع) براى حفظ آنان، ترک تقیه را مساوى با ترک نماز اعلام فرمودند.
به مُعَلَّى بن خُنَیس که بدست حاکمان زمان خود کشته شد، فرمودند: «یا مُعَلَّى؛ اُکتُم اَمرَنا وَلا تَذَعهُ فَإِنَّ مَن کَتَمَ اَمرَنا وَ لا یَذِیعُهُ اَعَزَّهُ اللهُ فِى الدُّنیا ؛ اى مُعَلَّى أسرار مكتب ما را پنهان بدار و افشاء مکن، کسى که أسرار مكتب ما را افشاء نکند و پنهان بدارد، خداوند او را در دنیا عزّت می دهد».
روایاتى نیز وجود دارد حاکى از آنست که شدت فشار به قدرى بود، حتى شیعیان، بدون اعتنا به همدیگر از کنار یکدیگر ردّ مى شدند.
منصور دوانقی در مدینه جاسوسانى داشت که تجسس مى کردند، و هر که را مى شناختند از پیروان جعفر ابن محمد (ع ) است گردن مى زدند.
۱۴۰۰/۳/۱۶
(خجسته میلاد حضرت معصومه علیها سلام و روز دختر مبارک باد.)
#کریمه_اهل_بیت(ع) در سال ۱۷۳ هجری قمری در مدینه متولد شد. پدر بزرگوارشان امام کاظم علیه السلام و مادرش نجمه خاتون و ۲۸ سال عمر شریف این بانو بود.(ده سال با پدر و هجده سال با امام رضا علیهما السلام)
با آمدنش بر پهنه کویر حضور پر رونق ولایت شکوفه می دهد و غربت به یمن غریب معنا یافت.
از بانویی سخن می گویم که همانند حضرت زینب علیها سلام که برای قیام قربانی داد و خورشید عاشورا را با صبرش تعریف کرد، او هم با قدمهای پرحیاتش، به سرزمین کویری قم حیات پویا بخشید و در رگ ایرانیان خون حمایت از ولایت را جاری ساخت.
سخن از بانویی است که به یمن حضورش، شهر قم، مرکز صدور علم و دانش علوی شد و محل رشد و بالندگی و عُشّ آل محمد(ص) گردید.
معصومه تفسیر معصومیت است که روزگاری در مدینه طلوع کرد، معصومه اقامت غربت است در روزگار غربت نگاه ها، معصومه تفسیر بلند تبعیت است از ولایت.
۱۴۰۰/۳/۲۲
(خورشید ۲۸ خرداد ۱۴۰۰)
در این ایام برای هر فردی که تأمُّل در برگزاری انتخابات ریاست جمهوری داشته باشد، می یابد؛ انتخابات، از نگاه منصفانه نیاز به بازخوانی دقیق دارد که گذرا به چند دست آورد آن اشاره می شود:
۱- دشمنان خارجی و داخلی علیرغم اینکه از دوسال قبل آیه یأس خوانده و گرد نا امیدی بر سر جامعه پاشیدند؛ دیدند القائاتشان بی اثر و دل های مردم از جای دیگر هدایت می شود و هر چه کردند و آنچه گفتند جز عِرض خود بردن و مزاحمت برای نظام ایجاد کردن، پیامدی نداشت.
۲- حضور چشمگیر و معنادار نشان داد که برای مردم، حفظ حرمت انقلاب و ولایت اولویت اول و ثابت شد در ایران حریم ولایت مقدس است. کسانی که مانند پهلوی پسر و احمدی نژاد و رسانه های معاند، کوته فکرانه انتخابات را تحریم کردن تا حریم ولایت شکسته شود، روشن شد این جماعت، هنوز مردم ایران را نشناخته اند. مردم با حضور خود ثابت کردند سخن رهبری بر هر حرفی ترجیح دارد.
۳- حضور مردم در این شرائط نشان داد؛ ایستادگی آنان به پای نظام و انقلاب بخاطر آب و نان و مسکن و معیشت و بیکاری نیست که شعور عمومی مردم بالاتر از این حرف هاست. لذا باید اولین دغدغه منتخب مردم خدمت خالصانه و رفع و دفع مشکلات اجتماعی باشد.
۱۴۰۰/۳/۲۹
در گذشت عالم فاضل، خطیب توانا، استاد خود ساخته حوزه و دانشگاه، پرکار در عرصه تبلیغ و نشر معارف دینی، صاحب متانت و وقار، صبور و پر تحمل، از سلاله نیکان و نیک پروران، جناب مستطاب حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ صادق رزاقی( رحمةالله عليه) صدیق ارجمند و روحانی دردمند و دغدغه دار را محضر حضرت بقیة الله الاعظم ارواحنا له الفداء و مقام معظم رهبرى حفظه الله و بیت و خاندان آن عزيز و جامعه شريف روحانيت تسليت عرض نموده و براى بازماندگان صبر و اجر و برای آن فقید سعید روح و رضوان الهی آرزومندم.
