بیم است که سودایت دیوانه کند ما را
در شهر به بدنامی افسانه کند ما را
بهر تو ز عقل و دین بیگانه شدم آری
ترسم که غمت از جان بیگانه کند ما را
در هجر چنان گشتم ناچیز که گر خواهد
زلفت به سر یک مو در شانه کند ما را
زان سلسلهٔ گیسو منشورِ نجاتم ده
زان پیش که زنجیرت دیوانه کند ما را
زینگونه ضعیف ار من در زلف تو آویزم
مشاطه به جای مو در شانه کند ما را
من می زدهٔ دوشم شاید که خیال تو
امروز به یک ساغر مستانه کند ما را
چون شمع بتان گشتی پیش آی که تا خسرو
بر آتش روی تو پروانه کند ما را
- امیر خسرو دهلوی
هر دل که شکست ره به جایی دارد
هر اهل دلی قبله نمایی دارد
با آنکه بُود قبله ما کعبه ولی
ایوان نجف عَجب صفایی دارد
هدایت شده از کانال مهدی ابراهیمی
چه اشتباه میکنند جماعتی که بزرگی را
با تعداد بهارهایی که پشت سر گذاشته اند
حساب میکنند.
بزرگی را باید با«چقدردنیارازیرپاگذاشتهام؟»
حساب کرد.
ما که دنیا را روی چشم گذاشتهایم ،
چقدر بزرگ شده ایم؟
• کتابِ: بهانهٔ بودن
• نویسنده: محسن عباسی ولدی
(جلد۲/صفحه۲۵)
📚| #برش_کتاب
@ebrahimi_mahdi110
هدایت شده از ๛ وارستگی ๛
💠 [ناظر به پیام اخیر دکتر داوری (۱)]
🔸 خدا را شکر که در میان ما هنوز فلسفه هست. هنوز کلامی هست که ما را تکان دهد و بار دیگر همه چیز را در مقابل ما ویران سازد تا از نو ساخته شویم.
🔹 آنان که با زبان فلسفه آشنا نیستند شاید ندانند ما با سخن فیلسوف در چه شور و شعفی حاضر میشویم.
🔸 ابن سینا در نیمههای شب در میان کتابها با سخن حکیمان و فیلسوفان آنچنان وجدی مییافت که میگفت اَینَ المُلوک وَ اَبنا المُلوک.
🔹 شاید هنوز در میان ما کسانی هستند که میگویند ابن عربی سنی است و به حقیقت راه نیافته، اما نمیدانم با سخن حضرت روح الله چه میکنند آنجا که راه آینده جهان را با درک ابن عربی میسر میدانست و سیاستمداران بزرگ را به آن دعوت کرد؟
🔸 آری مگر ما با ابن عربی سنی شدیم که با فیلسوف بزرگ عصرمان بسیجی نباشیم؟
🔹 آری امر دشواری است و آنان که عزم و همتی داشته باشند تا با سخن فلسفه روبرو شوند جز راه حضرت روح الله راه دیگری در مقابل خود نمییابند.
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
✍🏻 حجتالاسلام نجات بخش
هدایت شده از ๛ وارستگی ๛
🔸 کسی که با مطالعه و تمرین کردن طبع شعر پیدا کند این یک طبع شعر است و یک نوع دیگر طبع شعر این است که در اثر سیر و سلوک پیدا میشود و این مهم است.
🔹 حضرت ابوی (آیت الله ناصری) روایتی را میخواندند که هر مؤمنی در گوشهای از قلبش جائی برای شعر دارد و هنگامی که مقداری از مراحل سیر و سلوک را پشت سر گذاشت طبعش باز میشود.
