eitaa logo
🌟کانال مهدویت مهد یاران🌟
142 دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
6.9هزار ویدیو
30 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ 🔘 نماز حاجت در مسجد سهله یکی از ویژگی‌های مهم مسجد سهله، استجابت دعا در این مکان شریف است.✨ امام صادق علیه‌السلام می‌فرمایند: ... هر غمگینی به مسجد سهله بیاید و دو رکعت نماز (ساده) بین نماز مغرب و عشا بخواند و به درگاه خدا دعا کند خدا گرفتاریش را برطرف می‌سازد.💫 📚الكافي (ط - الإسلامية)، ج۳، ص۴۹۵. 👈این نماز به نماز استجاره (پناه بردن) معروف است. 🔹در بین مومنین مشهور است هر کس بتواند چهل شب چهارشنبه به مسجد سهله برود و نماز استجاره بخواند به دیدار امام عصر علیه السلام موفق خواهد شد. 📚النجم الثاقب، ج‏۲، ص۵۸۷. و بارها این مطلب تجربه شده است. 🌱 صاحبخانه و میزبان مسجد سهله حضرت مهدی علیه السلام است، لذا شرط ادب این است در مسجد سهله، اول، برای صاحب سهله دعا کنیم 🤲 علیه‌السلام ✨✨✨@Mhdveat
14.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 «بپا جانمونی» 👤 استاد 🚩 مگر می‌شود امام حسن عسکری شیعیان را به اربعین دعوت کنند اما پسر خودشان یعنی حجت‌بن الحسن، در این راهپیمایی عظیم‌شرکت نکنند؟ ▫️ ✨✨✨@Mhdveat
📌 دوباره راهی شدم... 🔸 خدا رو شکر خدا رو شکر دوباره راهی شدم. از همین‌جا تا خودِ حرم، تموم نفس‌هام و تک‌تک قدم‌هام نذر ظهور شماست. ▫️ نذر_ظهور زائران کربلا خوشا به سعادتتون خیلی التماس دعا🤲🏻 ✨✨✨@Mhdveat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‏اسارت ... بسته شدن دست ها و... تیرباران و... تیر خلاص و... اینجوری جنگیدند تا ایران و اسلام و جمهوری اسلامی بماند. به زیارت مرقد امامان عزیزمان در عراق که می رویم یادمان باشد برای این روزهای قدرت و شوکت و رهایی و آزادی مان ، چه جوان‌های گمنام و مظلومی جان داده و به شهادت رسیده اند. به نیابت از همه آنها که حتی نام‌شان را هم نمی دانیم ، زیارت کنیم... ✨✨✨@Mhdveat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📲فقط ایران میتونه💪💪💪 🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ✨✨✨@Mhdveat
18.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ی کار بسیااار جالب در مسیر پیاده روی
*حکایت جالب از امام زمان علیه السلام* 🌀💠🌀💠🌀💠🌀 چند دقیقه وقت بگذار تا انتها بخوانید ارزش داره ممنون التماس دعا 🤲🌺🌹🌸 یکی از هم وطنان ایرانی یک سال در ایام محرم به انگلستان سفر کرده بود. یک روز که به منزل یکی از دوستان دعوت شده بود وقتی وارد حیاط منزل شد، با تعجب دید که آنجا نیز بساط دیگ و آتش و نذری امام حسین (علیه السلام) برپاست، همه پیراهن مشکی بر تن کرده و شال عزا به گردن آویخته و عزادار حضرت سید الشهداء اباعبدالله الحسین (علیه السلام) هستند. در این میان متوجه یک زوج جوان که خیلی عاشقانه در مجلس امام حسین (علیه السلام) فعالیت می کردند، شد و وقتی از حال آن ها جویا شد، متوجه شد که آن دو مسیحی بوده اند و مسلمان شده اند و هر دو پزشک هستند. مرد متخصص قلب و عروق و زن هم فوق تخصص زنان. برایش جالب بود که در انگلستان، برخی از مردم این طور عاشق اهل بیت (علیه السلام) باشند و مخصوصاً دو پزشک مسیحی، مسلمان شوند و با این شور و حال و با کمال تواضع در مجلس امام حسین (علیه السلام) نوکری کنند. کمی نزدیک تر رفت، با آن زن تازه مسلمان شروع به صحبت کردن نمود و از او پرسید که به چه علت مسلمان شده و علت این همه شور و هیجان و عشق و محبت چیست؟، او گفت: «درست است، شاید عادی نباشد، اما من دلم ربوده شده، عاشق شدم و این شور و حال هم که می بینی به خاطر محبت قلبی من است.» از او پرسید: «دلربای تو کیست؟ چه عشقی و چه محبتی!؟» پاسخ داد: «من وقتی مسلمان شدم، همه چیز این دین را پذیرفتم، به خصوص این که به شوهرم خیلی اطمینان داشتم و می دانستم بی جهت به دین دیگری رو نمی آورد. نماز و روزه و تمام برنامه ها و اعمال اسلام را پذیرفتم و دیگر هیچ شکی نداشتم. فقط در یک چیز شک داشتم و هر چه می کردم دلم آرام نمی گرفت و آن مسئله آخرین امام و منجی این دین مقدس بود که هرچه فکر می کردم برایم قابل هضم نبود که شخصی بیش از هزار سال عمر کرده باشد و باز در همان طراوت و جوانی ظهور کند و اصلاً پیر نشود. در همین سرگردانی به سر می بردم تا اینکه ایام حج رسید و ما هم رهسپار خانه خدا شدیم. شاید شما حج را به اندازه ما قدر ندانید. چون ما تازه مسلمانیم و برای یک تازه مسلمان خیلی جالب و دیدنی است که باشکوه ترین مظاهر دین جدیدش را از نزدیک ببیند. وقتی اولین بار خانه کعبه را دیدم، به طوری متحول شدم که تا به آن موقع این طور منقلب نشده بودم. تمام وجودم می لرزید و بی اختیار اشک می ریختم و گریه می کردم. روز عرفه که به صحرای عرفات رفتیم، تراکم جمعیت آن چنان بود که گویا قیامت برپا شده و مردم در صحرای محشر جمع شده بودند. ناگهان در آن شلوغی جمعیت متوجه شدم که کاروانم را گم کرده ام، هوا خیلی گرم بود و من طاقت آن همه گرما را نداشتم، سیل جمعیت مرا به این سو و آن سو می برد، حیران و سرگردان، کسی هم زبانم را نمی فهمید، از دور چادرهایی را شبیه به چادرهای کاروان لندن می دیدم، با سرعت به طرف آن ها می رفتم، ولی وقتی نزدیک می شدم متوجه می شدم که اشتباه کرده ام. خیلی خسته شدم، واقعاً نمی دانستم چه کنم. دیگر نزدیک غروب بود که گوشه ای نشستم و شروع کردم به گریه کردن، گفتم خدایا خودت به فریادم برس! در همین لحظه دیدم جوانی خوش سیما به طرف من می آید. جمعیت را کنار زد و به من رسید. چهره اش چنان جذاب و دلربا بود که تمام غم و ناراحتی خود را فراموش کردم. وقتی به من رسید با جملاتی شمرده و با لهجه انگلیسی فصیح به من گفت: «راه را گم کرده ای؟ بیا تا من قافله ات را به تو نشان دهم.» او مرا راهنمایی کرد و چند قدمی بر نداشته بودیم که با چشم خود «کاروان لندن» را دیدم! خیلی تعجب کردم که به این زودی مرا به کاروانم رسانده است. از او حسابی تشکر کردم و موقع خداحافظی به من گفت: «به شوهرت سلام مرا برسان». من بی اختیار پرسیدم: «بگویم چه کسی سلام رسانده؟» او گفت: «بگو آن آخرین امام و آن منجی آخرالزمان که تو در رمز و راز عمر بلندش سرگردانی! من همانم که تو سرگشته او شده ای!» تا به خودم آمدم دیگر آن آقا را ندیدم و هر چه جستجو کردم، پیدایش نکردم. آنجا بود که متوجه شدم امام زمان عزیزم را ملاقات کرده ام و به این وسیله طول عمر حضرت نیز برایم یقینی شد. از آن سال به بعد ایام محرم، روز عرفه، نیمه شعبان و یا هر مناسبت دیگری که می رسید من و شوهرم عاشقانه و به عشق آن حضرت خدمتش را می کنیم و آرزوی ما دیدن دوباره اوست.» منبع: کتاب ملاقات با امام زمان در عصر حاضر، ابوالفضل سبزی (صلوات الله و سلامه علیک یابقیت الله و عجل علی ظهورک یابن الزهراء سلام الله علیها) 🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑 اگر لذت بردید برای دوستان هم ارسال کنید ممنونم 🙏🌺🌸🌹 ✨✨✨@Mhdveat
📌 ⁉️حرفای ناخودآگاهِ تهِ دلت چیه؟ 🔸 هر کدوم از ما پشتِ درِ قلبمون یک درونی داریم که معطل مونده! یک دکتر بیهوشی تعریف می‌کرد: «اکثر آدما وقتی بیهوش میشن به هوش که میان حرفای ناخودآگاه می‌زنن... 🔸 یکی فحش می‌ده، اون یکی داد و بیداد می‌کنه، یکی از قرضاش میگه... اما این وسط یک نفر بود که مرتّب شعر برای آقا امام زمان می‌خوند! تمامِ عواملِ اتاق عمل رو شگفت زده کرده بود. اصلا تو حالِ خودش نبود ولی حرف‌های ناخودآگاهِ ته دلش رو میزد» 🔸 ما هم مدهوش بشیم از این حرف‌ها می‌زنیم؟ مدهوشِ مرگ بشیم همین حرف‌ها رو می‌زنیم؟ بشیم مثل اون بچه بسیجی که تو عملیات بیت‌المقدس رو تانک پشت تیربار نشسته بود، گلوله که خورد وسط سینه‌اش، اولین کلمه‌ای که گفت این بود: «علی!» دو مرتبه دیگه‌ام اسم علی رو برد بعد گفت: «آخ سوختم!» 🔸 کاش اگه ضربه‌ای به دلِ ما بخوره اولین کلمه‌ای که میاد بیرون «یا مهدی» باشه... کاش تا ما رو از خواب بیدار می‌کنن بگیم آقا اومد؟ بگن: «آقا چیه؟! آقا کجا بود؟» بگیم: «هان ببخشید!! حواسم نبود...» 👌 آره حواست نبود ولی تو این «حواسم نبود»هات چه حرف‌های قشنگی می‌زدی... عج 🍃🌸✨✨✨@Mhdveat
‍ ⚫️ سَلامٌ عليٰ آلِ يٰس ... پدر مهربانم سلام ... باز هم موسم اربعین باز هم از تو بی خبر ماندم عاشقانت زیارتت کردند من ولی باز پشت در ماندم دیدن تو به من نمی‌آید تو کجا و نگاه هر جایی من اگر آنچه خواستی باشم تو سراغم به خواب می‌آیی؟ خواستم تا ببینمت در خواب به نگاهم اجازه داده نشد خواستم تا به کربلا بروم با رفیقان خود پیاده، نشد! بین آن کاروان و جمعیت چه کسی با تو هم قدم شده است؟ خوش به حال کسی که با گریه با شما راهی حرم شده است.... 😭😭 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ✨✨✨@Mhdveat