مرحوم آقاى رزاقى شخصيتى مستقل و آزاد انديش بود هر چند در دوران حیات عزتمندانه اش مشمول قضاوت های ناعادلانه و غیر منصفانه و عجولانه عده ای از افراد قرار گرفت و در باره اش گفتند کسانی که حقایق و عوامل را نمی دانستند. و به اشتباه به داوری نشستند.
در این دوره اخیر که وی نامزد انتخابات مجلس خبرگان رهبری بود او را منتسب به طیف و جناح و اشخاص خواندند در حالی که او روح بلندی داشت که در قفس طیف و جناح نمی گنجید.
با این ویژگی ها که قطره ای از کمالات اوست می توانست؛ منشأ آثار و بركات بیشتری باشد اما چه می توان کرد، او چند امتیاز داشت که به همین جهات، بله، درست به همین جهات، مورد توجه و عنایت قرار نگرفت؛امتیاز اول اینکه: دیانت و حریت او در کلام و مواضع و فهیم بودنش. دوم: البرزی و از خطه طالقان بود. سوم: اهل زیاده گویی و تملق نبود و آنچه را که یافته بود دنبال می کرد. چهارم: عالم و آگاه و بصیر و ولایتمدار بود.
به هر حال بیاییم تا هستند و هستیم قدر یکدیگر را بدانیم و منسجم شویم که فردا دیر است.
پدری به پسرش گفت:
یک کیسه با خودت بیاور و در آن به تعداد آدمهایی که دوست نداری و از آنان بدت میآید پیاز قرار بده ...
پسر همین کار را کرد.
پدرش گفت: هرجا که میروی
این کیسه را با خود حمل کن
پسر بعد از چند روز خسته شد و
به او شکایت برد که پیازها گندیده
و بوی تعفن گرفته است
و مرا را اذیت میکند ...
پدر پاسخ داد:
وقتی تو کینه دیگران را
در دل نگه داری همین اتفاق می افتد،
این کینه، قلب و دلت را فاسد میکند
و بیشتر از همه
خودت را اذیت خواهد کرد ...
۱۴۰۰/۴/۱۸
(دعایت زودتر مستجاب می شود!)
سید بن طاووس رحمه الله می فرمایند :
پس تا میتوانی مواظب باش دیگری را در محبت و دعا بر امام زمانت مقدم نداری و هنگامی که خواستی برای آن مولای عظیم الشأن دعا کنی با تمام وجود دعا کن. مبادا فکر کنی او به دعای تو محتاج است، هرگز چنین نیست و هرکس چنین فکری کند بیمار است.
اینکه میگویم برای او دعا کن، فقط برای این است که او حق بزرگی بر تو دارد و بسیار در حق تو احسان نموده است، و اگر قبل از دعا برای خودت برای او دعا کنی، ابواب اجابت زودتر به رویت گشوده میشود، زیرا تو با گناهت باب دعا را بر روی خود بستهای، ولی هنگامی که برای آن مولایی دعا کنی که از خواص درگاه خداست، به احترام او باب اجابت به رویت گشوده میشود و آنگاه خود و همه کسانی که در حقشان دعا میکنی بر خوان و احسان او نشسته و مشمول رحمت، کرم و عنایت الهی میشوید.
منبع: کتاب شریف نجم الثاقب جلد ۲ صفحه ۴۵۳
۱۴۰۰/۴/۳۱
(مـردۍ نـزد امیـرالمــومنین (ع) آمـد و عرض کرد: از هفتاد فرسنگ دور به ایـنجا آمده ام تا هفت سوال از شما بپرسم: )
۱- چه چیز «از آسمان عظیم تر» است؟
۲- چه چیز «از زمین پهناورتر» است؟
۳- چه چیز «از ڪودڪ یتیم ناتوان تر» است؟
۴- چه چیز «از آتش داغ تر» است؟
۵- چه چیز «از زمهریر سردتر» است؟
۶- چه چیز «از دریا بی نیازتر» است؟
۷- چه چیز «از سنگ سخت تر» است؟
حضرت امام علے علیه السلام فرمودند :
۱- «تهمت به ناحق»؛ از آسمان عظیم ترست.
۲- «حق»؛ از زمین وسیع تر است.
۳- «سخن چینی»؛ شخص نَمّام ازڪودڪ یتیم ضعیف تر است.