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
🎙 استاد شیخ جعفر ناصری
اَلا یا اَیُّهَا السّاقی اَدِرْ کَأسَاً و ناوِلْها
که عشق آسان نمود اوّل ولی افتاد مشکلها
به بویِ نافهای کآخِر صبا زان طُرّه بُگشاید
ز تابِ جَعدِ مشکینش چه خون افتاد در دلها
مرا در منزلِ جانان چه امنِ عیش، چون هر دَم
جَرَس فریاد میدارد که بَربندید مَحمِلها
به مِی سجّاده رنگین کُن گَرَت پیرِ مُغان گوید
که سالِک بیخبر نَبْوَد ز راه و رسمِ منزلها
شبِ تاریک و بیمِ موج و گِردابی چنین هایل
کجا دانند حالِ ما سبکبارانِ ساحلها؟
همهْ کارم ز خودکامی به بدنامی کشید آخر
نهان کِی مانَد آن رازی کَزو سازند مَحفلها؟
حضوری گر همی خواهی از او غایب مشو حافظ
مَتیٰ ما تَلْقَ مَنْ تَهْویٰ دَعِ الدُّنْیا وَ اَهْمِلْها
«خدایا هرچه را دوست داشتم
از من گرفتی،
به هر چه دل بستم،
دلم را شکستی،
به هر چیز عشق ورزیدم
آنرا زائل کردی،
هر کجا قلبم آرامش یافت
تو مضطرب و مشوش کردی،
هر وقت دلم بجایی استقرار یافت
تو آوارهم کردی،
هر زمان به چیزی امیدوار شدم
تو امیدم را کور کردی…
تا به چیزی دل نبندم،
و کسی را به جای تو نپرستم
و در جایی استقرار نیابم
و به جای تو محبوبی و معشوقی نگیرم
و جز تو به کسی دیگر و جایی دیگر
و نقطهای دیگر آرامش نیابم
و فقط تو را بخوانم
و تو را بخواهم
و تو را پرستش کنم
و تو را بجویم…»
✍شهیددکترمصطفیچمران
4_5769415219231071542.pdf
حجم:
124.5K
از شیرینی و خوشمزگی کتاب معادشناسی مرحوم علامه طهرانی هرچقدر بگم کم گفتم..
این چند صفحه رو وقت بذارید بخونید و پند بگیرید و درنهایت هم گریه کنید و اگر دوست داشتید مارم دعا کنید:)❤️
#کتابخوان
کتابخانهٔ نیمهشب
از شیرینی و خوشمزگی کتاب معادشناسی مرحوم علامه طهرانی هرچقدر بگم کم گفتم.. این چند صفحه رو وقت بذار
کتاب معادشناسی اینطوریه که اولش بحث ترجمه و تفسیر یک آیهست بعدش پیرامون همون آیه مطالبش بیان میشه و موضوعات و روایات مرتبط با اون مطرح میشه. شیرین و دلنشین و ساده هم بیان شده و در عینِ مطالب هی تلنگر و نهیب و نصیحت و پند هست.
مطالب شاید اولش سخت بنظر برسه به لحاظ داشتنِ مطالبِ تفسیری و فلسفی و روایی.. ولی خب سیر بحثش خیلی قشنگ پیش میره و یکم جلوتر که میره حکایاتی پیرامون همون موضوع مطرح میشه و در نهایت هم یه روایتِ شیرین یا روضهای نوشته شده که وقتی از اون مجلسِ درس فارغ میشید با یه آه و بکا درس رو تموم میکنید.
#معرفی_کتاب
به بوی آن که شبی در حرم بیاسایند
هزار بادیه سهلست اگر بپیمایند
طریق عشق جفا بردن است و جانبازی
دگر چه چاره که با زورمند برنایند
اگر به بام برآید ستاره پیشانی
چو ماه عید به انگشتهاش بنمایند
در گریز نبستهست لیکن از نظرش
کجا روند اسیران که بند بر پایند
ز خون عزیزترم نیست مایهای در تن
فدای دست عزیزان اگر بیالایند
مگر به خیل تو با دوستان نپیوندند
مگر به شهر تو بر عاشقان نبخشایند
فدای جان تو گر جان من طمع داری
غلام حلقه به گوش آن کند که فرمایند
هزار سرو خرامان به راستی نرسد
به قامت تو و گر سر بر آسمان سایند
حدیث حسن تو و داستان عشق مرا
هزار لیلی و مجنون بر آن نیفزایند
مثال سعدی عود است تا نسوزانی
جماعت از نفسش دم به دم نیاسایند