۴- «آز و طمع»؛ از آتش داغ تر است.
۵- «حاجت بردن به نزد بخیل»؛ از زمهریر سردتر است.
۶- بدن شخص با «قناعت»؛ از دریا بی نیازتر است.
۷- «قلب کافر»؛ از سنگ سخت تر است.
آدرس: جامع الاخبار، فصل ۵.
۱۴۰۰/۵/۵
.
(قابل توجه نمایندگان محترم مجلس)
" طرح صیانت از حقوق کاربران در فضای مجازی و ساماندهی پیام رسان های اجتماعی"
این طرح هرچند پیشنهاد دهندگان آن هم از نقطه نظرات واحد برخوردار نیستند و هر کدام توضیحات متفاوتی دارند، که نشانگر ابهامات فراوان در اصل طرح است!
سوال این است؛ طرحی که می تواند در جامعه چالش برانگیز شود،( که شده) چرا در این مقطع حساس زمانی مطرح می شود؟ زیرا پلتفرم های پُر کاربرد مانند اینستاگرام و واتس أپ و .. در فضای کسب و کار و حتی در بخش آموزش، در این شرائط کرونایی، یکی از ابزار کسب و کار و عرصه فعالیت اجتماعی و اقتصادی و آموزشی است و با مطرح شدن این طرح اسباب نگرانی کسبه و خانوادها فراهم گشته، مردم می گویند؛ مشاغلی که بخاطر کرونا یکروز دائر و یکروز تعطیل است، و آموزش های مَجازی در این پلتفرم ها، با تصویب طرح، تکلیفشان چه می شود؟!
تردیدی نیست، استفاده از فضای مجازی باید تابع قوانین کشور باشد و با ایجاد نمایندگی در داخل ایران همانند بسیاری از کشورها، تابع قانون باشند و این طرح می توانست بدون جوّ سازی و چالش آفرینی و با تدبیر به صورت قانون تصویب و اجرایی شود که این گونه نشد.
خلاصه کلام این که؛ مجموعه ابهام های یاد شده، نگرانی مردم و خانواده ها را زیاد کرده و ناخواسته فضای عمومی کشور را متشنّج ساخته و روان هموطنان را نا آرام و نگران کرده است.
۱۴۰۰/۵/۸
(سَکُّوی پَرِش)
کاش در ایران اسلامى رسم می شد کسانی که سمت می گیرند یا مسئولیت می پذیرند، با آنها شرط شود که پذیرش سمت یا مسئولیت مقدمه جایگاه بعدی و به قول معروف سکّوی پَرِش برای آینده نباشد، تا با این محدودیت جلوی بی اعتمادی بیشتر مردم گرفته شود.
البته این رویّه غلط که نشان از مفاسد اخلاقی است مختص به ایران نیست بلکه دنیا اسیر این سهم خواهی هاست!
انسان با شخصیت و بی نیاز به شهرت، دنبال پست و مقام نمی رود بلکه اگر مسئولیتی به او پیشنهاد داده شود،اگر توان و شایستگی آن را دارد، می پذیرد و پس قبول سمت در حد توان خالصانه خدمت می کند.
در آموزه های دینی ماست که اشخاص برای رسیدن به ریاست نباید دست و پا بزنند ولى اگر مسئولیتی به آنان محوّل و يا پیشنهاد شود إباى از پذیرش ندارند و در این صورت باید بخاطر خوب کار کردن از تمام توان و ظرفیت خود استفاده کنند.
کسانی که مسئول ستاد انتخاباتی می شوند یا سمتی در ستادهای انتخاباتی می پذیرند بعضاً به شرطی کار را می پذیرند که سهمی در دولت یا یکی از قوای سه گانه و یا رده های پایین تر داشته باشند و این یعنی سهم خواهی. ۱۴۰۰/۵/۱۱
(پندهای لقمان حکیم)
روزی لقمان به پسرش گفت:
امروز به تو 3 پند می دهم که کامروا شوی.
اول اینکه سعی کن در زندگی بهترین غذای جهان را بخوری!
دوم اینکه در بهترین بستر و رختخواب جهان بخوابی !
سوم اینکه در بهترین کاخها و خانه های جهان زندگی کنی !!!
پسر لقمان گفت ای پدر ما یک خانواده بسیار فقیر هستیم چطور من می توانم این کارها را انجام دهم؟
لقمان جواب داد :
اگر کمی دیرتر و کمتر غذا بخوری هر غذايی که میخوری طعم بهترین غذای جهان را می دهد.
اگر بیشتر کار کنی و کمی دیرتر بخوابی در هر جا که خوابیده ای احساس می کنی بهترین خوابگاه جهان است.
و اگر با مردم دوستی کنی و در قلب آنها جای می گیری و آنوقت بهترین خانه های جهان مال توست.
۱۴۰۰/۵/۱۵
(بیماری و مرگ آخرالزمان)
حضرت امام جعفر صادق (عليهالسلام)
قُدّامُ القائِمِ مَوتَتان: مَوتٌ احمرُ وَ موتٌ اَبيضُ حتّي يَذَهَبَ مِن كُلِّ سبعةٍ خمسةٌ! اَلموتُ الأحَمرُ السَيفُ و المَوتُ اَلأَبْيَضُ الطَاّعونُ.
پيش از قيام حضرت، دو نوع مرگومير خواهد بود: يکی مرگ سرخ و ديگر مرگ سفيد آنچنان سهمگين و هولناک كه از هر هفت نفر پنج نفر از بين خواهند رفت!
مرگ سرخ با جنگ واسلحه و مرگ سفيد بيماری همهگير است.
آدرس: كمالالدين صدوق - ص ٦٥٥
۱۴۰۰/۵/۱۵
سوال:
( منظور از توبه نصوح که در قرآن آمده چیست؟)
پاسخ:
نصوح نام مردی بود که شبیه زنان در صدا و قیافه بود به همین خاطر در حمام زنانه دلاکی و کیسه کشی می کرد تا میان زنان شهوت رانی کند.
چندین بار توبه کرده بود اما توبه خود را شکسته بود. بالاخره آوازه ی او طوری در شهر پیچیده شد که دختر پادشاه هم خواست نصوح او را دلاکی کند.
بعد دلاکی، دختر پادشاه متوجه شد گوهر قیمتی اش گم شده؛ دستور داد تمام کارگران را بگردند وقتی نوبت به نصوح رسید او از ترس رسوا شدن فرار کرد به خزینه حمام و در یک لحظه به خداوند التماس کرد و گفت: «خدایا من تا حالا خیلی توبه کرده ام و توبه ام را شکسته ام اگر از این مهلکه نجاتم دهی قول می دهم دیگر سراغ این کار نیایم».
در همین حال که سربازان می خواستند او را بگیرند کسی از بیرون حمام صدا زد بیایید که گوهر قیمتی پیدا شد.
حال نوبت آن رسیده بود که نصوح به قول خود وفا کند.
بعد این ماجرا درخواست های زیادی از دختر پادشاه و دیگر زنان برای دلاکی شد اما نصوح بهانه آورد که دستش علیل شده و نرفت و برای اینکه رسوا نشود به دل کوه پناه برد.
شبی در خواب دید که شخصی به او گفت ای نصوح تو چگونه توبه کرده ای که گوشت و پوست تو از حرام روئیده شده است.
همین که از خواب بیدار شد تصمیم گرفت سنگ های کوه را جابجا کند تا گوشت تنش را آب کند.
بعد مدتی که مشغول کار بود چشمش به میشی افتاد که بی صاحب و گله بود از آن میش نگهداری کرد تا صاحبش پیدا شود آن میش زاد ولد کرد و زیاد شدند.
کار بجایی رسید که نصوح درآن منطقه شهرکی ساخته بود و ثروتی به هم زده بود و آوازه ی او به پادشاه رسیده بود.
پادشاه درخواست کرد که نصوح را ببیند اما نصوح از ترس رسوا شدن به پیش شاه نرفت؛ لذا شاه تصمیم گرفت خودش به نزد نصوح برود، اما قبل از رسیدن اجل مهلت نداد و از دنیا رفت.
نصوح نیز در مراسم دفن او حاضر شد.
پادشاه چون پسر نداشت نصوح را بهترین شخصی دیدند که به درد پادشاهی می خورد بعد مدتی دیگر با همان دختر پادشاه که دلاکی اش می کرد ازدواج کرد.
شب زفاف که رسید ناگهان شخصى بر او وارد شد و گفت “چند سال قبل، میش من گم شده بود و اکنون آن را پیش تو یافته ام، مالم را به من برگردان.” نصوح گفت : درست است و دستور داد تا میش را به او بدهند.
آن شخص گفت که چون میش مرا نگهبانى کرده اى هرچه از منافع آن استفاده کرده اى، بر تو حلال ولى باید آنچه مانده با من نصف کنى.
نصوح گفت: درست است و دستور داد تا تمام اموال منقول و غیر منقول را با او نصف کنند.
آن شخص گفت: بدان اى نصوح، نه من شبانم و نه آن میش است بلکه ما دو فرشته براى آزمایش تو آمده ایم. تمام این ملک و نعمت اجر توبه راستین و صادقانه ات بود که بر تو حلال و گوارا باد، و از نظر غایب شدند.